شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: گزیده ای از فراگیری اینجانب از درسهای استادعزیزیان

گزیده ای از فراگیری اینجانب از درسهای استادعزیزیان 11 سال 2 هفته ago #4737

1- فواید جامعه شناسی؟
جامع شناسی در کنار دیگر دانشهای اجتماعی با توجه به موضوع تخصصی خود از فواید و آثاری برخوردار است . از جمله فواید آموزش جامعه شناسی آن است که بینشی ژرف و آرام و صبور و گاه اصلاح گر و پیشتاز و انتقادی در خصوص مسائل انسانی فراهم می سازد ماهیت فکر آزاد و سالم آدمی همواره در جستجو و کنجکاوی است انسان دوست دارد تا هرچه بیشتر از وقایع و پدیده های پیرامونی زندگی گرفته تا اسرار و قانون های نظام آفرینش آگاه و با خبر شوند. با چنین آگاهی است که آدمی می تواند بسیاری از معماها و پاسخ های خود را کشف و حتی شرایط و زمینه زندگی بهتر انتخاب های عالی تر و جاودانگی خویش را تضمین کند.

2- تخصص گرایی در علم جامعه شناسی؟
یافتن پاسخ روشن و مطمئن برای هرکدام از پرسش های جامع شناسی کسب و جذب خلاقیت معرفتی خاص را ایجاد می کند که به آن تخصص جامعه شناسی نام نهادند از جمله اینگونه جامع شناسی های تخصصی عبارتند از:
1- جامعح شناسی خانواده 2- جامع شناسی اقتصادی 3- جامع شناسی صنعتی
4- جامع شناسی سازمانها 5- جامع شناسی دین یا مذهب 6- جامع شناسی مذهب
7- جامع شناسی جمعیت 8- جامع شناسی ارتباطات
شاخه ها و گرایش های فرعی دیگری نیز هستند که در حوزه بررسی های تخصصی جامعه شناسان قرار گرفته اند از جمله:
• جامعه شناسی ورزشی * جامعه شناسی اوقات فراغت * جامع شناسی زنان
• جامع شناسی پزشکی * جامع شناسی غشربندی و طبقات اجتماعی * جامع شناسی انقلابات
• جامع شناسی جننگ * جامعه شناسی شهری و روستایی * غیره...

3- پایگاه انسان در جامعه و فرهنگ؟
در جستجوی انسان در زوایای پنهان فرهنگ و جامعه باید از مقوله سرشت یا فطرت انسانی آغاز کرد. سرشت یا فطرت انسانی با زندگی اجتماعی و خلقت جامعه همراه بوده و می باشد بدین معنی که بشر بدون زندگی جمعی نمی تواند از نیازهای زیستی روانی و غیره خود را تامین کند و در نتیجه آسیب پذیرفته و از بین می رود. رفتار فرهنگی انسان وقتی به وجود می آید که انسان با همنوع خود ارتباط متداول داشته و از اینرو استعدادها توانائیها و خصلتهای فرهنگی خویش را در حوزه های گوناگون مانند زبان تولید تهیه و نگهداری بهره برداری از طبیعت ابزار سازی خانه سازی تشکیل و تنظیم خانواده و غیره... بروز و ظهور دهد. اگر جامعه نباشد انسان نمی تواند به این همه دست آوردهای فرهنگی و تمدنی با توجه به تفاوت ها و تنوع های گوناگون دست پیدا کند از سوی دیگر خلقت جامعه و فرهنگ مدیون وجود آدمی است یعنی جامعه و فرهنگ در جهان زندگی خلق شده اند برای آنکه نیازها و توانائیهای آدمی ظهور پیدا کند.

4- تعریف فرهنگ از نظر تیلور؟
یکی از تعاریف نسبتاً جامع از فرهنگ در سال 1871 توسط تیلور ارائه شده است ایشان اعتقاد داشته اند فرهنگ مجموعه ای پیچیده از دانشها و هنرها و افکار و قوانین و اعتقادات و آداب و رسوم و سنتها و به طور خلاصه کلیه آموخته ها و عادتی که یک انسان به عنوان یک عضو جامعه اتخاذ می کند.


5- تعریف کلی فرهنک؟
مجموعه رفتارهای اکتسابی و ویژگیهای اعتقادی اعضای یک جامعه معین را گویند.

6- تعریف جامعه؟
به گروهی از انسانها اطلاق می شود که با یکدیگر زندگی کرده و در سرزمین معینی سکنی می گزینند و سرانجام خود را به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز از گروه های دیگر سازمان می دهند همچنین افراد هرجامعه فرهنگ مشترکی دارند ممکن نیست فرهنگ جدای از جامعه و یا جامعه جدا از فرهنگ باشد یعنی هرجا که جامعه ای باشد فرهنگ منطبق با آن نیز وجود دارد.

7- ابعاد فرهنگ؟
1- هنجارهای فرهنگ: معیارها و رفتارهای ثابتی هستند که گروه به لحاظ فکری و رفتاری از افراد انتظار دارند و یا آنها را تائید می کنند. صورتهای مختلف هنجارهای فرهنگی عبارتند از:
الف) ارزشها: احساسات ریشه دار و عمیقی است که اعضای جامعه در آن شریکند این ارزشها اعمال و رفتار جامعه را تدوین می کند مثلاً هرجامعه ای برای رعایت حقوق والدین ارزش بسیار قائل است
ب) آداب و رسوم: به آن دسته از شیوه های رفتاری اطلاق می شود که در جامعه رواج دارد مانند دید و بازدیدهای دوستانه
ج) رسوم اخلاقی: ویژگیهای معناداری از رفتارهای درست و نادرست را در برمی گیرد. رسوم اخلاقی هر جامعه در نظام حقوقی و آموزش های مذهبی آن متبلور می شود

2- فرهنگ آرمانی و فرهنگ موجود: فرهنگ آرمانی آن است که الگوهای رفتاری اشکار و رسماً تائید شده را در بر می گیرد در حالی که فرهنگ موجود آن چیزی است که عملاً بر جامعه حاکم است مثلاً فرهنگ آرمانی یا مطلوب سیگار کشیدن در مکانهای عمومی را بد می داند در حالیکه فرهنگ موجود آن را نادیده می گیرد.
3- خرده فرهنگ: به ارزش ها و هنجارهای متفاوت با ارزش ها و هنجارهای گروه اکثریت که یک گروه درون جامعه ای بزرگتر داراست. مثال: زبان رسمی یک کشور در قبال زبان های دیگر
4- ضد فرهنگ: به گروه های اطلاق می شود که با هنجارها و موازین فرهنگ قالب در جدال هستند و آن را شدیداً ترد می کنند.
5- قوم مداری: گرایشی است که بر حسب آن افراد جامعه فرهنگ خود را برتر از فرهنگ دیگران می پندارند آثار مثبت قوم مداری احساس مشروعیت گروه، وفاداری، میهن دوست و ملیت خواهی فرد را تقویت می کند. اثار زیان بار قوم مداری مانع نوآوریهای سودمند می شود.
8- تعریف جامعه شناسی؟
مطالعه علمی زندگی گروه ها، علل، نتایج و آثار رفتارهای اجتماعی را جامعه شناسی گویند
9- تعریف جامعه شناسی فرهنگی؟
علمی که به مطالعه فرهنگ حاکم بر جوامع و مطالعه علمی زندگی گروهی انسانها، علل و نتایج و آثارهای رفتارهای اجتماعی با تاکید برفرهنگ به عنوان ویژگی و مشخصه انسان در مقابل سایر موجودات می پردازد. در این علم با نگرش جامعه شناسانه ، شیوه زندگی در جامعه مختلف دنیا مورد بررسی قرار می گیرد.
10- مفهوم فرهنگ؟
در ادبیات فارسی اصطلاح فرهنگ بر حسب زمان و مورد یعنی قبل و بعد از اسلام با مفاهیم مختلف به کار رفته است که برای آشنایی با مفهوم و روشن شدن تعریف آن چند نمونه ذکر می شود.
الف) به معنای دانش حرفه و علم ب) به معنی فنون و ورزشها ج) دانش و هنر
د) آموختن و به کار بستن ه) آموزش و پرورش
11- ویژگیهای فرهنگ؟
برای روشن تر شدن مفهوم قلمرو و پددیده های فرهنگی و ویژگیهای سه گانه را مورد تحلیل و تفسیر قرار می دهیم.
1- فرهنگ عام ولی خاص است:
فرهنگ به عنوان دست آورد معرفتی و فنی انسان و همه جوامع انسانی این میراث مشترک و عمومی که نمونه قصه، ادبیات، نقاشی، موسیقی، مجسمه سازی، و نمونه های دیگری از هنرهای زیبا هستند همه اقوام و جوامع در باره گذشته و هویت، خودداری خاطرات، داستانها، اسناد و مدارک و بالاخره تاریخ مستند ولی با وجود خام بودن فرهنگ ملاحضه می گردد که هرگروه اجتماعی دارای ضوابط خویشاوندی، شیوه اعتقادی، زبان، ادبیات و هنر مختص به خود می باشند فرهنگ هر جامعه خاص همان جمعه است.
2- فرهنگ متغییر ولی ثابت است:
تمام پدیده های اجتماعی و نیز غیر اجتماعی بنابر مقتضیات زمان و مکان و مطابق نیازها و و مهاجرتها دستخوش تغییر و تحول قرار می گیرد ولی این تغییر و تحول در زمینه های فرهنگی به قدری کند و آرام صورت می گیرد که در مشاهدات زبان و آداب و رسوم را که در برش زمانی کوتاه مدت ثابت به نظر می رسد هرگاه در یک برش 30 ساله مورد مقایسه قرار می دهیم این تغییر و تحول به روشنی مشهود می گردد. مثلا تغییراتی که در قضایا یا آرایش و لباس به تدریج و روبه رو صورت می گیرد نامحسوس است ولی خاطره یا عکس یا فیلم 30 سال پیش مثلاً از مراسم عروسی این تغییر را نشان می دهد.
3- پذیرش فرهنگ اجباری ولی اختیاری است:
یعنی فرهنگ تمام حیات اجتماعی ما را در بر می گیرد ولی به ندرت خود را آشکارا برای افکار و اعمال ما تحمیل می کند. به عبارت دیگر انسان از بدو تولد غذا خوردن، نشستن، حرف زدن، لباس پوشیدن و بالاخره شناخت ارزشها را چه بخواهد و چه نخواهد در خانواده فرا می گیرد کودک بالاجبار جامعه و اعمال و رفتار طایفه و غشر و طبقه و بالاخره شهری را که محل رشد اوست می آموزد انسان بر خصوصیات جسمانی، فکری، روانی، علمی و اجتماعی که دارد و یا به دست می آورد در چهارچوب آنچه که از جامعه خود می آموزد باقی نمی ماند و مختار است که پا فراتر نهد. بی گمان اگر جز این بود انسان در محدوده فرهنگ زمان خود می ماند نه این همه اختراعات و اکتشافات و حوصله و تحول فنی و زیستی و فکری مقدور بود و نه در طول اعصار و قرون تغییر فرهنگی به وجود می آمد. نکته مهم لازم به یادآوری است که امروز این ویژگیهای سه گانه فرهنگ دستخوش تغییر شده. بدین معنی که تکنولوژی جدید تسهیلات حمل و نقل و آمد و رفت امکانات سمعی و بصری و سینما مقدار زیادی از آنچه که خواست جوامع بود به عام جوامع تبدیل کرده و نیز تبلیغات مختلف و امکانات متنوع وسایل ارتباط جمعی تغییر فرهنگ را سریع ساخته و کندی تحول و تغییر را در برش زمانی کوتاه در حد ثبات بود در مواردی از بین برده است.

12- فرهنگ مادی و غیرمادی؟
با توجه به تعریف فرهنگ و وسعت قلمرو و تنوع کیفی و کمی پدیده ها نمی توان همه آنهارا در یک ردیف قرارداد بدین لحاظ تقسیم بندی های متفاوتی را در پدیده های فرهنگی قائل شده اند که از آن جمله فرهنگ مادی و غیر مادی است. فرهنگ مادی به مجموعه پدیده های اتلاق می گردد که محسوس و مملوس و قابل اندازه گیری با موازین کمی و علمی است مانند فنون، ابزارهای کاربردی و تولید داروهای شیمیایی، متون پزشکی، ابداعات و غیره... را می گویند.
فرهنگ غیرمادی به موضوعات و مسائلی گفته می شود که قابل اندازه گیری با موازین کمی نیست و به آسانی نمی توان آنها را مقایسه و ارزیابی نمود مانند اعتقادات، ضوابط، خویشاوندی، زبان، هنر، ادبیات، رسوم و غیره... که در واقع هویت فرهنگ یک جامعه را تشکیل می دهد و بالتعبت از دست دادن آن و یا به رعایت گرفتن آن ضایعه ای است که قومیت یک گروه اجتماعی را تهدید می کند در صورتی که فرهنگ مادی را می توان با گرفتن از فرهنگ های دیگر توسعه داد و غنی ساخت.

13- عناصر فرهنگ؟
با توجه به وسعت قلمرو موضوعات و زمینه ها و مناطق فرهنگی و برای سهولت تحقیق و مشخص نمودن اجزای مختلف فرهنگ لازم است آنها را مرزبندی نمود ساخت فرهنگی معمولاً از عنصر فرهنگی ترکیب فرهنگی و حوزه فرهنگی تشکیل می گردد. بدین معنی که کوچکترین موضوع و واحد قابل تعریف و تشخیص را عنصر فرهنگی و چند عنصر هماهنگ و متناسب و همراه را ترکیب فرهنگی و مجموعه ترکیب های فرهنگی را که در یک منطقه دارای شکل و محدوده متامیز است حوزه فرهنگی می گویند.
عنصر فرهنگ:
نزد همه محققان یکسان نیست. مثلاً در زمینه مسکن اگر خانه را در نظر بگیریم می توان عناصر مادی فراوانی چون اتاقها، راهرو، آشپزخانه و عناصر غیر مادی زیادی چون رفتار افراد خانه با یکدیگر، رفتار با جامعه خارج از خانه، نحوه گذراندن اوقات فراغت و غیره را مشخص نمود و هریک از این عناصر را نیز می توان به اجزاء کوچکتری تقسیم کرد.
ترکیب فرهنگ:
مجموعه چند عنصر که در یک موضوع مشترک کارکردشان در یک جهت و به یک منظور باشد یک ترکیب فرهنگی را تشکیل می دهد به عنوان مثال در این تقسیم بندی اتاق غذا خوری یک عنصر است که صندلی یا میز غذا خوری یا هریک از آنها را می توان یک عنصر فرهنگی نامید و مجموعه اتاق غذا خوری یعنی {اتاق ظروف، صندلی ها} را یک ترکیب فرهنگی دانست.
حوزه فرهنگ:
با توجه به دو منطقه دریک سرزمین ملاحضه می گردد با اینکه آن دو منطقه فرهنگ کاملاً مشابهی ندارند. لذا نقاط مشترک و ترکیبهای فرهنگی مشابه فراوانی بین آنها وجود دارد این تشابه و همسانی در بارده مناطق همسایه ای که امکان اقتباس و پراکندگی فراوان از یکدیگر دارند گاه به حدی است که می توان مرز آن مناطق را نادیده گرفت و به عبارت دیگر مناطقی را که دارای ترکیبهای فرهنگی مشابه و همسان می باشندرا حوزه فرهنگی می گویند.
بنابراین حوزه فرهنگی عبارت است از منطقه ای که در آن چند گروه و طایفه مختلف زندگی می کنند و دارای عناصر فرهنگی و ترکیب های فرهنگی مشترک و مناسبی هستند. این تقسیم بندی های مناطق و جوامع به حوزه های فرهنگی از جمله روش های تحقیقاتی است که مردم شناسان آمریکایی به ویژه محققانی که طرفدار مکتب گسترش و تغییر فرهنگ هستنددر مطالعات و بررسی ها و پژوهشهای خود به کار می برند روش تقسیم بندی منطقه به حوزه یا حوزه های فرهنگی به مردم شناسی کمک می کند که اطلاعات و تحقیقات و دستاوردهایش را در باره یک جامعه مانند روستا، قبیله، جزیره، ترسیم و مرزبندی نماید. لازم به یادآوری است که معیارهای عنصر و ترکیب حوزه فرهنگی بر اساس سلیقه و نقطه نظر مردم شناسان فرهنگ جوامع را به اعتبار اینکه ماهی گیر و یا کشاورز و یا به اعتبار زبانی که تکلم می کنند تقسیم بندی نمودند اینگونه تقسیم بندی ها با کلیت موضوعی که دارد نمی تواند از دقت و وضوح و تمایز لازم برخوردار باشد.

14- تغییرات فرهنگی؟
در مبحث ویژگیهای فرهنگ ملاحضه گردیده که فنون و وسائل آداب و رسوم رفتار اجتماعی و بالاخره فرهنگ جامعه با حرکتی کند و تدریجی تغییر می کند. علاوه بر تغییرات کند و تدریجی تقریباً نامحسوس که شرایط متعارف در فرهنگ همه جوامع روی می دهد جامعه شناسان عواملی را که در یک جامعه باعث تغییرات فرهنگی سریع می شود به شرح زیر می دانند:

1- افزایش یا کاهش سریع جمعیت یک جامعه که در اثر حوادثی چون سیل، طوفان، شیوع بیماری، جنگ، تجارت و غیره... عارض می شود.
2- تغییر محیط جغرافیایی و مهاجرت دسته جمعی به سرزمینهای جدید .
3- برسرکارآمدن یا برکنارشدن یک رهبر سیاسی پرقدرت.


15- تغییرات فرهنگی از نظر روان شناسان اجتماعی؟
روانشناسان اجتماعی تغییرات فرهنگی را با توجه به رفتارهای جمعی و ویژگی شخصیتی به عوامل و انگیزه های چند نسبت می دهند:
الف) نوجوئی و نوآوری:
این ویژگی زمانی موضوع مطالعه فرهنگ شناسان قرار می گیرد که تقریباً تمام افراد جامعه در این نوآوری شرکت داشته باشند به عبارت دیگر این نوآوری عمومیت پیدا می کند انگیزه های روانشناسی فردی، چون تنوع طلبی، ابداع، کنجکاوی در آزمایش چیزهای تازه و تقلید از دیگران در نوآوری و نوجوئی فرهنگ در نتیجه تغییرات فرهنگی عاملی موئثر است.
ب) پذیرش اجتماعی:
نوآوریهای که به وسیله فرد یا افراد یا چند خانواده و یا به وسیله قشری از جامعه عرضه می شود ممکن است مورد توجه و تقلید و تبعیت همگان قرار نگیرد و به عبارت دیگر قبول عامه نباشد
ج) رد انتخابی پذیرش عنصر یا عناصر فرهنگی جدید:
معمولاً باعث می شود که عنصر یا عناصری از فرهنگ را به جامعه به عنوان کهنه یا نامتناسب متروک یا فراموش شود این طرد یا انتخاب یا این جایگزینی به آسانی صورت نمی گیرد و در موارد زیادی با ستیز و نزاع و تبلیغ همراه است و گاه این نزاعها به وسیله گروه های متشکل جامعه ( سیاسی، مذهبی، طبقاتی) دامن زده می شود(صندلی جلوی تاکسی 1و2)
د)عصنرفرهنگی تازه وارد:
عنصر فرهنگی تازه وارد برای پذیرفته شدن در یک ترکیب و مجموعه فرهنگی مراحلی را می گذراند و بر حسب اهمیت و نقشی که بر عهده دارد تاثیرات و تغییراتی را در عناصر هم جوار و در ترکیب فرهنگی ایجاد می نمایدو گاه مدت زمان طولانی لازم است که تلفیق و جاافتادگی و انطباق مطلوب و متناسب بین عنصرتازه وارد و عناصر قدیم ایجاد شود و در مواردی ممکن است عنصر جدید الزاماً پذیرش یا پیرایش عناصر دیگری را سبب شود و در نتیجه دگرگونی تغییری وسیع و همه جانبه در حوضه فرهنگی و زندگی اجتماعی حاصل می گردد. مثال: ورود اتومبیل به جای اسب.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام