یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403

 



موضوع: شیوه های بازاریابی

شیوه های بازاریابی 9 سال 11 ماه ago #88086

شیوه های بازاریابی
زیر نظر استاد:
شهره حسین پور
مقدمه
يكي از تاكتيك هاي مهم متقاعد كردن مشتريان آگاه امروزي كه حق انتخاب آنان به علت گسترش رقابت، پيوسته روبه افزايش است، ترويج (PROMOTION) است كه خود از پنج ابزار تبليغات، پيشبرد فروش، روابط عمومي، فروش شخصي و بازاريابي مستقيم تشكيل مي شود. ازطرفي، باتوجه به بالارفتن ارزش وقت و لزوم مديريت زمان براي نيل به اهداف بنگاههاي اقتصادي و همچنين اثربخشي بيشتر شيوه هاي ارتباطي دوطرفه (نظير فروش شخصي و بازاريابي مستقيم) در اين مقاله، به يكي از كانال هاي بازاريابي مستقيم يعني بازاريابي تلفني پرداخته شده است.

بازاريابي تلفني

اگر بدون وقت قبلي به محل استقرار مشتري مراجعه كنيد، زمان زيادي را در راه صرف مي كنيد و امكان دارد طرف در محل حاضر نباشد و يا اينكه ممكن است مدتي را در انتظار باشيد ولي بازهم شما را نپذيرد. پس بهتر است ملاقاتهاي حضوري حتي الامكان با وقت قبلي باشد. تلفن را دست كم نگيريد. از تلفن استفاده كنيد. اين وسيله سرعت كار شما را افزايش مي دهد و اگر هم مشتري نبود زمان اندكي را از دست داده ايد. بدانيد كه تلفن براي شروع ارتباط بسيار مناسب است (مگر براي مشتريان قديمي كه با تلفن سفارش مي دهند).

براي برقراري ارتباط با افراد مهم يكي از بهترين زمانهاي تماس تلفني، صبح زود است و يكي آخر وقت كه منشي ها رفته اند. منشي ها بسيار خوب هستند اما بايد پذيرفت كه بعضي از مواقع مانع برقراري تماس مي شوند. بايد تكنيك هاي بازاريابي تلفني را ياد بگيريد و از آنها استفاده كنيد.

به موارد زير توجه كنيد و آنها را به كار ببريد:
- كار با تلفن بايد هدفمند باشد؛
- قبل از گرفتن شماره، خود را كاملاً آماده كنيد. اين آمادگي شامل سرحال بودن، به كاربردن عبارات كليــــــدي مثبت نظير اينكه: الان مي خواهم يك بازاريابي تلفني موفق داشته باشم آراسته بودن، لبخند زدن، فراهم بودن ابزار كار نظيــــر قلم، اطلاعات موردنياز و... مي شود. معطل گذاشتن مشتري براي پيدا كردن خودكار، آمار و... پسنديده نيست. اطمينان داشته باشيد تمام ارقام و مدارك به روز است؛
- صبح زود شروع كنيد، كسب و كار از ساعت 8 شروع مي شود، ضمن اينكه خيلي از مديران موفق قبل از ساعت 8 صبح در محل كارشان حضور دارند. سحر خيزباش تا كامروا شوي؛

- براي هر يك از مكالمات تلفني خود از قبل برنامه ريزي كنيد، اول تمام مكالمه را در ذهنتان تمرين كنيد، مجسم سازيد كه پيشاپيش در اين كار موفق شده ايد و حالا فقط مي خواهيد اين موفقيت را تكرار كنيد؛
- نام مخاطب را پرسيده و درست تلفظ كنيد؛
- در مذاكرات تلفني مهم، ايستاده صحبت كنيد. در اين صورت آدرنالين بيشتري از مغز ترشح مي شود و تسلط شما را بالا مي برد؛
- دست نوشته داشته باشيد. متني را از قبل آماده كنيد تا در شروع مذاكرات از آن استفاده كنيد. اين متن بايد شما و شركت را معرفي كند، مقصود شما را از تلفن زدن بيان كند و مزاياي محصول و وجه تمايزتان را نشان دهد. چنان ماهرانه از متن استفاده كنيد كه طرف مقابل متوجه روخواني تان نشود؛
- مشتري بايد در تن و لحن صداي شما شادابي را احساس كند. معايب تلفن به عنوان يك عامل ارتباطي شامل فقدان ارتباط چشمي و احتمال آماده نبودن طرف مقابل يا منحرف شدن توجه او به دليل ساير فعاليتها (يا شلوغي جاده در صورتي كه طرف در جاده باشد) مي شود. لذا تمام اين نقايص را بايد صداي گرم و جذاب شما جبران كند؛


- با مشتــــري گفتگو كنيد نه اينكه به طور يك جانبه مطالبي را به آنها بگوييد؛
- براي وقت مشتري ارزش قائل شويد و در صورت عدم تمايل او وقت ديگري را براي مذاكره درخواست كنيد؛
- حوصله داشته باشيد؛
- بي جهت روي بعضي از مواضع پافشاري نكنيد؛
- به آداب و اعتقادات طرف مذاكره كننده احترام بگذاريد؛ - تلفن را درست نگه داريد تا صداي شما واضح باشد. كلمات را واضح و با تلفظ صحيح به كار ببريد؛
- تصوير درستي از خود ارائه دهيد، نه خود را كوچك بشماريد و نه غلوآميز صحبت كنيد؛
- با سرعت مناسب صحبت كنيد، به طوري كه تاثير خوبي داشته باشد؛ - اگر در مكالمه هاي تلفني طرف مقابل شما فرياد مي كشد و سر شما داد مي زند، هرگز مقاله به مثل نكنيد. بلكه آرام و نرم و با ملايمت صحبت كنيد، در اين گونه مواقع هم بهتر است بايستيد و به مكالمه ادامه بدهيد؛ - شايد طرف صحبت شما سوالهاي غيرمرتبط و يا حتي خصوصي مطرح كند، خونسرد باشيد و عصباني نشويد، مديريت ارائه اطلاعات داشته باشيد، لازم نيست به همه سوالها پاسخ دهيد، گاهي خود را به نشنيدن بزنيد و مجدداً موضوع اصلي را پيش بكشيد و گاهي هم شوخي كنيد و سوالها را با ظرافت رد كنيد به هرحال، سعي كنيد مؤدبانه برخورد كنيد و با سياست و بازي با لغات مكالمه را به اتمام برسانيد. درهمه حال مواظب شخصيت مشتري باشيد، يادتان باشد هدف بازاريابي، رسيدن به تعامل است نه مشغول شدن به تقابل، كه نتيجه مثبتي براي كسب و كار ندارد؛

- مراقب كلام خود باشيد، و در حذف كلمات كليشه اي و عباراتي كه تكيه كلام شما شده اند ولي خيلي پسنديده نيستند تلاش كنيد. خانمها از اصطلاحات مردانه و آقايان از اصطلاحات زنانه نبايد استفاده كنند؛ - هدف از بازاريابي تلفني گرفتن وقت از مخاطب براي ملاقات حضوري است، لذا از ارائه اطلاعات زياد خودداري كنيد،‌در ملاقات حضوري شما علاوه بر صدا، ابزارهاي ديگري هم براي تاثيرگذاشتن بر مشتري دراختيار داريد نظير زبان، تاثيرات تيپ ظاهري، نمونه كالا، كاتالوگ، فيلم و... ، لذا هدف اساسي تان گرفتن وقت ملاقات باشد؛


- ويژگي محصولتان را بيان كنيد اما اين ويژگيها را با منافع و مزايايي كه براي مشتري دارد پيوند دهيد و تاييد ديگران را درجهت بالابردن اطمينان مشتري بيان كنيد تا اعتبارتان افزايش يابد؛

- يادداشت برداري كنيــــــد، اين كار باعث مي شود چيزي را از قلم نيندازيد اما مواظب باشيد يادداشت برداري به مذاكرات شما لطمه نزند.
تندنويسي را تمرين كنيد و نكات كليدي را يادداشت كنيد؛ - تعداد تلفن زدن هايتان را افزايش دهيد، قرار نيست تمام تماسهاي شما به قرار ملاقات يا معامله منجر شود اما هر چقدر تعداد تماسهاي شما بيشتر باشد و تسلط تان بالاتر برود قطعاً تعـــداد قرارملاقاتها و معاملات هم افزايش مي يابد، رابطه مستقيم بين مشتري يابي امروز و منافع فردا وجود دارد؛
- به منشي ها خيلي احترام بگذاريد، اينها انسانهاي مهمي هستند و مي توانند دوست شما براي برقراري تماس به مديرشان باشند يا اينكه مانع شما بشوند. در اولين تماسها با منشي جمله اي كه مي گويند، امري مؤدبانه و سريع باشد تا او را وادار به حركت سريع كند. نظير سلام، آقاي محسني، لطفاً . جمله شروع نبايد از ناحيه ضعف و با عبارات داراي بار رواني منفي مثل ببخشيد مزاحم شدم يا خسته نباشيد همراه باشد، به علاوه اينكه قاطع و با اعتماد به نفس صحبت كنيد و من و من نكنيد؛احترام به منشی ها عامل مهمی است

- سوال كردن در جاي درست براي فهميدن صحيح موضوع، مناسب است و ايرادي ندارد؛

سه مفهوم برای انتخاب معیارهای بازاریابی

برای شناسایی فاکتورهای موفقیت و معیارهای اندازه گیری آن ابتدا باید درک درستی از اهداف شرکت خود داشته باشید. شرکت تازه تاسیسی که به دنبال وارد کردن جنس خود به بازار است مسلما" اهداف متفاوتی نسبت به شرکت بزرگی دارد که می خواهد روابط نزدیک تری با مشتریان خود برقرار نماید.
اما تمام افرادی که قصد انتخاب معیارهایی برای سنجش عملکرد بازاریابی دارند باید عواملی را در نظر بگیرند که اثرات مثبت سه مفهوم زیر را داشته باشند:
1- جذب مشتری.
2- حفظ مشتری.
3- کسب درآمد.

اولین وظیفه بخش بازاریابی توانمند کردن یک تشکیلات برای جذب مشتری است. بدون مشتری، نه درآمدی وجود دارد و نه تجارتی!
جذب مشتری شرکت را برای بالا بردن حجم کارهای تجاری خود تقویت خواهد کرد.
البته بازاریابی انتهای کار فروش نیست بلکه در این بخش به مشتری آگاهی داده می شود و سعی بر آن است که توجه مشتری به مسئله مورد نظر معطوف شود. معیارهایی که برای اندازه گیری موفقیت در بازار به کار می روند عبارتند از:

• سرعت افزایش مشتریان
• درصد انتخاب محصول از میان محصولات مشابه
• درجه معروفیت و شهرت
• وسعت توزیع

دومین وظیفه بخش بازاریابی حفظ مشتریان فعلی شرکت و افزایش و فعال کردن هر چه بیشتر آنهاست.
این بخش از کار ممکن است قدری مشکل تر باشد و نیاز به سرمایه گذاری داشته باشد زیرا مشتریانی که به سختی از این در وارد شده اند، به آسانی از در دیگر خارج می شوند!
مشکلات و مسائل زیادی وجود دارند که قدرت شما را در این بخش محدود می کنند. اما معیارهای زیر شما را برای اندازه گیری عملکرد شرکت در حفظ مشتری یاری می کند:

• میزان فروش های دائمی و مقطعی
• تعداد مشتریان
• سرعت رشد فروش
• تعداد مشتریان تازه جذب شده
• میزان وفاداری و دفاع مشتریان از شما

سومین وظیفه بخش بازاریابی حضور در بازار و کسب در آمد است.
تا سال 1970 درآمد شرکت ها تنها از روی مبالغ دریافتی و اسناد شرکت محاسبه می شد. اما امروزه سرمایه های نامحسوسی مانند خصوصیات و تواناییهای ذهنی و فکری افراد، مشتریان با ارزش، امتیازات کسب شده و حس رضایتمندی مشتریان و... جزء درآمدها محسوب می شوند و می توانند اثر مثبتی روی عملکرد شرکت داشته باشند.

بازاریابان حرفه ای برای بالا بردن درآمدها و حضور در بازار از معیارهای زیر کمک می گیرند:
• میزان سود
• مشتریان با ارزش
• درصد مقبولیت محصولات جدید شرکت
• تعداد طرفداران محصولات شرکت

با توجه به ساختار شرکت برای به دست آوردن حداکثر کارایی و سود باید مجموعه ای از معیارها انتخاب شود و دنباله ای از اعمال به طور پیوسته برای کنترل، آنالیز و گزارش عملکرد، انجام گیرد.



به این ترتیب در طول زمان، اطلاعات با ارزشی به دست می آید که نشان خواهد داد:

- کدام یک از تاکتیک های بازاریابی موثرترند؟
- کدام بخش از افراد پتانسیل خرید بیشتری دارند؟
- کدام مشتریان سود بیشتری را عاید شرکت کرده اند؟
- و در کل عملیات فروش چگونه انجام می شود؟

نکته مهم دیگر آن است که این معیارها در اثر گذشت زمان قابل تغییرند. با رشد شرکت و بازار کار، بازاریابان نیز باید بررسی مجددی روی معیارهای خود انجام دهند و آن ها را با اهداف جدید سازگار کنند.
رقبای شما ممکن است به شاخص ها و رکوردهای بالاتری دست یابند و معیارهای شما دیگر قابل قبول نباشند. بعضی از معیارها کهنه می شوند و روشها و معیارهای جدیدی برای اندازه گیری به وحود می آیند.

کار کردن بدون معیار مانند راه رفتن با چشمان بسته است.
بدون اندازه گیری، تصمیم گیری در رابطه با تغییرات و روش های جدید بسیار سخت خواهد بود. اما استفاده درست از اندازه ها، راهنمای شما برای گسترش حضور در بازار و جذب مشتریان بسیار متنوع خواهد بود و شما را برای کسب شاخص ها و رکوردهای جدید توانمند خواهد کرد.
اولين سال راه اندازي تجارت مسلما پر فراز و نشيب خواهد بود. هر اندازه كه با دقت و دانش پيش برويد، باز هم مرتكب اشتباهاتي خواهيد شد. اما اگر ذهن خود را آماده كنيد و به تجربيات ديگران توجه كنيد، مي توانيد از وقوع بسياري از اين اشتباهات پيشگيري كنيد.

در اين فرصت به 7 اشتباه بزرگ تازه كاران و راه حل هائي براي گريز از آنها اشاره مي كنيم.

اشتباه اول: راندن يك ماشين تندرو در جاده ای خاكی
همه ما شنيده ايم كه براي آغاز هر كار، به محركی قوی و شور و شوق فراوان، احتياج است. اما داشتن اين حرارت اوليه به تنهایی كاری از پيش نمی برد.
شما به يك برنامه احتياج داريد.
در زمينه تجارتتان، درخصوص مشتريان و رقبای خود عميقا تحقيق كنيد و يك مدل حقيقي و مفيد برای تجارت خود ساخته و روی يك سوال مهم تكيه كنيد:
چگونه مي خواهيد پول در بياوريد؟
فرض كنيد كه در صدد باز كردن يك مغازه هستيد. محلی را انتخاب می كنيد که بايد هزينه اجاره آنرا بپردازيد. ممكن است مخارج زيادی نیز براي تهیه دكورمناسب متحمل شويد بدون آنكه به نحوه بازگشت اين هزینه ها بيانديشيد.محصولات شما كامل نيستند و به فكر بازاريابی هم نيستيد. قطعا پس از چند ماه تجارت شما سقوط خواهد كرد.
نکته:هيچ روز كاری خود را بدون برنامه طی نكنيد.

اشتباه دوم : ارزان فروشی
از يك كودك بخواهيد كه بين يك كريستال 12 وجهی بدلی و يك قطعه الماس، يكی را انتخاب كند. كودك كريستال را انتخاب خواهد كرد. تازه كاران تجارت نيز به همين صورت عمل می كنند، فريب كميت را مي خورند و به كيفيت اهميت نمي دهند.
آنها مي انديشند كه اگر جنسهای ارزان قيمت را عرضه كنند، فروش بهتری خواهند داشت و بزودی ميليونر خواهند شد.
اما اين تصور غلط است.
تازه كاران دنیای تجارت قيمتهای محصولات و خدمات خود را بسيار پائين در نظر مي گيرند و به اين ترتيب در طول زندگي كاري خود نگران پول درآوردن خواهند بود و حتي زماني كه سفارشي دريافت مي كنند، خوشحال نخواهند شد زيرا فروش براي آنها سود كافي به همراه نخواهد داشت.
قبل از قيمت گذاري، همه چيز را بسنجيد. هزينه هاي ثابت و متغير را محاسبه كنيد. روشهاي تجاري و قيمتهاي رقبا را مورد توجه قرار دهيد و استراتژي فروش و بازاريابي خود را بهينه كرده و درآمد قابل قبول خود را در نظر آوريد.
نکته:كريستالهاي بدلی را به الماسها ترجيح ندهيد.


اشتباه سوم: راه اندازی تجارت فقط برای هيجان
بيشتر اشخاصي كه در حال راه اندازي يك تجارت هستند، افرادي رويایی، خيال پرداز و ماجراجو هستند كه بيشتر به دنبال هيجان مي گردند. اين افراد به جاي تفكر و تحمل جزئيات دشوار اين كار، به فكر پيش روي هستند و مي خواهند كه مسائل و بحرانها را به نوعي پشت سر بگذارند تا دوباره به ميدان بازي برگردند و ماجراهاي آن را دنبال كنند.
اما خستگي و ملالت از همين مسائل جزئی به تدريج ظاهر زيبای تجارت را به خطر خواهد انداخت، هدف تجارت كسب درآمد است و به مخاطره انداختن وضعيت فعلی در اين حيطه نمی گنجد.
نکته:تجارت را وسيله اي براي هيجان انگيز كردن زندگي قرار ندهيد.


اشتباه چهارم: غفلت از بازاريابی
تعداد كمی از صاحبان تجارتهایی كه تازه تاسيس شده اند برای بازاريابی اهميت قائل مي شوند و برنامه و بودجه خاصي برای آن اختصاص می دهند، زيرا تصور می كنند كه بازاريابی يك خرج غير ضروری است و يا به علت شكستهای مقطعی از تاثير بازاريابی در فروش مايوس مي شوند.
بازاريابی، فروش فرد را تضمين مي كند. اما به یاد داشته باشید که فروش هر روز محدود به همان روز است و لزوما فرآيندی ادامه دار نيست.
نمی توان از مرحله طرح و برنامه مستقيما به مرحله فروش رسيد و بازاريابي را فراموش كرد.
اين اشتباه از ناآگاهی افراد نسبت به چرخه فروش ناشی می شود. اولين افرادی كه برای راه اندازی تجارت به آنها احتياج داريد، بازاريابها هستند. بازاریاب ها هستند كه می توانند شما را به ديگران معرفی كنند. پس از آن موقعيت فروش فراهم خواهد شد.
نکته:قبل از ارسال پيام آشنایی، به دنبال معامله نباشيد.





اشتباه پنجم: اسارت در تجارت به جای رياست به آن
هنگامي كه فردی 3 يا 4 وظيفه معين را در 7 روز هفته انجام می دهد نيازی به بهره گیری از شيوه های مديريتي احساس نمی شود.
در آغاز به كار يك تجارت نيز، اتفاقات ناگهانی اما قابل پيش بينی بوقوع می پیوندد كه می توان آنها را توسط تجربيات شخصی يا با استفاده از روش آزمون و خطا حل كرد.
اما همين طور كه تجارت شما رشد می كند،مسائل پيچيده تر خواهند شد و اين دو روش ديگر پاسخگوی آن ها نخواهند بود.
شما مسئول همه چيز هستيد. شما بايد اهداف تجارت را تعيين كنيد و روش ها را انتخاب كنيد، يا شخصی را برای انجام این وظیفه منصوب كنيد.
بدون داشتن سياست معين و شفافی در مورد مشخصات مشاغل، استخدام ها، اخراج ها، تعطيلات، نحوه جبران كمبودها، چگونگی ترفيع ها و... شركت و تجارت نوپای شما در معرض آسيب ها و خطرات جدي قرار خواهد گرفت و نهايتا" تجارت شما ضعيف خواهد شد.
توجه کنید که كتاب راهنمای قوانين شركت شما (حتی در حد يك صفحه) بايد وجود داشته باشد.
نکته:اختيارات و وظايف خود را فراموش نكنيد.



اشتباه ششم: پيش بينی ناقص بودجه
تازه كاران تجارت معمولا" نيازهای مالی خود را دست كم می گيرند. اين افراد، در ابتدای كار هزينه زيادی را صرف خريد لوازم اداری و محصولاتی می كنند كه ممكن است بسيار تخصصی تر از آن چه باشد كه به آن نياز دارند. هم چنين به اين موضوع توجه نمی كنند كه اكثر مشتريان به طور اقساط خريد می كنند و بازگشت پول به كندی انجام مي گيرد.
به همين علت مشاوران مديريت معمولا" پيشنهاد می كنند كه پس از محاسبه بودجه مورد نياز خود براي راه اندازي تجارت، حداقل 50% به آن اضافه كنيد. به اين ترتيب براي مديريت ريسك های احتمالی آماده خواهيد شد.
نکته:در مورد بودجه واقع بين باشيد.

اشتباه هفتم: روابط غلط
شروع هر فعاليتی احتياج به كار فراوان و سيستم پشتيبان دارد. فشار تعهدات زمانی و مسائل مالی باعث بروز مشكلاتی در روابط خواهد شد.
بايد قدری از بار خود را سبك كنيد و از كمك نزديكان و دوستان خود در حد امكان استفاده كنيد.
نکته:نگذاريد كه يك اشتباه باعث يك عمر پشيمانی شود.

بسياری از اشتباهات به اين دليل بروز می كنند كه تازه كاران تصور مي كنند كه تمام كارها را بايد خود به تنهايی انجام دهند.
به جای اين كار بهتر است نقاط قوت خود را بشناسيد و كمبودهای خود را بپذيريد و بعضي از امور را به دست متخصصين خاص آن بسپاريد.
ده توصيه بازاريابى براى کسب و کارهاى کوچک
- وب راه - کسب و کارهاى کوچک بدليل ماهيتشان نمى توانند از روشهاى پر هزينه تبليغاتى براى معرفى خود و محصولاتشان استفاده نمايند. کديران بازاريابى اين کسب و کارها بايستى بدنبال روشهاى کم هزينه تر باشند. در اين مقاله سعى شده است که روشهاى کم هزينه که الزاما الکترونيکى نيستند ، معرفى شوند.

شما مى توانيد مشابه اين روشها را براى بازاريابى الکترونيکى هم مورد استفاده قراردهيد.

1- بهترين آگهى هاى خود را بصورت کارت چاپ کرده و براى مشتريان خود در بازار هدف خود ارسال کنيد.
مشتريان کارتهائى را مى خوانند که کوتاه و خلاصه باشد. يک آگهى کوچک روى يک کارت پستال مى تواند بازديدکنندگان زيادى را به وب سايت شما بياورد و اين خود مى تواند باعث افزايش فروش شما شود. هزينه اينکار معمولا زياد نيست.

2- يک روش بازاريابى معمولا براى هميشه براى همه کسب و کارها موفق نيست، بنابراين روشهاى بازاريابى خود را مرتب عوض کنيد و در استفاده از اين روشها خلاق باشيد.
مشتريان شما اگر متن آگهى شما عوض نشود خسته مى شوند، البته خود شما هم از اين تکرار خسته خواهيد شد. بازاريابى مى تواند مفرح باشد بنابراين از مزيتهاى استفاده از روشهاى متنوع بازاريابى براى برقرارى ارتباط با مشتريان باارزش خود استفاده کنيد. اما در انتخاب روشهاى بازاريابى خود دقت کنيد. هميشه براى يک بازاريابى موفق بايد بر اساس يک طرح بازاريابى عمل کرد. سعى کنيد در طرح بازاريابى خود از روشهاى متنوع استفاده کنيد. هميشه نظر مشتريان خود را در مورد روشهائى که بکار برده ايد جويا شويد اين نظريات مى توانند موفقيت طرح بازاريابى شما را تضمين کند.

3- کمک به مشتريان براى يافتن محصولات و حدمات مناسب
اگر مى خواهيد براى مشترى خود بروشور معرفى محصولات را بفرستيد، مى توانيد بروشور يا کارت محصول يا خدماتى را که فکر مى کنيد براى مشترى شما مفيد است را هم بفرستيد. اينکار مى تواند به مشترى شما در يافتن محصولات مناسب کمک زيادى بکند و مشترى شما را راضى نگه دارد. اگر نگران فروش محصول خود هستيد مى توانيد قبل از اينکار با توليد کننده آن محصول هماهنگى کنيد و از اين فرصت استفاده کنيد. مثلا درصدى از فروش را براى خود در نظر بگيريد يا اينکه تخفيف خاصى را براى مشترى خود از فروشنده بگيريد.

4- جواب تلفنهاى خود را متفاوت بدهيد.
سعى کنيد که سفارشهاى خاصى را در هربار جواب دادن تلفن ، به مشترى خود ارائه کنيد. بعنوان مثال مى توانيد بگوئيد " روز بخير؛ من ... هستم . از من درباره سرويسهاى جديد سوال کنيد." تلفن کننده مجبور مى شود که از شما در مورد اين سرويسها سوال کند. بيشتر شرکتها پيامهائى را از پيش ظبط شده دارند که وقتى مشترى پشت خط مى ماند آنها را براى مشترى پخش ميکنند. شما مى توانيد اينکار را خودتان انجام دهيد. از نظر مشترى تفاوتى ندارد که اين پيام از قبل ضبط شده يا اينکه زنده ارائه شده است.
براى استفاده از اين روش مطمئن شويد که پيام شما براى مشتريان شما جذاب باشد. اگر مشترى شما از راه دور تماس مى گيرد، با ارائه آگهى هاى طولانى وقت و پول مشترى خود را به هدر ندهيد.www.zibaweb.com

5- استفاده از دست نوشته
سعى کنيد در تمام نامه هائى که براى مشترى خود مى فرستيد، از دست نوشته و يا مهرهاى مخصوص يا برچسب هاى خاص استفاده کنيد. توجه داشته باشيد که دست نوشته اى روى نامه در اولين بار که نامه ديده مى شود خوانده مى شوند. به خاطر داشته باشيد اين نوشته در صورتى بطور کامل خوانده مى شوند که خلاصه و کوتاه باشند بطوريکه بيننده بتواند آنرا در کمتر از ده ثانيه بخواند.

6- يک پيشنهاد فروش براى مشترى خود که تازه از شما خريد کرده است بفرستيد.
اگر بعنوان مثال مشترى شما لباسى را از شما خريده است، مى توانيد نامه اى براى او بفرستيد و ضمن تشکر از خريد قبلى به اطلاع او برسانيد که براى خريد بعدى بطور مثال از تخفيف بيست درصدى برخورداد است. براى اينکه بتوانيد اين پيشنهاد را به فروش نزديک کنيد، براى پيشنهاد خود زمان تعيين کنيد.

7- خبرنامه
آيا مى دانيد هزينه فروش به يک مشترى جديد شش برابر بيشتر از فروش به مشترى قديمى است؟ شما با استفاده از خبرنامه مى توانيد بازاريابى خود را بر روى مشتريان قديمى خود متمرکز کنيد. اگر هزينه خبرنامه چاپى براى شما زياد است، مى توانيد با استفاده از پست الکترونيک اينکار را با هزينه بسيار پائينى انجام دهيد. هميشه در خبر نامه خود مى توانيد پيشنهاد فروش ويژه اى را به مشترى قبلى خود ارائه کنيد.

8- بازاريابى مشترک
اگر فکر مى کنيد که قادر به تحمل هزينه بازاريابى به تنهائى نيستيد، بدنبال شريکى باشيد که محصول او هم مناسب مشترى شما باشد يا اينکه محصولات شما مکمل يکديگر باشد. با ارائه طرح بازاريابى مشترک مى توانيد در هزينه هاى بازاريابى صرفه جوئى کنيد. علاوه براى با اين روش سرويس بهترى را هم به مشتريان خود ارائه مى کنيد.
9- بروشورها و آگهى هاى خود را در تمام نامه هاى ارسالى شرکت خود قرار دهيد. اينکار هزينه زيادى براى شما ندارد و شما از نتيجه کار قطعا متعجب خواهيد شد که ببينيد اين پيشنهادهاى شما به دست چه افرادى مى رشد و سفارش خريد به شما مى دهند.

10- سمينار
ارائه سمينار در زمينه کار خودتان يا شرکت در سمينارهاى مرتبط مى تواند نقش بسيار زيادى در معرفى کسب و کار شما داشته باشد. اگر مى خواهيد سمينارى در محل کار خود برگزار کنيد، بخاطر داشته باشيد که ارائه يک سمينار رايگان نمى تواند مشتريان شما را جذب کنيد. دريافت هزينه جزئى علاوه بر اينکه مقدارى از هزينه هاى سمينار را پوشش مى دهد مى تواند در جذب مخاطب هم به شما کمک کند. البته چنين سمينارهائى بايد بسيار با کيفيت و با برنامه ريزى ارائه شوند.

بازاریابی
بازاریابی یعنی چه؟ هیچ شده است که پیش خودتان، از خودتان بپرسید که بازاریابی اصلاً و اصولاً چیست؟ در ده دوازده سال اخیر، از افراد بسیاری که سالها در کار فروش کالا یا خدمات بودند این سوال را پرسیده ام. موفق ترین آنها هم گاهی در بیان یک تعریف کوتاه و مختصر از بازاریابی دچار مشکل می شد. هر کسی تعریفی را ارایه می داد و از دید خودش فکر می کرد که دارد جامع ترین و کامل ترین پاسخ را می‌دهد. اما متاسفانه کمتر اتفاق می افتاد که فردی بیاید و یک تعریف درست و حسابی از بازاریابی به ما بدهد. بازاریابی یک هدف ناب و مشخص دارد: «کمک» به «پاسخگویی به نیاز یا نیازهای مشترک» «گروهی از مردم» - کار بازاریاب (چه روی اینترنت یا در فضای واقعی) در اصل این است که آن گروه از مردم را که نیاز یا نیازهای مشترکی دارند و البته «قدرت خرید» نیز دارند بیابد و به آنها «کمک» کنند تا با شناخت، خرید (یا مصرف) کالا و خدمات ما، آن «نیاز» را برطرف سازند و به آن در حقیقت پاسخگویند. ببینید بازاریابی درست مثل شکار یا ماهیگیری است. برای شکار و ماهیگیری شما نیاز به یک سری ابزار دارید : اولین گام برای بازاریابی «جمع آوری» اطلاعات است: من برای شکار کجا باید بروم؟ چه فروشگاهی را می شناسید که لوازم شکار یا ماهیگیری بفروشد؟ آیا مجله ای در این زمینه چاپ می شود؟ شکارچیان یا ماهیگران معروف و مشهور کجا جمع می شوند و چطور می توانیم آنها را پیدا کنیم؟ با پرسش هایی از این دست، علاقمندان، شروع به جمع آوری اطلاعات می کنند. ماهیگیران باید که انواع ماهی را نیز بشناسند و بدانند که نیاز ماهیها (از لحاظ نور و غدا و دما و درجه حرارت و ...) چیست؟ به همین ترتیب است که بازاریاب باید بداند مخاطبین هدفش کجا قرار دارند و نیازهای آنان چیست؟ «قدرت خرید» مخاطبین هدف بسیار مهم است و بازاریاب های موفق وقت و سرمایه خود را در جایی صرف می کنند که برایشان بازده دارد.

بازاریاب های موفق، از کوچک شروع می کنند. هدف خودشان را می دانند و البته و مهمتر از آن «کالا» و یا «خدماتی» را که عرضه می کنند بخوبی می شناسند. کار بازاریاب در واقع این است که «استفاده از آن کالا یا خدماتی که عرضه می کند را به مردمی که برای پاسخگویی به نیازهایشان به آن محصول یا خدمات احتیاج دارند توصیه می کند.» ببینید این قضیه خیلی مهم است: بازاریاب توصیه می کند ... نمی فروشد! فروش با بخش و یا واحد فروش است. شما وقتی کالا یا خدماتی را به یکی از دوستانتان توصیه می کنید، مثلاً وقتی که می گویید که برو فلان فیلم را ببین یا فلان کاست موسیقی را بخر، در واقع دارید خرید بلیط فیلم یا آن کاست را توصیه می کنید. شما دارید برای آن فیلم یا کاست موسیقی بازاریابی می کنید - گاه بدون آنکه خودتان خبر داشته باشید. افرادی که چیزی را توصیه می کنند حتماً خودشان آن را مصرف کرده اند و از آن رضایت داشته اند پس بازاریاب های موفق کسانی هستند که خودشان مصرف کننده کالا و خدماتشان هستند و از آن واقعاً رضایت دارند. کالا و خدماتی را بازاریابی کنید که واقعاً آن را خودتان نیز استفاده می کنید و از اینکه آن را بکار می برید رضایت دارید.

شرکت ها و موسسات، چه بزرگ و چه کوچک، به نظر من باید تحقیق وشناسایی بازار هدف را سر لوحه اقداماتشان قرار دهند. نیازهای واقعی (کوتاه یا بلند مدت) بازارشان را پیدا کنند و خدمات یا محصولاتی را عرضه کنند که بتواند نیاز مردم را جواب بدهد. متقاعد کردن شرکت ها و موسسات در بکار گیری یا روی آوردن به بازاریابی حرفه ای کار ساده ای است شاید خیلی از آنها فکر می کنند تبلیغ یعنی بازاریابی، اما تبلیغ تنها یکی از ابزارهای بازاریابی است. بازاریابی حرفه ای استراتژی های متعددی دارد، تکنیک ها و تاکتیک های متعددی دارد که بازاریابان حرفه ای باید که آن شیوه ها و روش ها را بیاموزند و بلافاصله به همکاران خود آموزش دهند. حیات سیستم های کوچک و بزرگ در گرداب گسترده گیتی به میزان آموزشی که می بینند و یا ارایه می دهند بستگی دارد. به آنهایی که در برابر ایجاد تیم ها و یا واحدهای بازاریابی در یک شرکت یا موسسه کوچک مقاومت می کنند باید این را گفت که جلب اعتماد مخاطبین شما کار ساده ای نیست، کسی از کالا یا خدماتی که ارایه می دهید مطلع نیست، مزایای استفاده از کالا و خدمات شما را نمی دانند، پس چه باید کرد: گروه هایی را باید تعلیم داد تا به درستی کالا و خدمات شما را به دست مصرف کننده واقعی برسانند.







چگونه با مشتری تماس برقرار کنیم؟ تماس با مشتری...
همواره در خبرنامه ها و وبلاگ خود بر این نکات تأکید داشته ام که برقراری ارتباط بر مبنای یک قاعده و تکنیک خاصی نیست چرا که افراد با هم متفاوت هستند و تکنیک های فروش برای همه افراد کاربرد ندارد لذا بایستی متدهای برقراری ارتباط را روی مفاهیم و قواعد ارتباط پایه گذاری کنیم . اگر مفاهیم و قواعد برقراری ارتباط را بدانیم در آن زمان برای تمامی افراد کاربرد دارد. اگر نگرش ما نسبت به افراد کمک کردن به آنها باشد اولین قدم در برقراری ارتباط را برداشته ایم.


به این سوال پاسخ دهید :
هدف یک شغل یا بیزینس چیست..؟
هر شغلی که در جهان وجود دارد
شاید پاسخ شما چیزی مانند این باشد ، " کسب درآمد" یا " سودآوری" یا "پولسازی".
اگر پاسخ شما این می باشد بدین معنی است که شما فقط به خودتان فکر می کنید پس از مخاطبتان چه انتظاری دارید؟ به شما گوش کند و محصولاتتان را خرید کند یا در جلسۀ معارفۀ (presentation) شما شرکت کند؟ شما باید به آنها و مشکلاتشان اهمیت دهید. یعنی خوب گوش کنید و بعد از اینکه از گذشتۀ آنها و مشکلاتشان مطلع شدید در صدد رفع نیاز آنها یا مشکلاتشان باشید . با این نگرش حالا می توانم شش مرحله برقراری تماس با مشتری را به شرح زیر برایتان بیان کنم. اما باید بدانیم که بدون نگرش فوق انجام شش مرحله زیر کاری بیهوده است:
شش مرحله تماس با مشتریان بالقوه
1. ابتدا هدف خود را از برقراری تماس با مخاطب تعیین کنید: بدانید که به دنبال چه چیزی هستید؟ چه اطلاعاتی می خواهید؟ و چه اطلاعاتی باید بدهید؟ می توانید این اهداف را مدنظر داشته باشید: *آشنا شدن با مشتری - *شناسائی نیازهای مشتری و موقعیت او - *تشویق مشتری برای تشکیل جلسۀ مشترک - *فروش محصول و .......... .
2. بر ترس خود غلبه کنید: می دانید از چه می ترسید؟ از نه شنیدن . اما نه شنیدن امری عادی است که همواره در اولین تماس با مخاطبتان وجود دارد. مطمئن باشید که این نه شنیدن به معنای نخریدن محصولتان نیست. مردم کارها را برای دلایل خودشان انجام می دهند نه ما. آنها بوسیلۀ علاقۀ شخصی خودشان دارای انگیزه هستند. شاید این جمله را شنیده باشید که " چی به من می رسه؟" همچنین بسیاری از مردم از آنچه که به آنها گفته شود انجام دهند یا قانع برای انجام دادن شده باشند مقاومت می کنند ، اما آنها دوست دارند یاد بگیرند چگونه انجام دهند یا چه چیزی را انجام دهند. اگر به مردم بخندید آنها هم خنده به شما تحویل می دهند.
3. به صدا و نحوۀ صحبت کردن خودتان دقت کنید: از خصوصیات یک فروشندۀ موفق خودجوش بودن و سرزندگی است. هنگام صحبت کردن با محبت،گرم و شمرده صحبت کنید. صحبت کردن درست باعث می شود تا علاقه و اعتماد به نفس به شخص مخاطب منتقل شود و اعتماد او جلب شود.
4. ارتباط با مشتری را به صورت مداوم در برنامۀ کاری خود قرار دهید: برقراری تماس زمانی مؤثر است که به صورت مداوم انجام شود. در هر مقطع زمانی مشتریان بالقوه شما را فراموش می کنند چرا که مشغلۀ کاری این فرصت را به آنها نمی دهد که با شما تماس بگیرند. تماس مداوم با مشتری اصل مشتری مداری است و باعث می شود تا مشتری اطمینان پیدا کند که شما به او اهمیت می دهید البته این بدان معنی نیست که در او چنین تصوری را ایجاد کنید که به او محتاج هستید بلکه باعث ایجاد یک احترام دوسویه می شود. اگر توانسته اید با مشتری خود رابطۀ دوستی ایجاد کنید حتی یک احوال پرسی ساده هم بسیار مؤثر است و یا تشکر از او و یا ارسال کارت تبریک در ایام خاص.
5. در برقراری تماس سعی کنید وقت زیادی هدر نشود: سعی کنید بر زمان به صورت بهینه و مناسب کنترل داشته باشید تا بتوانید تعداد تماس های بیشتری در واحد زمان داشته باشید.
6. پیگیری را فراموش نکنید: با اولین تماس امکان اینکه به نتیجۀ دلخواه خود برسید تنها 44% خواهد بود. به طور کلی گفته می شود که فرآیند فروش به شش مرحله تقسیم می شود . همانطور که گفتم در مرحلۀ اول 44% امکان فروش وجود دارد. در مرحلۀ دوم این مقدار به 16% می رسد . مرحلۀ سوم 14% ، مرحلۀ چهارم 12% ، مرحلۀ پنجم 8% و در مرحلۀ ششم تنها احتمال 3% امکان فروش محصول مهیا می شود. برخی از افراد موضوع پیگیری در بازاریابی را یک عمل به دور از اخلاقیات تلقی می کنند و تصورشان بر این است که بازاریاب مشتری را تحت فشار می گذارد. اغلب آنها تا به حال نه فروشنده بودند نه مطلبی راجع به آن خوانده اند و این در حالی است که خودشان اجناسشان را طی همین پی گیری خرید می کنند و بدون اینکه متوجه باشند پروسۀ بازاریابی روی آنها انجام می شود و در نهایت نیازشان برطرف می شود و بازاریاب یکی دیگر از مشکلاتشان را طی همین پی گیری حل می کند.
بازاریابان تلفنی آیا میدانید:
بازاریابی تلفنی یکی از کانالهای بازاریابی مستقیم است که در صورت کسب مهارتهای لازم و رعایت اصول و استفاده صحیح از زمان و تاثیرگذاری مثبت بر مشتریان،بازاریابان تلفنی را به اهداف فروش نزدیک خواهد کرد و تنها افرادی در زمینه بازاریابی و فروش فعالیت میکنند قادر به کسب بیشترین درامدها خواهند شد که به بهترین نحو ازین ابزار کارآمد استفاده کنند.

10اشتباه در بازاریابی تلفنی

این جملات را بسیار شنیده ایم: "نمی دانم در تماسهای تلفنی تجاری چه باید گفت و چگونه باید مشتری را جذب کرد." یا "در این هفته نتوانسته ام هیچ مشتری جدیدی بیابم."
آیا تا کنون برای شما پیش آمده است که از ناکامی های متعدد خسته شوید و فروش شما از طریق مکالمات تلفنی متوقف شود؟
هر یک اشتباهات زیر می تواند جذابیت فروش را از تجارت شما گرفته و آن را متوقف کند.

1- تحمیل اجناس و خدمات به مشتری

اکثر ما از افرادی که همواره از خود تعریف می کنند و می خواهند خود را در نظر دیگران بلند مرتبه نشان دهند، خوشمان نمی آید. این امر در تجارت نیز صادق است. آیا شما دائما درباره محصولات و خدمات خود و مزایای آنها صحبت می کنید؟ این کار مشتریان را به عقب می راند. فقط درباره مواردی صحبت کنید که مورد توجه مشتریان است و پیشنهاداتی در مورد تقاضاهای آنها ارائه دهید. به این ترتیب آنها مشتری دائمی شما خواهند شد و به افزایش فروش و درآمد شما کمک خواهند کرد.



2-نداشتن تبلیغات کافی برای معرفی شما به مشتری

موفقیت در تجارت تلفنی هنگامی محقق می شود که یک تماس تلفنی با شما انجام گیرد، تا بتوانید نیاز مشتری را به سرعت دریافت کنید و راه حلهای پیشنهادی خود را به او تفهیم کنید. اگر مشتریان متوجه شوند که شما چه کمکهایی می توانید به آنها بکنید حتما دومرتبه با شما تماس خواهند گرفت و برای شما تبلیغ خواهند کرد.
پیامهای تجاری و تبلیغات مختلف آن لاین یا آف لاین می تواند توجه تعداد زیادی از مشتریان را به سوی شما جلب کند و به این ترتیب شما تماسهای بسیاری دریافت خواهید کرد.

3- جوابگویی به اکثر درخواستها توسط پست الکترونیک یا نامه

اگر جواب کتبی برای مشتریان ارسال کنید معمولا موفق به فروش نخواهید شد. تلفن را بردارید و از سوالات آنها برای شروع مکالمه استفاده کنید. با طرح چند سوال کلیدی دیگر می توانید از تمام نیازهای آنها مطلع شوید و راه حلهای خود را به آنها بفروشید.

4- زود اعلام کردن مبلغ خدمات و کالاها

یکی از اولین سوالاتی که مشتریان در تماسهای خود مطرح می کنند، درباره قیمت کالا یا خدمات است. اگر به این سوال به سرعت جواب دهید، احتمال این می رود که مکالمه پایان یابد و شما فروش را از دست بدهید. مبلغ به تنهایی بی معنی است. ابتدا سعی کنید دقیقا بفهمید که آنها چه می خواهند و سپس بحث قیمت را در قالب به راه حلها و مزایایی که برای آنها قائل می شوید، مطرح کنید.



5- صرف وقت برای اشخاصی که از شما خرید نخواهند کرد

اگرچه شما سیستم تبلیغات مناسب و دقیقی برای اطلاع رسانی به مشتریان داشته باشید، باز هم پیش خواهد آمد که افرادی با شما تماس بگیرند که توانایی خرید محصولات شما را نداشته باشند یا خدمات شما به کار آنها نیاید. این مکالمات وقت مفید شما را تلف خواهند کرد.
شما باید در 3 دقیقه اول مکالمه با کمک سوالات خود و جوابهای ایشان، این موضوع را ارزیابی کنید که آیا این شخص قابلیت تبدیل شدن به مشتری را دارد یا خیر؟ در صورت منفی بودن، از او به خاطر تماس گرفتن با شما تشکر کنید و به سراغ تلفنهای بعدی بروید.

6- مکالمات طولانی

مسلما شما از تمام ویژگیهای محصولات خود آگاهید و می توانید ساعتها یا شاید روزها درباره عملیات، ویژگیها و مزایای آنها صحبت کنید. اما هرگز در یک مکالمه تلفنی زیاد صحبت نکنید زیرا به ایت ترتیب مشتری اصلا به حرفهای شما توجه نخواهد کرد. از زمان مکالمه حداکثر استفاده را ببرید تا نیازهای او را بفهمید. بیشتر سوال کنید و اجازه بدهید تا او صحبت کند و شما اطلاع مورد نیاز خود را جمع آوری کنید.

7- روشن نکردن امتیازات محصول در مقوله مورد نظر مشتری

شما از مزایای محصولات خود اطلاع کامل دارید اما باید سعی کنید که از نقطه نظر مشتری به محصول نگاه کنید و مزایایی که در محدوده دید آنهاست را یادآوری کنید. پس ابتدا سعی کنید بهمید که مشتری دنبال چیست و چه چیزی برایش اهمیت بیشتری دارد.





8- نرسیدن به جواب مثبت

شما باید در طول مکالمه سوالاتی از مشتری بپرسید که جواب آنها مثبت باشد.
در مورد نیازهای آنها دومرتبه سوال کنید و از او تایید بگیرید. راه حلهای خود را دوباره مطرح کنید و از آنها بخواهید که مناسب بودن آنها را تایید کنند.
با این کار هنگامی که از آنها سوال می کنید که آیا مایلند از سرویسهای شما استفاده کنند؛ شانس زیادی برای دریافت جواب مثبت خواهید داشت.

9- عدم ارائه پیشنهاد خرید به مشتری

اگر مایلید که مردم محصولات شما را بخرند و از سرویسهای شما استفاده کنند، باید از آنها بخواهید. این موضوع بسیار واضح است اما اکثر مردم منتظر مشتری هستند تا سراغ آنها بیاید و تقاضای خرید کند.
وقتی آنها با شما تماس می گیرند احتمالا قصد خرید دارند پس شما نیز با اعتماد به نفس خود به آنها کمک کنید که برتری محصول شما را ببینند و برای خرید ترغیبشان کنید.

10- فراموش کردن پی گیری بعد از فروش

وقتی تلاشهای شما به فروش منتهی شد، تصور نکنید که کار تمام شده است. به اولین فروش به عنوان دریچه ای برای ایجاد روابط پایدار با مشتریان و فروشهای آینده بنگرید.
هنگامی که شخصی از شما خرید می کند، به شما و محصول و خدمات شما اعتماد کرده است. از این موقعیت استفاده کنید و توسط تلفن از کیفیت کارایی و رضایت آنها از محصول اطمینان حاصل کنید. به این ترتیب شانس آن وجود دارد که نیازهای دیگری را شناسایی کنید و محصولات دیگری را به آنها پیشنهاد دهید.

نباید از تجارت تلفنی بگریزید. سعی کنید مکالمه ای کاملا ساختار یافته داشته باشید. به این ترتیب فروش تلفنی جذاب خواهد بود و باعث پیشبرد اهداف و تجارت شما خواهد شد.

بهبود بخشي مشتريابي از طريق تلفن يعني:
چگونه به دو طريق مي توانيد مشتريابي از طريق تلفن را بهتر كنيد:
1- اينكه به هنگام برقراري تلفن از جاي خود بلند شويد.
• وقتي بلند مي شويد تمامي مراكز انرژي بدن خود را همخوان و هم رديف مي كنيد.
• لحن صداي بهتري پيدا مي كنيد.
• با اعتماد به نفس بيشتري حرف مي زنيد.
• انرژي بيشتري پيدا مي كنيد و اقتدارتان افزايش مي يابد و مشتري بيشتر حرفتان را باور مي كند.
2- اين است كه تبسمي بر لبان خود بكاريد.
• جالب اين جاست كه مشتري در سمت ديگر ارتباط تلفني مي تواند اين تبسم را احساس كند.
• بسياري از فروشندگان آيينه اي روي ميز خود دارندو به هنگام صحبت تلفني در آيينه نگاه مي كنند و به خودلبخند مي زنند
• وقتي ايستادن و لبخند زدن را با هم تركيب مي كنيد انرژي و صميميت بيشتري را به نمايش مي گذاريد.





مردم به ما پاسخ متقابل میدهند...
از نظر استیو شیفمن ((مردم به سختی ارتباط برقرار میکنند)) و البته از پشت تلفن ارتباط کمتری برقرار میشود.نخست اختلالات تلفنی ممکن است شنیدن حرفهارا برای طرف مقابل مشکل کند(هرکس با تبفن همراه صحبت کرده باشد این مشکل را تایید میکند.
دوم آنکه وقتی با تلفن صحبت میکنیم امکان ارتباط دیداری وجود ندارد.اما آنچه به راستی توانایی مردم را برای شنیدن حرف های ازبین میبرد بی اطلاعی خود ما ازکاری است که طرف مقابل سعی میکند انجام دهد!
اگر هنگام پرداختن به چیزی که برای مشتری جالب توجه است از این شاخه به آن شاخه بپریم،گفتگوی ما با مشکل مواجه میشود و پیام ما تحریف خواهد شد.تعهد ما به عنوان فروشندگان حرفه ای تلفنی اینست که جذابیت گفتگو را حفظ کنیم.اما چه چیزی برای کسانی که با آنان تماس میگیریم جذابیت بیشتری دارد؟کاری که انجام میدهند!این که یک اصل معتبر همانند قانون جاذبه است: مردم بیش از هرچیز به کاری که خودشان انجام میدهند،به اینکه چگونه آن را انجام میدهند و چرا انجام میدهند علاقه دارند.بنابراین برای پیش رفتن در گفتگو و برقراری ارتباط ،همواره باید بر کاری مخاطبان ما انجام میدهند،آنچه سعی دارند به انجام برسانند و آنچه می خواهند تحقق پیدا کندفتاکید کنیم.

5 نکته اصلی :

1 - من چه کسی هستم؟
۲- قصد انجام چه کاری را دارم؟
۳- چرا قصد انجام این کار را دارم؟
۴- مشتری چه می خواهد؟
۵- فروش محصول – متشکرم





شش عامل مهم برای موفقیت در فروش:
۱- تنها به افکار و حضور ذهن خود تکیه نکنید و خود را از قبل برای اینکار آماده سازید.
۲- خود را به جای مشتری قرار دهید و ببینید حال از فروشنده چه انتظاراتی دارید.
۳- بفهمید که در این مذاکره به دنبال چه چیزی هستید و آیا باید به شیوه خاصی صحبت کنید.
۴- درباره این مورد خاص چگونه باید مذاکره را پیش ببرید.
۵- چه چیزی می تواند شما را در مذاکره پشتیبانی کند.
۶- منتظر مطرح شدن چه سئوالاتی از جانب مشتری می باشید.
بازاریابی تلفنی بر روی یک هدف متمرکز شده است و آن فروش محصول بوسیله تلفن می باشد. یعنی باید پس از مکالمه سفارش فروش صورت گرفته باشد. مسیر مذاکره را کسی معین می کند که سئوالات را مطرح می کند پس این فرد شما باشید!!
رضایتمندي مشتري
اين كه آيا خريدار با توجه به انتظارآتش پس از خريد راضي است يا نه، به عملكرد محصول خريداري شده بستگي دارد. به طور كلي:
• رضامندي عبارت است از احساسات خوشايند يا ناخوشايند شخص، كه از مقايسة عملكرد ذهني وي در قياس با انتظارات او ناشي مي شود.
چنان كه صريحاً از اين تعريف بر مي آيد، رضامندي تابع عملكرد ذهني و انتظارات است. اگر عملكرد كالا كمتر از انتظارات ظاهر شود، مشتري ناخشنود مي شود. اگر عملكرد كالا در حد انتظارات ظاهر شود، مشتري راضي و خشنود مي شود. و در صورتي كه عملكرد كالا از انتظارات پيشي بگيرد، مشتري بسيار خشنود يا به عبارت ديگر مسرور مي شود.
هدف بسياري از شركت مسرور ساختن مشتريان است، چون مشترياني كه فقط خشنود باشند به راحتي و در صورت مواجه شدن با محصول بهتري كه توسط فروشندة ديگر عرضه مي شود، فروشندة خود را عوض مي كنند. مشترياني كه از خريدار از يك فروشنده بسيار راضي و خشنود مي شوند كمتر حاضرند فروشندة خود را عوض كنند و كالاي مورد نياز خود را از منبع ديگري خريداري كنند. خشنودي زياد يا رضايت فراوان، نه فقط رجحان منطقي؛ بلكه يك نوع وابستگي عاطفي نسبت به نام تجاري كالا ايجاد مي كند. نتيجه اين پيوند عاطفي، وفاداري بسيار بالاي مشتري است.
خريداران چگونه به انتظارات خود شكل مي دهند؟ انتظارات خريداران تحت تأثير تجربيات خريد گذشتة آن ها، نصايح دوستان و وابستگان و وعده ها و اطلاعاتي قرار مي گيرد كه بازاريابان و رقبا به ايشان ارائه مي دهند. در صورتي كه بازاريابان انتظارات خريداران را بالا ببرند امكان نارضايتي وجود دارد. براي مثال هتل هاليدي، چندين سال پيش برنامه اي تبليغاتي به نام ((No Surprises)) اجرا كرد. اما مهمانان هتل با انبوهي از مشكلات روبرو شدند، به طوري كه اين هتل، مجبور شد اجراي برنامه تبليغاتي را متوقف كند. به هر حال، اگر شركتي سطح انتظارات را بيش از حد پايين تعيين كند نيز نخواهد توانست مشتريان كافي به طرف خود جلب نمايد (حتي اگر آن تعداد مشترياني كه محصول شركت را خريداري مي كنند، خشنود باشند).
تعدادي از شركت هاي بسيار موفق امروزي، سطح انتظارات بالايي تعيين مي كنند و عملكردي درخور اين سطح نيز ارائه مي دهند. هدف اين شركت ها رضامندي فراگير مشتري (TCS) است. مثلاً، شركت زيراكس «رضايت فراگير» را تضمين مي كند و براي مدت سه سال از زمان خريد، در صورت عدم رضايت مشتري، تجهيزات خريداري شده را به هزينة خود تعويض مي كند. مضمون آگهي شركت سيگنا اين است؛ «ما هيچ گاه 100 درصد رضايت نداريم مگر اين كه شما هم راضي باشيد.» و شركت هوندا در يكي از آگهي هاي تبليغاتي
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

شیوه های بازاریابی 9 سال 11 ماه ago #88766

لطفا خلاصه مباحث کلاس نه هر مطلبی. ضمنا من از شما فقط یک خلاصه قابل قبول دارم. هر چه سریعتر سه خلاصه و کار پژوهشی خود را ارسال فرمایید
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: شهره حسين پور