خوش آمديد,
مهمان
|
|
بسمه تعالی
نیازهای مزلو غالباً به صورت یک هرم نشان داده میشود. در سطوح پائینتر هرم، ابتدائیترین و پایهایترین نیازها و در بالاترین سطح هرم، نیازهای پیچیدهتر قرار دارند. هرگاه فردی به طبقه بالاتر حرکت کرد، نیازهای طبقه پایینتر چندان مورد توجه اصلی او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردی به یک نیاز در طبقههای پایینتر احتیاج پیدا کند به صورت موقتی اولویت آن نیاز را بالا میبرد ولی هرگز به صورت دائمی به طبقه پایینتر باز نمیگردد. به عنوان مثال یک شخص موفق از لحاظ تجاری که کارش را نیز دوست دارد در صورتی که مبتلا به سرطان شود (نیاز طبقه پایین: سلامتی) وقت و انرژی زیادی را برای بهبود یافتن صرف میکند، اما همچنان به کار و موقعیتاش به عنوان یک فرد موفق خواهد بالید و احتمالا در صورت توان به کارش باز خواهد گشت. هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو یا به طور خلاصه هرم مازلو، نظریه آبراهام مازلو نظریه پرداز کلاسیک در مورد نیازهای انسان است. نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند که به ترتیب عبارتند از: اول : نیازهای زیستی نیازهای زیستی در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانی که قدری ارضا گردند، بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند. نیازهای زیستی نیازهای آدمی برای حیات خودند؛ یعنی: خوراک، پوشاک و مسکن. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص احتمالاً در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛ دوم : نیازهای امنیّتی نیاز به رهایی از وحشت، تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل میشود؛ سوم : نیازهای اجتماعی یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج میگیرد، آدمی برای روابط معنیدار با دیگران، سخت میکوشد؛ چهارم : احترام این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود؛ پنجم : خودشکوفایی یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد. همان طور که مازلو بیان میدارد: «آنچه آنسان میتواند باشد، باید بشود». نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شدهاند که به ترتیب عبارتند از: اول : نیازهای زیستی دوم : نیازهای امنیّتی سوم : نیازهای اجتماعی چهارم : احترام پنجم : خودشکوفایی بازاریابی (Marketing) با تمرکز روی محصول و ساخت محصول "بهتر"، ظهور پیدا کرد. مفهوم "بهتر"، براساس استانداردها و ارزشهای داخلی است.نباید بازاریابی را بهمفهوم قدیمی آن، یعنی فروش(معرفی و فروش محصول)درنظر آورد؛ بلکه باید بهمفهوم نوین آن، یعنی برآوردن نیازهای مشتری، توجّه کرد.ما بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریّتی میدانیم، که بدان وسیله، افراد و گروهها میتوانند از طریق تولید، ایجاد و مبادلهی محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواستهای خود را برآورده سازند. هر چیزی که بتوان برای جلب توجه، بدست آوردن ، استفاده یا مصرف ، در بازار عرضه کرد و توانایی تامین یک خواسته یا نیاز را داشته باشد کالا تلقی می شود. کالاها فقط در محصولات فیزیکی خلاصه نشده بلکه شامل خدمات, ایده ها, عقاید و اندیشه ها, سازمانها, مکانها, فعالیت ها و یا ترکیبی از آنها می شوند . کالاها و خدمات در حقیقت زاییده نیازها و خواسته های انسانند و مدیران بازاریابی باید نقش آنها را در رفع نیازها و حل مشکلات و نهایتا بهبود کیفیت زندگی انسانها مورد توجه جدی قرار دهند . |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
لطفا خلاصه
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|