سوال1-علمي است كه با توجه به منابع محدود و خواسته‌هاي نا محدود بشر در زمينه توليد و توزيع و مصرف بهترين پاسخ را دهد.
سوال2-بطور كلي علمي است كه با علوم ديگر در ارتباط است مانند علم روانشناسي با تبليغات براي مصرف كنندگان-جغرافيا امكانات و منابع هر منطقه براي برنامه ريزي اقتصادي-حقوق بررسي روابط بين فعالان در زمينه صادر كنندگان و وارد كنندگان-رياضي براي محاسبات همه رفتارهاي اقتصادي
سوال3-قانون تقاضا:وقتي قيمت كالايي افزايش مي‌يابد تقاضاي آن كاهش مي‌يابد و بلعكس ورابطه بين قيمت و تقاضا رابطه‌اي معكوس است
قانون عرضه: بين عرضه و قيمت رابطه مستقيم وجود دارد وهر چه قيمت افزايش يابد عرضه نيز افزايش خواهد يافت.

1 - وظیفه علم اقتصاد را توضیح دهید؟
پاسخ = علم اقتصاد را می توان از نظر نوع وظیفه به دو دسته اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم کرد اگر چه تا حدودی نمی توان مرز دقیقی را بین این دو مشخص کرد و همپوشان بین این دو وجود دارد چون حوزه هر دو اقتصاد است اما در کل اقتصاد خرد با مسائل اقتصاد و کلان با هم متفاوت هستند = اقتصاد خرد = بخشی از تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی مربوط به اقتصاد خرد است که مطالعه چگونگی تصمیم گیری توسط افراد یا خانوادها و بنگاهها را بعهده دارد و آن شبه مشاهده کردن از طریق ذره بین و تمرکز کردن بر قسمتهای کوچک اقتصاد است بعنوان مثال تجزیه و تحلیل اقتصاد خرد به این امور مربوط می شود که تغییرات نسبی در قیمت گازوئیل چه تاثیری روی دیگر منابع انرژی دارد و تاثیرات سیاستهای جدید را به محصول یا صنعت خاص بررسی می کند مبنی بر اینکه کنترل قیمت مجددا" برقرار شود بنگاهها و مصرف کنندگان چه واکنشی از خودشان نشان می دهند در واقع تئوری اقتصاد خرد یا تئوری قیمت رفتار واحدهای اقتصادی واحدهای تصمیم گیری انفرادی نظیر مصرف کنندگان صاحبان صنایع و بنگاههای تجاری را در یک اقتصاد آزاد مورد مطالعه قرار می دهد در حقیقت اقتصاد خرد با مسائل زیر مواجه است : 1- چه چیزی تولید شود 2- چگونه تولید شود 3- برای چه کسی تولید شود . == اقتصاد کلان == بخشی از تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی مربوط به اقتصاد کلان است که رفتار اقتصادی را در سطح کل یا کلان مطالعه می کند و آن رویه های اقتصادی را در سطح وسیع تغییرات در بیکاری سطح عمومی قیمتها و درآمد ملی مورد بحث قرار می دهد موضوعاتی مانن نرخ تورم ، میزان وسیع بیکاری در اقتصاد و رشد سالانه در تولید کالا و خدمات کشور و شبیه این موارد شامل تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان می شود به عبارت جامع تر اقتصاد کلان متغیزرهای اقتصادی را سطح ملی مانند سطح عمومی قیمتها سطح اشتغال ، رشد اقتصادی ،رمایه گذاری ، متوسط دستمزد کارگران شاغل در اقتصاد کلان بشرح ذیل است: 1- چه عواملی در تعیین سطح میزان کل تولید و اشتغال در جامعه موثر است 2- چه عواملی در تعیین سطح کلی قیمتها موثر است و علل وجود نواسانات قیمتی چیست ؟ 3- چه عواملی در تعیین میزان متوسط نرخ دستمزد در جامعه موثر است.
===================================================================
سئوال 2- رابطه علم اقتصاد با سایر علوم را توضیح دهید؟
پاسخ = اقتصاد شاخه ای از علوم اجتماعی است و یک علم مجرد و انتزاعی نیست و به نحوی با سایر علوم به شرح ذیل در ارتباط است
1- علم روانشناسی - مانند تبلیغات برای مصرف کننده ها
2- علم جغرافیا - امکانات و منابع هر منطقه پایه ای برای نوع برنامه ریزی اقتصادی است.
3- علم حقوق - در واقع حقوق روابط بین افراد و دستندرکاران را در اقتصاد تعیین می کند مانند قانون واردرات و صادرات .
4- علم ریاضی - ابزار مناسبی برای تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی است اقتصاد ریاضی و اقتصاد سنجی بیشتر برای تجزیه و تحلیل دقیق مسائل اقتصادی کاربرد دارد.5- علم جامعه شناسی - خصوصیات و ویژگیهای گروه های مختلف جامعه را مشخص و از طریق آن اقتصاد می تواند بر نیازها و خواسته های گروه ها که دارای ویژگیهای خاص جمعیتی هستند پاسخ دهند.
===================================================================
سئوال 3 - قانون تقاضا و قانون عرضه را توضیح دهید؟
پاسخ = قانون تقاضا وقتی قیمت کالاها افزایش پیدا می کند تقاضا کاهش می یابد و یا وقتی قیمت کالا کاهش پیدا می کند تقاضا افزایش می یابد ای رابطه معکوس بین قیمت و مقدار تقاضا را قانون تقاضا می گویند قانون تقاضا بیان می کند که تغییر در قیمت سبب تغییر در مقدار تقاضا در جهت معکوس می شود در واقع قانون تقاضا براساس مشاهدات رفتار میلیون ها نفر در بازار مورد تائید قرار گرفت اساسا" هنگامی که هیچ چیز دیگر تغییر نکند و قیمیت کالا پایین بیاید قیمت پایین تر ما را وادار می کند که تعداد بیشتری از آن کالا در یک دوره زمانی خاص بخریم زیرا ممکن است دوبار همان کالا در قیمت بالاتری هم در دسترس نباشد.==قانون عرضه== بین عرضه و قیمت رابطه مستقیم وجود دارد بدینصورت که افزایش قیمت مقدار عرضه نیز بیشتر می شود و با کاهش قیمت مقدار عرضه نیز کمتر می شود.
==================================================================

وظیفه علم اقتصاد
اقتصاد علم استفاده بهینه از منابع کمیاب است.

رابطه علم اقتصاد با سایر علوم
علم اقتصاد با سایر علوم ، به ویژه با علوم انسانی ، روابط نزدیک و پیوند های نا گسستنی دارد تا جایکه خود گاهی مکمل آنها تلقی میشود . وجود چنین روابطی ، که اغلب از روابط وابستگی است ، بیشتر استقلال محدود اقتصاد را میرساند.

الف- رابطه اقتصاد با حقوق :
رابطه اقتصاد با حقوق از طریق مجاری مختلف برقرار
میگردد. در واقع حقوق است که چارچوب فعالیت اقتصادی و نهادها و سازمان اجتماعی (حقوق اساسی) ، روابط مربوط به کسب و انتقال ثروت و مالکیت ابزار تولید و بطور کلی روابط مدنی بین افراد (حقوق مدنی) و روابط فردی و صنفی و دسته جمعی مربوط به کار (حقوق کار) همچنین روابط مختلف مربوط به کسب و تجارت (حقوق تجارت) را مورد مطالعه قرار میدهد.
و بدین ترتیب ، شرایط نهادی و حدود فعالیت اقتصادی را تعیین میکند . ولیکن حقوق ، برخلاف اقتصاد مبتنی بر اصول و قوانینی است که به وسیله جامعه پذیرفته شده و جنبه اجباری و دستوری دارد.
ب- رابطه اقتصاد با روانشناسی :
رابطه اقتصاد با روانشناسی ، شاید نزدیکتر و ناگسستنی تر از روابط آن با هر علم و فن دیگری
باشد و این رابطه تا حدی است که غالباً گفته میشود اصولاً اقتصاد روی سه پایه رونشناسی : مربوط به فرد ( روانشناسی فردی ) ، گروه ( روانشناسی اجتماعی و ملی ) و روانشناسی توده ها بنا شده است . در واقع ، روانشناسی است که امکان میدهد کردار انسانها به طور انفرادی و اجتماعی توجیه گردد ، و انگیزه های اصلی از فعالیت اقتصادی (انگیزه های عقیدتی و مسلکی، اخلاقی و مادی ، از قبیل : نفع شخصی یا منافع دسته جمعی ) شناخته شود . و براساس این کردار های شناخته و توجیه شده است که اغلب اصول علم اقتصاد حاصل شده است .
ج- رابطه اقتصاد با جامعه شناسی :
رابطه اقتصاد با جامعه شناسی به حدی است که غالباً قلمرو این دو به سختی از همدیگر قابل تفکیک است. در واقع جامعه شناسی جستجو و کشف قوانین حاکم به نظام و تحول گروه ها و جامعه ها را موضع اصلی خود قرار میدهد و علم اقتصاد به ویژه اقتصاد کلان نیز هدف مشابه دارد. ولی اقتصاد بیشتر به تمایلات و کردار های مادی توجه میکند و جامعه شناسی کلیه تمایلات و کردار های گروه ها و جامعه ها را در نظر میگیرد .
د- رابطه اقتصاد با تــــــــــاریخ :
تاریخ مجموعه تجاربی است که بشریت از گذشتۀ خود دارد . و ازین رو تاریخ و یا پدیده های تاریخی یکی از ابزار های تحلیلی مهمی اقتصاد تلقی میشود . اصولاً پدیده های معاصر و مربوط به حال ، که جهت مشاهده و استنتاج بکار میرود ، بسیار محدود اند. اما وقتی به گذشته یعنی به تاریخ توجه میشود پدیده های متعدد و قلمرو تفکر و بررسی وسیع تر میگردد . در عمل اقتصاد از تاریخ نیز تفکیک ناپذیر است : در واقع تاریخ اقتصادی اقتصاد دیروز است و اقتصاد امروز تاریخ اقتصادی فردا را تشکیل میدهد. معمول است که تاریخ عقاید از تاریخ پدیده ها تفکیک گردیده ، ولیکن این تفکیک جنبه تصنعی دارد زیرا که همیشه عقاید تابع پدیده ها بوده بطوریکه پدیده ها به ویژه پدیده های مادی هر عصر روی طرز تفکر افراد اثر میگذارد . و متقابلاً نفوذ پدیده ها در طرز فکرها به همان اندازه شدید است.
بنابرین وجود همبستگی داخلی بین این دو رشته تاریخ آشکار است .
تاریخ است که انقلاب صنعتی ، تکوین پول و تحول پشتوانه آن ، بحران های اقتصادی و انقلابات اجتماعی که اغلب ناشی از آنها است ، همچنین همکاری میان ملت ها و بلاخره تکامل سازمان ها و نظام ها و تغییر آنها را توصیف میکند.
هـ - رابطه اقتصاد با جغرافیه :
رابطه اقتصاد با جغرافیه ناشی از همان تأثیر عامل مکان در تحلیل و عمل اقتصادی است . در واقع ، جغرافیه داده ها بررسی و عمل مربوط به عوامل طبیعی و چارچوب فضائی را در اختیار اقتصاد میگذارد به عبارت دیگر ، جغرافیه رابطه انسان را با طبیعت نشان میدهد و فضاء یا محیط فعالیت آنرا فراهم میسازد . اقتصاد دان در موارد بسیاری به کمک جغرافیه دان نیاز دارد . مثلاً وقتی او طبیعت را به منزله منبع مواد اولیه و محل حمل و نقل یا نصب ماشین و آلات ویا محل استقرار صنایع و تجارت و بطور کلی فعالیت اقتصادی و حرکات انسان ها و سرمایه ها مورد توجه قرار میدهد و درین موارد اقدام به بررسی و اتخاذ تصمیم میورزد ، معلومات جفرافیه دان را اساس کار خود قرار میدهد و او میداند که اگر اطلاعات جغرافیوی مساعد و سازگار نباشند رنج و مشقت انسان ها در فعالیت اقتصادی خود به مراتب بیشتر و هزینه های مادی و " استهلاک نیروی انسانی " دو چندان خواهد بود ازین جهت است که اقتصاد دان قبل از اتخاذ تصمیم معلومات جغرافیوی را بررسی میکند و بعد از استنتاج به اقدام و عمل اقتصادی میپردازد.
و – رابطه اقتصاد با ریاضیات :
رابطه اقتصاد با ریاضیات ، مدام در حال توسعه است . در واقع ، ریاضیات برای اقتصاد یک روش استدلال مبتنی بر قیاس ، بدو شکل پیوسته ( نقشه ها و خطوط ) و نا پیوسته ( ارقام ) فراهم میکند و اقتصاد ازین نظر تحول و تکامل خود را تا حد زیادی مدیون ریاضیات میداند. با استفاده از ریاضیات توأم با آمار است که امروزه اقتصاد برای خود ابزار مطمئینی چون اقتصاد سنجی و الگوها فراهم آورده و از آنها در تجزیه و تحلیل و اتخاذ تصمیم نهایت استفاده را میبرد. اقتصاد قبل از همه یک علم اجتماعی و مربوط به کردار انسان ها است و مسایل اجتماعی و کردار انسان ها عموماً جنبه کیفی دارد و تبدیل آنها به کمیت های قابل سنجش و اندازه گیری به ندرت عاری از خطاء است. بدین ترتیب علم اقتصاد دارای روابط متعددی با علوم مختلف دیگر است ولیکن به منزله یک علم اقتصاد بر خود روش های بخصوصی جهت تجزیه و تحلیل پدیده ها دارد .

قانون تقاضا و قانون عرضه
مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شده‌است که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمی‌توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند، و قیمت به صورت یک داده‌است.مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرف‌کننده، وابسته به قیمت محصول در بازار است.قانون عرضه می‌گوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود.و قانون تقاضا نیز می‌گوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمت‌های بالا تقاضا کمتر و در قیمت‌های پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.

1- علم افتصاد ازنظروظیفه به دودسته تقسیم میشود اقتصادخرد که مطالعه وچگونگی تصمیم گیری توسط افرادوخانوارهاراشامل میشود .
تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی درسطح کلان ووسیع مانند تغییرات دربیکاری، سطح عمومی قیمتها مربوط به اقتصاد کلان میشود.

1- علم اقتصاد ازنظروظیفه به دو دسته تقسیم میشود:
اقتصاد خرد که مربوط به تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی خرد ومطاله وچگونگی نصمیم گیری توسط افراد وخانوارهاوبنگاهها رابرعهده دارد.
اقتصاد کلان که تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی درسطح کلان راشامل میشود مانند رویدادهای اقتصادی درسطحی وسیع مثل بررسی بیکاری درجامعه ، بررسی سطح عمومی قیمتها .

2-علم اقتصاد بابیشترعلوم درارتباط است ازجمله با علم جغرافیا که امکانات ومنابع هرمنطقه مورد بررسی قرارمیگیرد.
باعلم روانشناسی مانند سنجیدن علائق وسلیقه های مشتریان جهت انتخاب کالایی برای مصرف.
باعلم حقوق که روابط حقوقی بین افراد ودست اندرکاران اقتصادی رامربوط میشود.
باعلم ریاضی که وسیله ای مناسب برای تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی بااستفاده ازارقام واعداد میباشد.
باعلم جامعه شناسی که خصوصیات وویژگیهای گروههای مختلف جامعه رامشخص وازاین طریق به نیازها وخواسته های گروهایی که دارای ویژگیهای خاصی هستند پاسخ میدهد .

3-طبق قانون تقاضا ، زمانیکه قیمت کالایی افزایش پیدا میکند تقاضا کاهش می یابد ووقتی قیمت کالایی کاهش پیدا میکند تقاضا برای آن کالا افزایش می یابدکه این رابطه معکوس راقانون تقاضا می نامند
قانون عرضه نشان دهنده این واقعیت است که بین مقدارعرضه یک کالا باقیمت آن رابطه مستقیم وجوددارد یعنی باافزایش قیمت ، عرضه آن کالا افزایش وباکاهش قیمت آن عرضه همان کالا کاهش می یابد.

1-وظیفه علم اقتصاد به دودسته خرد وکلان تقسیم میشوداقتصاد خرد همان تجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی ومطالعه وچگونگی تصمیم گیری توسط افراد وخانوارها وبنگاههاست ودرصورتی که اقتصادکلان به تجزیه وتحلیل درمورد مسائل اقتصادی ورفتار اقتصادی درسطح کل وکلان رامطالعه میکند
2-علوم اقتصادی بصورت مجزا وانتزاعی نیست وباسایرعلوم درارتباط است مانند علوم روانشناسی علم جغرافیا علم ریاضی علم حقوق علم جامعه شناسی
3-قانون عرضه بیانگر بین مقدارعرضه یک کالا وقیمت ان رابطه مستقیم وجود دارد وبرعکس وقانون تقاضا وقتی قیمت کالایی افزایش پیدا میکندنقاضا کاهش میابد ووقتی قیمت کالا کاهش پیدامیکند تقاضا افزایش میبابد واین رابطه معکوس است