شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: آبگوشت شیشه ای چرب و چیلی

آبگوشت شیشه ای چرب و چیلی 9 سال 11 ماه ago #80211


آبگوشت شیشه ای چرب و چیلی
شلمچه بودیم!

بی سیم زدیم به حاجی كه:« پس این غذا چی شد؟» خندید و گفت:« كم كم آبگوشت میرسه!». دلمون رو آبنمك زدیم برای یه آبگوشت چرب و چیلی، كه یكی از بچه ها داد زد: اومد ! تویوتای قاسم اومد!». خودش بود. تویوتا درب و داغون اومد و روبرومون ایستاد. قاسم ، زخم و زیلی پیاده شد . ریختیم دورش و پرسیدیم:«چی شده؟» گفت:« تصادف كردم!».


- غذا كو؟ گقت« جلو ماشینه». در تویوتا رو به زور باز كردیم و قابلمه آبگوشتو برداشتیم. نصف آبگوشت ها ریخته بود كف ماشین و دور قابلمه. با خوشحالی می رفتیم، كه قاسم از كنار تانكر آب ، داد زد :« نخورید! نخورید! داخلش خرده شیشه است .» با خوش فكری مصطفی رفتیم یه چفیه و یه قابلمه دیگه آوردیم و آبگوشتها رو صاف كردیم. خوشحال بودیم و می رفتیم طرف سنگر كه دوباره گفت :«نبرید! نبرید! نخورید!». گفتیم : « صافشون كردیم». گفت: خواستم شیشه ها رو در بیارم، دستم خونی بود ،چكید داخلش».

همه با هم گفتیم : اَه ه ه !!. مرده شورت رو ببرن قاسم!». و بعد ولو شدیم روی زمین. احمد بسته ی نون ، رو با سرعت آورد و گفت :«تا برای نون ها مشكلی پیش نیومده بخورید !»، بچه ها هم مثل جنگ زده ها حمله كردن به نون ها
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سليمان شادلو*
مدیران انجمن: محمد مؤذّنی چیمه