یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403

 



موضوع: معرفی کتاب

معرفی کتاب 11 سال 2 هفته ago #4402

کتاب : جامعه شناسی شهر
تالیف : فریده ممتاز
ناشر : شرکت سهامی انتشار

جامعه شناسی فرهنگی
جامعه شناسی چیست؟
نسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند...
جامعه شناسی مطالعه قوانین و فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها ،گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می دهد .دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرایندهای اجتماعی جهانی را در بر می گیرد .


● مقدمه
انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند. نوع لباسی که آدمها می پوشند، نوع خوراک و نحوه خوردن آنها، عقاید و ارزشهایشان و رسومی که رعایت می کنند، همگی تحت تأثیر عضویت آنان در گروههای گوناگون می باشند.

جامعه شناسی را می توان به عنوان بررسی علمی زندگی گروهی انسانها تعریف کرد.جامعه شناسان در واقع می کوشند تا آنجا که ممکن است این نکته را به دقت و به گونه ای عینی توصیف و تبیین کنند که انسانها چرا و چگونه در گروهها با یکدیگر رابطه دارند.

یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است. این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند، کمک می کنند.
سرانجام باید گفت که بررسی جامعه شناختی شیوه های نگرش و واکنش نوینی را در برخورد با سیمای پیوسته متغیر واقعیت اجتماعی، برایمان فراهم می آورد.


● تاریخچه
جامعه شناسی جوان ترین رشته علوم اجتماعی است. واژه جامعه شناسی را در سال ۱۸۳۸ اگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی اش بدعت گذاشت .کنت را عموما بنیانگذار جامعه شناسی می دانند. او معتقد بود که علم جامعه شناسی باید بر پایه مشاهده منتظم و طبقه بندی استوار گردد.
هربرت اسپنسر انگلیسی در سال ۱۸۷۶ نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است. اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود. او معتقد بود که جوامع انسانی، از طریق یک تکامل تدریجی، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند. او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی استکه انسانها نباید در آن دخالت کنند.

لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال ۱۸۸۳ منتشر کرد. او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد.
امیل دورکیم در ۱۸۹۵ کتاب قواعد روش جامعه شناسی را منتشر کرد و در آن ، روشی را که در بررسی ماندگارش از خودکشی در گروههای گوناگون به عمل آورده بود، به روشنی شرح داد. دورکیم یکی از پیش گامان تحول جامعه شناسی است. او سخت بر این باور بود که جوامع بشری با باور داشتها و ارزشهای مشترک اعضایشان انسجام می یابند.

ماکس وِبِر (۱۹۲۰-۱۸۶۴)معتقد بود که روشهای علوم طبیعی را نمی توان درباره مسائل مورد بررسی در علوم اجتماعی بکار بست. وبر استدلال می کرد که چون دانشمندان اجتماعی جهان اجتماعی محیط زندگی خودشان را بررسی می کنند، همیشه قدری برداشت ذهنی در بررسیهایشان دخالت دارد. او معتقد بود که جامعه شناسان باید فارغ از ارزشهایشان کار کنند و هرگز نباید اجازه دهند که تمایلات شخصی شان در پژوهشها و نتیجه گیریهایشان دخالت کنند.

درس جامعه شناسی در دهه ۱۸۹۰ در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد. در ۱۸۹۵، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در ۱۹۰۵ انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.

● ارتباط جامعه شناسی با علوم دیگر
معمولا علوم را به دو شاخه عمده تقسیم می کنند که یکی را علوم طبیعی و دیگری را علوم اجتماعی می گویند. علوم طبیعی با بررسی پدیده های مادی سر و کار دارند ولی علوم اجتماعی عرصه پهناور رفتار انسانی را بررسی می کنند. جامعه شناسی یک علم اجتماعی است.
علوم اجتماعی دیگر عبارتند از: روان شناسی (بررسی رفتار فردی)؛روان شناسی اجتماعی(بررسی روابط افراد با گروه)؛علوم سیاسی(بررسی حکومت،فلسفه سیاسی،و تصمیم گیری دولتی)؛اقتصاد(بررسی تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات در جامعه)؛و انسان شناسی (شامل باستان شناسی که به مطالعه بقایای تمدن های از بین رفته می پردازد،زبان شناسی که بررسی زبان است،انسان شناسی جسمانی که کارش بررسی تکامل انسان است و انسان شناسی فرهنگی یا اجتماعی که با بررسی شیوه های زندگی در میان اجتماعات سراسر جهان سرو کار دارد.) رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی و اجتماعی مفاهیم مشترک بسیاری دارند. جغرافیا (که به بررسی نقش مشخصات اقلیمی در فراگرد های گونا گونی چون رشد،انحطاط و جنبش اجتماعات جهان می پردازد)و تاریخ(که رویدادهای گذشته را بر حسب فعالیتهای بشری ثبت و تعیین می کند)،نیز با جامعه شناسی ارتباط دارند.

درباره تفاوت میان علوم اجتماعی و رشته های جامعه شناسی دو نظریه مطرح می باشد:
الف) نظر اول این است که هر یک از رشته های علوم اجتماعی بطورذ کلی به تحلیل امور و مسائل مربوط به موضوع خود می پردازند.

ب) نظر دوم این است که هر یک از علوم اجتماعی به یکی از ابعاد مختلف واقعیت اجتماعی توجه دارد و رشته های جامعه شناسی هم همین کار را انجام میدهند ، اما با این تفاوت که در این حد توقف نمی کند بلکه سعی دارد در تحقیق و مطالعه از یک لایه اجتماعی آنرا به لایه های دیگر ارتباط دهد و بصورت یک کل واحد در نظر بگیرد و تبیین نماید.
مفهوم فرهنگ
فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند، و کالاهای مادی که تولید می کنند. ارزش ها آرمان های انتزاعی هستند، حال آن که هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آن ها را رعایت کنند. هنجارها نشان دهنده ی بایده و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند. بدین سان تک همسری- وفادار بودن به تنها یک شریک زناشویی- ارزش مهمی در اکثر جوامع غربی است. در بسیاری از فرهنگ های دیگر شخص مجاز است در یک زمان یک زن و شوهر داشته باشد. هنجارهای ازدواج، به عنوان مثال، شامل چگونگی رفتار زن وشوهر نسبت به وابستگانشان است. در بعضی از وجوامع، از شوهر یازن انتظار می رود که با پدر ومادر همسرانشان رابطه ی نزدیکی را برقرار کنند، در فرهنگ های دیگر از آن ها انتظار می رود آشکارا از یکئیگر فاصله بگیرد.
تکامل
برطبق نظریه ی داروین، تکامل نوع انسان در نتیجه ی تکامل نوع انسان در نتیجه فرایندی تصادفی پدید آمده است. تکامل نتیجه چیزی است که داروین آن را انتخاب طبیعی نامید. مفهوم انتخاب طبیعی ساده است. همه ی موجودات زنده برای زنده ماندن نیازمند غذا و منابع دیگری مانند حفاظت در برابر شرایط نامساعد اقلیمی هستند. اما منابع کافی برای نگهداری همه ی انواع حیوانی که در هر مرحله ی زمانی معین وجود دارند، موجود نیست، زیرا زادو ولد آ نها به مراتب بیشتر از آن است که محیط بتواند غذای آن ها را فراهم کند. آن ها که بهتر با محیطشان انطباق یافته اند باقی می مانند، در حالی که دیگران، که کمتر توانایی مقابله با شرایط محیطی را دارند، نابود می شوند. بعضی از حیوانات باهوش تر و چابک تر بوده یا بینایی بهتری نسبت به دیگران دارند آنها مدت طولانی تری زندگی می کنند، و می توانند زاد و ولد کرده ویژگی های خودرا به نسل های بعدی منتقل دهند. آنها برای بقا و تولید نسل انتخاب شده اند.
جهش
به واسطه ی مکانیسم زیستی جهش، یک فرایند مستمر انتخاب طبیعی وجود دارد. جهش یک تغییر ژنتیکی اتفاقی است که صفات زیستی بعضی از افراد در یک نوع تغییر می دهد. بیشتر جهش ها از نظر ارزش بقا یا زیان آوریا بی فایده اند، اما برخی به حیوان در رقابت با دیگران برتری می دهد: درآن صورت افرادی که دارای ژنهای جهشی هستند باقی می مانند وافرادی که فاقد آن ها هستند از میان خواهند رفت. این فرایند هم علت تغییرات جزئی در درون نوع وهم تغییرات عمده را که منجر به از میان رفتن نوع می شود توضیح می دهد. به عنوان مثال،میلیون ها سال پیش خزندگان عظیم الجثه در نقاط مختلف دنیا فراوان بودند. اندازه آنها با وقوع جهشهایی در سایر انوا کوچکتر که توانایی انطباق برتر با شرایط محیطی را به آنها داد، به صورت مانعی برای بقا درآمد. نخستین نیاکان انسان ها از جمله ی این انواع دارای توانایی انطباق بیشتر بودند.
زیست شناسی اجتماعی
مطالعات زیست شناسان اجتماعی که همانندیهای نزدیکی میان رفتار انسانی و رفتار حیوانات می بینند، این طرز تلقی رابه رویارویی فراخوانده است. اصطلاح زیست شناسی اجتماعی از نوشته های ادوارد ویلسون آمریکایی گرفته شده است. این اصطلاح به کاربرد اصول زیست شناختی در تبین فعالیت های اجتماعی همه ی حیوانات اجتماعی، از جمله انسان اشاره می کند. مطابق نظرویلسون، بسیاری از جنبه های حیات اجتماعی انسان در ترکیب ژنتیکی ماریشه دارد. به عنوان مثال، بعضی ازانواع حیوانات آداب عشق ورزی و رفتار جنسی انسان، به طور کلی متضمن آداب مشابهی است، که مبتنی بر خصائص ذاتی نیز هستند. به عنوان نمونه ای دیگر، در اکثر انواع حیوانی، نرها درشت تر و پرخاشگرتر از ماده ها هستند، و گرایش به تسلط بر جنس ضعیف تر دارند. شاید عوامل ژنتیک بتوانند توضیح دهند که چرا، در تمام جوامع انسانی که می شناسیم، مردان بر زنان گرایش بیشتری به در دست داشتن مواضع قدرت دارند. بر طبق نظر ویلسون و پیروانش، زیست شناسی اجتماعی با نشان دادن این که بسیاری از این گونه جنبه های رفتار انسانی به طور ژنتیکی برنامه ریزی شده اند، خواهند توانست هرچه بیشتر جامعه شناسی و انسان شناسی را به صورت یک رشته علمی واحد مبتنی بر زیست شناسی درآورد.
غریزه
غریزه آن گونه که در زیست شناسی و جامعه شناسی درک می شود، یک الگوی رفتار پیچیده است که به طور ژنتیکی تعیین می شود. در این معنیا آداب عشق ورزی بسیاری از حیوانات پست تر غریزی است. به عنوان مثال، ماهی آبنوس(یک ماهی کوچک آب شیرین) مجموعه آداب فوق العده پیچیده ای برای جفت گیری دارد که نرو ماده هر دو باید طبق آن رفتار کنند. هر ماهی مجموعه ای از حرکات ظریف و ماهرانه را انجام می دهد، و دیگری به آن پاسخ داده و رقص جفت گیری شگفت انگیزی را می آفرینند. این الگ در تمام ماهی های این نوع به طور ژنتیکی ایجاد گردیده است. به هم زدن خود به خودی چشم، ویا کنار کشیدن سر در برابر یک ضربه ی پیش بینی شده، یک عمل انعکاسی است، نه یک غریزه، این عمل تنها یک واکنش ساده است، نه یک الگوی رفتار پیچیده، بنابراین، سخن گفتن ازآن به عنوان عمل غریزی به مفهوم دقیق و علمی آن نادرست است. انسان ها با تعدادی از انعکاس های اساسی، همانند واکنش جشم به هم زدن ، که اکثر آنها به نظر می رسد دارای نوعی ارزش بقای تکاملی باشد، متولد می شوند. به عنوان مثال، نوزاد انسانی هنگامی که نوک پستان یا شیء شبیه نوک پستان به او داده می شود شروع به مکیدن آن می کند. کودک خردسال هنگامی که ناگهان تعادل خود را از دست می دهد، دست هایش را برای رسیدن به چیزی که اورا نگه دارد بالا می برد و چنانچه دستش با سطح داغی برخورد کند آن را به سرعت عقب می کشد. بدیهی است که هر یک از این واکنشها در رویارویی با محیط مفید است. انسان ها همچنین نیازهای زیستی معینی دارند. نیازهای ما به غذا، آب، ارضای جنسی و حفظ سطح معینی از گرمای بدن مبنای ارگانیک دارد، اما شیوه های ارضاء این نیازها و برخورد با آن ها، درمیان – و در درون- فرهنگهای گوناگون به کلی فرق می کنند.
گوناگونی فرهنگی
گوناگونی فرهنگ انسانی بسیار چشمگیر است. ارزشها و هنجارهای رفتار از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار فذق می کنند و اغلب به شیوه ای اساسی با آنچه مردم جوامع غربی طبیعی می پندارند تفاوت آشکار دارند. به عنوان مثال، ما در جوامع امروزی غربی قتل عمدی نوزادان یا کودکن خردسال را یکی از زشت ترین جنایات می دانیم. اما در فرهنگ سنتی چین، نوزادان دختر را غالباً در هنگام تولد خفه می کردند، زیرا آنها به جای اینکه دارایی خانواده به شمار آیند سربار خانواده تلقی می گردیدند. در غرب، به خوردن صدف عادت دارند، اما بچه گربه یا سگ توله را که هر دو در بعضی جاهای دنیا از جمله غذاهای لذیذ به شمار می روند نمی خورند. یهودیان گوشت خوک نمی خورند، حال آنکه هندوها گوشت راخوک می خورند اما از خوردن گوشت گاو خوداری می کنند. غربیها بوسیدن را به عنوان یه جزء طبیعی رفتار جنسی تلقی می کنند، اما در بسیاری از فرهنگ های دیگر این امر یا ناشناخته است ویا نفرت انگیز پنداشته می شود. همه ی این ویژگی های گوناگون رفتار جنبه های تفاوت های فرهنگی گسترده ای هستند که جوامع را از یکدیگر متمایز می کنند.

خرده فرهنگ
جوامع کوچک مانند (جوامع شکار و گردآوری) معمولاً از نظر فرهنگی یکسان هستند، اما جوامع صنعتی از نظر فرهنگی متنوع بوده، خرده فرهنگهای گوناگون بسیاری را در بر می گیرند، به عنوان مثال، در شهرهای امروزی اجتماعات خرده فرهنگی زیادی در کنار یکدیگر زندگی می کنند. جرالد ساتلز پژوهشی میدانی در یکی از محلات فقیرنشین غرب شیکاگوانجام داده است. وی تنها در این یک محله گروهبندی های خرده فرهنگی متعدد گوناگونی را یافت: پورتوریکوییها، سیاهان، یونانیها، یهودیان، کولی ها، ایتالی ها، مکزیکیها و سفید پوست های جنوبی، همه ی این گروهها قلمروهاو شیوه های زندگی خاص خود را داشتند.
قوم مداری
هر فرهنگی الگوهای رفتار منحصر به خود را دارد، که برای مردمی که از زمینه های فرهنگی دیگری هستند بیگانه می نماید. جامعه شناسان تلاش می کنند تا آنجا که ممکن است از قوم مداری، که قضاوت درباره ی فرهنگ های دیگر در مقایسه با فرهنگ خویشتن است، اجتناب کنند. ازآنجا که فرهنگ های انسانی بسیار متفاوتند. شگفت انگیز نیست که مردم متعلق به یک فرهنگ همدردی کردن با عقاید ویا رفتار افراد متعلق به فرهنک دیگر را اغلب دشوار می یابند. مثال آیین کارگو، دشوار یک فرهنگ در برخورد با فرهنگی دیگر را نشان داد. در جامعه شناسی، باید مراقب باشیم که عینک فرهنگی خود را برداریم تا بتوانیم شیوه های زندگی اقوام مختلف را در پرتوی عاری از تعصب مشاهده کنیم.
ویژگی های عام فرهنگی
درمیان دگرگونی رفتار فرهنگی انسان برخی ویژگی های مشترک وجو دارند. هرگاه که این ویزگی ها در همه، یا تفربیاً همه جوامع یافت شوند. ویژگیهای عام فرهنگی نامیده می شوند. هیچ فرهنگ شناخته شده بدون یک زبان از نظر دستوری پیچیده وجود ندارد. همه ی فرهنگها دارای شکل مشخصی از نظام خانوادگی هستند، که درآن ارزشها وهنجارهایی در ارتباط با مراقبت کودکان وجود دارند. نهاد ازدواج یک ویژگی عام فرهنگی است. همان گونه که شعایر دینی و حقوق مالکیت چنین هستند. همچنین، در همه ی فرهنگ ها شکلی از ممنوعیت زنا با محارم- ممنوع کردن روابط جنسی میان خویشاوندان نزدیک، مانند پدر ودختر، مادر وپسر،یا برادر وخواهر- وجود دارد. انواع دیگری از انواع دیگری از ویژگی های عام فرهنگی توسط انسان شناسان تشخیص داده شده اند- از جمله وجود هنر، رقص، آرایش بدنی، بازیها، هدیه دادن، ش.خی کردن و قواعد بهداشت.
نشانه شناسی و فرهنگ مادی
نمادهایی که در گفتار و نوشتار بیان می شوند شیوه های اصلی تشکیل وبیان معانی فرهنگی هستند، اما تنها شیوه ها نیستند. اشیامادی و جنبه های رفتار هردو می توانند برای تولید معانی مورد استفاده قرار می گیرند.دالً عبارت از هر حامل معنی است- هر مجموعه عناصری که برای انتقال معنا مورد استفاده قرار می گیرد. صداهایی که در گفتار ایجاد می شود، همانند علامت هایی که روی کاغذ یا مواد دیگر در نوشتار گذاشته می شود، دال هستند. اما، دال های دیگر، لباس، تصاویر یا نشانه های دیداری، شیوه های خوردن، شکاهای ساختمان یا معماری، بسیاری از ویژگی های مادی دیگر را شامل می شوند. به عنوان مثال، سبکهای لباس پوشیدن، معمولاٌ به فهماندن تفاوتهای دو جنس کمک می کنند. در فرهنگ ما، تقربیاٌ تا این اواخر، همه ی زنان دامن وهمه ی مردان شلوار می پوشیدند. ر فرهنگهای دیگر، این بر عکس است: زنان شلوار ومردان دامن می پوشند.
انواع جامعه ی انسانی
جوامع شکار و گردآوری
ویژگی های اصلی این جوامع ، از تعداد کمی افراد تشکیل می شود که از راه شکار، ماهیگیری و گردآوری گیاهان خوراکی زندگی می کنند. در این جوامع نابرابریهای اندک بوده، تفاوت مرتبه یا مقام محدود وبه سن و جنس است. دوره زندگی این جوامع، از 50،000سال پیش تا امروز، اگر چه اکنون در شرف اضمحلال کامل هستند.
جوامع کشاورزی
ویژگی های اصلی این جوامع، جوامع مبتنی بر اجتماعات کوچک روستایی بدون شهرهای کوچک و بزرگ شیوه ی اصلی تأمین معیشت از راه کشاورزی و اغلب همراه با شکار و گردآوری است. این جوامع با نابرابریهایی شدیدتر از آنچه در میان شکارگران و گردآورندگان وجود دارند مشخص می شوند، وتحت فرمانروایی رؤسا قرار دارند. دوره زندگی این جوامع، از12،000 سال پیش تا به امروز. اکثر این جوامع اکنون به صورت مشخص خود را از دست می دهند
جوامع شبانی
ویژگی های اصلی این جوامع، جوامعی که برای تأمین معیشت خود وابسته به نگهداری حیوانات اهلی هستند جمعیت آنها از چند صد نفر تا هزاران نفر متغیر است جوامع شبانی معمؤلاٌ با نابرابریهای آشکا مشخص می شوند ورؤسا یا شاهان جنگجو بر آن ها فرمانروایی می کنند. دوره زنئگی این جوامع، همان دوره ی زمانی جوامع کشاورزی، جوامع شبانی نیز امروز اکثراٌ بخشی از دولت های بزرگتر هستند، و شیوه های زندگی سنتی آنها به تدریج ضعیف می شوند.
دولت ها یا تمدن های سنتی
ویژگی های اصلی این جوامع، در این جوامع ، کشاورزی هنوز پایه ی اصلی نظام اقتصادی است، اما شهرها وجود دارند و تجارت وصنعت در شهرها متمرکز گردیده است. دولتهای سنتی ممکن است گاهی بسیار بزرگ بوده، میلیونها نفر داشته باشند، اگرچه اکثراٌ در مقایسه با جوامع صنعتی بزرگ امروز کوچک بودند. دولتهای سنتی دستگاه حکومتی مشخصی دارند. که دررأس آن شاه یا امپراطور قرار دارد. نابرابریهای شدیدی بین طبقات مختلف وجود دارد. دوره زندگی این جوامع، از حدود 6000 سال پیش از میلاد تا قرن نوزدهم. همه ی دولتهای سنتی اکن.ن ازمیان رفته اند.
جوامع جهان اول
ویژگی های اصلی این جوامع، جوامع مبتنی بر تولید صنعتی که نقش قابل ملاحظه ای به سرمایه گذاری آزاد می دهند. تنها بخش بسیار کوچکی از جمعیت به کشاورزی اشتغال دارد و اکثرمردم در شهرهای بزرگ و کوچک زندگی می کنند. نابرابریهای طبقاتی مهمی وجود دارد، هرچند که این نابرابریها نسبت به دولتهای سنتی کمتر مشخص است. این جوامع اجتماعات سیاسی مجزایی یا دولتهای ملی را تشکیل می دهند. اصطلاح جوامع اول به کشورهای صنعتی اروپا، ایالات مهحده آمریکا، استرالیا وژاپن اشاره می کند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: ابراهیم عزیزیان فام
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام