شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تحقیق برنامه ریزی و بودجه

تحقیق برنامه ریزی و بودجه 9 سال 11 ماه ago #73278

برنامه ریزی کشیدن نقشه برای رسیدن به هدف, راهی برای هدایت حساب شده فعالیت ها ست. انسان برای رسیدن به هدف مشخص برنامه ریزی می کند.برنامه ریزی فرایندی است دورنگر به منظور تحقق منطقی فعالیت ها جمعی. کشیدن طرح و نقشه برای آینده و پیش بینی راه های دست یابی به آن ها.
جریان و مداومت داشتن برنامه: بر اساس بازتاب برنامه درجامعه، اترزیابی کردن، به روز کردن برنامه بر اساس تکنولوژی های علمی و فنی روز.
بر نامه دو بعد دارد؛ کمی و کیفی.
کمی کردن یعنی عددی کردن و عدد ور رقم دادن به برنامه. بعد کیفی بیشتر بعد فلسفی، روانشناسانه و اجتماعی دارد. و بیشتر حالت کیفی و تحلیل دارد.برنامه باید دست یافتنی باشدو ضمانت اجرایی داشته باشد.
ارشاد و هدایت: برنامه ریزی متضمن ارشاد و هدایت و فعالیت های جمعی و از این جهت بسته به چگونگی و اعمال نفوذش می تواند انواع مختلفی مانند برنامه ریزی متمرکز الزامی، ارشادی تحقیقی و مشکل گشای مدلی داشته باشد.
دورنگری و هدف گیری: بدین معناست که برنامه ریزی فعالیتی است جهت دار و دور نگر و بسته به چگونگی نوع انتخاب هدف می تواند سه گونه باشد برنامه ریزی آینده ساز، آینده نگر و آینده گزین.
تفکر و عقلانیت در برنامه ریزی: یعنی برنامه ریزی باید حساب شده و منطقی باشد و بر اساس داده ها و اطلاعات صحیح باشد.
برنامه ریزی طراحی و تجسم مطلوب آینده و یافتن راه ها و وسایل رسیدن به آن است.
برنامه ریزی فرایندی مداوم، حساب شده و منطقی و جهت دار و دور نگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیت های جمعی برای دستیابی به هدف مطلوب است.
برنامه ریزی متمرکز الزامی:
در کشور های سوسیالیستی معمول بوده و در این کشورها معتقدند که هدایت فعالیت های جمعی بایستی تحت نظارت هیات حاکمه و طی سلسله مراتبی باشد و به معنای واقعی متمرکز باشد.در این کشورها این نوع برنامه ریزی به اقتضا ساختار و رژیم اقتصادی، سیاسی جنبه نهادی پیدا کرده و کانون تمام فعالیت های اجتماعی محسوب میشود.

برنامه ریزی ارشادی ترغیبی:
نقطه مقابل برنامه ریزی متمرکز الزامی است که بیشتر جنبه هدایت، مشورت و راهنمایی دارد و در کشورهای غیر سوسیالیستی مطرح است مانند کشورهای غربی که الزام و اجباری در کار نیست.
مشکل گشای موردی:
بیشتر بر اساس مشکلاتی که در یک برهه زمانی بوجود می آید و برای برطرف کردن آن مشکل طرح و استفاده می شود.و در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه مطرح است.
براساس چگونگی نوع هدف سه نوع برنامه ریزی داریم.
- اگر هدف برنامه ریزی پیش بینی آینده باشد آنگاه برنامه ریزی فعالیتی است آینده نگر. معمولا برنامه ریزان آینده نگر را برنامه ریزان اجتماعی می گویند و آنان معتقدند چون عوامل سازنده اجتماع قابل تغییرند و ثابت نیستند و بسیار متعدد وپیچیده و مرتبط با هم اند مثل عوامل طبیعی، موقعیت های جغرافیایی، آب و هوا و عوامل ساخته دست بشر، اکتشافات، اختراعات پیشرفت علم و تکنولوژی قابل کنترل نیستند و محدوده و دامنه فعالیت ها و عملیات برنامه ریزان را محدود می کنند. بنابراین تغییر یا ثبات آنها نمی تواند تابع میل و اراده برنامه ریز باشد. این دسته از برنامه ریزان معتقدند ادعای کسانی که فکر می کنند آینده را هرطور که می خواهند می توانند شکل دهند ادعایی واهی است و مدینه فاضله ای که برای خود ساخته اند مصداق عینی نمی تواند داشته باشد.البته هرچند این دسته از برنامه ریزان(اجتماعی) معتقدند نمی توان آینده را مطابق میل و ارده خود شکل داد و ساخت ولی خطوط اصلی برنامه را می توان پیش بینی کرد و تصویر ماتی از آینده ایده آل را تجسم کرد. بنابراین این دسته از برنامه ریزان معتقدند که آینده را هرچند نمی توان آنگونه که می خواهیم بسازیم ولی می توانیم آن را شکل داده و برای آن آماده شد.
- چنانچه هدف شکل دادن آینده باشد برنامه ریزی فعالیتی است آینده ساز. برنامه ریزان آینده ساز به مهندسین اجتماعی معروفند. آنها معتقدند برنامه ریز هرطور که می خواهد می تواند آینده را شکل دهد و شعارشان این است که آینده از هم اکنون با ماست، چون اجتماع را انسان ها می سازند و انسان ها را آموزش.
- اگر هدف انتخاب از بین آینده های مختلف باشد برنامه ریزی برنامه ریزی فعالیتی است آینده گزین.برنامه ریزان آینده گزین یک راه میانه را انتخاب کرده اند و می گویند ما می توانیم طوری آینده را بسازیم منتها باید واقع بین بود. یعنی موانع و محدودیت ها و عوامل سازنده اجتماع که دخل و تصرف در آن نمی توان داشت باید کامل کرد و معتقدند که باید آینده های مختلف را سنجید و راهی ذر پیش گرفته و تدبیری اتخاذ نمود که احتمال رسیدن به آینده مطلوب بیشتر است.

گذشته در حال نوشته شدن و آینده در حال ساخته شدن. وظیفه ما مشارکت و ساختن آینده است. وظیفه ما مشارکت در برنامه های ساخت آینده است و نباید تماشاگر باشیم و هدف اصلی برنامه ریزی این است که در سرنوشت آینده اعمال نفوذ شده و آن را به سر منزل مقصود و مطلوب سوق داد.
برنامه ریزی عبارت است از طراحی و تجسم وضعیت مطلوب در آینده و و پیش بینی راه ها و وسایل دستیابی به آن است. معمولا برنامه ریزی های کوتاه مدت بین 5 – 1 سال، میان مدت 10 – 5 سال و بلند مدت 20 – 10 سال و بیشتر است.
براساس حیطه و دامنه عمل(گستردگی کار) 6 مورد برنامه ریزی داریم:
1- برنامه کلان: برنامه های جامعی هستند که در تمام کشور بایستی اعمال شود. مثل برنامه ریزی بیست سال آینده آموزش و پرورش کشور.
2- برنامه خرد: برنامه هایی هستند ویژه که در سطح محلی و موسسه ای اجرا می شوند.مانند برنامه هایی که دانشگاهی خاص مانند دانشگاه تهران اجرا می کند.
3- برنامه های ملی: می توانند جامع بوده یا نباشد و در سطح ملی کشور اجرا شود. مثل برنامه 5 ساله آموزش و پرورش کشور.
4- برنامه های محلی: برنامه هایی که سطح استان، شهرستان یا موقعیت های خاص جغرافیایی اعمال می شوند و می توانند جامع بوده . مانند آموزش بهداشت در یک بخش خاص.
5- برنامه های جامع و ویژه: برنامه هایی که تمام عوامل و عناصر و اجزا یک واحد را در بر می گیرد.
6- برنامه های ویژه: برنامه هایی هستند که مختص یک بخش خاص و ویژه می باشد . مثل برنامه های آموزش پیش دبستانی، راهنمایی و دبستان و نظام تعلیماتی دانشگاهی.

ارکان اصلی برنامه عبارت است از:
1- هدف
2- وسابل و منابع
3- تدابیر و راهبردها


بعضی ها برنامه ریزی را تصمیم گیری می دانند. ما با سه مفهوم در برنامه ریزی مواجهیم:
1- انتخاب:
مفهوم انتخاب در برنامه ریزی انتخاب بهترین راه منطقی و عقلایی در رسیدن به هدف می باشد.
2- مفهوم ریسک و خطر:
مفهوم ریسک و خطر در برنامه ریزی یعنی انتخاب راهی برای رسیدن به هدف که محاسن آن بیشتر از معایب آن باشد.
3- مفهوم امکانات:
در مفهوم امکانات باید توقعات، خواسته ها و نیازها را مد نظر قرار داد.
توقعات و نیازها
تدابیر و راهبردها
منابع و موانع

بودجه
بودجه واژه ای فرانسوی است به معنی کیف یا کیسه چرمی. برای اولین بار این واژه در انگلیس به اطلاق می شد که مهر وزارت دارایی در آن نگهداری می شد.بعدها این واژه به کیفی که در آن صورت دریافت و پرداخت های کشوری را در آن قرار می دادند گفته شد. این واژه دوباره به زبان فرانشه برگشت و در کشور ما به عنوان بودجه معمول است. از لحاظ لغوی این واژه به معنی برنامه یا سند دخل و خرج که مربوط به حانواده ارگان یا دولت می باشد. وقتی در مورد دولت به کار برده می شود معنای آن گسترده تر می باشد.
به تعبیر ویل داوسکی بودجه کوششی است برای تخصیص منابع مالی از خلال فرایتدهای سیاسی در خدمت راه های مختلف زندگی و یا به عبارتی بودجه، چهره مالی مدیریت عمومی کشور است چون دولت از طریق بودجه به برنامه ریزی، مدیریت و نهایتا به واسطه بودجه به مراقبت از امور کشور می پردازد. بودجه از یک طرف هزینه های برنامه ریزی شده دولت و از طرف دیگر درآمد ها و دریافت های آن در مدت یک سال است. که معمولا تمامی این موارد در موارد مشابه سال قبل را نیز در بر می گیرد.


تعریف های بودجه دارای چهار عنصر است:
1- بودجه اهداف و برنامه های دولت را نشان می دهد.
2- هزینه ها و درآمدهای دولت را نشان می دهد.
3- ارقام آن پیش بینی برای آینده است.
4- برای یک دوره زمانی معین معمولا برای یک سال شمسی تعریف می شود.

انواع بودجه:
1- بودجه های عمومی دولتی:
• پیش بینی دریافت ها و منابع تامین اعتبار به طور مستقیم یا غیر مستقیم در یک سالِ مالی قانون بودجه که از طریق دستگاه ها(سازمان ها) که از حساب های خزانه داری اخذ می گردد.
• پیش بینی پرداخت هایی که از محل درآمد های عمومی یا اختصاصی برای اعتبارات عمرانی جاری و اختصاصی دستگاه های اجرایی در سال مالی مربوطه انجام می گیرد.
2- بودجه شرکت های دولتی و بانک ها.
3- بودجه موسساتی.

اهمیت و ضرورت وجود بودجه:
1- بودجه امکان تخصیص منابع محدود را بر اساس اولویت های برنامه ریزی شده فرام می کند. بودجه ابزار مناسبی است برای تخصیص بهینه منابع محدود که از هر منبعی به چه میزان و در کجا استفاده شود. بودجه الزاما می تواند به تخصیص شایسته منابع محدو جامعه کمک کند.
2- در نظام مردم سالار تنها راه نظارت دقیق بر عملکرد دولت بودجه است و بر این اساس می توان گفت ارقام کلی کلی بودجه نشان دهنده این موضوع است که دولت چقدر به وعده های داده شده خود وفادار بوده و از این طریق بسیاری از تردیدها و گمانه ها قابلیت بررسی پیدا می کند حتی از طریق بودجه است که می توانیم عملکرد گذشته دولت را ارزیابی و در خصوص آن قضاوت کنیم.


3- بودجه بندی با سیاستگزاری یا سیاست بندی ارتباط نزدیک دارد. یعنی اسنکه چگونگی توزیع قدرت الزاما در تخصیص منابع بازتاب پیدا کرده مثلا اگر بودجه شامل یارانه ها شود بودجه دولت هدف عدالت را پیگیری می کند و عدالت محور است. چنانچه مخارج دولت به کاهش یا افزایش اختلافات یا تفاوت ها در نظر گرفته شود در این صورت بودجه ابزاری است کاهنده یا افزاینده تفاوت ها و موقعیت ها.
4- سیاستگزاری عمومی در بودجه متجلی می شود و این یعنی اگر تعهدات به پول تبدیل نشود خیلی از برنامه ها آنطور که مد نظر بوده اجرا نمی شود و یا اصلا تحقق پیدا نمی کند و هر نوع پول و هزینه ای که به بیراهه می رود و نوعی برنامه است که به سرمنزل مقصود نمی رسد.
5- قدرت و اقتدار دولت در تدوینو اجرای بودجه آشکار می گردد. سیاستگزار است که تعیین می کندچه برنامه ای باید اجرا شود، در مورد چه کسانی باید اجرا شود و برای آن برنامه خاص چه میزان منابع مالی بایستی اختصاص داده شود.

اصول بودجه:
اصول بودجه قواعد کار را در تمامی مراحل اعم از تهیه و تنظیم تا نظارت و کنترل را مشخص می کند و مبنای این اصول قانون اساسی، قانون دیوان محاسبات، قانون محاسبات عمومی، قانون برنامه بودجه و سایر قوانین و مقررات کشوری و نیز نظریات اقتصادی است.
1- سالیانه بودن:
یعنی پس از پایان سال مالی که یک سال شمسی و پایان اسفند ماه است هیچ نوع هزینه ای اگر چه حتی در قانون بودجه نیز آمده باشد قابل انجام نیست مگر اینکه در طول سال مالی مربوطه تعهد شده باشد.
2- اصل وحدت:
بدین معنی است که بودجه یکباره در سندی واحد تهیه، تنظیم، تصویب و ابلاغ می شود. این ابلاغ به منظور پرهیز از ناهماهنگی و نابسامانی در برنامه سالیانه دولت و نیز جلوگیری از دوباره کاری خواهد بود.
3- اصل جامعیت:
جامعیت و کاملیت به این معناست که بودجه بایستی تمامی درآمدها و پرداخت یعنی هزینه های دستگاه ها موسسات و شرکت های دولتی را در بر گیرد و در عین حال این درآمدها و هزینه های مورد بحث در دستگاه ها از یکدیگر کسر نشود یعنی دخل و خرج برای هر ارگان تعریف نشود.این اصل و اصل وحدت در قانون بودجه زمینه تخصیص بهینه منابع را فراهم می آورد.
4- اصل تخصیص و انعطاف پذیری:
یعنی هیچ خرجی غیر از آنچه در قانون بودجه دقیقا مشخص شده برای جای دیگر هزینه نگردد. چرا که در قانون بودجه هزینه مربوط به هر دستگاه، موسسه و یا شرکت های دولتی مشخص بوده ولی به دلایلی منطقی به اقتضای موقعیت به تشخیص دولت، برخی هزینه های یک دستگاه را می شود برای یک دستگاه یا شرکت دولتی دیگر هزینه نمود و یا به عبارتی مثلا براساس اصل تخصیص دولت حق نداردهزینه بخش آموزش در یک دستگاه خاص را در بخش پژوهش دستگاه مربوطه خرج کند. جز در صورت نیاز مبرم آن هم به تشخیص دولت و مسئولین مربوطه.

5- اصل برآوردی بودن درآمدها:
یعنی اقلام منظور شده در قانون بودجه تنها برآوردی از درآمد خاصی از از منابع تامین اعتبار بوده که در طول برنامه سالیانه دولت بدست خواهد آمد و صرفا مصوب شدن یک رقم خاص دلیل بر تحقق قطعی آن نبوده و بنابراین اخذ آن از مردم به صورت مالیات جایز نیست زیرا بر اساس اصل 51 قانون اساسی کل کشور هیچ مالیاتی وضع نمی شود مگر مطابق با قانون و اگر اخذ مالیات قانونی حتی بیشتر از آن چیزی که در قانون بودجه آمده، باشد؛ ایرادی ندارد و عکس آن یعنی گرفتن هرنوع مالیاتی غیرقانونی(مطابق با قانون بودجه نباشد) غیر ممکن است و جایز نیست.
6- اصل کاهش مخارج:
بر اساس اصل برآوردی بودن، غیر از آن چیزی که در قانون بودجه مشخص شده نباید هزینه شود و این مبلغ سقف هزینه های دولت است.
7- اصل تفصیل:
بودجه نه تنها باید شامل ارقام کلی هزینه ها و درآمدهای دستگاه ها باشد بلکه بودجه بایستی ارقام ریز طرح ها و پروژه های دستگاه های هر استان را در برگیرد. رعایت این اصل منجر به شفافیت شده و ارزیابی بودجه را برای مردم و سایر ناظرین قانونی میسر می سازد.
8- اصل تعادل:
منظور از این اصل در ابتدای امر تعادل حسابداری است. یعنی تعادل در امدها و منابع از یک سو و مخارج و هزینه ها از سوی دیگر. در خصوص این اصل لازم است اشاره شود که اقتصاد دانان کلاسیک تعادل بودجه را به معنی تراز بودن درآمدها و هزینه های عادی دولت می دانند، یعنی تراز بین مخارجی که صرف استقرار نظم و امنیت، تامین عدالت اجتماعی و اعمال حاکمیت در مقابل درآمدهایی که از کانال مالیات عاید دولت می شود.بنابراین از دیدگاه آنان کسری بودجه و مازاد بودجه هردو مضموم است به این دلیل که کسری مداوم منجر به ورشکستگی دولت گشته و مازاد بودجه پیاپی نشاندهنده این است که هرساله دولت بخشی از منابع را از دسترس و اختیار مردم خارج کرده بدون اینکه خودش توانسته باشد از آن منابع در جهت افزایش کارایی بهره گرفته باشد. برخلاف نظر این اقتصاد دانان بازار در نقطه بهینه و اشتغال کامل گاهی به تعادل نمی رسد، این حالتی است که دخالت و ورود دولت به بازار ضروری است و با ورود دولت به بازار می شود اقتصاد را از حالت ناکارآمدی به نقطه تعادل بهینه و تامین عدالت اجتماعی و ارتقا ارزش های انسانی سوق داد.بنابراین تعادل اقتصادی اجتماعی در اصل تعادل بودجه، بر تعادل حسابداری مقدم است. گاهی اوقات این ورود دولت(دخالت) در بازار با یک وضعیت رکود مواجه می شود. بنابراین دولت برای رفع این رکود و رساندن اقتصاد به یک اقتصاد کارا و نسبتا پایدار بایستی میزان سرمایه گذاری های دولتی داخلی را افزایش داده و میزان پرداخت های یارانه ای را نیز افزایش دهد و همچنین به منظور مشارکت بیشتر سرمایه گذاری های بخش خصوصی در بازار سهم مالیات خود را بکاهد و چنانچه در موقع ورود و دخالت دولت در بازار با وضعیت اقتصادی ایده آل و مطلوبی مواجه باشد به منظور حفظ ثبات نسبی قیمت ها و ایجاد نوعی تعادل در بازار پول مالیات ها را مطابق با قانون افزایش داده و از طرفی دیگر سهم سرمایه گذاری خود را کاهش دهد. بنابراین در اصل تعادل در درجه اول توجه به معنی عام آن در معنای خاص و ویژه آن که تعادل حسابداری است حتما باید لحاظ شود(تعادل بین منابع و هزینه های دولت)
راههای جبران کسری بودجه دولت:
1- قرض گرفتن از منابع داخلی(بانک مرکزی)
2- وام گرفتن از منابع خارجی
3- انتشار اوراق مشارکت(قرضه)
4- افزایش میزان صادرات
5- برداشتن از صندوق ذخیره ارزی(که بدترین کار است زیرا با این کار میزان عظیمی از موجودی در بازار بین المللی تبدیل به ریال می شود و به کشور برگشته و باعث افزایش نقدینگی و افزایش تورم خواهد شد.)
مراحل بودجه ریزی:
1- تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه:
در حقیقت اساسی ترین و پیچیده ترین و در عین حال فنی ترین مرحله از مراحل چهارگانه بودجه ریزی است. در این مرحله با توجه به سیاست های بودجه ای که پایه و اساس تهیه و تنظیم بودجه سالانه بوده از طریق سطوح بالای مدیریت سازمان یا دستگاه های اجرایی تعیین می گردد و پیش بینی و برآوردی از بودجه صورت می پذیرد. لازم به ذکر است این تهیه و تنظیم و ÷یشنهاد بودجه در هر کشوری بستگی به ساختار سیاسی و نوع دستگاه های اجرایی در آن دوره خاص را دارد. برای مثال در کشور ما قبل از اصلاح قانون اساسی بودجه توسط نخست وزیر برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم می شد اما پس از اصلاح قانون اساسی تقدیم بودجه به مجلس جهت تصویب توسط ریاست جمهوری انجام می شود. اولین گام در تهیه و تنظیم و پیشنهاد بودجه ابلاغ بخشنامه بودجه است که از طرف رییس جمهور به دستگاه های اجرایی و سپس به سازمان مدیریت و برنامه ریزی دستورالعمل ها، شیوه نامه ها و سایر فرم های پیوست مربوطه و نیز طرح های توجیهی و راهکارهای عملیاتی را تنظیم و به دستگاه های اجرایی ارسال می کند. پس از آن دستگاه های اجرایی و شرکت های دولتی و خصوصی بودجه جاری و عمرانی خود را که به صورت برآورد می باشد به وزارتخانه مربوطه پیشنهاد و جهت بررسی این بودجه های دریافتی از هر وزارتخانه ستاد بودجه تشکیل می شود. پس از بحث و بررسی در ستاد مربوطه بودجه نهایی دستگاه های اجرایی و شرکت ها به سازمان مدیریت و برنامه ریزی منعکس و نهایتا بودجه تائید شده در قالب لایحه بودجه برای تصویب توسط مقام ریاست جمهوری به مجلس شورای اسلامی تقدیم می گردد.

2- تصویب بودجه:
وظیفه تصویب بودجه بر عهده مجلس شورای اسلامی می باشد. بودجه تقدیمی ا طریق ریاست جمهوری به مجلس شورای اسلامی پس از طرح در جلسه علنی مجلس جهت رسیدگی و بحث و بررسی کارشناسانه به کمیسیون بودجخ مجلس ارجا داده می شود و نهایتا پس از تصویب مجلس و تائید شورای نگهبان جهت اجرا توسط رئیس مجلس به ریاست جمهوری ابلاغ می گردد.
لازم به ذکر است که تصویب بودجه صرفا تصویب اعداد و ارقام نیست بلکه این عمل مبین سیاست ها و برنامه های کاری سازمان و دستگاه های اجرایی است.
3- مرحله اجرای بودجه:
وظیفه اجرای بودجه بر عهده قوه مجریه بوده و این قوه موظف است بودجه ای که توسط مجلس تصویب شده را برای اجرا و عملیاتی کردن آن به دستگاه های مربوطه ابلاغ کند که این مرحله از بودجه خود شامل سه بخش است:
الف: ابلاغ بودجه(قوانین بودجه)
چون تا زمانی که ابلاغ بودجه قانونی از جانب قوه مجریه به دستگاهی نشده، آن دستگاه حق اجرا ندارد.
ب: مبادله موافقت طرح ها و فعالیت ها:
یعنی تا زمانی که این مبادله بین دستگاه های اجرایی و سازمان مدیریت صورت نگیرد هرگونه تخصیص اعتباری برای آن دستگاه چه به صورت جاری و چه به صورت عمرانی علی الحساب می باشد.
ج: تخصیص اعتبار:
زمانی نهایی می گردد که بخش قبلی یعنی مبادله طرح ها و برنامه هابین دستگاه و سازمان مدیریت انجام گیرد.


4- نظارت بر بودجه:
این نظارت به سه شیوه اعمال می گردد:
• نظارت اداری: در این شیوه قوه مجریه و دستگاه های اجرایی خود بر خرج بودجه چه در حین خرج چه بعد از خرج بودجه نظارت دارند .
• نظارت قضایی: این نوع نظارت توسط دیوان محاسبات کشور صورت می گیرد.
• نظارت پارلمانی: این نوع نظارت توسط مجلس که خود تصویب کننده بودجه بوده صورت می گیرد که این نوع نظارت دو حالت دار:
- در حین اجرای بودجه
- در پایان سال مالی
انواع بودجه ریزی:
1- بودجه ریزی متداول: که بر طبق این روش هزینه ای نباید از اعتبارات تخصیصی فراتر رود.
2- بودجه ریزی برنامه ای: در این شیوه عملیات دستگاه های اجرایی به شکل برنامه کار تنظیم می شود(طبق برنامه جلو می روند)
3- بودجه ریزی عملیاتی: که این خود نوعی بودجه ریزی برنامه ای پیشرفته است. بر طبق اصول خاصی استوار است مثل روش اندازه گیری کار، اصل حسابداری و قیمت های تمام شده.







 
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام