شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: حاکمیت وانواع آن

حاکمیت وانواع آن 10 سال 9 ماه ago #19721

  • مهین متقی
  • مهین متقی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 28
  • Thank you received: 11
موضوع تحقیق
حاکمیت و انواع آن

استاد گرامی
جناب آقای ذراتی

گردآورنده : مهین متقی



مرداد 1392
مقدمه
در بررسی عوامل تشکیل دهنده دولت باید اشاره کرد که عوامل سه گانه ؛ جمعیت،سرزمین وقدرت سیاسی نهایتاً نمیتواند معیار دقیق و وجه تمایز بارز این پدیده عالی سیاسی یعنی دولت از سایر گروه بندی های انسانی باشد. چراکه درسطح پایین تر، این عوامل را نیز میتوان درسایراجتماعات به گونه ای ملاحظه کرد ومعیارهای گفته شده اختلاف ماهوی دولت را با سایرجماعات دقیقا نمی رسانند لذا باید بدنبال معیار دیگری در این زمینه بود. این معیار یا اصل که نظر حقوقدانان را بخود جلب نموده است"حاکمیت"است.


حاکمیت چیست؟
"حاکمیت عبارت است از قدرت برترفرماندهی با امکان اعمال اراده فوق اراده های دیگر" هنگامیکه گفته می شود دولت حاکم است بدین معنی است که درحقیقت واژه اقتدارش دارای نیروی است خود جوش که از نیروی دیگر برنمی خیزد و قدرت دیگری که بتواند با او برابری کند وجود ندارد. درمقابل اعمال اراده واجرای اقتدارش مانعی را نمی پذیرد و از هیچ قدرت دیگری تبعیت نمیکند.
سرشت حاکمیت: حاکمیت یک ازعناصرتاسیسی دولت است که ازدیگرنهادها دولت را متمایزمیسازد. درفرهنگ سیاسی دنیا حاکیمت نیزبه مانندسایرمفاهیم باتشبیهاتی واختلافاتی مرسوم دارای تعریف خاص خودمیباشد. برخی آن راقدرت عالی فرمانروای ، که هیچ قدرتی بالاترازآن نباشد، میدانند عده ای آنرا ازآن خداوند می دانند وبرخی آن را ازآن مردم به حساب می آورند. ودراین آراگذاری تعاریف متحدد ارائه شده است،اما سابقه حاکمیت وتاریخ دربین آن نشان میدهدکه مردم وحتی سلاطین ، حاکمیترا ازجانب خدا می دانسته اند واین ریشه درباورهای دینی داشته است، تاجائیکه پادشاهان خودرانماینده خدا میدانستند.
اما سیر و دگرگونی جامعه انسانی این باور را به مانندسایرمفاهیم دچارتغیر وتفاسیری ازنوع دیگرکردتاجائیکه امروز اکثرمکاتب انسانی حاکمیت راحول محورانسان تعریف میکنند آن را ازآن مردم می دانند.
بادگرگونی زندگی انسان، نگاه الهی مدار،وحاکمیت قدرت درپی خیزش تئوری پردازی دچارنابودی شد ورنگ وبوی زمینی وانسانی به خودگرفت.مثلاً مارسیلیوس حق سلطنت کلیسا را انکارمی کند وحکومت رابرمبنای رضایت مردم قرارمیدهد، وی نخستین کسی بودکه حاکمیت الهی ناشی ازکلیسارا رد نمودوحکومت را امری عرضی وبشری قلمدادنمود.یا مثلاًژان ژاک روسو درنظریه قرارداداجتماعی به تفصیل آن میپردازد، که حاکمیت ازآن مردم است ودریک توافق قراردادی به دولت واگذارمی کنند.
به این ترتیب اعتقادبه منشاء الهی حاکمیت کاملاً بی اعتبارمی شود وکلیساحاشیه نشین تئوریهای انسان می شود وحاکمیت فقط، ناشی ازخواست وتوافق مردم، ارزش واعتباردارد.
امادرمهندسی سیاسی ، منبع ومنشاء حاکمیت فقط خداونداست، ازاین روی است که سیاست اسلامی دارای اقتدارمطلق ومهندسی سیاسی به عنوان پردازشگر سیاست اسلامی دارای اقتداربی چون وچرا میباشدودرمنظرآن تمام نظامهای سیاسی دارای آستانه کارآمدی محدود میباشندوپس ازعبورازآستانه ناچارالگوی دیگری بایدجایگزین شود.
نظام سیاسی اسلام به عنوان تنها نظام سیاسی پیشرو فاقدالگوهای انسانی است ومنبع پویای آن الگوپذیرنیست بلکه پاسخگواست.
اقتدارکه وجه بارزحکومت است ناشی ازحاکمیت است وازآنجاکه حاکمیت برفراز تمام نمادهای مدیریت جامعه انسانی قراردارد؛ تمام مفاهیم نظامی سیاسی اسلام درزیرگروه آن قرارمی گیرند حکومت ناشی ازحاکمیت است واقتدارنیزناشی ازحاکمیت است اما حکومت آن را اعمال میکند براین اساس میتوان گفت:
"حکومت،نظامی است که حاکمیت درآن اجرایی میشود ودراین اجرا اقتدارکه ازخود حاکمیت ناشی میشود ضامن آن است."همانطوریکه ملاحظه میشود حاکمیت منبع ومقصد همه چیزاست ونیزهمانطوریکه بیان شد این مقوله اولین موء لفه تشکیل حکومت است که ازمنبع وحیانی الهی نزول می یابد وبرهمین اساس اقتدارحکومت اسلامی مطلق ودرهم کوبنده است.
آنچه که تاکنون ذکرشد مقدمه وراهگشا برای مطالعه حاکمیت بود ،که اینک موضوع حاکمیت را درمبحث های ذیل مورد بررسی قرارمیدهیم.
تعریف حاکمیت
واژه حاکمیت ازواژه لاتینی (Superonus) که بمعنی برتر است گرفته شده است.
حاکمیت درنظریه حقوقی وسیاسی کلاسیک به معنی عالیترین اقتدار دردولت است که ممکن دریک فرد باشد مانند سلطان یا پادشاه ویااحزاب باشد ویا اینکه دراجماع باشد مانند پارلمان.
حاکمیت به انگیلسی به معنی (Sovereignty )حق انحصاری دولت برای نظارت بر یک قلمروی ارضی معین است . حاکم بالاترین مرجع قانون‌گذار می‌باشد. شاید هیچ مفهومی جدال‌انگیزتر از حاکمیت وجود نداشته باشد. این یک حقیقت بی چون و چرا است که این مفهوم، از لحظه‌ای که به علوم سیاسی معرفی شد تا امروز، هرگز معنایی که مورد توافق جهانی قرار گیرد نداشته‌است.
عمل حکم راندن طبقه حاکم درقلمروحاکمیت وی همانا حکومت میباشد، که بنام نهادهای دولتی یا مجری های احکام نامیده می شود. سازمان های اداری ، درسطوح مختلف حیطه حاکمیت وفعالیت های دولت، یا فعالیت های بخش خصوصی درقلمرو حاکمیت دولت، ازامورآموزشی تااقتصادی ، سیاسی ، قضای ، امور امنیت ، صحت عامه وغیره حضوردارند.
اعمال حاکمیت ، تحکیم قدرت دولت بستگی به نقش این سازمانها دارد. به عبارت دیگر رمز اعمال حاکمیت وبقاء ساخت دولت ، درقدرت سازمانی وشبکه ای ازروابط اقتداری است که به آن "بروکراسی " می گویند وما به آن اصطلاح " توانسازمانی " داده ایم .
توانسازمانی یا بروکراسی عبارت از کوشش عقلای برای بهترین روش هماهنگی هرنوع فعالیت های اقتصادی – اجتماعی درعصر صنعت ، درقلمرو یک حاکمیت درست توسط حاکمان مجرب وکاردان میباشد.(ماخذ : کتاب بنیاد علم سیاست)

انواع حاکمیت
حکمیت قانونی: حکمرانی که حق صدور فرمان دارد.ویژگی های حاکمیت حقوقی عبارت است از صدور فرمان به شکل قانونی،مشخص وشفاف بودن فرمان ها،ضمانت اجرائی فرامین،ناحدود بودن اقتدار حکمران.
حاکمیت سیاسی :مفهوم مبهم است .برخی آن را اراده مردم وبرخی افکار عمومی و....می نامند.
حاکمیت عمومی: یعنی منشا حاکمیت رای مردم است.به گفته بریس حاکمیت مردم پایه ورمز دموکراسی است.
حاکمیت داخلی: یعنی دولت در سراسر قلمروش حق وضع قوانین را دارد.
حاکمیت خارجی:این که دولت در حل مسائل داخلی از هرگونه سلطه خارجی بی نیاز است،یعنی استقلال دارد.

ویژگی های حاکمیت:مطلق،جامع،دائمی،تجزیه ناپذیر،انحصاری،غیر قابل تقسیم می باشد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

حاکمیت وانواع آن 10 سال 9 ماه ago #20687

سلام
قابل قبول بود
باتشکر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حسن ذراتی