تعريف جامعه شناسي :
- مطالعه علمي زندگي گروه ها علل، نتايجوآثار رفتارهاي اجتماهي را جامعه شناسي مي گويند.
مقدمه بر جامعه شناسي هنر:
- جامعه شناسي هنر دانشي ميان رشته اي است كه با تاريخ هنر و تاريخ فرهنگ زيباشناسي و انسان شناسي و روانشناسي اجتماعي جامعه شناسي انتقادي ، جامعه شناسي پيمايشي و... مرز مشترك ونامشخص دارد.
واگر نعيين حدود جامعه شناسي هنر دشوار مي باشد بخاطر آن مي باشد كه بطور سنتي به موضوع هنر مي پردازد.
مثال: تاريخ هنر نقد هنر زيباشناسي ارتباط تنگاتنگي داردو هم با رشته هاسس كه با جامعه شناسي در ارتباط اند مانند تاريخ انسان شناسي ، روانشناسي اقتصاد وحقوق يكي ديگر از مقتضيات دقيق بودن هنر به تعريف موضوع خاص جامعه شناسي هنر مي باشدوقالباً با جامعه شناسي فرهنگ يكي يا مشترك شمرده مي شود.ورشته اي جوان مي باشد و تحولش بيش از يكصد سال بسيار سريع بوده .
دستاورد ضعيف جامعه شناسي :
- بنيانگذار جامعه شناسي نه در متن بلكه در حاشيه به مسائل زيباشناسي نيم نگاهي دارد.
اميل دوركيم:
مساله هنر را تنها از لحاظ رابطه اي كه در نگاهي با دين دارد بررسي كرده است.
ماكس وبر:
در متني كه پس از مرگش در باره موسيقي بدست آمده پايه هاي يك جامعه شناسي فنون در موسيقي را پي ريزي مي كند.
جورج زيمل:
در نوشته هايش در باره ميكل آنژ و رودن سعي مي كند موقعيت هنري اجتماع را بويژه و نفوذ جهان بيني ها را روي آثار هنري آشكا كند در واقع آثار زيمل در حاشيه جامعه شناسي آكادميك جاي داردو هر چه به هنر نزديكتر مي شويم از جامعه شناسي دور شده و بسوي تاريخ هنر كه قدمتش بيشتراز جامعه شناسي هنر است مي رويم در حدفاصل اين دو رشته آنچه كه مي توان تاريخ فرهنگي هنر ناميد.