خوش آمديد,
مهمان
|
|
كمبود ساعات مطالعه در خانواده و تأثير سوء آن بر كودكان
بسم الله الرحمن الرحیم(روش مشاهده) كشور ما ايران با داشتن تمدن غني از لحاظ علمي متأسفانه در سالهاي اخير ميتوان گفت كمترين ساعات مطالعه را در ميان خانواده و كودكان را دارا ميباشد (مطالعه غير درسي) كه گاهي اين آمار به 5 دقيقه در روز ميرسد. اگر بخواهيم صادق باشيم، آن 5 دقيقه را هم به صورت ميانگين تخيمن ميزنند. كه اگر با ديدي باز در جامعه خودمان نگاهي داشته باشيم، شايد اين مقدار هم وجود نداشته باشد. متأسفانه از چندين سال پيش كه كشور ما به دليل پارهاي از مسائل سياسي (استعمار، استثمار و جنگ) عقب نگهداشته شد و مسائل بعدي آن مثل فقر و بيكاري خود مانع بزرگي براي زندگي بهتر شد. با از دست رفتن اميد به زندگي در اثر فقر و جنگ رويكرد مردم بيشتر به سمت مسائل مادي معطوف شد، كه آثار زيانبار آن در حال حاضر (تجملگرايي) هنوز هم در بين مردم نمود گستردهاي دارد. با عقب ماندن ما از عرصه تكنولوژي و در سالهاي گذشته مثل صنعت چاپ ما عملاً پيشرفتي را كه بايد در خواندن به دست ميآورديم را به دست نياورده و از عرصه مطالعه عقب مانديم. تا زماني كه نوبت به راديو و تلويزيون رسيد و ما اين موضوع را به صورت واضح در بين خودمان ميبينيم، كه ما مردمي هستيم كه ميل بيشتر به گوش دادن و ديدن داريم تا مطالعه كردن. از مسائل تاريخي هم كه دور شويم، ما در زندگي فعلي خود نيز دچار مشكلات زيادي هستيم، مثلاٌ ما حاضر هستيم فلانقدر مبلغ را بدهيم تا فلان وسيله، خانه يا ماشين را بخريم، تا در ديد مردم باشيم. اما شايد براي دادن يا حتي این مبلغ براي خريد كتاب خِساست ميكنيم. اين فقط به اين دليل است كه: يك آدم پولدار در نظر مردم از يك آدم فهميده محترمتر است. به تعبيري ديگر ميتوان گفت كه: عقل ما به چشممان است. اصلاً اشتباه نكنيد، اين خداي نكرده توهين نيست: موارد فراواني از اين قبيل در زندگي ما وجود دارد. نمونه بسيار عالي آن هم نمايشگاه كتاب بود: كه من شاهد اين ماجرا بودم. افرادي كه بن كتابهاي دريافتي خود را ميفروختند. آيا بنكتاب براي خريد كتاب است يا تبديل شدن به پول نقد؟ حالا با اين تفاسير راه حل چيست؟ راه حل را از دوران كودكي بايد پيدا كرد. و شايد ميتوان گفت با تغيير ذهنيت والدين. پدرها – مادرها كتاب هزينه از دست رفته نيست. سرمايهگزاري آينده كودكان شماست. پس اگر به آينده كودكان خود اهميت ميدهيد از همين امروز شروع كنيد. بچههاي ما خودشان به سمت خواندن كتاب نخواهند رفت (يا نميتوانند، يا نميخواهند) اين ما هستيم كه بايد كتاب مناسب را تهيه كرده و كودكان را به طرز استفاده درست با آن آشنا كنيم. اشتباه نكنيم: كتاب خواندن را به اين معنا در نظر نگيريد. كتابهاي مخصوص كودكان فقط در حد رنگآميزي. (حتماً ميگوييد: رنگ آميزي هم شد كار. بَچهام را يك برگ سفيد ميگزارم جلویش، يك جعبه مداد رنگي. اين همه هم دنگ و فنگ نداره.): نه، شما اينطور فكر ميكنيد، دنگ و فنگ داره. بقول قديميها خوبشم داره. كتابهاي كودكان عموماً با تصوير حيوانات و اشياء همراه است، كه بچهها هم رنگ كردن را بدون بيرون زدن از خط ياد بگيرند، و هم به كمك شما اسامي حيوانات را همراه با شكلشان ياد بگيرند. در سطح بالاتر ميتوانيم، داستانهاي مخصوص كودكان را كه ميتواند براي آنها خيلي مفيد باشد را تهيه، و وقتي را براي خواندن آن كتاب، در كنار كودكمان صرف كنيم. وقتي از كودكي كتاب خواندن را به كودك بياموزيم، ديگر لازم نيست در سنين بالاتر براي اينكه كودك مطالعه كند، به هزار دوز و كلك مجبور شويم. (شايد بگوييد: وقتمان كجا بود، حال بشنيم كنار بچمون براش كتاب بخونيم. همينقدر كه لباس و غذاش را برايش مهيا كنيم بس.): عذر ميخواهم. مرا واقعاً ببخشيد. اما واقعاً چه فرقي بين بچه انسان و حيوان وجود دارد. برخي از حيوانات هم از كودكان خود مراقبت ميكنند و به او غذا ميدهند. پس واقعاً فرق بين ما و حيوانات در كجاست؟ مطمئن باشيد اگر بخواهيد، ميتوانيد ساعاتي را در كنار كودكانتان صرف كنيد. حتي اگر 30 دقيقه مفيد. مادرهاي گرامي. اگر به جاي اينكه با تلفن 1 ساعت غيبت همديگر را بكنيد، همان وقت را براي بچه خودتان بگذاريد. مطمئن باشيد وقت اضافه هم ميآوريد. پدر گرامي. مادر خانه از صبح تا حالا كار كرده، مثل شما خسته است. اين كودك، كودك شما هم هست. براي او هم لطفاً وقت بگذاريد. كمي سعي كنيم به آينده كودكمان هم فكر كنيم. كودكان ما هميشه كودك نميمانند. پس سعي كنيم، مطالعه را از همين الان به صورت مواد غذايي براي آنها تشريح كنيم. شايد به اين گفته من بخنديد، هيچ اشكالي ندارد. به نظر من همانطور كه غذا، ويتامين مورد نياز جسم را فراهم ميكند، كتاب هم ويتامين مورد نياز روح است. كودك ما اگر از همين حالا وارد عرصه مطالعه نشود، نميتواند، در آينده جواني خلاق و پويا باشد. ما در كشور خودمان خيلي مسائل را نميتوانيم به صورت باز براي جوانانهايمان باز كنيم، و مشكل بزرگتر، اين است كه ترس داريم مبادا كس ديگري اين مسائل را براي آنها بازگو كند. پس اگر از حالا ميل به مطالعه در آنها گسترش دهيم، ميتوانيم در آينده با گرفتن چند كتاب، كه زير نظر خودمان است، اين مطالب را تا حدودي برايش باز كنيم، تا هم به خود و هم ديگران لطمه نزند. كودكان ما پس از آنكه وارد مدرسه شدند، خواندن و نوشتن را ميآموزند. كتابهاي درسي تا حدودي ميتواند ميل آنها را به خواندن، سيراب كند. پس سعي كنيم از كودكي آنها را با كتاب ملموس كنيم، تا در آن مقطع آنها به راحتي در كنار كتابهاي درسيشان كتابهاي فوق برنامه را نيز مطالعه كنند. ما ميگوييم معلمان ما بلد نيستند، معلمها نميتوانند. فقط نگوييم معلمها بلد نيستند. از قديم و نديم شنيديم: يك سوزن به خودت بزن، يك جوالدوز به ديگران. در ثاني: خشت اول چون نهد معمار كج، تا ثريا ميرود ديوار كج. وقتي ما بنيان كار را از اول اشتباه گذاشتيم و در حالي كه در مدارس ما در حالت عالي فقط 5 ساعت وقت كودكان در مدرسه ميگذرد؛ واقعاً با خودمان فكر كنيم، 19 ساعت كه كودك ما در خانه پيش ماست، بيشتر است يا 5 ساعتي كه در مدرسه است. من نقش معلم خوب را كتمان نميكنم، ولي باز كردن وظيفه را از گردن خودمان را نميبخشم. ما ميگوييم: (معلمها ميل به مطالعه فوق برنامه را در بچههايمان به وجود نميآورند). چند لحظه روي اين جمله مكث كنيد. حالا سؤالي از شما دارم. معلمان امروز آيا همان نسل گذشته ما نيستند؟ حتماً جواب اين سؤال آري است. اگر از معلمان امروز اين گله را داريم، پس اگر كودكان امروز را درست تربيت نكنيم، همان معلمان به گفته خودمان بد آينده هستند. امروزه اگر اين بحث را در آموزش پرورش مطالعه كنيم، ميبينيم كه برخي از معلمان و استادان ما يك ايراد متأسفانه خيلي فاهش دارند و آن هم اين است كه منابع جديد را اصلاً مطالعه نميكنند و فقط به دانستهها قبلي بَسَنده ميكنند. من معلمي داشتم كه او در مقام ناظم مدرسه مشغول به كار بود. (به جرأت ميتوانم بگويم: هيچ چيز راجع به اين كار نميدانست، وبهترين عمل را خشونت ميدانست). اما به پيشنهاد مدير مدرسه او مقام ناظمي را رها كرد و معلم شد. و ميتوانم بگويم، يكي از بهترين معلماني شد كه در طول تحصيلم تا به حال به ياد دارم (حتي با نام). ميخواهيد دليل موفقيت او را بدانيد. نه راز است و نه چيز عجيب و غريبي. فقط اينكه او با دبير شدن بهترين راه ممكن را در پيش گرفت. يعني تمام وقت آزاد خود را حتي در حين راه رفتن در مسيرهاي خلوت صرف مطالعه ميكرد. پس مطالعه شرط اول معلمي خوب بودن است. حال كه متوجه اين موضوع شديد، كمي با خود فكر كنيم، و ببينيم كه چه فردي در آينده وارد اجتماع ميكنيم. |
آخرين ويرايش: 10 سال 2 ماه ago توسط محمد مؤذّنی چیمه.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: محمد مؤذّنی چیمه
|