خوش آمديد,
مهمان
|
|
بسمه تعالي
دانشگاه جامع علمي وكاربردي واحد 13 گروه مدیریت امورفرهنگی عنوان درس :ارتباط تصویری موضوع تحقيق : گبه نام استاد:جناب اقای بهنام علمی نام دانشجو:منظرآقامحمديزدي وافسانه اکبری وبتول رضایی تاريخ تحقيق :20/5/92 فهرست : گبه 3 طریقه بافت و لوازم گبه بافی 3 اندازه های گبه 4 وسایل و ابزار مورد نیاز گبه 6 طراحی گبه 8 مشخصات یک گبه مرغوب 10 مراکزبافت 10 نتیجه گیری 11 منابع 14 گبه گـبه یا قالیچه خرسک فرشی از جنس قالی است که معمولاً در اندازه کوچک توسط عشایر لر و قشقایی بافته میشود. نوعی فرش از جنس قالی است كه معمولا در قطع قالیچه توسط عشایر و ایلات لر و قشقایی بافته می شود و دارای پرزهای بلند است. در بافت گبه از تعداد پود بیشتری استفاده می شود كه این كار در نرمی گبه تاثیر فراوان دارد. تعداد پود برخی از گبه ها گاهی از سه تا هشت پود در هر رج و بلندی پرزها گاهی تا یك سانتی متر هم می رسد. طریقه بافت و لوازم گبه بافی در بافت گبه كه به وسیلهی پشم خودرنگ مخلوط با موی بز انجام میشود، تفكیك رنگ ازاهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است. در واقع اولین مرحلهی كار گبهبافی همین امر است كه طی آن، گبه بافان و دست اندر كاران ابتدا پشمی را كه از دامهای خودشان تامین شده و یا( در صورتی كه خانواده فاقد دام باشد) از سایر دامداران، دامپروران و عشایر خریداری كرده، به نسبت نوع رنگی كه دارند آنها را كاملا تفكیك میكنند. این پشمها پس از شستشو، توسط زنان و دختران و به وسیلهی دوكهای كوچك و قابل حمل ریسیده و تابیده میشود. گاهی نیز موی بزهای عدنی و پاكستانی را كه از تنوع رنگ فوقالعاده زیادی برخوردار است با پشم گوسفند مخلوط كرده و به عنوان تار یا جهت دوخت سجافها مورد استفاده قرار میدهند. زمینهی گبههای تولیدی مناطق مختلف ایران اكثرا دارای رنگهای روشن نظیر سفید، كرم یا شیری است و نقوش به رنگهای مشكی، قهوهیی، حنایی و... می باشد . اندازه های گبه گبه در اندازه های مختلفی بافته می شود كه عبارتند از: 1_ گبه در اندازه قالیچه 2_گبه در اندازه قالی 3_گبه پتویی در هر جاکه دام وجود داشتهاست، انسان به کاربرد پشم گوسفند پی برده و بعدها بافت گبه و گلیم درهمان مناطق معمول شدهاست، روستای شول قدمت دیرینه در گبه بافی دارد. بعد از آن سرمک، رود فاریاب، ده کهنه و غیره دست بافته های كوچ نشینان قشقایی بشکل باغ های بافته ای می ماند كه در نهایت ظرافت و دقت زبان باز می كنند و از طریق نمایش نقش ها تاریخ قومی و قدمت فرهنگی و قلمرو ذوق این كوچندگان را بازگو می نمایند. در گذشته بافت گبه عمدتا به قصد مصرف خانواده و فرش كردن خیمه و خانه بوده است نه به عنوان ارمغان و فروختن به دیگران و به هیچ وجه جنبه تجاری و فروش نداشته به همین سبب خیلی كم بافته می شد و چون بافت به منظور استفاده شخصی بوده است پس از محدودیتی برخوردار نبود و بافندگان در بافتن نقش های مختلف دستشان باز بوده است. گبه های درشت بافت بر روی قالیچه در وسط چادر برای زیر پا انداختن استفاده می شده گاهی به دلیل پود فراوان در نتیجه نرمی گبه و خواب بلند پشم ها و پودهای اضافه سبب می شد كه از گبه به عنوان پتو و روانداز هم استفاده شود این كار البته در خارج از چادر و در مواقع خاصی نظیر سفر انجام می گرفت و در روزگار قدیم مورد مصرف بیشتری داشته و حتی جزو اثاث سلطنتی می آمده است. در فرمانی كه شاه طهماسب صفوی راجع به ترتیب پذیرایی از همان پادشاه گوركانی صادر كرده تاكید شده قالی های ابریشمی كار خراسان و گبه و نمد و سوزنی بیندازید. گبه با كمك دارهای قالیبافی افقی و به شیوه ی قالی بافته میشود و بافندگان برای ایجاد نقوش بر روی فرآوردههای خود در حین بافت از نقشه استفاده نمیكنند و بیشتر به طور ذهنی به این كار میپردازند. گبه از زیباترین دستبافتههای بختیاریست که در خود قابلیتهای بسیاری از جمله سادگی و سهولت بافت و نیز از حیث زیبائی و ارزشهای تصویری منطبق با سلیقههای انسان است وسایل و ابزار مورد نیاز گبه: وسایل و ابزار مورد نیاز گبه عبارت است از: مهم ترین و اصلی ترین وسیله كه دار می باشد. دار گبه در اندازه های مختلف كه به صورت افقی و در سطح زمین قرار می گیرد. اغلب از جنس چوب یا فلز می باشد و شامل شانه، چاقو و قیچی می باشد. بیشتر بافندگان عشایری بر روی زمین و بر روی دارهای افقی عمل بافتن را بدون نقشه انجام می دهند و برای شروع كار معمولا قالیچه دیگری را كه به آن (دستور) می گویند به كار می برند و در حین بافت انتخاب رنگ ها و تركیب بندی رنگ ها را انجام می دهند و همین امر سبب می شود گبه ای متفاوت با نمونه قبلی به وجود آید. برای تار گبه از نخ پنبه ای یا نخ پنبه ای مخلوط با موی بز استفاده می شود و برای پود آن از پشم گوسفند استفاده می شود مرغوب ترین پشم جهت بافت انواع قالی و گبه، پشم فارس می باشد. تعداد نخ های پود به كار رفته در هر رج از گبه كه دارای ساختاری درشت است از سه تا هشت و در انواع ریزتر آن تا چهارده پود در تغییر است. گبه در اندازه های مختلف بافته می شود معمولا در اندازه های 120 تا 100 عرض و طول 250 تا 200 سانتی متر بافته می شود برای بافت یك گبه در اندازه 20/2×5/1 حدود هشت كیلوگرم پشم و تقریبا سه كیلوگرم موی بز استفاده می شود گبه معمولا درشت بافت است و بلندی پود گبه دست كم یك سانتی متر می باشد. البته در انواع سفارشی ممكن است این اندازه تغییر كند. هنرمند خالق گبه با صورت هایی برخاسته از روایت و داستان و مضامین طبیعی و بیان حالات روحی در واقع دنیا را از دریچه دید خود در نقش گبه به عرصه ظهور می رساند. طرح ها و نقوش گبه از افكار ساده و روان منشا می گیرد و نقوش خودجوشی با سادگی و بیانی زلال و شفاف بر عرصه بافت شكل می گیرند بافنده با خط تصویر، طبیعت، عشق و شیدایی، آزادگی و آزاد زیستن را نقش می كند. نقش گبه حكایت حال بافنده است، قصه رمه و شبان است و برف و بوران و آتش و آب و آفتاب و كوچ، عشق و دلدادگی و اسبی كه به سیاه چادر عشق می رود. چهره گبه نامنظم است و نشان از اوج و حضیض حالات روحی بافنده دارد. نقش گبه گریز از تكرار است و بدیع و بر خلاف نقوش طراحان شهری كه پر تكلف و محافظه كارانه است مستقیما از طبیعت الهام می گیرد. نقش گبه و خصوصیات آن را فقط و فقط زندگی ایلیاتی و عشایری تعیین كرده است و می كند و این همان اصالت گبه است. هر یك از بافته های عشایری دارای نشانه قومی و تاریخی است به همین دلیل بافته های بلوچ و تركمن افشار و قشقایی به آسانی از هم متمایز می شوند. طرح های گل و گیاه و نقش مایه های حیوانی و نقش های مربوط به ستارگان در دست بافته های عشایری لر و بختیاری مكرر به چشم می خورد. (گبه قشقایی سه ویژگی بارز دارد، شیر رام شده (دست آموز) و قلاده بر گردن كه اغلب به سگ شباهت دارد. ستاره هشت پر كه نشانه و جانشین خورشید است، نقش مایه باستانی مرغ و درخت كه به شیوه ای دلپذیر بافته شده است. طراحی گبه : طراحی و نقش پردازی و حتی رنگ آمیزی گبه از قالی و قالیچه جداست و تابع قواعد و سنت های خاصی است. بافندگان گبه به سبب آزادی از قید و بند در نقش پردازی حتی از بافندگان قالی هم دستشان بازتر است. طرح ها و نقش های گبه تماما ذهنی بوده و بیشتر طرح های هندسی را در بر می گیرد. در یك یا دو حاشیه این قالیچه ها یك شكل ساده و هندسی به صورت مجرد تكرار می شود. ساده كردن خطوط و شكل هندسی دادن به خطوط از جمله خصوصیات مهم گبه بافی در ایران است كه با گذشت زمان در شكل تازه ای انجام می گیرد. در زمینه ساده آن یك ترنج بزرگ یا چند لوزی كوچك در روی امتدادهای طولی دیده می شود و گاه در متن خالی وسط گبه، نقش درخت یا نقش چهار فصل یا نقش شیر بافته می شود. این نقش ها و صورت ها با رنگ های متفاوت بر گبه های عشایری جلوه خاصی به گبه می دهد. بافندگان گبه در این نقش ها احساسات و تخیلات خود را آزادانه بیان می كنند. توجه به نقش شیر در گبه های شیری: به نظر می رسد توجه به نقش شیر بیشتر از آن جهت بوده است كه یكی از صفات حضرت علی(ع) (شیر خدا) بوده و در شجاعت و شهامت او را همواره به شیر مثال زده اند. همچنین این حیوان پر قدرت و شجاع از دیرباز هماورد شاهان بوده و همچنین وجود نقش شیر در بناها و ظروف و منسوجات كه از جمله نمونه های بارز آن را می توان در نقوش تخت جمشید و ظروف ساسانی و در قالی های شكارگاه، همه جا شیر را در جدال با دلاوران می بینیم. در فرهنگ ایرانیان شیر سمبل شوكت و جلال و قدرت و عظمت بوده است. نقش شیر در نزد لرها و تركان قشقایی متداول بوده است. بافندگان عشایر هر یك به طور نامكرر به این مظهر صولت و شجاعت پرداختند. به طور كلی می توان گفت كه شیر از زمان های قدیم مورد علاقه ایرانیان به خصوص مردم فارس بوده است و از طریق سكه ها، مهرها، شیر سنگی و سایر نقوش بستگی خود را به گذشته حفظ می كردند. این بستگی با گبه های شیری به داخل چادر و زندگی عشایری راه یافته است. همین مسایل سبب شده است كه زنان قالیباف عشایر آن را سمبل مناسبی برای زینت بخشیدن به گبه های خود كنند. رنگ آمیزی گبه ها زیبا و بی نظیر است. رنگ آمیزی اكثر آنها به استثنای معدودی از آنها تماما طبیعی و گیاهی است. رنگرزی سنتی و بهره گیری از رنگ های گیاهی اعتبار ویژه ای به صنایع دستی عشایر می بخشد همچنین نوعی گبه بافته می شود كه خودرنگ می باشد یعنی بر روی مواد اولیه ای كه در تولید این محصول استفاده می شود هیچ نوع عمل رنگرزی انجام نمی شود. پشم آن اصطلاحا خودرنگ است یعنی مستقیما از دام چیده شده و به عبارت دیگر دستچین است. این نوع گبه در رنگ های طبیعی پشم گوسفند (سفید، سیاه، خاكستری و بژ) بافته می شود. به همین سبب در برابر شستشو و نور آفتاب مقاومت بیشتری دارد حتی می توان گفت مقاومت رنگ آن از قالی هم بیشتر است زیرا مواد تشكیل دهنده رنگ ها كاملا طبیعی است. مشخصات یک گبه مرغوب : • دار محکم باشد. • چله کشی به خوبی انجام شده باشد. • گره باید محکم زده شود. • شانه به خوبی زده شود. • نخی را که بعد از گره زدن میبافند، به اصطلاح زنجیری، که درروستای شول به آن تپ کو میگویند به خوبی بافته شود و روی آن شانه زده شود. مراکزبافت گبه بافی در اكثر مناطق روستایی و عشایری مرسوم بوده و مركز اصلی بافت آن در مركز كشور و جنوب می باشد. از جمله مراكز مهم بافت گبه می توان از دو گنبدان، باشت، آرو در شهرستان گچساران، تل گر، چشمه بلقیس، ده شیخ و چرام در شهرستان كهكیلویه از سراب تا ده علیا و ده سفلی و موردراز علیا و سفلی در شهرستان بویر احمد، برازجان و حوزه های روستایی شول و ده كهنه از استان بوشهر نام برد. استان فارس از گذشته بسیار دور یكی از مهم ترین و بزرگ ترین مراكز ایل نشینی به شمار می رفت. ایلات قشقایی، خمسه، ممسنی و بختیاری به بافت گبه اشتغال داشتند و بهترین گبه ها كار تركان قشقایی فارس می باشد كه در خارج از كشور از اعتبار خاصی برخوردار است. سرزمین فارس و ایل قشقایی: سرزمین فارس یكی از بخش هایی است كه محل زندگی عشایر می باشد و بیش از دو سوم از سرزمین فارس محل زندگی عشایر و ایلات مختلفی است كه در طول سالیان دراز در این منطقه گرد هم جمع شده اند. از ایلات مهم مسكون در فارس: ایلات قشقایی، خمسه، ممسنی و بختیاری می باشند كه در نقاط كوهستانی پراكنده شده اند. ایل قشقایی از دست بافته های بسیار مشهوری برخوردار می باشد كه مورد تحسین جهانی واقع شده است، قالیچه های ایل قشقایی تركی بافت می باشند، نقش آنها تكرار اشكال شكسته و ساده هندسی می باشد. اكثر قالیچه های ایلات فارس از شفافیت رنگی خاصی برخوردار است، تار و پودهای گبه های قشقایی تماما از پشم می باشد و پشم های مورد استفاده گبه ها در فارس تهیه می شوند. پشم فارس یكی از مرغوب ترین پشم ها جهت بافت قالی و گبه می باشد. نتیجه گیری : گبه در بین بختیاریها از قدمت نسبتا زیادی برخوردار بوده که عمدتا بهدلیل عدم عرضه به بازارهای فروش ناشناخته مانده و لذا برای آن قدمت و سابقة چندانی قائل نبودهاند. گبه بختیاری زیرمجموعة محصولات «هنرقومی» بختیاریست که در آن هنرمند سعی دارد در کنار ساختن مفرشی مناسب برای گستراندن، دنیائی از رنگ و فرم را برای لختی استراحت و آرامش خیال، پس از مشغلههای روزمره برای اعضاء خانواده مهیا سازد. آنچه گبه یا هر دستبافتة ایلیاتی را زیبا میسازد، عملا ارتباطی به سودمندی و ارزش مبادلهای آن ندارد. اگرچه آثار هنری از این دست به صورت کالا درمیآیند، اما نه ارزش کاربردی ایشان و نه قابلیت آنها به عنوان کالا نمیتواند آنها را به منزلة آثار هنری تعیین کند. بلکه توفیق این آثار به لحاظ بهرهمندی از بارقههای خیال و سادگی و خلوص اندیشه سازندگانشان است که در سویدای خاطر به زیبائی و کمال دلسپردهاند. گبهی بختیاری آنگاه که برای فروشکردن سیاهچادر ومنزلگاه عشایر، در کوچ مورد کاربرد داشت، رنگینتر و پرنقش و نگارتر بود و مادامی که همین مردمان که یکجانشین شده و منزل ایشان فرم معماری شهری به خود میگرفت و مواد و مصالح زندگی ریخت و کارکرد مصرفیتر، پیدا میکرد، کم نقشتر شده و از معیارهای هنری نیز کمبهرهتر، همچنین رنگ ها و فرمها آزادی و صراحت بیان عشایری خود را چه از حیث دقت و صراحت و چه از حیث اندازه ها و گرهها و نقشها و واگیرهها و متن ها و... از دست داده و محافظه کارانهتر و کمی هم ماشینهتر شده است. از همین روی گبههای یافت شده در بین عشایر کوچرو بیشتر نقشی را میماند که از ذهنی هنرمندانه که زیبایی را کمتر در قید و بند تجملهای محافظهکارانه و تابع قاعده دیدهاند تراوش یافته. این آثار، دست مایههای هنری مردمی است که زیبایی حقیقی را تا آن حد که هنرهای آکادمیک و «مردمی» با قاعده میانگارندش؛ مقید و تابع قرارداده ها و اصول از پیش تعریف شده نمیدانند. معارضه جوئی فرهنگ ماشینی و دستاوردهای آن حکم یورشی را دارد که موجب نسیان کامل همهی ارزشها و تشتت اصول و آداب رفتاری و زیستی ایلیاتی میگردد. پس از اضمطال نظام ایلیاتی، آداب و رسوم و هنرها از جمله هنر دستبافتهها که نادره آن فرهنگ بود، خود به خود پس از اینکه مورد معارضه قرار میگیرد، فاقد حامی گشته، مضمحل می گردد. همانقدر که این یورش بیرحمانه است، به همان اندازه نیز نیروهای معروض (مورد حمله قرار گرفته )، از ثبات پیشین خود به لحاظ برکندهشدن نظام ایلیاتی، بیبهرهاند و نسبتاً قادر به رویاروئی با آن نیستند. منابع : -1امیر احمدیان، بهرام، ایل بختیاری، انتشارات دشتستان، تهران: 1378،ص19. 2- لسان السلطنه سپهر، عبدالحسین، تاریخ بختیاری [شناخته شده به نام «تاریخ بختیاری سرداراسعد»]، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، بی جا،[تاریخ انتشار معلوم نیست]،ص7. 3-فیشر، ارنست، تولید اجتماعی هنر، ترجمه[؟]، انتشارات سروش، تهران: 1368، ص191. 4-هاوزر، آرنولد، فلسفهی تاریخ هنر، ترجمه محمدتقی فرامرزی، انتشارات نگاه، تهران: 1363،ص337. 5-رید، سر هربرت، معنی هنر، ترجمه نجف دریابندری، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران:1374، صص 64-67. 6- ضیمران، محمد، فلسفهی هنر ارسطو، انتشارات فرهنگستان هنر، تهران: 1384، ص37. 7- هاوزر، آرنولد، فلسفهی تاریخ هنر، ص 364. 8- نیوتن، اریک، معنی هنر، ترجمه پرویز مرزبان، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، تهران: 1377، ص35 |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|