هارولدلاسول ترجیح میدهد که واژه آموزش را به انتقال فنونی همچون خواندن و نوشتن و مهارتهای فکری و بدنی محدود سازد، تبلیغات رافنونی میداند که انگیزه های احساسی و تمایلات ارزشی(از قبیل تنفر یا علاقه به شخصی، گروهی و یا مکتبی) بوسیله آن فنون شکل میگیرد.
در حالیکه واژه تبلیغات به اشاعه نگرشهای متناقض و مورد ایراد (یا اعتراض وانتقاد) و یا تنها به نگرشهای تازه اطلاق میشود از نظر متخصص دیگری به نام دوب، آموزش ، اشاعه دانش یامهارتی است که خصلت علمی داشته، و یا برای بقای انسان در جامعه در دوره خاصی ضرورت دارد. برعکس، تبلیغات ، نوعی تلاش در جهت تحت تأثیر قرار دادن شخصیتها افراد و کنترل آنان در راستا روشهایی غیر علمی یا تردید آمیز، در جامعه و در زمانی خاص، میباشد.
تبلیغات تحمیلی است ولی آموزش دلخواه است.