پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



تهیه و تنظیم روابط عمومی

خلاصه

برنامه ريزي يكي از وظايف اصلي مديريت و از جمله مهمترين وظيفه مديران است. برنامه‌ها ما را از وضع موجود به وضع مطلوب و موردنظر رهنمون مي‌گرداند. روابط عمومي اكنون از مرحله روزمرگي، انجام اقدامات مقطعي و سليقه‌اي گذشته و به مرحله تهيه و تدوين برنامه‌هاي بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت وارد شده است.

برنامه‌ريزي از مراحلي تشكيل مي‌گردد كه مرحله نخست آن شناخت فرصت و مسئله مشكل است. اين مرحله با تعيين هدف‌ها و تعريف و تهديد آن پي‌گيري مي‌شود. پس از تعيين اهداف در برنامه‌هاي روابط عمومي مخاطبان برنامه مشخص مي‌گردند. مخاطبان مي‌توانند عموم يا مخاطبان ويژه برون سازماني يا مخاطبان درون سازماني باشند. پس از اين مرحله گزينه‌هاي نوشتاري، ديداري، شنيداري و مناسبتي ارتباط با مخاطبان مشخص مي‌گردد و سپس با تهيه جدول زمانبندي و جدول بودجه اجراي برنامه آغاز مي‌شود و ادامه مي‌يابد. مرحله پاياني اجراي برنامه روابط عمومي را ارزيابي برنامه تشكيل مي‌دهد. در اين مرحله با ملاك‌ها و معيارها ميزان موفقيت برنامه اندازه‌گيري شده و علل موفقيت‌ها و يا علل شكست‌ها مشخص مي شود و گزارش پايان كار جهت ارائه به مديريت تهيه و تدوين مي‌گردد.

آداب تهيه و تنظيم برنامه روابط عمومي

        برنامه روابط عمومي يك طرح و نقشه عملياتي و اجرايي است كه همه فعاليت‌هايي را كه شما قصد داريد براي سازمان خود انجام دهيد، مشخص مي‌كند. اين برنامه زمان و مكان شروع و پايان همه فعاليت‌ها را در چهارچوب يك تلاش و اقدام عمومي و كلي نشان مي‌دهد.

برنامه روابط عمومي مي‌تواند شامل اقداماتي باشد كه در طول هر سال براي سازمان انجام مي‌گيرد (و سالانه با توجه به همه متغيرها به روز و بهنگام مي‌شود) و يا مي‌تواند شامل مجموعه فعاليت‌هاي روابط عمومي باشد كه در يك مقطع زماني مشخص و يا هنگام برگزاري يك مناسبت ويژه به اجرا در مي‌آيد. به هرحال در هريك از موارد فوق اجراي برنامه شامل اقدامات و فعاليت‌هاي متوالي و منظمي است كه هريك منطق و دليل خاص خويش را دارند. بنابراين، برنامه روابط عمومي، نقشه‌اي عملياتي و مشتمل بر اقداماتي هدفمند است كه دلايل اقدامها در آن تشريح و ارزش و نقش هر فعاليت در ارتباط بااهداف كوتاه مدت و بلند مدت مشخص شده است.

اساس برنامه: مخاطبان، اهداف و پيام‌ها

    همانطور كه مي‌دانيم براي تدوين و تنظيم هر برنامه بايد اطلاعاتي جامع، مرتبط و بهنگام در اختيار داشته باشيم تا آن را مبناي برنامه خويش قرار دهيم. اين تحقيق خواه به صورت علمي و رسمي و يا غير رسمي اين اطلاعات را در اختيار مي‌گذارد و كمك مي‌كند تا مخاطبان (Audience) و «اهداف» مورد نظر برنامه شناخته شوند.

شما تنها هنگامي كه اين مرحله را پشت سر گذاشتيد خواهيد توانست پيام‌هاي متناسب براي برنامه خود را تدوين كنيد. اين سه (مخاطبان مورد نظر، اهداف و پيام‌ها) مثلثي را تشكيل مي‌دهند كه مي‌توانيد برنامه روابط عمومي خود را براساس آن بنا كنيد (به تابلو شماره 1 نگاه كنيد).

 تحقيق مقدماتي

اهداف روابط عمومي

مخاطبان مورد نظر

پيام‌هاي روابط عمومي

تابلو شماره يك - اقدامات اوليه جهت آماده‌سازي يك برنامه روابط عمومي

 در پاره‌اي از موارد نياز برنامه ايجاب مي‌كند كه آنقدر گسترده باشد تا بتواند مخاطبان گوناگوني را تحت پوشش قرار دهد. در موارد ديگر شايد بهتر اين باشد كه تنها يك يا دو قشر از مخاطبان مؤسسه را برگزينيم تا برنامه داراي محور مشخص‌تر و گستردگي محدودتري باشد (در گام‌هاي بعدي مي‌توان مراحلي به برنامه افزود تا ساير مخاطبان مؤسسه راتحت پوشش فعاليت‌هاي روابط عمومي قرار داد)

شناخت اهداف روابط عمومي، كمك خواهد كرد تا تصميم بگيريد كه هدف خود را به مخاطبان معيني محدود كنيد يا خير؟ و چگونه؟

براي مثال، يك شركت توليد رايانه كه هدفش گسترش اعتبار و حسن شهرت خود در ميان متخصصان جوان اين رشته است، به سبب دشواري برقراري ارتباط با متخصصان جوان اين رشته، ممكن است برنامه‌اي براي دانشجويان رشته رايانه (متخصصان جوان آينده) تنظيم كرده و به مورد اجرا درآورد. انتخاب دانشجويان رشته رايانه به عنوان مخاطبان برنامه را محدودتر مي‌كرده و احتمال دسترسي به اهداف آن را بيشتر مي‌سازد.

 يك مثال ديگر: به طوري كه «وال استريت ژورنال»گزارش مي‌دهد فروشگاههاي زنجيره‌اي برنامه‌هاي روابط عمومي خود را بيشتر متوجه خانم‌هاي خانه‌دار مي‌نمايند و فعاليت‌هاي روابط عمومي را ويژه اين قشر تهيه و اجرا مي‌كنند. هدف آنها افزايش حسن شهرت و جلب اعتماد اين قشر است تا بتوانند سهم بيشتري از بودجه خريد آنها را به خود اختصاص دهند.

به طور كلي اگر مخاطبان مورد نظر برنامه خود را محدودتر كنيم، احتمال موفقيت اقدام‌ها و تلاش‌هاي روابط عمومي در مقايسه با برنامه‌اي كه هدفش مخاطبان وسيع و اقشارگوناگون است، بيشتر خواهد شد.

البته گروههاي هدف هر سازمان و خاطبان مورد نظر بايد از طريق تحقيق رسمي و غيررسمي تعيين شوند و اهداف روابط عمومي مؤسسه نيز از پيش تعيين گردند تا اين اطمينان حاصل شود كه آنها با يكديگر هماهنگي و همسويي داشته و با ماهيت حقيقي مؤسسه سازگاري دارند. اگر مؤسسه‌اي مي‌خواهد كه در زمينه كارش در نگاه افراد و گروههاي مخاطب خود، موسسه‌اي پيشرو و پيشگام به حساب آيد. در آغاز بايد ديد كه آيا چنين هدفي با توجه به واقعيات مؤسسه يك هدف واقع‌بينانه و قابل دسترسي است و يا صرفاً يك آرزوي دست نيافتني و خيالبافي مي‌باشد. مثلاً اگر مؤسسه‌اي مي‌خواهد بيشتر با جوانان ارتباط برقرار كند و مورد توجه آنها قرار گيرد، بايد ديد آيا چنين هدفي با ويژگي‌ها و ماهيت آن مؤسسه سازگاري دارد؟ آيا مؤسسه سازگاري دارد؟ آيا مؤسسه آنقدر محافظه‌كار، سنتي و محتاط به نظر نمي‌رسد كه بهتر است با گروههاي سني بالاتر و ميانسالان ارتباط برقرار كند.

مديران روابط عمومي بايد محدوديت‌هاي تلاش‌هاي روابط عمومي را نيز براي مديريت سازمان توضيح دهند. زيرا روابط عمومي اگرچه مي‌تواند نقاط قدرت يك مؤسسه را به خوبي و به طور اثرگذار به مردم ارائه دهد و پيام‌ها را نافذ، جذاب و گيرا پخش و نشر كند. ولي نمي‌تواند مؤسسه را به آن شكلي كه نيست، نشان دهد و يا عيوب آن را بپوشاند.

برنامه‌هاي تبليغاتي و انتشاراتي عوام‌فريبانه در كوتاه مدت شايد دستاوردهاي موقتي داشته باشد، ولي تقريباً هميشه در درازمدت نتايج معكوس به بار مي‌آورند. علاوه بر اين، نهضت حمايت از مصرف‌كنندگان آن چنان نيرويي در جامعه امروز و در رابطه با مصرف‌كنندگان به وجود آورد كه ارائه كالا و خدمات نامرغوب و توزيع ناصحيح آنها مغاير با قانون تشخيص داده شده و قابل پيگيري است.

صنعت اتومبيل‌سازي ايالات متحده آمريكا يكي از برجسته‌ترين نمونه‌ها در اين زمينه است كه محدوديت تلاش‌هاي روابط عمومي را نشان مي‌دهد. زيرا كيفيت اتومبيل ساخت آمريكا آن چيزي نبود كه در پيام‌هاي روابط عمومي ادعا مي‌شد. به رغم هزينه‌هاي انتشاراتي و تبليغاتي فراوان كه صرف شد، اين توليد (اتومبيل سازي) بخش بزرگي از سهم خود را در بازار از دست داد. مردم امريكا ديگر آمادگي آن را نداشتند كه از كالايي استفاده كنند كه فاقد كنترل كيفيت بود و در جستجوي محصول مشابه بهتري در جاي ديگري برآمدند.

اهداف روابط عمومي باتوجه به ماهيت برنامه مي‌تواند خيلي خاص و مشخص و يا عمومي و كلي باشد. اين اهداف بايد با فعاليت‌ها و تلاش‌هاي روابط عمومي ارتباطي قابل وصول بوده و علي‌الاصول اشكال و ماهيت ارتباطي نداشته باشد. مثلاً هدف روابط عمومي مي‌تواند برقراري ارتباط جهت متقاعد كردن، ترغيب و تشويق[2][2][2] نسبت به اين مسئله باشد كه صابون مايع راحت‌تر و بهتر از صابون جامد است و يا خريد از «فروشگاههاي جهاني زنجيره‌اي مواد غذايي» به سود و رفاه مصرف‌كنندگان مي‌باشد. يا بالا بردن شناخت و آگاهي مردم نسبت به صنايع هسته‌اي، آيا توسعه اين صنعت در جهت سلامت مردم و محيط زيست است يا خير؟

اطلاعاتي كه براي مخاطبان در راستاي دستيابي به اهداف روابط عمومي ارسال مي‌شود. بايد به دقت مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. اين اطلاعات ارسالي همان پيام‌هاي روابط عمومي هستند. اين پيام‌ها ممكن است آشكار و صريح يعني به صورت يك اطلاعيه همگاني يايك شعار جذاب و گيرا] و يا يك پيام غير صريح و يا هدفمند و سازمان‌دار باشد. شما بيش از اينكه برنامه روابط عمومي خود را تدوين كنيد بايد اين پيام‌ها را مشخص كنيد (صريح يا غيرصريح) زيرا به شما كمك مي‌كند كه برنامه و ابزار مناسب را در نظر بگيريد و در برنامه بگنجانيد.

پيام‌هاي روابط عمومي بايد كلي باشد تا همه جنبه‌هاي برنامه را شامل شود. ولي در عين حال تا آنجا كه ممكن است بايد قابل تجزيه به بخش‌هاي كوچكتر باشد تا در صورت لزوم بتوان آنها را به يك پيام فرعي كه گروه ويژه يا موضوع خاصي را در برگيرد تقسيم كرد. مثلاً يك برنامه ايمني اتومبيل ممكن است براساس اين پيام سازمان داده شود. «اتومبيل‌ها مي‌توانند يك اسلحه باشند. از اين سلاح‌ها در جهت ايمني و آسايش استفاده كنيد».

پيام فرعي اين پيام اصلي مي‌تواند به اين شكل باشد «از كمربند ايمني استفاده كنيد» البته اين پيام فرعي و مشخص جهت حمايت از آن پيام عمومي و كلي است. پيام فرعي‌تري مي‌توان از اين پيام ساخت و براي گروه خاصي ارسال كرد. مثلاً در اين مورد پيامي با اين مضمون براي كودكان فرستاده شود: «از والدين خود بخواهيد از كمربند ايمني استفاده كنند.»  

چهارچوب برنامه

    هنگامي كه براي مخاطبان، اهداف و پيام‌هاي روابط عمومي مشخص شد، آمادگي آن را پيدا كرده‌اي كه برنامه روابط عمومي را بنويسيد. توجه داشته باشيد كه در هنگام نوشتن برنامه احتمالاً بارها اين ضرورت پيش مي‌آيد كه با مديريت سازمان مشورت كنيد. معمولاً پيش از اينكه نسخه نهايي برنامه تهيه و تدوين شود بايد پيش‌نويس‌هاي متعددي تهيه و مورد حك و اصلاح قرار گيرد. هرچند برنامه‌هاي روابط عمومي از چهارچوب‌هاي معيني كه در اينجا بيان خواهد شد، پيروي مي‌كنند. ولي جهت تأكيد بر هر فصل و قسمت و حسب مورد فصول فرعي نيز تهيه و تدوين كرد. مثلاً فصل مخاطبان يا فصل اهداف روابط عمومي داراي توضيح‌هاي خاص خود هستند. ولي شايد ضرورت ايجاب كند كه جهت تصريح و روشن شدن بيشتر، توضيح‌هاي تشريحي اين فصول جهت قانع كردن مديريت مؤسسه، سنديت بخشيدن به برنامه و تشريح جزييات، داراي ضمايم و پيوست‌ها نيز باشد.

  محتواي برنامه روابط عمومي

خلاصه برنامه:

اين قسمت حداكثر شامل يك صفحه است كه فصول و عنوان‌هاي اصلي برنامه در آن مي‌آيد و تنها در مورد برنامه‌هاي بسيار طولاني ضرورت وجودي آن پيش مي‌آيد. روشن است كه اين بخش پس از تهيه و تدوين برنامه نوشته مي‌شود.

مقدمه (منطق برنامه):

اين بخش شامل نگرشي عمومي و كلي به مؤسسه، مخاطبان و هدف برنامه است. اين مقدمه مي‌تواند بازنگري عمومي مسايل روابط عمومي و مشكلات سازمان باشد.

 اهداف روابط عمومي:

در اين قسمت فهرست اهداف روابط عمومي كه برنامه براي دستيابي به آن تنظيم و اجرا مي‌شود مي‌آيد. معمولاً اهداف با اعداد يا حروف الفبا مشخص و از يكديگر مجزا مي‌باشد.

 نقش ارتباطات:

يك توضيح كلي درباره امكانات و محدوديت‌هاي تلاش‌هاي روابط عمومي بايد به مديريت سازمان داده شود. اين بخش در پاره‌اي از مواقع اضافه مي‌شود تا حاصل و نتيجه اجراي برنامه را براي مديريت روشن كند و از طريق بيان چيزهايي كه نمي‌توان آنها را از اجراي برنامه روابط عمومي انتظار داشت. رفع مسئوليت آتي كند.

 

راهبرد (يا روش‌شناسي)[7]:

يك بيان و تشريح كلي براي اينكه نشان داده شود پيام‌هاي روابط عمومي چگونه فرستاده خواهد شد بايد آورده شود. اين كار مي‌تواند با دسته‌بندي رسانه‌ها، مناسبت‌هاي روابط عمومي و توضيح درباره مطالب نوشتاري و رويدادهاي روابط عمومي و غيره صورت گيرد. شما در اينجا مديريت را متقاعد مي‌كنيد كه اجزاي برنامه با يكديگر هماهنگي و انسجام دارند و قابل اجرا و مكمل يكديگرند و در جهت تحقق اهداف مورد نظر سازمان مي‌باشند.

 نحوه اجراي برنامه:

اين فصل شامل شرح نكات اصلي پيرامون وسايل و ابزار ارتباطي است كه براي ارسال پيام‌هاي مورد نظر به مخاطبان انتخاب شده (براي دستيابي به اهداف برنامه) از آنها استفاده مي‌شود. آنچه در زير مي‌آيد طبقه‌بندي اصلي وسايل و روش‌هاي انتقال پيام است. در اين طبقه‌بندي رسانه‌ها و شيوه‌ها دسته‌بندي شده‌اند:

1-   تلاش‌هاي نوشتاري انتشاراتي: شامل اطلاعيه‌هاي مطبوعاتي، ميزگردهاي مطبوعاتي، اظهارنظرهاي منتشره در رسانه‌ها، گزارش‌ها، مقاله‌ها و ساير مطالب و مواد نوشتاري كه به رسانه‌ها ارسال مي‌شود.

2-   فعاليتهاي گفتاري و سخنگويي: اين بخش شامل كار افراد كارشناس است كه به عنوان سخنگويان، سخنرانان، توضيح‌دهندگان آموزش يافته‌اند تا درباره موضوعات و مسايلي كه در برنامه روابط عمومي آمده گفتگو و بحث كنند و در محافل و مجامع حاضر شده و سخنراني كنند و در مسافرت‌ها و بازديدها به مردم توضيح دهند و با خبرنگاران رسانه‌ها گفتگو كنند.

3-   مواد انتشاراتي: شامل كتابهاي راهنما، خبرنامه‌ها، روزنامه‌ها، نوشته‌هاي آموزشي، كاتالوگ‌ها و بروشورها و هرگونه مواد چاپي حاوي اطلاعات.

4-   مواد رسانه‌اي الكترونيكي: فيلم‌هاي خبري و آموزشي، فيلم‌هاي مستند، نمايش اسلايد و اطلاعيه‌هاي عمومي صوتي و تصويري.

5-   تبليغات تجاري: روابط عمومي سازمان ممكن است بخواهد به مديريت توصيه كند كه ميزان معيني از بودجه جهت تبليغات تجاري و براي كمك به برنامه وسيع روابط عمومي و پشتيباني و تكميل آن اختصاص دهد (در چنين مواردي بايد به طور كلي تشريح شود كه چه نوع از تبليغات تجاري مورد نظر است و در چه رسانه‌هايي بايد ظاهر شود)

6-   مناسبت‌هاي ويژه/ فعاليت ترويجي: مثلاً برگزاري مسابقه‌هاي ورزشي، ايجاد نمايشگاهها، برگزاري مسابقه‌هاي هنري و موضوع‌هاي اجتماعي، اعطاي جوايز، تقديم هدايا، برگزاري شب شعر و غيره.

در توضيح هريك از اين روش‌ها و وسايل ارتباطي تا آنجا كه مقدور است بايد وارد جزييات شد تا دليل استفاده از آن به درستي توجيه شده و منطق گنجانيدن آن در برنامه روابط عمومي روشن شود. ضمناً بايد توضيح داد كه رسانه‌هاي نوشتاري، گفتاري و شنيداري و ديداري چگونه پيام‌ها را براي رسيدن به مخاطب نقل خواهند كرد.

    پاره‌اي از تهيه‌كنندگان برنامه‌هاي روابط عمومي فهرست آنچه را كه بايد انجام گيرد. به سياهه‌اي طولاني از پيشنهادهاي ناهماهنگ و غيرمنسجم تبديل مي‌كنند تا بودجه اختصاص يافته به تلاش‌هاي روابط عمومي را به شكلي هزينه كنند اين امر نشان‌دهنده تشخيص غلط و عدم مهارت در كارهاي ارتباطي و تبليغي است. هر يك از تلاش‌هاي روابط عمومي بايد به دقت انتخاب شوند تا در مخاطبان مورد نظر اثر مطلوب را به وجود آورد. مثلاً در حالي كه اقدام تبليغي چون دادن تخفيف ويژه و يا جايزه در هنگام خريد يا تعيين روزهاي حراج ممكن است براي يك فروشگاه اقدام روابط عمومي و تبليغي مناسبي باشد. ولي مطمئناً براي همه فروشگاهها اين طور نيست. تحقيق، بررسي و مشورت با كارشناسان خارج از مؤسسه، پرس و جو از همكاران مي‌تواند در آفرينش ايده‌ها و راههاي نو، ويژه هر گروه اجتماعي و هر مؤسسه مناسب باشد.

    برنامه روابط عمومي پيشنهادي بايد با بودجه روابط عمومي نيز هماهنگ باشد. فعاليت‌هاي مشخص چون تهيه فيلم يا اجراي تبليغات تجاري وسيع، ايجاد رويدادها و مناسبت‌هاي ويژه، با وجود بودجه اندك، عملاً غيرمنطقي است. پاره‌اي از مواقع شما بر سر اين دوراهي قرار مي‌گيريد كه بودجه را تنها به يك اقدام روابط عمومي (مثلاً برگزاري ميزگردهاي مطبوعاتي و يا ترتيب يك سفر مطبوعاتي) اختصاص دهيد و يا آن را صرف اقدامات روابط عمومي متعدد ولي كم خرج (مثلاً ارتباطات پستي، تلفني و يا ارسال اطلاعيه مطبوعاتي) بنماييد. ضمناً برنامه‌اي كه تدوين و تنظيم مي‌كنيد بايد با زماني كه در اختيار داريد مناسب باشد اول اين سؤال را از خود مي‌كنيد، چقدر براي اجراي برنامه وقت داريد. كدام يك از اقدامات حاضر روابط عمومي با توجه به بودجه و زمان قابل اجراست.

 

 

ارزيابي

    در اين قسمت از برنامه، چگونگي اندازه‌گيري ميزان موفقيت و راههاي ارزيابي آثاري كه از اجراي برنامه‌ها ناشي مي‌شود. پيش‌بيني مي‌شود. روش‌هاي اندازه‌گيري هميشه در برنامه گنجانده نمي‌شود ولي فكر بهتر اين است كه معيارهاي اندازه‌گيري، ميزان موفقيت برنامه از پيش تعيين و در برنامه آورده مي‌شود. مديريت مؤسسه هميشه پس از اجراي برنامه، تقاضاي ارزيابي آن را خواهد كرد. حتي اگر در مراحل تهيه برنامه و در آغاز كار از آن حرفي نزده باشد.

 نتيجه

   خلاصه برنامه چكيده استدلال‌ها و امتيازهاي برنامه در اين قسمت آورده مي‌شود.

 نيروي انساني

    چنانچه يك مؤسسه روابط عمومي مستقل برنامه روابط عمومي را تهيه و اجرا كند در اين قسمت درباره تيم اجراكننده برنامه توضيح‌هاي لازم را بدهيد.

 جدول زمانبندي

    چهارچوب زمانبندي كلي كه اقدامات و فعاليت‌هاي روابط عمومي بايد در محدوده آن شروع و پايان يابد معمولاً در برنامه مي‌آيد. برنامه‌هاي روابط عمومي معمولاً يا مقطعي هستند كه در يك فاصله زمان معين اجرا مي‌شوند و يا برنامه‌هاي دايمي و هميشگي هستند كه هر شش ماه يا يك سال احتياج به بازنگري دارند.

 

 

بودجه

    بودجه برنامه روابط عمومي مي‌تواند شامل جزييات و زيرارقام و يا شرح تخميني كليات و برآوردها باشد. اين بستگي به مديريت مؤسسه و ماهيت برنامه دارد. بودجه‌اي كه آژانس‌هاي مستقل روابط عمومي ارائه مي‌دهند، عموماً داراي دو ستون است: يك ستون به حقوق نيروي انساني دست‌اندركار اختصاص دارد و ستون ديگر شامل هزينه‌هاي غيرپرسنلي است. هزينه‌هاي نيروي انساني از طريق دستمزد تعداد ساعاتي كه آنها از مرحله بررسي و تهيه طرح تا اجرا و ارزيابي به كار اختصاص مي‌دهند محاسبه مي‌شود (عموماً ميزان دستمزد كه به هر ساعت كار تعلق مي‌گيرد به كارمندش پرداخت مي‌كند). در پاره‌اي از مواقع يك رقم مقطوع بدون جزييات، بيان و مورد توافق قرار مي‌گيرد.

 ضمايم

    اين قسمت شامل اسناد و نوشته‌هاي پشتيباني كننده از جمله يافته‌هاي پژوهشي و يا مقاله‌هايي است كه نكاتي را كه در برنامه آمده تشريح و تقويت مي‌كنند، به خوانندگان برنامه مي‌توان پيشنهاد كرد كه در هر مورد به ضمايم مربوط جهت روشن شدن مسئله مراجعه كنند. چنانچه تعداد ضمايم متنوع و فراوان باشد بايد آنها را به صورت «ضمايم الف» و «ضمايم ب» و غيره گروه‌بندي كرد.

 برنامه‌ريزي در روابط عمومي

 امروز، برنامه‌ريزي ركن اساسي در مديريت است و هيچ كاري بدون تدوين يك برنامه مدون و مكتوب كه در آن اهداف، راههاي نيل به آنها وزمانبندي اين طي طريق روشن شده باشد، انجام نمي‌گيرد. در روابط عمومي نيز كه يكي از اركان آن «برنامه‌ريزي» است. اين موضوع اهميت مضاعف پيدا مي‌كند. روابط عمومي حتماً بايد بايك «برنامه عمل» مدون راه خود را به سمت اهداف معين پيش گيرد و حتي براي امور پيش‌بيني نشده و براي بحران‌هاي اجتماعي بالقوه فكر و برنامه قبلي داشته باشد. براي انجام برنامه‌ريزي در روابط عمومي، بايد از يك طرف عناصر اصلي حوزه كار روابط عمومي را مشخص كرد و از طرف ديگر اهداف مؤسسه و انواع مخاطبان مؤسسه را در نظر گرفت و آنگاه با توجه به ويژگي‌هاي هريك از اقشار خاص مخاطبان ضمن لحاظ كردن اهداف مؤسسه در قالب‌ها و مجراهاي مناسب، القاي فكر كرد و به عبارتي، پيامي راتدوين و ارائه كرد.

 مراحل برنامه‌ريزي

 به طور كلي مراحل برنامه‌ريزي در روابط عمومي را مي‌توان به شرح زير مشخص كرد:

1-   شناسايي مخاطبان: شناسايي مخاطبان، از ضرورت‌هاي بسيار مهمي است كه روابط عمومي بايد با استفاده از شيوه‌هاي مختلف مثل بررسي ديدگاههاي آنان و انجام نظرخواهي يا نظرسنجي به اين مهم دست يابد. براي مثال، روابط عمومي بايد ابتدا انواع مخاطبان را بشناسد و در مرحله بعد، مشخصات بيشتري از هر يك از اين قشرها را تهيه و تدوين كند. به طور كلي مخاطبان يك سازمان، به دو دسته بزرگ مخاطبان درون سازمان (كاركنان) و مخاطبان برون سازمان تقسيم مي‌شود. در بين مخاطبان برون سازماني، مخاطبان خاص از اهميت بيشتري برخوردار هستند.

2-   تعيين اهداف روابط عمومي براساس اهداف مؤسسه: در اين مرحله، بايد هدف‌هاي «برنامه عمل» را براساس اهداف مؤسسه تنظيم كرد. سعي در تعريف دقيق اهداف مؤسسه و تنظيم واقع‌بينانه اهداف روابط عمومي در اين مرحله حائز اهميت است. بايد مشخص شود كه روابط عمومي با استفاده از چه شيوه‌ها و ابزارهاي ارتباطي مي‌تواند در افزايش كارآيي سازمان مشاركت كند و هدف‌هاي از پيش تعيين شده را جامه تحقق بپوشاند.

3-   تعيين پيام‌هاي روابط عمومي: پس از شناسايي مخاطبان و تعيين اهداف روابط عمومي، به مرحله «تعيين پيام‌هاي روابط عمومي» مي‌رسيم. در اين مرحله، ممكن است براي هريك از مخاطبان، پيام‌هاي خاصي تهيه شود و با اين كه پيام از چنان گستردگي و شمولي برخوردار باشد كه يك يا دو و يا همه مخاطبان را در برگيرد. اطلاعات يا پيام‌هاي ارسالي براي مخاطبان، بايد به دقت مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. اين پيام‌ها مي‌توانند به صورت يك اطلاعيه يا يك شعار هدفدار، فيلم، نمايشگاه، هديه تبليغاتي و ... باشد.

4-   تهيه پيش‌نويس برنامه و مشورت با مسئولان: در اين مرحله با توجه به در دست داشتن عناصر كلي برنامه عمل، بايد پيش‌نويس برنامه عمل را تدوين كرد و ضمن مشورت با مسئولان سازمان، نسبت به انجام اصلاحات احتمالي همت گماشت.

 اجزاي برنامه

    اجزاي يك «برنامه عمل» براي روابط عمومي شامل مقدمه (نگرش عمومي و كلي به مؤسسه، مخاطبان و هدف برنامه و اشاره‌گذار به مسائل روابط عمومي و سازمان) اهداف روابط عمومي، نقش ارتباطات، راهبردها (روش‌هاي نيل به اهداف). نحوه اجراي برنامه (اهداف كمي و شيوه‌هاي رسيدن به آنها)، ارزيابي، نتيجه، نيروهاي اجرايي، جدول زمانبندي، بودجه و ضمايم هستند.

    در تشريح نحوه اجراي برنامه، مي‌توان انواع اقدامات مورد نظر را براي نيل به اهداف سازمان بيان كرد كه شامل اقدامات انتشاراتي، ارتباط با رسانه‌ها، سمعي و بصري، ارتباط مردمي، ارتباط سازماني، امور فرهنگي و نمايشگاهي و اقدامات ترويجي هستند. در هريك از اين فصول، بايد توضيحات كافي ارائه و به هماهنگي هريك از اجزاي برنامه و نحوه اجراي آن اشاره شود.

    در ضمن، در پايان هرسال، روابط عمومي بايد با ارزيابي برنامه خود در آن سال، سعي كند برنامه عمل واقع‌بينانه‌اي را براي سال آتي تدوين كند. همچنين نبايد از توجه به تجديدنظرهاي احتمالي در برنامه عمل در شرايط خيلي ضروري غافل بماند.

 

چند نكته مهم

    يكي از نكات مهم در زمان تدوين برنامه عمل براي روابط عمومي، تبيين دقيق منطق برنامه است. منطق برنامه شامل نگرش عمومي و كلي به مؤسسه، مخاطبان و هدف برنامه است. در منطق برنامه (كه در واقع مقدمه برنامه است). مي‌‌توان گذري بر مسائل عمومي روابط عمومي داشت.

    پس از مقدمه، بايد اهداف روابط عمومي را فهرست‌وار بيان كرد. آنگاه بايد شيوه‌هاي دستيابي به اهداف را برشمرد. در اين بخش بايد با مشخص كردن اينكه چگونه بايد به اهداف دست يافت. شيوه‌هاي انجام هماهنگي در برنامه روشن مي‌شود براي مثال، اگر يكي از اهداف روابط عمومي، اعلام عملكرد سازمان به مردم باشد. اين كار را مي‌توان از طريق مطبوعات، راديو وتلويزيون، سخنراني، بروشور و طرق مختلف انجام داد.

    در مرحله بعد هريك از اقدامات به تفكيك تشريح و در جداول جداگانه جزئيات و ريز ارقام بودجه قيد مي‌شود. در پايان مي‌توان در ضمايم جداگانه‌اي مدارك، اطلاعات و ساير چيزهايي را كه مي‌تواند در تقويت مباني و راههاي اجراي برنامه مؤثر باشد، گنجاند.

    متأسفانه در حال حاضر، شايد به تعداد انگشتان يك دست هم نتواند روابط عمومي دستگاههايي را نام برد كه داراي برنامه عمل مدون و اصولي باشند. بلكه در وهله نخست، به فهرست كردن چند كار مشخص همراه با بودجه تخميني بسنده مي‌كنند. دوم اينكه در مرحله اجرا، آنچه اجرا مي‌شود، با آنچه از قبل تهيه شده است، زمين تا آسمان فاصله دارد. به طور كلي بايد توجه داشت كه در اجراي برنامه، حركت در محدوده برنامه و مديريت هزينه كرد براساس مندرجات برنامه، يك ضرورت است. اجزاي برنامه عمل در روابط عمومي در نمودار زير قابل مشاهده است.

 

 

 

اجزاي برنامه عمل روابط عمومي

مقدمه

اهداف

روش‌ها و شيوه‌هاي عمل

تشريح اقدامات

بودجه (ريز هزينه‌ها)

جداول

ضمائم

 

   بايد توجه داشت به طور كلي هرگونه برنامه‌ريزي ارتباطي از جمله برنامه‌ريزي روابط عمومي را فقط مي‌توان در چهارچوب سياست‌هاي ارتباطي انجام داد. لذا، يكي از عوامل توفيق هر برنامه‌اي، اصولاً تبيين ساخت‌هاي حاكم بر نظام‌هاي اجرايي روابط عمومي است. براي مثال، قبل از مرحله تدوين برنامه عمل روابط عمومي، بايد سياست‌هاي ارتباطي روشن و تبيين شود و اگر قرار است مثلاً توجه به يك بخش، از اولويت سياست‌هاي ارتباطي باشد. بديهي است كه برنامه بايد براي آن، راهكار و توجه ويژه‌اي را به دست دهد.

پس برنامه‌ريزي در روابط عمومي، يك ركن بوده و راز و رمز موفقيت آن است و بدون برنامه‌ريزي، عملكرد آن نمي‌تواند قرين توفيق باشد. يادآوري يك نكته نيز ضروري است كه در روابط عمومي براي آن بخش از امور احتمالي كه نتوان آنها را در برنامه عمل گنجاند، پيش‌بيني يك «ستاد بحران» همراه با اختصاص بودجه ويژه و تعيين نيروهاي مورد نياز براي آن ضرورت دارد. به اين ترتيب روابط عمومي هيچ وقت دچار «روزمره‌گي» نخواهد شد و در وضعيت لازم براي اقدامات ويژه، امكان واكنش سريع را خواهد داشت.

    يك واحد روابط عمومي بايد داراي تقويم مصاحبه، تقويم ملاقات مردمي، تقويم مناسبت‌ها و مراسم و تقويم نمايشگاهها بوده و هريك از نيروهاي آن داراي شرح وظايف مشخص باشند. توجه به آموزش نيروها براي پذيرش امور معين در «برنامه عمل روابط عمومي» يك ضرورت است. همچنين تقويت انگيزه معنوي و مادي نيروهاي روابط عمومي به لحاظ اهميت آن در پيشبرد برنامه‌ها لازم است؛ به عبارت ديگر، برنامه عمل بايد به گونه‌اي از شمول و جامعيت لازم برخوردار باشد كه براي همه عوامل مؤثر در توفيق برنامه فكر و راهكاري را ارائه كرده باشد.

 ناكامي برنامه‌اي

    «ناكامي برنامه‌اي» پيامد طراحي و اجراي ضعيف تلاش‌هايي است كه براي رفع مشكلات ارتباطي صورت مي‌گيرد. مثل استفاده از يك شيوع غلط در طبقه‌بندي مخاطبان. بنابراين، يكي از اصول مهم براي كارآيي برنامه‌هاي ارتباطي، بهره‌مندي آن از مباني نظري و منطق قوي است.

 شرايط توفيق برنامه

به طور كلي، براي توفيق كامل يك برنامه ارتباطي و برنامه عمل روابط عمومي، وجود چهار شرط لازم است:

1-   بهره‌مندي از مباني نظري و منطق قوي: تأمين اين شرط باعث مي‌شود برنامه دچار ناكامي و شكست نشود و در كليه مراحل برنامه‌ريزي، روشها و راه‌حل‌هاي انتخابي، درست انتخاب شوند.

2-   توجه به اصول مهندسي برنامه: منظور از اصول مهندسي برنامه، انتخاب وسايل ارتباطي مناسب براي نيل به اهداف برنامه و بازرسي معتبر بر پيشرفت برنامه و ايجاد تغييرات احتمالي در برنامه است.

3-   آموزش: آموزش از جمله ابزارهايي است كه ظرفيت توفيق برنامه را افزايش مي‌دهد. آشنايي شيوه‌هاي انساني روابط عمومي با اصول برنامه‌هاي روابط عمومي، اهداف، شيوه‌هاي نيل به اهداف، ابزارهاي لازم براي توفيق برنامه‌ها و نيز شيوه عمل براي ايجاد تغييرات لازم در برنامه در حين اجرا، بخشي از آگاهي‌هاست كه بايد به آموزش آنها همت گماشت.

4-   ضمانت اجرا: منظور از ضمانت اجرا، فراهم آوردن تمهيدات قانوني است كه انجام همكاري‌هاي لازم با روابط عمومي را براي توفيق «برنامه عمل روابط عمومي» به رسميت مي‌شناسد. تخصيص اعتبارات لازم و اعمال همكاري‌هاي ضروري، بخشي از اين تمهيدات هستند.

 چكيده:

  • مراحل برنامه‌ريزي در روابط عمومي شامل شناسايي مخاطبان، تعيين اهداف روابط عمومي براساس اهداف مؤسسه، تعيين پيام‌هاي روابط عمومي، تهيه پيش‌نويس برنامه و مشورت با مسئولان است.
  • اجزاي يك «برنامه عمل» روابط عمومي شامل مقدمه، اهداف، نقش ارتباطات، راهبردها، ارزيابي، نتيجه، جدول زمانبندي، بودجه و ضمايم است.
  • منطق برنامه شامل نگرش عمومي و كلي به مؤسسه، مخاطبان و هدف برنامه است و در آن مي‌‌توان مسائل عمومي روابط عمومي را بيان كرد.
  • روابط عمومي بايد براي امور پيش‌بيني نشده خود تمهيدات و نحوه اقدام را در «برنامه عمل» خود منظور كند.
  • چهار شرط لازم براي توفيق برنامه عمل روابط عمومي عبارت است از:

1-      بهره‌مندي از مباني نظري و منطق قوي

2-      توجه به اصول مهندسي برنامه

3-      آموزش

4-      ضمانت اجرا

  • منظور از شرط «ضمانت اجرا» براي توفيق برنامه عمل روابط عمومي، فراهم آوردن تمهيدات قانوني است كه انجام همكاري‌هاي لازم با روابط عمومي را به رسميت مي‌شناسد.

 

كمپين روابط عمومي

 

براساس تعريفي كه مورد قبول همه است، روابط عمومي، تلاشي است طرح‌ريزي شده به منظور درك متقابل بين سازمان و عامه. در اينجا منظور ما از عامه، هم به طور عموم يعني افكار عمومي يك جامعه و هم به صورت خاص به معناي مخاطباني است كه تعريف مشخصي دارند. بديهي است اين تلاش در جهت درك بيشتر و رسيدن به تفاهم است.

تعريفي كه طي چند سال گذشته بيشتر بر آن تكيه مي‌شود نيز اين است كه: روابط عمومي يعني خوشنامي، يا به عبارتي كسب شهرت براي يك سازمان كه براساس گفتة آقاي فرانك جفكينز كه يكي از صاحب‌نظران اين حوزه از انجمن روابط عمومي انگليس است، كار روابط عمومي اين است كه دشمني را به همدلي تبديل مي‌كند و به جاي اينكه مردم در مورد سازمان پيش‌ قضاوت كنند، كاري مي‌كنيم كه سازمان ما را بپذيرند. اعتقاد وي بر اين است كه بي‌اشتهايي را به علاقه تبديل مي‌كند و خلاصه اينكه بي‌توجهي را به دانش تبديل مي‌كند. يعني روابط عمومي كاري مي‌كند كه در جامعه، افراد، حالت بي‌تفاوتي نداشته باشند. البته كار روابط عمومي اين نيست كه دشمني را زياد كند، چون گفتيم دشمني را به همدلي تبديل مي‌كند. اگر اين تعريف را از روابط عمومي بپذيريم، تعريفي هم بايد از كمپين بدهيم. در فارسي سه واژه براي كمپين داريم كه هر كدام در جايي كاربرد دارد. يكي پيكار است كه در گذشته‌هاي دور هم مي‌گفتند پيكار با بي‌سوادي و ايران جزء يكي از كشورهايي بود كه در سال 1349 ميزبان سازمان بين‌المللي مبارزه با بي‌سوادي بود. سازماني هم كه اين كنفرانس را در تهران برگزار كرد، انجمن روابط عمومي ايران در آن زمان بود. يكي ديگر، واژة مبارزه است كه در فارسي دو مفهوم دارد. يكي به مفهوم مبارزة قلمي است كه در حقيقت همان كمپين است. به‌عنوان مثال براي بيماري‌ها و حوزة بهداشت كلمة مبارزه را به‌كار مي‌بريم و در عرصة سياست بيشتر از واژة كارزار استفاده مي‌كنيم. كارزار انتخاباتي، كارزار ارتباطي، كارزار رسانه‌اي كه هر كدام از اينها در عرصة سياست، معنادار است.

و اما اگر بخواهيم حوزه‌ها را تقسيم كنيم، مي‌شود گفت كه دو حوزة مشخص داريم: يكي حوزة اجتماعي است كه سوادآموزي، بهداشت و خيلي از فعاليت‌هاي اجتماعي در آن، مي‌گنجد. ديگري نيز حوزة سياسي است كه بسيار گسترده است و بعد حوزة ارتباطي كه شامل تبليغات، روابط عمومي، رسانه‌اي و بازاريابي است.

اينها حوزه‌هايي هستند كه به نوعي وجه غالب در مبارزة ارتباطات است.

اگر مبارزه را يك برنامة همه‌جانبه در نظر بگيريم كه به دنبال ايجاد نوعي سينرژي در كارهاي ارتباطي است، بنابراين، بايد كاري برنامه‌ريزي شده باشد. شايد گاهي براي ما عجيب باشد كه كمپين چيست و كارزار چيست؟ علتش اين است كه ما به روابط عمومي‌هاي روزمره يا روتين كه عمدتاً در سازمان‌هاي دولتي مي‌بينيم عادت كرده‌ايم. اما در سازمان‌هاي دولتي هم روابط عمومي ناچار است به سمت و سويي برود كه باز هم ويژگي‌هاي كمپين را داشته باشد. آنجا كه شما هفته را هفتة دولت اعلام مي‌كنيد، در واقع اينجا عملكرد و كارنامة دولت‌، محور قرار مي‌گيرد و گاه برنامة دولت در محور قرار مي‌گيرد و يك هفته به آن اختصاص مي‌دهيم، چون باز هم مي‌خواهيم سينرژي به‌وجود آوريم، مي‌خواهيم كار ما تأثير بيشتري داشته باشد و اين كار بدون برنامه نمي‌شود. بنابراين، يك جدول زمان‌بندي خواهيم داشت، بودجه‌اي براي اين كار اختصاص مي‌دهيم، نيروي انساني اختصاص مي‌دهيم، هدف‌هايي را مشخص مي‌كنيم، براي كارمان استراتژي معين مي‌كنيم و بعد فنوني را برمي‌گزينيم. خلاصه اينكه، اگر كار، برنامه‌ريزي شده و مطابق با اصول روابط عمومي باشد، قاعدتاً در پايان هم بايد ارزيابي داشته باشيم كه آيا به هدف‌هايي كه مشخص كرده‌ايم رسيده‌ايم يا نه؟

يك كمپين، بدون شك بايد از تمام اصول يك كار برنامه‌ريزي شدة روابط عمومي پيروي كند. اين كار برنامه‌ريزي شده، اولين كارش، شناخت يا آشنايي با موقعيتي است كه در آن قرار داريم. اين همان وضعيت موجود است كه در اكثر حوزه‌هايي كه كمپين را تعريف مي‌كنند، مشترك است. علاوه بر آن، كار پژوهشي نمي‌تواند بدون پرسش يا فرضيه باشد. بنابراين، بايد يك سري سؤال در آغاز كار داشته باشد. براي هر كار پژوهشي، كارزار يا كمپين بايد ابتدا به سراغ نظريه‌ها برويم تا بدانيم براساس چه نظريه‌اي مي‌خواهيم كار كنيم و چه رويكردي را مي‌خواهيم اتخاذ كنيم. روابط عمومي مي‌تواند رويكردهاي مختلفي داشته باشد. شما مي‌توانيد رويكردي داشته باشيد كه عمدتاً تكنيك باشد و بر رسانه‌ها تكيه كنيد. با استفاده از ايده‌هايي كه در مديريت مسائل وجود دارد، از موضوعات استفاده كنيد و هنگامي كه شما با ارتباطات بحران يا ارتباطات ريسك روبه‌رو هستيد، حتماً نياز داريد كه كارتان، كار برنامه‌ريزي شده باشد. چون كوچكترين اشتباه شما باعث مي‌شود كه عملكرد روابط عمومي زير سؤال قرار گيرد. در اين موارد، مسئول روابط عمومي زودتر از ديگران قرباني مي‌شود، زيرا اگر در ارتباطات، ريسك باشد به‌راحتي نمي‌توانيد هر اطلاعاتي را منتشر كنيد و زمان انتشار اطلاعات بايد به دقت انتخاب شده باشد. براي مثال، در حوزه‌هاي بهداشت زماني كه بيماري‌هاي واگيردار بروز مي‌كند، در ارتباطات ريسك قرار داريم. يا جايي كه مؤسسه‌اي يا سازماني مشكل هويت پيدا مي‌كند، آنجا هم مي‌شود گفت كه بايد برنامه‌هايي وجود داشته باشد كه بتواند بحران مؤسسه را از طريق ارتباطي دنبال كند و در چارچوب كار برنامه‌ريزي شده باشد.

به هر حال، هدف هر كمپيني بعد از آنكه وضعيت موجود را شناختيم، مشخص مي‌شود. اين هدف مي‌تواند درازمدت، كوتاه مدت يا توأمان باشد. بسياري از سازمان‌ها، مخاطبانشان را در مرحلة سوم مشخص مي‌كنند. به عبارت ديگر اگرچه برنامه‌هاي روابط عمومي در جامعه، با مخاطب عام سروكار دارد، اما در كارهاي برنامه‌ريزي شده با مخاطبان مشخص روبه‌روست. يعني مخاطبان را به‌طور دقيق تعريف مي‌كند و ويژگي‌هاي آنها را مشخص مي‌كند؛ زيرا مي‌خواهد بعداً ارزيابي كار را دنبال كند.

راهبرد (استراتژي) كه در روابط عمومي دنبال مي‌كنيم دو وجه دارد: وجه خرد و وجه كلان. براي كار روابط عمومي با انگارة ارتباطات يكپارچه، عناصري را مي‌تواند ذكر كرد. براساس نوشتة آقاي «سن بست» در كتاب استراتژي روابط عمومي، مي‌توانيم هشت حوزه را نام ببريم كه بعضي به بخش خصوصي يا دولتي و برخي به امور عام‌المنفعه و سازمان‌هاي غيردولتي مربوط مي‌شود.

اگر بخواهيم در حوزة امور عمومي كار كنيم، يعني خرد و كلان را جدا كنيم، با روش (متد)هايي سروكار داريم كه يكي از آنها ديپلماسي است. امور عمومي همان public communication يا public offairs است. «لابي» يكي از روش‌هاي ديگري است كه استفاده مي‌شود. اينها زماني معنادار است كه هدفتان را مشخص كرده باشيد. هر كدام از اين هشت حوزه، دسته‌اي از اين متدها را مي‌تواند دربرگيرد.

بنابراين، تفاوت اين هشت حوزه و متد بسيار مهم است؛ يعني جايي است كه شما فنوني را به كار مي‌بريد. اگر مربوط به امور عمومي باشد، در حوزة تجاري كارساز نيست. چون در اينجا، گروه‌هاي فشار را داريم.

گاه در حوزة امور عمومي مي‌خواهيد قانوني را به نفع جمعي كه روابط عمومي، نمايندگي آن را دارد، به تصويب برسانيد. گاه شعار يك سازمان غيرانتفاعي مطرح است. مسئله‌اي كه مي‌خواهيد در جامعه مطرح كنيد تا آگاهي جامعه را نسبت به آن مسئله بالا ببريد.

به هر حال، هدف كوتاه‌مدت مي‌تواند آگاهي دادن باشد، اما در نهايت شما مي‌خواهيد حمايت قانوني براي آن پيدا كنيد كه در كشور ما كمتر رايج است. ولي در كشورهاي ديگر روابط عمومي در اين حوزه، بسيار فعال است. يكي از بندهايي كه به روابط عمومي مربوط مي‌شود، جذب بودجه‌هايي است كه به صورت كمك‌هاي مردمي انجام مي‌شود تا بتوانند مسئله‌اي را مطرح كنند. براي مثال، سن سربازي در كشور ما گاهي بالا مي‌رود، گاهي پايين مي‌آيد. اين مي‌تواند يك موضوع عمومي باشد. گاه سربازي را به كالاهاي قابل خريد و فروش تبديل و گاهي حذفش مي‌كنيم. اين نشان مي‌دهد كه در عرصة عمومي، نهاد يا سازماني درست نشده است كه بخواهد روي دولت اثر بگذارد. به عبارتي، مسئله از سوي جامعه به طرف قانون‌گذار نمي‌رود. براي مثال، خط عابر پياده در تهران، درصد بالايي از كشته‌ها را به خود اختصاص داده كه حاصل از خطاي عدم استفاده از مقررات، بخصوص توسط راننده‌ها يا ناآگاهي شهروندان است.

اگر روابط عمومي غيردولتي را بررسي كنيم، يعني روابط عمومي بخواهد به عنوان فلسفه در ايران كار كند، مي‌تواند اين را به‌عنوان يك موضوع انتخاب و برايش يك كمپين خوب تعريف كند. و زمانش هم مي‌تواند كوتاه‌مدت يا درازمدت باشد و نيروهاي مسئول را به جايي برساند كه تعداد كشته‌هاي ما روي خط عابر پياده كم بشود. وحشتناك است وقتي آمار تعداد كشته‌هاي تصادف در ايران با كشته‌هاي جنگ برابري مي‌كند. در همة دنيا اين كار، كار روابط عمومي است.

بنابراين، اين حوزه، حوزة امور عمومي است. در اينجا يكي از فنوني كه استفاده مي‌شود، «لابي» است. روابط عمومي بخشي از مديريت بحران را هم مي‌تواند هدايت كند كه شكل‌هاي مختلفي دارد. براي مثال، گاهي يك سازمان مشكل رضايت مشتري را دارد، در اين حوزه قرار مي‌گيرد يا موردي كه شما در عرصة بين‌المللي و عرصة اقتصادي مي‌بينيد كه پيداشده و همة سازمان‌ها بدون استثنا درگير آن هستند. در اين زمينه هم روابط عمومي دخالت مي‌كند. براي هر سازماني بايد نشست و فكر كرد كه آن سازمان چگونه مي‌تواند مصون بماند. مثلاً، جايي كه مشتريان به بانك اطمينان ندارند و پول‌هايشان را از بانك بيرون مي‌برند، و فاجعه‌هايي طبيعي كه در اين عرصه به‌وجود مي‌آيد، در حوزة بحران قرار مي‌گيرد و روابط عمومي بايد كاري كند. به‌عنوان مثال، در زمان كوتاه، همه چيز را بسيج كند؛ يعني بودجه، انرژي و نيروي انساني. آخر سرهم ارزيابي كند و ببيند كاري كه انجام داده چه ارزشي داشته است.

كار ديگري كه خيلي رايج است، كارهاي ترويجي (publicity) است. اين بخش شامل كارهاي مختلفي نظير گزارش عملكرد، گزارش‌هاي فصلي، شفاف‌سازي، ارائة اطلاعات عمقي، بروشور، كتابچه، و كارهاي انتشاراتي در حوزة روابط عمومي است و اثرش عمدتاً درازمدت است. ولي ابزار كوتاه‌مدت هم مثل پوستر دارد و از رسانه‌هاي جديد مثل CD يا DVD نيز استفاده مي‌شود.

دو حوزة مهم ديگر،‌ يكي ارتباطات رسانه‌اي است. شما مي‌توانيد كمپين را در واقع فقط از طريق ارتباط با رسانه‌ها تعريف كنيد و اين انرژي را به‌وجود آوريد؛ يعني توليد بيشتر خبر، گزارش و عكس. مي‌توانيد يك هفته يا ده روز فقط به رسانه‌ها اطلاع‌رساني كنيد و حجم مطالب زير چاپ يا پخش برنامه‌ها را بالا ببريد.

شما در هدفتان مشخص كرده‌ايد كه به كجا مي‌خواهيد برسيد، بعد ابزارتان را انتخاب كرده‌ايد. در پايان نيز مي‌توانيد با ارزيابي كردن اينكه توانسته‌ايد در عرض يك هفته به اندازة كل سال در روزنامه، مطلب چاپ كنيد و اگر هدفتان بالا بردن آگاهي بوده است، هوشيارسازي ايجاد كنيد يا ميزان توجه مسئولان و مردم را بالا ببريد.

حوزة ديگر كه بسيار مورد استفاده است، مديريت رويدادهاست. بسياري از سمينارها، كنفرانس‌هاي علمي، نمايشگاه‌ها و بازديدها رويدادي است كه ما در روابط عمومي طراحي مي‌كنيم. و براي اهدافي است كه گاه آموزش عمومي را بالا مي‌برد، يا براي بالا بردن آگاهي و هوشيار كردن افراد است يا صرفاً براي تغيير دادن تصوير (Image) يك سازمان است. روابط عمومي آن‌طور كه مدنظرمان است و مواردي كه به بازاريابي نزديك است، مي‌تواند از فنونش استفاده كند. ولي اينجا راهبرد را بازاريابي تعريف مي‌كند. در بحث فروش و بازاريابي عمدتاً از تبليغات آگهي‌ها استفاده مي شود علاوه بر روش‌هاي معمول، رسانه‌[ايي مثل «پاركست» و تلفن همراه 0موبايل) به كار مي‌رود و يك پيامك ارسال مي‌شود كه فلان نمايشگاه تشكيل شده يا فلان كالا به بازار آمده است. نكتة ديگري كه وجود دارد و انتظار زيادي از روابط عمومي در حوزة انگاره‌سازي وجود دارد، بحث مديريت خوشنامي يا كسب شهرت براي سازمان است. در اينجا مي‌توان گفت كه ارتباطات، دو وجه پيدا مي‌كند؛ يكي ارتباطات مديريت است كه بايد رهبر يا مدير مؤسسه را به‌گونه‌اي در مطبوعات و رسانه‌ها منعكس كرد كه تصوير (Image) مثبتي براي آن مؤسسه بسازد يا حضور مديران را در رسانه‌ها افزايش داد تا بتوان شايعات را از بين برد. خلاصه اينكه، در اين حوزه Identity مؤسسه كه جدا از Image است، موردنظر قرار مي‌گيرد. وجه ديگر اين است كه مي‌توانيم با انجام دادن فعاليت‌هاي ارتباطي مشخص در درون و بيرون از سازمان، بحران‌هاي احتمالي را حل كنيم و به جلو برويم.

يكي ديگر از حوزه‌ها هم تحقيق و توسعه است. روابط عمومي، دو يا سه ابزار مشخص در كمپين دارد. يكي ارزيابي ريسك روش پيماشي يا افكارسنجي است. كارهاي ديگري مثل پايش محيطي يا (Monitoring) هم وجود دارد كه روابط عمومي در حالت عادي انجام مي‌دهد، ولي وقتي كمپين را شروع مي‌كند، مونيتورينگ يا پايش محيط بسيار شديدتر است. بنابراين، بخشي از برنامه‌اي است كه تنظيم مي‌شود.

حوزة ديگر كه در روابط عمومي‌هاي كشور ما كمتر ديده مي‌شود، البته وجود دارد اما ما نام روابط عمومي روي آن نمي‌گذاريم، جمع‌آوري اعانات و شركت در امور خيريه است. در حالي كه روابط عمومي‌ها در همه جاي دنيا پيشگام در كارهاي خير هستند؛ كمك جمع‌آوري مي‌كنند و با اين كمك‌ها، استقلال حرفه‌اي خودشان را حفظ مي‌كنند، و از طرف ديگر ميزان مشاركت اجتماعي را افزايش مي‌دهند.

اين مطالب نشان مي‌دهند كه اگر بخواهيم يك كمپين را اجرا كنيم، چه فرايندي را بايد طي كنيم.

اولين بحث اين است كه كمپين را در كدام يك از اين حوزه‌ها قرار مي‌دهيم. براي مثال، بايد آيا تا به حال، اتفاق افتاده كه انجمن روابط عمومي يك كمپين را شروع كند و مشخص سازد من كجا هستم، كجا مي‌خواهم بروم و چگونه بايد به آنجا برسم؟ اين كار را در حد مطلوب نكرده، ولي نمي‌توانيم بگوييم كه هيچ كاري هم نكرده است. انجمن روابط عمومي از 1370 فعاليتش را از نو شروع كرده است. يكي از تكنيك‌هايي كه داشته «سخنراني‌هايش» بوده است كه در حوزة آموزش قرار مي‌گيرد.  منتهي اين كار به حالت روتين درآمده است.

چيزي كه من جايش را در كمپين‌هاي سازمان‌ها خالي مي‌بينم اين است كه برخي كمپين‌هاي دولتي به صورت روتين درآمده و به نظر مي‌آيد كه كسي نمي‌داند براي چه انجام مي‌شوند؟ مثلاً در هفتة دولت يا دهة فجر، يك كار و مبارزة همه‌جانبه داريم، منتهي بيشتر جنبة تشريفات و حالت روتين پيدا كرده است.

مسئلة ديگري كه جايش در جامعة ما خالي است و كسي دنبالش نمي‌رود و يا اينكه اصل قضيه است در كمپين ديده نمي‌شود، موضوع و مسئله است. اگر بخواهيم مثال بزنيم، در عرض 52 هفته، حداقل 20 مورد را مي‌توانم بگويم. هر هفته پارچه‌اي روي در و ديوار مي‌بينيم كه هفتة فلان مبارك باد! اما در اين هفته چه كاري انجام مي‌شود، آيا منسجم كار كرده، آيا كارش برنامه داشته‌،‌آيا هفتة بعد كارش را ارزيابي كرده؟ چون طرح مسئله اصلي معمولاً فراموش مي‌شود و موضوع به صورت شفاف ديده نمي‌شود، نتيجه، يك‌سري عدد و رقم مي‌شود كه مثلاً اين مقدار خبر داشتيم و فلان ميزان مقاله داشتيم؟ اين مقاله چه چيزي را مي‌خواسته عوض كند؟‌ آيا تصوير مؤسسه را عوض كرده و موضوع جديدي را در افكار عمومي طرح كرده است؟ آيا توانسته‌ايم در عرض 5 سال گذشته يك ماده از يك قانون كوچك را به نفع سازمانمان به تصويب برسانيم؟ آيا توانسته‌ايم مقرراتي را آسان‌تر كنيم يا وفاداري عمومي را نسبت به اهداف سازمان بالا ببريم؟ اين سؤالات را كمتر مي‌بينيم. اما مواردي را در چند سال گذشته ديده‌ام كه سازمان‌ها براي ارتباطات در بحران، برنامه‌هاي ارتباطي خوبي داشته‌اند. براي مثال، در مورد گوشت‌هاي آلوده وزارت جهاد كشاورزي چند سال پيش كاري را انجام داد كه كاملاً اصول و نكات را رعايت كرده بود و به عدد و رقمي هم رسيده بود. اما مواردي كه مي‌تواند در حوزه‌ها تعريف شود، بسيار است. به‌عنوان نمونه مي‌توان به چاله‌هاي خيابان‌ها اشاره كرد كه اگر خوب «تعريف» شود و اين تعريف در روابط عمومي سازمان‌ها قرار گيرد، در نهايت مي‌توان مسئوليت ايجاد كرد تا تبديل به نيرويي شود كه دولتمردان به آن احساس نياز كنند.

اگر احساس نياز پديد آيد، تغيير رخ مي‌دهد. اما اگر نتوانيم نيرويي را كه به نفع سازمان است، به‌وجود آوريم و اين نيرو نتواند نقش بيافريند، حاصل كار دلخواه نخواهد بود. ما در عرصة روابط عمومي بين‌المللي هم بسيار مي‌توانيم كار انجام دهيم. البته نبايد انتظار داشته باشيم كه فقط روابط عمومي يك وزارتخانه همة كارها را انجام دهد. بسياري از كارها مي‌تواند به‌صورت غيردولتي و در قالب كار برنامه‌ريزي شده باشد. آنچه كه در دنياي امروز به آن نياز داريم، يك تصوير يا Image مثبت يا انگارة مثبت است. به قول سعدي:

كسي را كه عادت بود راستي                         و گر نامور شد به ناراستي

خطا گر كند در گذارند از او                         دگر راست باور ندارند از او

 

[14][14][1] Wall Street Journal

[15][15][2] Persuade

[16][16][3] Food World Supermarket Chain

[17][17][4] Public - Service Message

[18][18][5] Catchy Slogon

[19][19][6] Rple of Communication

[20][20][7] Strategy (or Methodology)

[21][21][8] Press Activity

[22][22][9] Speakers Programs

[23][23][10] Elestronic Media Presentations

[24][24][11] Slide Show

[25][25][12] Avertising

[26][26][13] Special Events/ Promations


http://www.behdasht.gov.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=12368&newsview=3239

 



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نويسنده : اعظم طالبی حقگو

این کاربر 5 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.