"شاید در گذشته این تصور وجود داشت که همه افراد دارای خلاقیت نیستند و افراد خلاق مانند نوابغ ، ذاتی و به طور ژنتیک دارای این توانمندی هستند . اما امروزه این باور ایجاد شده است که خلاقیت یک مهارت اکتسابی است و می توان آن را فرا گرفت"
همه ما ممکن است جملاتی شبیه این گفت و گو ها را بارها شنیده و یا گفته باشیم . اما تا به چقدر به طور جدی به این موضوع اندیشیده ایم که آیا "مدیریت مشارکتی" یا "نظام پیشنهادات" در شرکت ما جنبه شعاری دارد یا این که مدیران واقعاً به آن معتقدند .
_برادر من پیشنهاد کیلو چنده ؟ دلت خوشه ها !!! مگه کسی برای نظر ما اهمیت قائل میشه ؟
_ببین ، من هم تا چند وقت پیش همین طوری فکر می کردم ... هیچ وقت موضوع را جدی نگرفتم ، اما یک پیشنهاد دادم که قبول شد و الان هم در حال اجرا است .
طرح های جدیدی در راستای رشد شرکت اجرا شد و جالب است که بدانیم بسیاری از این طرح ها بر مبنای پیشنهادات ارائه شده از سوی کارکنان بوده است .
اما چگونه می توان در سازمان به یک نظام مدیریت مشارکتی موفق رسید ؟
مدیریت نظام پیشنهادات در یک سازمان مستلزم وجود عواملی متعدد است . نخست باید در سازمان بسترسازی فرهنگی صورت پذیرد ،به طوری که باید این باور ایجاد شود که مشارکت تا چه اندازه میتواند در پیشرفت سازمان مؤثر باشد و همچنین این موضوع باعث میشود تا کارکنان سازمان به سوی این فعالیت و همکاری تمایل یافته و تشویق شوند و متعاقباً پیشنهادهای مصوب از ضمانت اجرایی نیز برخوردار می گردند .ضمن اینکه به طور ناخود آگاه فضایی در سازمان ایجاد می شود که کارکنان احساس دلسوزی و مسؤلیت بیشتری پیدا می کنند و خود را بیش از پیش در منافع سازمان شریک می دانند .
اجرای موفق مدیریت مشارکتی رابطه مستقیمی با ایجاد اعتماد میان کارکنان و مدیران دارد به طوری که هرچقدر اعتماد بیشتر باشدپیشنهادات کارکنان بیشتر جدی گرفته می شود .
حال سؤال اینجاست که مشخصات یک پیشنهاد خوب چیست ؟
پیشنهاد بیانگر تفکر است که می تواند موجب ایجاد مزایای رقابتی در سازمان شود به طوری که بتواند یک مشکل تجاری و یا خدماتی را مرتفع گرداندو یا در بهبود کیفی فرآیندها ، چابک سازی و تسهیل امور جاری و یا کاهش هزینه ها به سازمان کمک کند . یک پیشنهاد خوب میتواند باعث افزایش سود و درآمد سازمان ، کاهش ضایعات ، افزایش سطح ایمنی ، رضایت مندی بیشتر کارکنان و بهبود فرهنگ کاری سازمان شود .
در نظام پذیرش و بررسی پیشنهادات ، مشکل به عنوان یک تهدید تلقی نمی شود بکله هر مشکلی فرصت محسوب گردیده که می توان با یک نگاه جدید و متفاوت به آن ، عملکرد و بهره وری سازمان را ارتقا داد . باید سعی کنیم که نگرش های منفی و عواملی که از بروز خلاقیت جلوگیری می کند را از خود دور کنیم و از آنان نهراسیم . نگرش هایی مانند " این کار شدنی نیست" یا " کاری نیست که من بتوانم آن را انجام بدهم " و یا اینه " این نظ بچه گانه است " .
فرآیند تفکر خلاق و نقاد در حقیقت برگرفته از روش طراحی مهندسی پنج مرحله ای دلور است .
مرحله یکم : فرموله کردن و تدوین مساله . مرحله دوم : تجزیه و تحلیل مشکل . مرحله سوم : تحقیق و بررسی برای راه حل . مرحله چهارم : تصمم گیری در خصوص راهکارهای مناسب و مرحله آخر : ارائه راه حل .
در پایان امید است همگی با توجه به علاقه و وفاداریی که نسبت به سازمان داریم و آن را خانه دوم خود میدانیم در مسیر مشارکت گام برداریم و با دل گرمی به اعتماد و حمایت های مدیران و با استفاده از تجارب ارزشمند پیشروان و طلایه داران این مسیر ، گذشته را چراغ آینده قرار دهیم . باشد که گامی هرچند کوچک در راه بهبود فرآیندهای سازمان برداریم و تلاش ها مقبول نظر حضرت دوست قرار بگیرد .
همکاری مشترک امور فرهنگی و نظام پیشنهادات