پاسخ سوال هفته
1- وظیفه علم اقتصاد را توضیح دهید؟
علم اقتصاد را از نظر وظیفه می¬توان به دو دسته اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم کرد.
تئوری اقتصاد خرد رفتار واحدهای اقتصادی و واحدهای تصمیم¬گیری انفرادی مانند
مصرف¬کنندگان، صاحبان صنایع و بنگاه¬های تجاری را مورد مطالعه قرار می¬دهد.
اقتصاد کلان متغیرهای اقتصادی را در سطح ملی مانند سطح عمومی قیمت¬ها، سطح اشتغال، رشد اقتصادی و سرمایه-گذاری در زمینه اقتصاد کلان مطالعه می¬کند.

2- رابطه علم اقتصاد با سایر علوم را توضیح دهید؟
اقتصاد شاخه¬ای از علوم اجتماعی است و یک علم مجرد و انتزاعی نیست و به نحوی با سایر علوم به شرح ذیل در ارتباط است:
1. علم روانشناسی: مانند تبلیغات برای مصرف¬کننده¬ها
2. علم جغرافیا: امکانات و منابع هر منطقه، پایه¬ای برای نوعی برنامه¬ریزی اقتصادی است.
3. علم حقوق: در واقع حقوق، روابط بین افراد و دست¬اندرکاران اقتصادی را تعیین می¬کند.
4. علم ریاضی: ابزار مناسبی برای تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی است.
5. علم جامعه¬شناسی: خصوصیات و ویژگی¬های گروه¬های مختلف جامعه را مشخص و از طریق آن اقتصاد می¬تواند به نیازها و خواسته¬های گروه¬ها که دارای ویژگی¬های خاص جمعیتی هستند، پاسخ دهد.
6. رابطه اقتصاد با تاریخ: تاریخ مجموعه تجاربی است که بشریت از گذشتۀ خود دارد و ازین رو تاریخ و یا پدیده های تاریخی یکی از ابزار های تحلیلی مهمی اقتصاد تلقی می¬شود.
تاریخ است که انقلاب صنعتی، تکوین پول و تحول پشتوانه آن، بحران های اقتصادی و انقلاب¬های اجتماعی که اغلب ناشی از آنها است، همچنین همکاری میان ملت ها و بالاخره تکامل سازمان ها، نظام ها و تغییر آنها را توصیف می¬کند.

3- قانون تقاضا و قانون عرضه را توضیح دهید؟
قانون تقاضا: وقتی که قیمت کالایی افزایش پیدا کند تقاضا کاهش می¬یابد و یا وقتی قیمت کالا کاهش پیدا کند تقاضا افزایش می¬یابد این رابطه معکوس بین قیمت و مقدار تقاضا ر ا قانون تقاضا می¬گویند.
قانون عرضه: بیانگر این واقعیت است که بین مقدار عرضه یک کالا و قیمت آن رابطه مستقیم وجود دارد، به این معنی که اگر قیمت کالا افزایش یابد عرضه آن کالا افزایش می¬یابد و برعکس.




پاسخ سوالات هفته دوم

1. تاریخچه اقتصاد فرهنگ را توضیح دهید؟
در سال 1359 میلادی برای اولین باراقتصاددان معروف امریکایی، گالبرایت بحث تقابل اقتصاد و هنر را در مقاله ای مطرح کرد و به مباحثی مانند وضعیت اقتصادی هنرمندان و نقش طراحی هنری در افزایش کالای صنعتی پرداخت.
بعد از او اقتصاددان دیگری به نام رابینز درخصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت از فعالیتهای فرهنگی هنری و تأمین مالی موزه ها پرداخت.
در سال1966 میلادی در واقع سال آغاز اقتصاد فرهنگ است که کتابی به نام هنرهای نمایشی و تناقض اقتصادی نوشته شده که در آن با استفاده از ابزارهای معمولی به بررسی اقتصادی حوزه فرهنگ و اقتصاد پرداختند.
اولین انجمن اقتصاد فرهنگ درسال 1937میلادی به وجود آمد و در سال1977 میلادی اولین مجله اقتصاد فرهنگ انتشار یافت و بعد از آن مطالعات درخصوص اقتصاد و فرهنکی غنی تر شد.
2. منظور از ضرورت توجه به اقتصاد فرهنگ چیست؟
1- اهداف اقتصادی: بدین ترتیب که فرض مهم در اقتصاد آن است که با منابع محدود نیازهای نامحدود را برطرف سازیم. یعنی منابع به نحوی تخصیص یابند که اولاً بجا و مناسب باشد و ثانیاً بیشترین نتایج منابع بعمل آید.
2- با توجه به اینکه اقتصاد فرهنگ از مقوله اقتصاد بخش عمومی است بنابراین بخش خصوصی و از طرفی بسیاری از فعالیتهای فرهنگی را نمی توان به بخش خصوصی واگذار کرد این بخشها معمولاً در اختیار دولت است.
3- امروزه اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده است یعنی با توجه به نیازمصرف کننده، تولید شود و دیگر خصوصیات اثر فرهنگی از قبیل منحصربفرد بودن و غیرقابل انتشار بودن مدنظر نیست و این به علت تجاری شدن بخش فرهنگ است که باید به عرضه و تقاضای محصولات فرهنگی توجه خاص نمود.
4- پدیده جهانی شدن فرهنگ یکی دیگر از علل ضرورت توجه به بخش فرهنگ است. جهانی شدن با ویژگیهای شتابنده، مستمر و پیوسته نیازمند به یکسان سازی تولیدی در عرضه کالاهای فرهنگی است.
5- با توجه به تغییر رویکرد به حقوق و سیاست به وجود آمدن موج دموکراسی و تداوم آن و تشدید توجه افکار عمومی، نیازمند آن است که بیش از گذشته به مخاطبان (مصرف کنندگان) محصولات فرهنکی توجه داشته باشیم.
3. تعریف اقتصاد فرهنک را بیان کنید؟
اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی ازعلم اقتصاد است که حیطه ی موضوعی آن، کاربرد اصول نظریات ومفاهیم علم اقتصاد در جهت تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی بخش فرهنگ و در نهایت ارائه خط مشی های سیاسی در جهت بهبود مدیریت فعالیتهای فرهنگی است.