مطالب ذکر شده توسط استاد عزیزیان ، در دومین جلسه ،تاریخ 91/12/07 ، یه شرح ذیل می باشد.
تعریف فرهنگ از نظر تیلــور:

در جستجوی انسان در زوایای پنهان فرهنگ و جامعه می باید از معقوله سرشت یا فطرت انسانی آغاز کرد.
سرشت یا فطرت انسانی با زندگی اجتماعی با خلقت جامعه همراه یوده می باشد. به این معنی که بشر بدون زندگی جمعی نمیتواند نیازهای زیستی ، روانی و .... خود را تامین کند و در نتیجه آسیب پذیرفته و از بین می رود. رفتار فرهنگی انسان وقتی بوجود میاید که انسان با هم نوع خود ارتباط متقابل داشته و از این رو استعداد ها، توانایی ها، خصلت های فرهنگی خویش را در حوزه های گوناگون مانند زبان ، تولید، تهیه و نگهداری ، تشکیل و تنظیم خانواده و غیره بروز و ظهور میکند.
اگر جامعه نباشد انسان نمیتواند به این همه دستاوردهای فرهنگی و تمدنی و با توجه به تفاوت ها و متنوع های گوناگون دست پیدا کند.
از سوی دیگر خلقت جامعه و فرهنگ مدیون وجود آدمی است یعنی جامعه و فرهنگ در جهان زندگی خلق شده اند برای آنکه نیازها و توانایی های آدمی ظهور و بروز پیدا کند.
از سوی دیگر خلقت جامعه و فرهنگ مدیون وجود آدمی است یعنی جامعه و فرهنگ در جهان زندگی خلق شده اند برای آنکه نیازها و توانایی های آدمی ظهور و بروز پیدا کند .
یکی از تعاریف جامعه از فرهنگ در سال 1871 توسط Talor ارائه شئخ است. ایشان اعتقـاد داشتند فرهنگ مجموعه پیچیده ایی از دانش ها ، هنرها، افکار ، قوانین، اعتقادات، آداب و رسوم، سنت ها و بطور خلاصه آموخته ها و عاداتی که یک انسان بعنوان یک عضو جامعه اتخاذ میکند.

تعریف کلی فرهنگ:
مجموعه رفتارهای اکتسابی و ویژگیهای اعتقادی اعضای یک جامعه معین را گویند. مثال: ایران

تعریف جامعه:
به گروهی از انسان ها اطلاق می شود که با یکدیگر زندگی کرده و در سرزمین معینی سکنی می گزینند و سرانجام خود را بعنوان یک واحد اجتماعی متمایز از گروههای دیگر سازمان میدهند.
افراد هر جامعه همچنین فرهنگ مشترکی دارند ، ممکن نیست که فرهنگ جدایلز جامعه و یا جامعه جدا از فرهنگ باشد. یعنی هر جا که جامعه ایی باشد فرهنگ منطبق با آن نیز وجود دارد.

ابعاد فرهنگ:

1- هنجارهای فرهنگی: معیارها و رفتارهای ثابتی هستند که گروه به لحاظ فکری و رفتاری از افراد انتظار دارند و یا آنها را تایید می کنند.
صورت های مختلف هنجارهای فرهنگی:
الف) ارزش ها
ب) آداب و رسوم
ج) رسوم اخلاقی

2- فرهنگ آرمانی و موجود: آن است که الگوهای رفتاری اشکار و رسما تائید شده را در بر میگیرد ، در حالیکه فرهنگ موجود آن چیزی که عملا بر جامعه حاکم است.
مثال: فرهنگ آرمانی یا مطلوب ،سیگار کشیدن در مکان های عمومی را بد می دانند، در حالیکه فرهنگ موجود آن را نادیده میگیرد.
3- خرده فرهنگ : به ارزشها و هنجارهای متفاوت با ارزش ها و هنجارهای گروه اکثریت که یک گروه درون جامعه ایی بزرگ تر دارا است.
خرده فرهنگ ها قابل شناسایی و قابل تغییر هستند.
4- ضد فرهنگ: به گروه هایی اطلاق می شود که با نجارها و موازین فرهنگ غالب در جدال هستند و آنرا شدیدا طرد می کنند.
5- قـوم مداری:
گرایشی است که بر حسب آن افراد جامعه فرهنگ خود را برتر از فرهنگ دیگران می پندارند. آثار مثبت قوم مداری احساس مشروعیت گروه،وفاداری، میهن دوستی و ملیت خواهی فرد را نقویت می کند و آثار زبان قوم مداری مانع نوع آوری های سودمند می شود.

کلیه فعالیتهای کلاسی و درسی شما که با علاقه انجام می دهید قابل تحسین میباشند