یکشنبه, 13 خرداد 1403

 



موضوع: استقلال و حريت انسان

استقلال و حريت انسان 10 سال 2 هفته ago #78756

  • محبوبه جنتي جهرمي
  • محبوبه جنتي جهرمي's Avatar
آفرينش انسان بر پايه آزادى جان، و بر اساس استقلال در امور حيات، و اختيار در انتخاب است.
احدى حق ندارد كسى را به بردگى و بندگى و رقّيت خود درآورد، و وى را براى خواسته هاى خود به اسارت بگيرد.
سلب آزادى و حريت، و استقلال و اختيار از هر انسانى گناه كبيره و خيانت عظيم و جنايت بزرگ است.
آزادى و اختيار و استقلال و حريت با خمير وجود انسان آميخته است، و سرشت و طبيعت آدمى با اين حقيقت آفريده شده، آزادى و استقلال از بزرگترين نعمت هاى حق بر وجود انسان، و عاليترين منبع براى رشد و كمال و رسيدن به مقامات عاليه ظاهرى و باطنى است.
فضاى آزادى عاليترين فضا، و حال و هواى اختيار و حريت زيباترين حال و هوا براى انسان است.
از موارد بسيار مهم ظلم ستيزى اسلام، در همين جهت است. اسلام با كسى كه بناى استعمار و استثمار دارد و مى خواهد انسانهاى آزاد آفريده شده را در مدار بندگى و بردگى خود قرار دهد جنگى تمام عيار دارد، و دستورات اكيد اسلام در مسئله جهاد، براى شكستن شاخ ستم و ستمكاران است، آنان كه به آزادى و استقلال هجوم دارند.
تمام خسارت هائى كه در طول تاريخ حيات به ميدان حيات وارد شده، نتيجه سلب آزاديها، و هجوم به حريت و استقلال انسانهاست.
حرف زور شنيدن و زير بار زور رفتن، و قبول ستم، و آزادى و حريت خود را فروختن از اعظم گناهان، و موجب دور شدن از رحمت حق، و به خطر افتادن منافع مادى و معنويست.
آزادى و حريت و بناى انتخاب و اراده اى كه حضرت حق براى رشد و كمال، و شكوفائى استعداد به انسان عنايت فرموده حفظش واجب، و به هنگام هجوم خطر بايد از آن گرچه به قيمت از دست دادن جان باشد جانبدارى كرد.


حكايتى عجيب در حريّت
در تاريخ آمده يزيد يا عامل او در راه سفر حج وارد مدينه شد، به دنبال شخصى از قريش فرستاد، چون به مجلس آن ستمگر آمد به او گفت، به بردگى و بندگيت نسبت به من اقرار كن. اگر خواستم ترا به عنوان غلام حلقه به گوش به فروش مى رسانم، اگر نخواستم به عنوان برده تو را نگاه مى دارم، پاسخ داد به خدا قسم از نظر ريشه و اصالت و حسب و نسب از من بزرگوارتر نيستى، و پدرت در جاهليت و اسلام بهتر از پدر من نبود، و در دين و ايمان خودت از من برتر نيستى، و در خوبى فضيلتى بر من ندارى، با اين همه خصوصيتى كه در من است چگونه به بندگى و غلامى خود نسبت به تو اقرار كنم؟!
ستم گر به او گفت اگر به اين مسئله اقرار نكنى فرمان قتلت را مى دهم، پاسخ داد كشتن من بزرگتر از كشتن حضرت حسين(عليه السلام) نيست، چون برخورد به اينجا رسيد فرمان قتلش صادر، و به خاطر حفظ حريت و آزادى و اراده و اختيار به فيض باعظمت شهادت رسيد. [72]
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد:
أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لا أَمَةً وَ إِنَّ النّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرارٌ. [73]
اى مردم، آدميزاد برده و كنيز به دنيا نيامد، به حقيقت كه تمام مردان و زنان آزادند.
و نيز آن حضرت فرمود:
لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً. [74]
برده كس مباش، در صورتى كه خداوند ترا آزاد آفريده.
بايد توجه داشت كه منظور از آزادى، آزادى وجود انسان از قيد بردگى و عيوديت نسبت به هم نوع، در برابر شهوات و غرائز غلط، و آلودگى هاى اخلاقى است.
انسان وقتى به دنيا مى آيد پاك و پاكيزه، و گوهرى گرانبها، و موجودى والا، و آزاد از بردگى غير، و داراى كرامت نفس، و شرافت وجود، و در يك كلمه آزاد از رذائل و پليديها، و داراى اراده و اختيار است.
هدايت حضرت حق، همراه با عقل و فطرت و نبوت انبياء و امامت امامان و قرآن مجيد، و آگاهان و بينايان، براى بكار گيرى اين آزادى و اراده و اختيار، او را دنبال مى كند، تا در سايه اين همه لطف و عنايت پروردگار از آزادى خود استفاده كند، و به انتخاب امور احسن برخيزد، و از اين راه به سعادت دنيا و آخرت برسد.
انسان اگر توجه به اين معنا نكند، و از هدايت حق روگردان شود، بدون شك گوهر آزادى و اراده و اختيار را در برابر فرعون منشان، و طواغيت زمان و آز و حرص و كبر و حسد و غرائز و شهوات از دست خواهد داد، و برده دنيا و بنده ديگران و عبد شهوات و غرائز، و اسير حرص و طمع خواهد شد، و از نمد كرامت و سعادت، و خير دنيا و آخرت كلاهى نخواهد برد.
آنان كه به هر عمل خلافى دست مى زنند، و به هر شهوت و گناهى خود را آلوده مى كنند، و مطيع و فرمانبر هر كسى مى شوند و نام اين بى قيدى و بى بند و بارى را آزادى مى گذارند برده اى جاهل، و غلامى پست و عبدى ذليل و موجودى بيچاره اند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد:
مَنْ تَرَكَ الشَّهَواتِ كانَ حُرّاً.
آنكه خواسته هاى نامشروع را رها كند آزاد است.
و نيز فرموده:
الدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ وَ النّاسُ فيها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَها، وَ رَجُلٌ إِبْتاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَها.
دنيا گذرگاه است و مردم در آن دو دسته اند: آنكه خود را به شهوات و ماديات و آلودگيها فروخت، پس وجودش را در معرض هلاكت و نابودى قرار داد، و آنكه خود را از اين همه خريد، پس وجودش را از هر شرى در دنيا و هر عذابى در آخرت آزاد كرد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
خَمْسُ خِصال مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنْها فَلَيْسَ فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَع: أَوَّلُها الْوَفاءُ، وَ الثّانِيَةُ التَّدْبيرُ، وَ الثّالِثَةُ الْحَياءُ، وَ الرّابِعَةُ حُسْنُ الْخُلْقِ، وَ الْخامِسَةُ وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصالَ: الْحُرِّيَّةُ. [75]
پنج خصلت است، كسى كه يك خصلت از آن را دارا نباشد در او چيز زيادى نيست كه بتوان از او بهره مند شد، اول آن وفا و دوم آن عاقبت انديشى، و سوم آن حيا، و چهارم خوش خلقى، و پنجم از آن كه همه اين خصلت ها را در انسان جمع مى كند حريّت و آزادى است.
على(عليه السلام) فرمود:
لا يَسْتَرِقَّنَّكَ الطَّمَعُ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً. [76]
طمع ترا به بردگى نگيرد، در صورتى كه خداوند ترا آزاد آفريده.
و نيز آن جناب فرمود:
مِنْ تَوْفيقِ الْحُرِّ إِكْتِسابُ الْمالِ مِنْ حِلِّهِ. [77]
كسب مال از طريق حلال از توفيق الهى انسان آزاد است
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: محمد مؤذّنی چیمه