خوش آمديد,
مهمان
|
|
سوره يس
پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم ( ۲۸) وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿ ۲۸ ﴾ تنها يك فرياد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند ( ۲۹) إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿ ۲۹ ﴾ دريغا بر اين بندگان هيچ فرستادهاى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مىكردند ( ۳۰) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ﴿ ۳۰ ﴾ مگر نديدهاند كه چه بسيار نسلها را پيش از آنان هلاك گردانيديم كه ديگر آنها به سويشان بازنمىگردند ( ۳۱) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿ ۳۱ ﴾ و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد ( ۳۲) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿ ۳۲ ﴾ و زمين مرده برهانى است براى ايشان كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مىخورند ( ۳۳) وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿ ۳۳ ﴾ و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمهها در آن روان كرديم ( ۳۴) وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ﴿ ۳۴ ﴾ تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز [هم] سپاس نمىگزارند ( ۳۵) لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿ ۳۵ ﴾ پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مىروياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمىدانند همه را نر و ماده گردانيده است ( ۳۶) سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿ ۳۶ ﴾ و نشانهاى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمىكنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مىروند ( ۳۷) وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿ ۳۷ ﴾ و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است ( ۳۸) وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿ ۳۸ ﴾ و براى ماه منزلهايى معين كردهايم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد ( ۳۹) وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿ ۳۹ ﴾ نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند ( ۴۰) لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿ ۴۰ ﴾ و نشانهاى [ديگر] براى آنان اينكه ما نياكانشان را در كشتى انباشته سوار كرديم ( ۴۱) وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿ ۴۱ ﴾ و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم ( ۴۲) وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿ ۴۲ ﴾ و اگر بخواهيم غرقشان مىكنيم و هيچ فريادرسى نمىيابند و روى نجات نمىبينند ( ۴۳) وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ ﴿ ۴۳ ﴾ مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازيم ( ۴۴) إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿ ۴۴ ﴾ و چون به ايشان گفته شود از آنچه در پيش رو و پشتسر داريد بترسيد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد [نمىشنوند] ( ۴۵) وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿ ۴۵ ﴾ و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان بر آنان نيامد جز اينكه از آن رويگردان شدند ( ۴۶) وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿ ۴۶ ﴾ و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد كسانى كه كافر شدهاند به آنان كه ايمان آوردهاند مىگويند آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانيد شما جز در گمراهى آشكارى [بيش] نيستيد ( ۴۷) وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿ ۴۷ ﴾ و مىگويند اگر راست مىگوييد پس اين وعده [عذاب] كى خواهد بود ( ۴۸) وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۴۸ ﴾ جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند ( ۴۹) مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿ ۴۹ ﴾ آنگاه نه توانايى وصيتى دارند و نه مىتوانند به سوى كسان خود برگردند ( ۵۰) فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿ ۵۰ ﴾ و در صور دميده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مىآيند ( ۵۱) وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿ ۵۱ ﴾ مىگويند اى واى بر ما چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت اين است همان وعده خداى رحمان و پيامبران راست مىگفتند ( ۵۲) قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿ ۵۲ ﴾ [باز هم] يك فرياد است و بس و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند ( ۵۳) إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿ ۵۳ ﴾ امروز بر كسى هيچ ستم نمىرود جز در برابر آنچه كردهايد پاداشى نخواهيد يافت ( ۵۴) فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿ ۵۴ ﴾ در اين روز اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند ( ۵۵) إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿ ۵۵ ﴾ آنها با همسرانشان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند ( ۵۶) هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ ﴿ ۵۶ ﴾ در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد ( ۵۷) لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ ﴿ ۵۷ ﴾ از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود ( ۵۸) سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ﴿ ۵۸ ﴾ و اى گناهكاران امروز [از بىگناهان] جدا شويد ( ۵۹) وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿ ۵۹ ﴾ اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست ( ۶۰) أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿ ۶۰ ﴾ و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست ( ۶۱) وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿ ۶۱ ﴾ و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمىكرديد ( ۶۲) وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿ ۶۲ ﴾ اين است جهنمى كه به شما وعده داده مىشد ( ۶۳) هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿ ۶۳ ﴾ به [جرم] آنكه كفر مىورزيديد اكنون در آن درآييد ( ۶۴) اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿ ۶۴ ﴾ امروز بر دهانهاى آنان مهر مىنهيم و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند ( ۶۵) الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿ ۶۵ ﴾ و اگر بخواهيم هر آينه فروغ از ديدگانشان مىگيريم تا در راه [كج] بر هم پيشى جويند ولى [راه راست را] از كجا مىتوانند ببينند ( ۶۶) وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿ ۶۶ ﴾ و اگر بخواهيم هرآينه ايشان را در جاى خود مسخ مىكنيم [به گونهاى] كه نه بتوانند بروند و نه برگردند ( ۶۷) وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿ ۶۷ ﴾ و هر كه را عمر دراز دهيم او را [از نظر] خلقت فروكاسته [و شكسته] گردانيم آيا نمىانديشند ( ۶۸) وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ﴿ ۶۸ ﴾ و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست ( ۶۹) وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ ﴿ ۶۹ ﴾ تا هر كه را [دلى] زنده است بيم دهد و گفتار [خدا] در باره كافران محقق گردد ( ۷۰) لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿ ۷۰ ﴾ آيا نديدهاند كه ما به قدرت خويش براى ايشان چهارپايانى آفريدهايم تا آنان مالك آنها باشند ( ۷۱) أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ﴿ ۷۱ ﴾ و آنها را براى ايشان رام گردانيديم از برخىشان سوارى مىگيرند و از بعضى مىخورند ( ۷۲) وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ﴿ ۷۲ ﴾ و از آنها سودها و نوشيدنيها دارند پس چرا شكرگزار نيستيد ( ۷۳) وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿ ۷۳ ﴾ و غير از خدا[ى يگانه] خدايانى به پرستش گرفتند تا مگر يارى شوند ( ۷۴) وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ ﴿ ۷۴ ﴾ [ولى بتان] نمىتوانند آنان را يارى كنند و آنانند كه براى [بتان] چون سپاهى احضار شدهاند ( ۷۵) لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ﴿ ۷۵ ﴾ پس گفتار آنان تو را غمگين نگرداند كه ما آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مىكنند مىدانيم ( ۷۶) فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿ ۷۶ ﴾ مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفهاى آفريدهايم پس بناگاه وى ستيزهجويى آشكار شده است ( ۷۷) أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ ﴿ ۷۷ ﴾ و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مىبخشد ( ۷۸) وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿ ۷۸ ﴾ بگو همان كسى كه نخستينبار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست ( ۷۹) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿ ۷۹ ﴾ همو كه برايتان در درختسبزفام اخگر نهاد كه از آن [چون نيازتان افتد] آتش مىافروزيد ( ۸۰) الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ﴿ ۸۰ ﴾ آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده توانا نيست كه [باز] مانند آنها را بيافريند آرى اوست آفريننده دانا ( ۸۱) أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿ ۸۱ ﴾ چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مىگويد باش پس [بىدرنگ] موجود مىشود ( ۸۲) إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿ ۸۲ ﴾ پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست و به سوى اوست كه بازگردانيده مىشويد ( ۸۳) فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿ ۸۳ ﴾ سوره الصافات به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سوگند به صف بستگان كه صفى [با شكوه] بستهاند ( ۱) وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ﴿ ۱ ﴾ و به زجركنندگان كه به سختى زجر مىكنند ( ۲) فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿ ۲ ﴾ و به تلاوتكنندگان [آيات الهى] ( ۳) فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا ﴿ ۳ ﴾ كه قطعا معبود شما يگانه است ( ۴) إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ﴿ ۴ ﴾ پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار خاورها ( ۵) رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿ ۵ ﴾ ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم ( ۶) إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿ ۶ ﴾ و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم ( ۷) وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿ ۷ ﴾ [به طورى كه] نمىتوانند به انبوه [فرشتگان] عال م بالا گوش فرا دهند و از هر سوى پرتاب مىشوند ( ۸) لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿ ۸ ﴾ با شدت به دور رانده مىشوند و برايشان عذابى دايم است ( ۹) دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿ ۹ ﴾ مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند كه شهابى شكافنده از پى او مىتازد ( ۱۰) إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿ ۱۰ ﴾ پس [از كافران] بپرس آيا ايشان [از نظر] آفرينش سختترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم ما آنان را از گلى چسبنده پديد آورديم ( ۱۱) فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ ﴿ ۱۱ ﴾ بلكه عجب مىدارى و [آنها] ريشخند مىكنند ( ۱۲) بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿ ۱۲ ﴾ و چون پند داده شوند عبرت نمىگيرند ( ۱۳) وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ﴿ ۱۳ ﴾ و چون آيتى ببينند به ريشخند مىپردازند ( ۱۴) وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ﴿ ۱۴ ﴾ و مىگويند اين جز سحرى آشكار نيست ( ۱۵) وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿ ۱۵ ﴾ آيا چون مرديم و خاك و استخوانهاى [خرد] گرديديم آيا راستى برانگيخته مىشويم ( ۱۶) أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿ ۱۶ ﴾ و همين طور پدران اوليه ما ( ۱۷) أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿ ۱۷ ﴾ بگو آرى در حالى كه شما خواريد ( ۱۸) قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ ﴿ ۱۸ ﴾ و آن تنها يك فرياد است و بس و بناگاه آنان به تماشا خيزند ( ۱۹) فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ ﴿ ۱۹ ﴾ و مىگويند اى واى بر ما اين است روز جزا ( ۲۰) وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿ ۲۰ ﴾ اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مىكرديد ( ۲۱) هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿ ۲۱ ﴾ كسانى را كه ستم كردهاند با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مىپرستيدهاند ( ۲۲) احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿ ۲۲ ﴾ گرد آوريد و به سوى راه جهنم رهبرىشان كنيد ( ۲۳) مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿ ۲۳ ﴾ و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند ( ۲۴) وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ ﴿ ۲۴ ﴾ شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمىكنيد ( ۲۵) مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿ ۲۵ ﴾ [نه] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند ( ۲۶) بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿ ۲۶ ﴾ و بعضى روى به بعضى ديگر مىآورند [و] از يكديگر مىپرسند ( ۲۷) وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿ ۲۷ ﴾ [و] مىگويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمىآمديد [و خود را حق به جانب مىنموديد] ( ۲۸) قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿ ۲۸ ﴾ [متهمان] مىگويند [نه] بلكه با ايمان نبوديد ( ۲۹) قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿ ۲۹ ﴾ و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد ( ۳۰) وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿ ۳۰ ﴾ پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم ( ۳۱) فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿ ۳۱ ﴾ و شما را گمراه كرديم زيرا خودمان گمراه بوديم ( ۳۲) فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿ ۳۲ ﴾ پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند ( ۳۳) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿ ۳۳ ﴾ [آرى] ما با مجرمان چنين رفتار مىكنيم ( ۳۴) إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿ ۳۴ ﴾ چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مىشد خدايى جز خداى يگانه نيست تكبر مىورزيدند ( ۳۵) إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿ ۳۵ ﴾ و مىگفتند آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم ( ۳۶) وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ﴿ ۳۶ ﴾ ولى نه [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است ( ۳۷) بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۳۷ ﴾ در واقع شما عذاب پر درد را خواهيد چشيد ( ۳۸) إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ﴿ ۳۸ ﴾ و جز آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد ( ۳۹) وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿ ۳۹ ﴾ مگر بندگان پاكدل خدا ( ۴۰) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿ ۴۰ ﴾ آنان روزى معين خواهند داشت ( ۴۱) أُوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ ﴿ ۴۱ ﴾ [انواع] ميوهها و آنان مورد احترام خواهند بود ( ۴۲) فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ ﴿ ۴۲ ﴾ در باغهاى پر نعمت ( ۴۳) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿ ۴۳ ﴾ بر سريرها در برابر همديگر [مىنشينند] ( ۴۴) عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿ ۴۴ ﴾ با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمىآيند ( ۴۵) يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِن مَّعِينٍ ﴿ ۴۵ ﴾ [بادهاى] سختسپيد كه نوشندگان را لذتى [خاص] مىدهد ( ۴۶) بَيْضَاء لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ ﴿ ۴۶ ﴾ نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند ( ۴۷) لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ﴿ ۴۷ ﴾ و نزدشان [دلبرانى] فروهشتهنگاه و فراخديده باشند ( ۴۸) وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ ﴿ ۴۸ ﴾ [از شدت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پ ر ]ند ( ۴۹) كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ ﴿ ۴۹ ﴾ پس برخىشان به برخى روى نموده و از همديگر پرسوجو مىكنند ( ۵۰) فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿ ۵۰ ﴾ گويندهاى از آنان مىگويد راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم ( ۵۱) قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿ ۵۱ ﴾ [كه به من] مىگفت آيا واقعا تو از باوردارندگانى ( ۵۲) يَقُولُ أَئِنَّكَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِينَ ﴿ ۵۲ ﴾ آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم آيا واقعا جزا مىيابيم ( ۵۳) أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿ ۵۳ ﴾ [مؤمن] مىپرسد آيا شما اطلاع داريد [كجاست] ( ۵۴) قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ﴿ ۵۴ ﴾ پس اطلاع حاصل مىكند و او را در ميان آتش مىبيند ( ۵۵) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاء الْجَحِيمِ ﴿ ۵۵ ﴾ [و] مىگويد به خدا سوگند چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى ( ۵۶) قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدتَّ لَتُرْدِينِ ﴿ ۵۶ ﴾ و اگر رحمت پروردگارم نبود هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم ( ۵۷) وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿ ۵۷ ﴾ [و از روى شوق مىگويد] آيا ديگر روى مرگ نمىبينيم ( ۵۸) أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿ ۵۸ ﴾ جز همان مرگ نخستين خود و ما هرگز عذاب نخواهيم شد ( ۵۹) إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿ ۵۹ ﴾ راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است ( ۶۰) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿ ۶۰ ﴾ براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند ( ۶۱) لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلْ الْعَامِلُونَ ﴿ ۶۱ ﴾ آيا از نظر پذيرايى اين بهتر استيا درخت زقوم ( ۶۲) أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿ ۶۲ ﴾ در حقيقت ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم ( ۶۳) إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ ﴿ ۶۳ ﴾ آن درختى است كه از قعر آتش سوزان مىرويد ( ۶۴) إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ﴿ ۶۴ ﴾ ميوهاش گويى چون كلههاى شياطين است ( ۶۵) طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ ﴿ ۶۵ ﴾ پس [دوزخيان] حتما از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند ( ۶۶) فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿ ۶۶ ﴾ سپس ايشان را بر سر آن آميغى از آب جوشان است ( ۶۷) ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ ﴿ ۶۷ ﴾ آنگاه بازگشتشان بىگمان به سوى دوزخ است ( ۶۸) ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ﴿ ۶۸ ﴾ آنها پدران خود را گمراه يافتند ( ۶۹) إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءهُمْ ضَالِّينَ ﴿ ۶۹ ﴾ پس ايشان به دنبال آنها مىشتابند ( ۷۰) فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿ ۷۰ ﴾ و قطعا پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند ( ۷۱) وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ﴿ ۷۱ ﴾ و حال آنكه مسلما در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم ( ۷۲) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ ﴿ ۷۲ ﴾ پس ببين فرجام هشداردادهشدگان چگونه بود ( ۷۳) فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ﴿ ۷۳ ﴾ به استثناى بندگان پاكدل خدا ( ۷۴) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿ ۷۴ ﴾ و نوح ما را ندا داد و چه نيك اجابتكننده بوديم ( ۷۵) وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿ ۷۵ ﴾ و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم ( ۷۶) وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿ ۷۶ ﴾ و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم ( ۷۷) وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ ﴿ ۷۷ ﴾ و در ميان آيندگان [آوازه نيك] او را بر جاى گذاشتيم ( ۷۸) وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿ ۷۸ ﴾ درود بر نوح در ميان جهانيان ( ۷۹) سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿ ۷۹ ﴾ ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم ( ۸۰) إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۸۰ ﴾ به راستى او از بندگان مؤمن ما بود ( ۸۱) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۸۱ ﴾ سپس ديگران را غرق كرديم ( ۸۲) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿ ۸۲ ﴾ و بىگمان ابراهيم از پيروان اوست ( ۸۳) وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿ ۸۳ ﴾ آنگاه كه با دلى پاك به [پيشگاه] پروردگارش آمد ( ۸۴) إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿ ۸۴ ﴾ چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت چه مىپرستيد ( ۸۵) إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿ ۸۵ ﴾ آيا غير از آنها به دروغ خدايانى [ديگر] مىخواهيد ( ۸۶) أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿ ۸۶ ﴾ پس گمانتان به پروردگار جهانها چيست ( ۸۷) فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿ ۸۷ ﴾ پس نظرى به ستارگان افكند ( ۸۸) فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿ ۸۸ ﴾ و گفت من كسالت دارم ( ۸۹) فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ ﴿ ۸۹ ﴾ پس پشتكنان از او روى برتافتند ( ۹۰) فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿ ۹۰ ﴾ تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت آيا غذا نمىخوريد ( ۹۱) فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿ ۹۱ ﴾ شما را چه شده كه سخن نمىگوييد ( ۹۲) مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ ﴿ ۹۲ ﴾ پس با دست راست بر سر آنها زدن گرفت ( ۹۳) فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿ ۹۳ ﴾ تا دوان دوان سوى او روىآور شدند ( ۹۴) فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿ ۹۴ ﴾ [ابراهيم] گفت آيا آنچه را مىتراشيد مىپرستيد ( ۹۵) قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿ ۹۵ ﴾ با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمىسازيد آفريده است ( ۹۶) وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿ ۹۶ ﴾ گفتند برايش [كوره]خانهاى بسازيد و در آتشش بيندازيد ( ۹۷) قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿ ۹۷ ﴾ پس خواستند به از نيرنگى زنند و[لى] ما آنان را پست گردانيديم ( ۹۸) فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿ ۹۸ ﴾ و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد ( ۹۹) وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿ ۹۹ ﴾ اى پروردگار من مرا [فرزندى] از شايستگان بخش ( ۱۰۰) رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿ ۱۰۰ ﴾ پس او را به پسرى بردبار مژده داديم ( ۱۰۱) فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿ ۱۰۱ ﴾ و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم پس ببين چه به نظرت مىآيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت ( ۱۰۲) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿ ۱۰۲ ﴾ پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند ( ۱۰۳) فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿ ۱۰۳ ﴾ او را ندا داديم كه اى ابراهيم ( ۱۰۴) وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿ ۱۰۴ ﴾ رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم ( ۱۰۵) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۱۰۵ ﴾ راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود ( ۱۰۶) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ ﴿ ۱۰۶ ﴾ و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم ( ۱۰۷) وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿ ۱۰۷ ﴾ و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم ( ۱۰۸) وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿ ۱۰۸ ﴾ درود بر ابراهيم ( ۱۰۹) سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿ ۱۰۹ ﴾ نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم ( ۱۱۰) كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۱۱۰ ﴾ در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود ( ۱۱۱) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۱۱۱ ﴾ و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم ( ۱۱۲) وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿ ۱۱۲ ﴾ و به او و به اسحاق بركت داديم و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند ( ۱۱۳) وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿ ۱۱۳ ﴾ و در حقيقت بر موسى و هارون منت نهاديم ( ۱۱۴) وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿ ۱۱۴ ﴾ و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم ( ۱۱۵) وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿ ۱۱۵ ﴾ و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند ( ۱۱۶) وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿ ۱۱۶ ﴾ و آن دو را كتاب روشن داديم ( ۱۱۷) وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿ ۱۱۷ ﴾ و هر دو را به راه راست هدايت كرديم ( ۱۱۸) وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿ ۱۱۸ ﴾ و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم ( ۱۱۹) وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿ ۱۱۹ ﴾ درود بر موسى و هارون ( ۱۲۰) سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿ ۱۲۰ ﴾ ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم ( ۱۲۱) إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۱۲۱ ﴾ زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند ( ۱۲۲) إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۱۲۲ ﴾ و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود ( ۱۲۳) وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۱۲۳ ﴾ چون به قوم خود گفت آيا پروا نمىداريد ( ۱۲۴) إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿ ۱۲۴ ﴾ آيا بعل را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد ( ۱۲۵) أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿ ۱۲۵ ﴾ [يعنى] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست ( ۱۲۶) اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿ ۱۲۶ ﴾ پس او را دروغگو شمردند و قطعا آنها [در آتش] احضار خواهند شد ( ۱۲۷) فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿ ۱۲۷ ﴾ مگر بندگان پاكدين خدا ( ۱۲۸) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿ ۱۲۸ ﴾ و براى او در [ميان] آيندگان [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم ( ۱۲۹) وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿ ۱۲۹ ﴾ درود بر پيروان الياس ( ۱۳۰) سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿ ۱۳۰ ﴾ ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم ( ۱۳۱) إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۱۳۱ ﴾ زيرا او از بندگان با ايمان ما بود ( ۱۳۲) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۱۳۲ ﴾ و در حقيقت لوط از زمره فرستادگان بود ( ۱۳۳) وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۱۳۳ ﴾ آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم ( ۱۳۴) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿ ۱۳۴ ﴾ جز پيرزنى كه در ميان باقىماندگان [و خاكسترشدگان] بود ( ۱۳۵) إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿ ۱۳۵ ﴾ سپس ديگران را هلاك كرديم ( ۱۳۶) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ﴿ ۱۳۶ ﴾ و در حقيقتشما بر آنان صبحگاهان ( ۱۳۷) وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ ﴿ ۱۳۷ ﴾ و شامگاهان مىگذريد آيا به فكر فرو نمىرويد ( ۱۳۸) وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿ ۱۳۸ ﴾ و در حقيقتيونس از زمره فرستادگان بود ( ۱۳۹) وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۱۳۹ ﴾ آنگاه كه به سوى كشتى پر بگريخت ( ۱۴۰) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿ ۱۴۰ ﴾ پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد ( ۱۴۱) فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ ﴿ ۱۴۱ ﴾ [او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود ( ۱۴۲) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿ ۱۴۲ ﴾ و اگر او از زمره تسبيحكنندگان نبود ( ۱۴۳) فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿ ۱۴۳ ﴾ قطعا تا روزى كه برانگيخته مىشوند در شكم آن [ماهى] مىماند ( ۱۴۴) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿ ۱۴۴ ﴾ پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم ( ۱۴۵) فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿ ۱۴۵ ﴾ و بر بالاى [سر] او درختى از [نوع] كدوبن رويانيديم ( ۱۴۶) وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ ﴿ ۱۴۶ ﴾ و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم ( ۱۴۷) وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿ ۱۴۷ ﴾ پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم ( ۱۴۸) فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿ ۱۴۸ ﴾ پس از مشركان جويا شو آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است ( ۱۴۹) فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿ ۱۴۹ ﴾ يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند ( ۱۵۰) أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿ ۱۵۰ ﴾ هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت ( ۱۵۱) أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿ ۱۵۱ ﴾ خدا فرزند آورده در حالى كه آنها قطعا دروغگويانند ( ۱۵۲) وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿ ۱۵۲ ﴾ آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است ( ۱۵۳) أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿ ۱۵۳ ﴾ شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد ( ۱۵۴) مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿ ۱۵۴ ﴾ آيا سر پند گرفتن نداريد ( ۱۵۵) أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿ ۱۵۵ ﴾ يا دليلى آشكار [در دست] داريد ( ۱۵۶) أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿ ۱۵۶ ﴾ پس اگر راست مىگوييد كتابتان را بياوريد ( ۱۵۷) فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۱۵۷ ﴾ و ميان خدا و جنها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانستهاند كه [براى حساب پسدادن] خودشان احضار خواهند شد ( ۱۵۸) وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿ ۱۵۸ ﴾ خدا منزه است از آنچه در وصف مىآورند ( ۱۵۹) سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿ ۱۵۹ ﴾ به استثناى بندگان پاكدل خدا ( ۱۶۰) إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿ ۱۶۰ ﴾ در حقيقتشما و آنچه [كه شما آن را] مىپرستيد ( ۱۶۱) فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿ ۱۶۱ ﴾ بر ضد او گمراهگر نيستيد ( ۱۶۲) مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿ ۱۶۲ ﴾ مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است ( ۱۶۳) إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿ ۱۶۳ ﴾ و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبهاى معين است ( ۱۶۴) وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿ ۱۶۴ ﴾ و در حقيقت ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بستهايم ( ۱۶۵) وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿ ۱۶۵ ﴾ و ماييم كه خود تسبيحگويانيم ( ۱۶۶) وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿ ۱۶۶ ﴾ و [مشركان] به تاكيد مىگفتند ( ۱۶۷) وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿ ۱۶۷ ﴾ اگر پند [نامها]ى از پيشينيان نزد ما بود ( ۱۶۸) لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنْ الْأَوَّلِينَ ﴿ ۱۶۸ ﴾ قطعا از بندگان خالص خدا مىشديم ( ۱۶۹) لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿ ۱۶۹ ﴾ ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند و زودا كه بدانند ( ۱۷۰) فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿ ۱۷۰ ﴾ و قطعا فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است ( ۱۷۱) وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۱۷۱ ﴾ كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتما پيروز خواهند شد ( ۱۷۲) إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ ﴿ ۱۷۲ ﴾ و سپاه ما هرآينه غالبآيندگانند ( ۱۷۳) وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿ ۱۷۳ ﴾ پس تا مدتى [معين] از آنان روى برتاب ( ۱۷۴) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿ ۱۷۴ ﴾ و آنان را بنگر كه خواهند ديد ( ۱۷۵) وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿ ۱۷۵ ﴾ آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند ( ۱۷۶) أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿ ۱۷۶ ﴾ [پس هشداردادهشدگان را] آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است ( ۱۷۷) فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاء صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ ﴿ ۱۷۷ ﴾ و از ايشان تا مدتى [معين] روى برتاب ( ۱۷۸) وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿ ۱۷۸ ﴾ و بنگر كه خواهند ديد ( ۱۷۹) وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿ ۱۷۹ ﴾ منزه است پروردگار تو پروردگار شكوهمند از آنچه وصف مىكنند ( ۱۸۰) سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿ ۱۸۰ ﴾ و درود بر فرستادگان ( ۱۸۱) وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۱۸۱ ﴾ و ستايش ويژه خدا پروردگار جهانهاست ( ۱۸۲) وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿ ۱۸۲ ﴾ سوره ص به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ صاد سوگند به قرآن پراندرز ( ۱) ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ﴿ ۱ ﴾ آرى آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزهاند ( ۲) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿ ۲ ﴾ چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [ما را] به فرياد خواندند و[لى] ديگر مجال گريز نبود ( ۳) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿ ۳ ﴾ و از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمده درشگفتند و كافران مى گويند اين ساحرى شياد است ( ۴) وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿ ۴ ﴾ آيا خدايان [متعدد] را خداى واحدى قرار داده اين واقعا چيز عجيبى است ( ۵) أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿ ۵ ﴾ و بزرگانشان روان شدند [و گفتند] برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعا هدف [ما]ست ( ۶) وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿ ۶ ﴾ [از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم اين [ادعا] جز دروغبافى نيست ( ۷) مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿ ۷ ﴾ آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلكه آنان در باره قرآن من دودلند [نه] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيدهاند ( ۸) أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿ ۸ ﴾ آيا گنجينههاى رحمت پروردگار ارجمند بسيار بخشنده تو نزد ايشان است ( ۹) أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿ ۹ ﴾ آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن ايشان است [اگر چنين است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند ( ۱۰) أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿ ۱۰ ﴾ اين سپاهك دستههاى دشمن در آنجا [=ب در] در هم شكستنىاند ( ۱۱) جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ ﴿ ۱۱ ﴾ پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تكذيب كردند ( ۱۲) كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿ ۱۲ ﴾ و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند ( ۱۳) وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿ ۱۳ ﴾ هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد ( ۱۴) إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿ ۱۴ ﴾ و اينان جز يك فرياد را انتظار نمىب رند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست ( ۱۵) وَمَا يَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ ﴿ ۱۵ ﴾ و گفتند پروردگارا پيش از [رسيدن] روز حساب بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده ( ۱۶) وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿ ۱۶ ﴾ بر آنچه مىگويند صبر كن و داوود بنده ما را كه داراى امكانات [متعدد] بود به ياد آور آرى او بسيار بازگشتكننده [به سوى خدا] بود ( ۱۷) اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿ ۱۷ ﴾ ما كوهها را با او مسخر ساختيم [كه] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مىكردند ( ۱۸) إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿ ۱۸ ﴾ و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آورديم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشتكننده [و خدا را ستايشگر] بودند ( ۱۹) وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴿ ۱۹ ﴾ و پادشاهيش را استوار كرديم و او را حكمت و كلام فيصلهدهنده عطا كرديم ( ۲۰) وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿ ۲۰ ﴾ و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد ( ۲۱) وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿ ۲۱ ﴾ وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش ( ۲۲) إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ﴿ ۲۲ ﴾ اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مىگويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است ( ۲۳) إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿ ۲۳ ﴾ [داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميشهاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مىدارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كردهايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد ( ۲۴) قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿ ۲۴ ﴾ و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم و در حقيقت براى او پيش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود ( ۲۵) فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مهسا یوسف بیک
|
|
التماس دعا
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|