برنامه بازاریابی چیست؟ طرح یا برنامه بازاریابی یکی از بخش‌های مهم طرح کسب و کار“Business Plan” به شمار می‌آید. از این رو فرآیندهای برنامه‌ریزی بازاریابی بخش مهمی‌ از فرآیند برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی سازمان‌ها تلقی می‌شود. طرح بازاریابی، اهداف بازاریابی را تعیین می‌کند و راهبردهای دستیابی به آن‌ها را پیشنهاد می‌دهد.

آیا این برنامه در ابتدای تاسیس شرکت نوشته میشود؟ خیر، این برنامه میتواند بعد از چند سال فعالیت شرکت و یا بعد از تولید محصول جدید و یا بعد از تغییر سیاستهای شرکت نوشته شود.

آیا شما هم از نوشتن یک برنامه بازاریابی می ترسید:
نوشتن یک برنامه بازاریابی عالی نباید زیاد هم سخت باشد و شما را دچار سر درد کند هر کتابی در این زمینه خوانده اید فعلا زمین بگذارید و این نوشته را ابتدا بخوانید. من یک برنامه بازاریابی ساده پیشنهاد میکنم که مراحل را به ۵ قسمت تقسیم میکند.

مراحل ۵ گانه برنامه بازاریابی :
۱٫ تحلیل موقعیت:
در این بخش شما مشخص می کنید که وضعیت فعلی شما به چه شکل است، محصول شما چه چیزی است، رقبایتان چه کسانی هستند، چقدر مشتری دارید؟ مزیت رقابتی شما نسبت به رقبایتان چیست؟ مشکلاتی که ممکن است برای روند فروش شما پیش بیاید چیست؟ نیروها و عوامل خارجی که میتواند روی کسب و کار شما تاثیر مثبت یا منفی بگذارد چیست؟ این بخش شبیه نمودار SWOT در طرح کسب و کار می باشد.


۲٫ تعیین بازار هدف:
بازار هدف خود را به وضوح و دقت مشخص کنید به عنوان مثال شرکت All Star برای بسکتبالیست ها کفش تولید میکند و بازار هدف خود را به دقت مشخص کرده است، به نظر من این بخش مهمترین قسمت یک کسب و کار است ولی متاسفانه اگر این سوال را از شرکتهای تجاری بپرسید جواب میدهند همه مردم
بازار هدف ما هستند، این صحبت زمانی درست است که شرکت مذکور کالای کاملا عمومی بفروشد مثل نان یا آب معدنی و… شرکتهای حرفه ای با مشخص کردن رده سنی بازار هدف خود و یا جنسیت و سایر موارد دیگر لنز دوربین خود را بروی مشتریان بالقوه تنطیم میکنند در حالیکه دیگران در تاریکی تیر شلیک میکنند و باری به هر جهتی تبلیغ می کنند. با توجه به فعالیت خودم در حوزه نرم افزار باید بگویم در شرکتهای نرم افزاری وطنی اگر از مدیر بعضی از شرکت ها در ایران بپرسید که:

– کسب و کار شما چیست ؟

جواب می دهند ما نرم افزار تولید می کنیم !

– برای چه کسی ؟

برای همه !همه میتوانند مشتری ما باشند !!– برای چه کسی تبلیغ میکنید ؟

برای همه !

۳٫ اهداف:
در یک برگه A4 لیست شرکتهایی که میخواهید به آنها بفروشید بنویسید، هدف شما نباید بدبینانه و یا خوش بینانه باشد و باید سعی کنید که به واقعیت نزدیک باشد. اگر هدف بزرگی بنویسید که با توان مالی شما و یا زمانی شما همخوانی نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟

اگر ما تخمین بزنیم که سودی که برای این یک سال میخواهیم یک میلیارد است و آن را بنویسیم و بعد از یک سال به آن نرسیم همیشه احساس بدی خواهیم داشت و
اعتماد به نفس ما کاهش پیدا میکند. چون در حقیقت ما روی یک میلیارد پول حساب باز کرده ایم و این پول را در حساب بانکی شرکت متصور شده ایم بعد از یک سال احساس میکنیم که کسی آن را برداشته است. کتاب های روانشناسی و سمینارهای مختلف شما را تشویق می کنند که آرزوهای بزرگ بکنید خیلی فراتر از لیاقت خودتان، خیلی فراتر از بودجه و زمان و مهارت شما ولی هر مبلغ و درآمدی نیاز به ابزار مشخصی دارد به زبان وال استریت هر تجارتی موقعیتی دارد و چیزی از بازار دریافت میکنید که شایسته آن هستید نه بیشتر! پس بهتر است قبل از نوشتن اعداد تخیلی مرز بین رویا و خواسته خود را مشخص کنید و به ابزار خود نگاهی بیاندازید و اعداد را واقعی تر محاسبه کنید.

نرسیدن و حتی نزدیک نشدن به اعدادتان بعد از دوره زمانی مشخص عزت نفس شما را پایین می آورد.
۴٫ تاکتیک و استراتژی:
در این قسمت باید روش های بازاریابی و فروش خود را برای سال یا دوره مشخص انتخاب کنید. آیا فروشنده و بازاریاب استخدام میکنید، از تلویزیون و رادیو برای تبلیغات
استفاده می کنید یا از پیامک و ایمیل در چه زمانی و از چه تبلیغی استفاده می کنید؟ تمامی این موارد باید زمانبندی شده باشد.

۵٫ تخصیص بودجه:
در این قسمت باید هزینه برنامه بازاریابی خود را به تفکیک مشخص کنید و مهمتر اینکه باید مشخص کنید در چه زمانی چقدر پول نیاز دارید. برنامه بازاریابی از ابتدای دوره تا انتهای دوره در جریان است و طبیعتا هزینه آن نیز به همین صورت می باشد یعنی تمام پول در گام اول هزینه نخواهد شد.