سوال 1 - سنت تاريخ فرهنگي: تاريخ فرهنگي حضور پررنگي در خواستگاههاي جامعه شناسي هنر داشته است كه اين جريان فكري در قرن 19 ظاهر شد در تمدن جديد ايتاليا كه اثر بوركهارت است كم و زياد به همان اندازه از امور سياسي و فرهنگي بحث شده است كه از هنر در معناي خاصل كلمه و جانب مورخان هنر انگليسي بيشتر به كاركردهاي اجتماعي هنر و به هنرهاي كاربردي توجه شده است در فرانسه لانسون مثل دوركيم با طرفداري ازروديكردهاي تجربي سعي داشت به تاريخ ادبيات سمت و سويي جامعه شناسي بدهد. اما در قرن 19 به ويژه در آلمان و اتريش بين دو جنگ بود كه تاريخ فرهنگي به توسعه پرآوازه اش نايل شد.
سوال 2(سه نسل جامعه شناسي هنر):
الف)- زيبايي شناسي جامعه شناختي: نسل اول نخستين جامعه شناسان هنر نه از جامعه و نه از تاريخ فرهنگي برخواسته اند جامعه شناسي هنر در جمع متخصصان تاريخ هنر و زيبايي شناسي متولد شده اند كه ترس و دغدغه آن را داشتند كه رابطه شان را با جمع شدن دو كانوني هنرمندان و آثارشان قطع بكنند و با داخل شدن جامعه بعنوان بعد سوم در مطالعات در خصوص هنر چشم اندازهاي تازه اي آشكار شد و آن رشته جديد جامعه شناسي هنر بود.
ب): تاريخ اجتماعي: نسل دوم حول وحوش جنگ جهاني دوم بود كه از ميان مورخان هنر كه به مراتب تجربي تر بودند به ويژه در انگليس و ايتاليا به ظهور رسيد به جاي آنكه به فكر پل ارتباطي بين هنر و جامعه باشند اين پژوهشگران با در پيش گرفتن روش بررسي اسنادي سعي در صرف تعيين جايگاه هنر در جامعه كردند كه ميان هنر و جامعه يك رابطه هم پوشاني وجود دارد كه بايد اشكار كرد.
ج):جامعه شناسي پيمايشي: نسل سوم در دهه 1960 بوجود امد انديشمندان جامعه شناسي هنر ظاهر شدند اين نسل جامعه شناسي پيمايشي است كه با استفاده از روشهاي مدرن آماري يا انسان شناختي توسعه يافته است فرانسه و آمريكا كانونهاي اصلي نسل سه بودند كه دانشگاه نقش ثانوي را داشت در نهايت هنر مبدا نبود بلكه مقصد است و آنچه براي تحقيق مهم است نه درون هنر و نه بيرون هنر است آن چيزي كه مهم است خود هنر است كه كسي است كه آن را بعنوان هنر توليد مي كند.
سوال 3(جامعه شناسي ذوق وسليقه): اين خود هنر است در مقابل آرمان گرايي عرف عام كه خودجوش فكر
مي كند كه هنر از ويژه خودش تبعيت مي كند جامعه شناسي به جاي خصوصيتهاي زيبايي شناختي كه ويژه آثار هنري و آمادگيهاي هنري ويژه كنش گران را مطرح مي كند البته اين تماشاگران هستند كه تابلوي نقاشي را مي سازند دو خط مشي تحقيقي بر پايه آن پيشرو داريم روش آماري رفتارهاي فرهنگي و ديگري جامعه شناسي ذوق و سليقه
ميان اين دو خط مشي عادت واره امكان ميدهد كه از عشق هنر 15 سال ديرتر منتشر شد توسط بورديو كه جامعه شناسي بوده است پل بزنيم.
نظام آمادگيهاي دروني شدن كنش گران به آنها اجازه مي دهد درباره كيفيت يك عكس هنري قضاوت كند يا در اين موضع جهت گيري كند كه عادت واره است.
عادت واره مجموعه اي منسجم از عادتها كه فرد را شكل ميدهد به گونه اي كه مخصوص يك محيط باشد رويكرد ديگري كه كمتر نظري و بيشتر اداري است رويكرد اندازه گيري آماري رفتارهاي فرهنگي است كه اين رويكرد نتيجه توسعه سرويسهاي مطالعاتي در حوزه هاي وزارتي است كه از دستاوردهاي روش شناختي علوم اجتماعي براي كمك به تصيم گيري و پيشبرد شناخت استفاده مي شود.

با سلام
ضمن اینکه مواردبه موقع ارسال می شود کامل نیز است