خوش آمديد,
مهمان
|
|
مقدمه
جهانی شدن تبدیل به بخشی از واژگان روزمره ما شده است. اشارات مربوط به نیروهای جهانی شدن در تجارت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و نیز در متون مختلف علمی و مؤسسات آموزشی در اقصی نقاط جهان رواج یافته است و آثار زیادی در مورد پیامدها و اثرات آن تدوین شده است. جهانی شدن بیشتر مولد پرسش است تا پاسخ. از یک جهت جهانی شدن پدیدهای بسیار قدیمی است اما از جهت دیگر پدیده نوینی است. جهانی شدن چیست؟ آیا یک مفهوم است، یک پدیده، یک فرآیند یا هر سه؟ آیا جهانی شدن تداوم همان مدرنیته یا تجدد است یا پدیدهای پسا مدرن و کاملاً جدید است؟ و بالاخره آنکه جهانی شدن در کدام مرحله از سیر تحول تاریخی قرار گرفته است، مراحل آغازین, شکوفایی و تثبیت و یا مراحل پایانی؟ به نظر میرسد جهانی کاملاً متفاوت از نظام وستفالی در حال شکلگیری است. در میان، یا در ذیل همه این تحولات, دگرگونیها و تلاطمها, بخشهای عمدهای از انسانها همچنان همانند گذشته ظاهراً ابدی خود گامهای ابدی برمیدارند. آنها یا جهانی شدن را نمیشناسند و یا اینکه صرفاً تحت تأثیر منفی امواج آن قرار گرفتهاند. اگر تلاش برای عرضه تصویر و تبیین جامع از فرآیند جهانی شدن نیاز و ضرورتی استراتژیک نباشد، دست کم میتوان گفت که ضرورتی اخلاقی است که از رسالت جامعهشناسی برمیخیزد. جامعهشناسی که همواره و به طور پنهان و آشکار دغدغهای اخلاقی داشته و مدعی جستجوی منابع و راههایی برای پیشبرد و تسریع فرآیندهای بشر بوده, باید به انسانها بیاموزد که در فرآیند تحلیل رفتن نهادهای سنتی امنیت و هویت بخش (به ویژه دولت) و ادغام در شبکههای غیر شخصی و سیال قدرت (ثروت و اطلاعات) چگونه ابزارهای جدیدی برای کسب امنیت اجتماعی و سیاسی پیدا کنند و یا حداقل نیاز به چنین ابزارها و تدبیرهایی را توصیه کند, نوشتار حاضر تلاشی است در جهت تبیین و تنویر هر چه بهتر و بیشتر ابعاد مختلف پدیده جهانی شدن. بررسی تأثیرات و پیامدهای جهانی شدن بر مؤلفههای مختلف اقتصادی, سیاسی و فرهنگی از اهداف تدوین این مقاله میباشد.
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|