ویژگی های حوزه مدیریت فرهنگی به موارد ذیل تقسیم می شود
1- تنوع و تکثر : مانند اقوام ورسوم ، خرده فرهنگها ، اقلیتهای مذهبی ، زبانهای مختلف و جنسیت های مختلف و گروههای مختلف سنی و تحصیلی همه این موارد جزء تنوع و تکثر دیده می شوند . و کسی که در این بخش کار می کند باید در این موارد تسلط داشته باشد و همچنین باید بین رشته ای بداند یعنی جغرافیای مناطق بداند و علوم سیاسی و مردم شناسی و جغرافیای منطقه را بداند .
2- مشارکت : هر چه مشارکت افراد و صاحب نظران در امر فرهنگ بیشتر باشد به اهداف فرهنگ نزدیکتر می شویم و هر چه مشارکت باشد و افراد ذینفع در اموری که می توانند کمک کنند بویژه قبل از اجراء نتیجه صحیح تر خواهد بود .
3- ژرف نگری : در ژرف نگری یک سیاست گذار بدنبال ایجاد تاثیری است که بر مخاطب خود می گذارد همه حیات فرهنگی به ژرف نگری بستگی دارد .
4- تحول و نو آوری : زمانی که مشارکت گسترده افراد ایجاد می شود به تعداد مشارکت کنندگان تضارب افکار داریم و وقتی تضارب افکار ایجاد شد سینرژی ایجاد می شود و در این هنگام خود بخود موقعیت نوآوری به وجود می اید.
5- تعیین چشم انداز : هر چه که در دسترس ما است در آینده در آینده دور می گوییم چشم انداز . چشم انداز با آینده گری سرو کار داریم و در نتیجه به آن اهداف کلان ، راهبردی ( استراتژیک ) گفته می شود . چشم انداز با آینده نگری دور گره خورده است ( 20ساله ) پس با اهداف کلان روبرو است در برنامه ریزی استراتژیک اتفاقی که می افتد شناخت محیط و برنامه ریزی بر مبنای نیازهای است که محیط خود به دو دسته تقسیم می شود ، محیط درونی ، محیط بیرونی
محیط درونی درون سازمانی است
محیط بیرونی خارج از سازمان و یا خارج از کشوری است
6- توانمندی سازی : که 3 چیز با آن در ارتباط هستند 1- انسانی 2- مالی 3- فضای فیزیکی و تجهیزات
یعنی باید افراد با تجربه و آموزش دیده داشته باشیم و دارای منابع مالی مناسب و در نتیجه فضای فیزیکی و دارای تجهیزات مناسب داشته باشیم

قلمرو مدیریت فرهنگی به سه مرحله تقسیم می شود
مرحله اول - سنتی ( دستگاه خاصی مسئول است ) مثل سازمان تبلیغات اسلامی
مرحله دوم - قلمرو وسیع ( مشارکت فرهنگی ) یک سری مروجهای فرهنگی نخبگان را تربیت می کند و به سمت جامعه گسیل می کند و هریک از این افراد مروج فرهنگی می شوند ، بر خلاف مرحله اول وصل می شوند به عامه جامعه و مشارکت مردم را می گیرند .
مرحله سوم - قلمرو ژرف ( تمام نهاد ها و سازمانهای فرهنگی مردم ) تمام سازمان های فرهنگی و تمام عموم مردم همه درگیر فرهنگ می شوند . پس مشارکت ذینفع باعث می شود که با برنامه مخالفت کمتری بشود و برنامه به اهداف خود نزدیکتر می شود .
فعالیت فرهنگی چهار مرحله دارد
- ایجاد - حفظ – ارتقاء – تغییر
در فعالیت فرهنگی باید این چهار جزء اتفاق بیفتد
در یک فعالیت فرهنگی ( فرهنگسرا ) که نوعی فعالیت ایجاد می شود مثل کلاس موسیقی یا حفظ می شود ، و یا در شکل آموزشی آن تغییر داده می شود و یا ارائه آن و یا سطح آن ارتقاء می دهد و قویت و بهتر
می کند .
سیاست فرهنگی :
به معنای عام و عرفی آن مجموعه ای از اهداف ، مبانی ، اصول ، اولویتها و خط مشی اجاریی راشامل
می شود .
هدق سیاسیت گذاری باید به 3 نکته توجه کند
1- اهداف ما باید دراز مدت باشد چون به چشم انداز وصل می شود
2- نباید کوتاه مدت باشد ( در کوتاه مدت برنامه ریزی داریم نه چشم انداز )
3- وظیفه یک بخش نیست . یعنی همه بخش ها و مردم باید شرکت در آن را وظیفه خود بدانند
طبقه بندی هدف های فرهنگی
1- اخلاق 2- عقلانیت 3- عدالت 4- هویت ملی 5- هویت مذهبی 6- هویت انقلابی 7- سرمایه اجتماعی 8- نظم اجتماعی 9- وحدت و انسجام 10 – استقلال فکری 11- استقلال ملی 12 – تعاملات فرهنگی بین المللی 13 –بهداشت جسمی و روانی 14 – کالاها و خدمات فرهنگی
15- خانواده
برنامه ریزی فرهنگی : کوشش برای تغییر هوشمندانه در زمینه های بینش ، احساسات ، ارزش ها ، عقاید بصورت پایدار و بادوام یک جامعه مطابق با الگوی ذهنی برنامه ریز
سیاست گذاری فرهنگی کلان ، چون باید برای اهداف دراز مدت جامعه تلاش کند باید نکات ذیل را رعایت کند اولا اهداف دراز مدت را دارا باشد دوم اهداف کوتاه مدت در آن جایی ندارد سوم سیاستگذاری کلان وظیه یک بخش نیست بلکه فرا بخشی و حکومتی است .

تکراری