چهارشنبه, 16 خرداد 1403

 



موضوع: دیدگاه تخصصی اقتصادی شهید مطهری

دیدگاه تخصصی اقتصادی شهید مطهری 10 سال 9 ماه ago #31011

بسمه تعالی
باسلم و عرض خسته نباشید
دیدگاه اقتصادی شهید مطهری
استاد مطهری به عنوان یک اسلام شناس و متفکر جامع در معارف دینی بودند. و ازجمله ابعاد این جامعیت، دیدگاه ها و نظراتی است که استاد در مورد اقتصاد اسلامی ابراز داشته اند. گرچه ورود ایشان به مباحث اقتصادی با تاخیر انجام شد و سال های آخر عمر مبارک خود را به ابراز این نظرات پرداختند، اما این نکته را باید گفت که: در عین حال ورود ایشان به مباحث اقتصادی مبارک و بااشراف و تسلط کامل نسبت به این مسایل همراه بود.

یکی از آثاری که از ایشان به جا مانده است «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» است. البته این اثر به صورت تالیف نیست، بلکه به صورت یادداشت هایی پراکنده از استاد شهید مطهری است که، بعدها توسط یکی از آقایان جمع آوری و تدوین شده و به صورت یک کتاب درآمده است. این کتاب نشان می دهد که شهید استاد مطهری نیز نظریه ی اقتصادی نسبت به اقتصاد سوسیالیستی مارکس دارد و هم نظر انتقادی نسبت به اقتصاد سرمایه داری.

ایشان علاوه بر انتقادات، دیدگاه های خود را در خصوص اقتصاد اسلامی ارایه داده اند، گرچه به این کتاب از جهت یادداشت هایی که به آن اضافه شده است، انتقاداتی نیز وارد است و همین طور از این جهت که یادداشت های به جا مانده از استاد به صورت تالیف درآمده، اشکالاتی وارد می شود، چراکه این تصور را در ذهن خواننده ی کتاب پدید می آورد که آن اثر، اثر شهید مطهری است و باید در این زمینه تامل بیش تر نمود، چراکه یک محقق آن هم در سطح استاد فرزانه ای؛ مانند علامه شهید مطهری ممکن است یادداشت هایی را برای خود داشته باشند که راضی به انتشار آنها بدون بازنگری و تامل نبوده باشند.

اما در مجموع، این کتاب رابطه ی اقتصاد و دین را به خوبی و زیبایی هرچه تمام بیان می کند و می گوید که: «این دو یک رابطه ی مستقیم و یک رابطه ی غیرمستقیم از طریق اخلاق دارند.» و در عین حال اقتصاد را به دو اقتصاد نظری و دستوری تقسیم می نماید. البته در این جا نکته ای که لازم است مطرح شود این است که، در این کتاب آمده که اقتصاد علمی نمی تواند تحت تاثیر اقتصاد دینی قرار گیرد و این مسئله با دیدگاه های شهید مطهری در دیگر آثارشان در تعارض قرار می گیرد.

چه این که میان علوم محض؛ مانند فیزیک، شیمی و علومی که به گونه ای در عرصه ی زندگی پدید می آیند و تحت تاثیر شرایط انسانی قرار گرفته و به عنوان علوم انسانی نامیده می شوند، تفاوت وجود دارد. علوم انسانی ناگزیر از بستری بهره برداری می کند که افکار، ارزش ها، عقاید و رفتارهای انسانی آن بستر را فراهم می سازند. و تعبیر این که این علوم نمی توانند به اصطلاح، اسلامی و غیراسلامی باشند، با سایر نظرات استاد شهید مطهری مغایرت دارد.

شهید مطهری در مورد اقتصاد نظری یا توصیفی می گوید که: «یک نوع قواعد تکوینی و طبیعی، حاکم بر روابط انسان ها می باشد که ناشی از روابط عِلّی و معلولی بین آنها نبوده، و از این نظر شبیه به قواعد حاکم بر طبیعت است که علوم تجربی از آن صحبت می کند. و کشف و بیان چگونگی این قوانین، علم اقتصاد طبیعی یا نظری و توصیفی را تشکیل می دهد.» به نظر می رسد این سخن استاد تحت تاثیر اقتصاد فیزیوکراتی شکل گرفته است، چراکه آنها نیز قوانین حاکم بر اقتصاد را قوانین طبیعی تلقی می کنند. و حال آن که علما و اندیش مندان علم اقتصاد به این نتیجه رسیده اند که قوانین طبیعی در اقتصاد جایی نداشته و آنچه از قوانین علم اقتصاد مطرح می باشد، قوانینی هستند که در یک بستر اجتماعی خاص شکل می گیرند و قابل استنباط هستند.

در این یادداشت ها، شهید مطهری اقتصاد را به علم حقیقی تعبیر می کنند. و حال آن که علم حقیقی به آن دسته از علومی گفته می شود که ما به ازای خارجی آن باید وجود داشته باشد؛ مانند علم گیاه شناسی، علم جانورشناسی و یا فیزیولوژی، که این ها ما به ازای خارجی دارند، اما باید توجه داشت که روابط بین انسان ها چون ما به ازای خارجی ندارد، بنابراین جزو علوم حقیقی محسوب نمی شود.

البته به یک معنا می توان گفت که: علم اقتصاد از یک نوع روابط نهادینه شده بین انسان ها حکایت می کند که در ظرف وجود اجتماعی و روابط اجتماعی انسان ها شکل می گیرد، بنابراین اقتصاد، علمی است که پدیده های شکل گرفته در روابط اقتصادی و در ظرف جامعه ی خاص را مطالعه می کند که از این لحاظ نیز به آن علم حقیقی گفته نمی شود.

در بخش دیگری از این کتاب گفته شده است که: «اقتصاد به معنای یک مکتب اقتصادی: اسلامی، مارکسیستی و مسیحی دارد، اما به معنای علم اقتصاد فاقد این پسوندها است. و علم اقتصاد اسلامی یا علم اقتصاد مارکسیستی وجود ندارد.» اما می توان گفت که: چون پدیده های مورد مطالعه در علم اقتصاد پدیده های رفتاری هستند و رفتارها منشعب از اندیشه ها و افکار انسان ها هستند و در روابط اجتماعی این پدیده ها شکل می گیرند، بنابراین می توان با توجه به یک جامعه ی اسلامی شکل گرفته، پدیده های اقتصادی و روابط اقتصادی آن جامعه را مورد مطالعه قرار داد، که در این صورت می توانیم علم اقتصاد جامعه ی اسلامی داشته باشیم.

البته باید متذکر شد: هدف از ذکر این مطالب و نقد آن ها این است که باید مطالب استاد را به عنوان، یادداشت های اولیه ی استاد قلمداد کرده، تا بعدها مورد مطالعه، بازنگری و تجدیدنظر قرار گیرد.

هم چنین در بررسی مسئله ی سوسیالیزم، استاد مطهری، سوسیالیزم مارکس را مورد نقد قرار می دهد که: «مبنای سوسیالیزم مارکس اجتماعی شدن مالکیت ابزار تولید است» که در برابر آن از اسلام می خواهد سخن بگوید، اما با این تعبیر که: «سوسیالیزمی که اکنون بیان می شود، مبتنی بر مالکیت اشتراکی زمین است.» با توجه به این که استاد مطهری در به کارگیری عناوین، اصطلاحات و تعابیر، خیلی دقت به خرج می دادند و سعی می کردند، از عناوین مورد کاربردِ مکاتبِ دیگر استفاده نکنند، بسیار بعید می نماید که چنین تعابیری کار ایشان باشد و به فرض هم که در یادداشت های خصوصی ایشان چنین اصطلاحاتی ذکر شده باشد، علی القاعده با توجه به مبنای فکری و رفتاری که ایشان در استفاده از مفاهیم داشتند، متن نهایی شده از سوی ایشان تلقّی نخواهد شد.

یکی دیگر از مسایلی که توسط استاد مطهری در کتاب «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» مطرح شده و البته ممکن است طرز تلقی ایشان نیز چنین بوده باشد، مسئله ی سرمایه داری جدید است و بیان این که این موضوع پدیده ی تازه محسوب می شود.

از یک جهت می توان گفت: این سخن، یک سخن ابتکاری از ناحیه ی ایشان است. استاد عزیز سرمایه داری را به مثابه ی یک روش سنتی و قدیمی که در حال حاضر پوسته ی نو انداخته و شکلی تازه یافته است نمی بیند. بلکه جوهره ی سرمایه داری جدید را با سرمایه داری قدیم، یا تجاری متفاوت می دانند و نقطه تفاوت را نیز در ماشینیزم ذکر می کنند، به گونه ای که به اعتقاد ایشان ماشین موجب تحول در شیوه ی تولید شده است و تا قبل از پیدایش ماشین، انسان با وساطت دست یا ابزار تولیدی غیر مکانیزم کار می کرد، اما وقتی به دوره ی ماشینیزم رسیده ایم دیگر این انسان نیست که کار تولید را بر عهده دارد، بلکه ماشین است که تولید می کند و باز استاد معتقد بودند که خود ماشین محصول تفکر خلاق تاریخی جامعه بشری است، نه محصول یک فکر خاص، بنابراین ایشان معتقد است که ماشین متعلق به یک فرد نیست و مالکیت آن نیز نمی تواند فردی باشد.

این موضوع فکر نو و تازه ای است که استاد شهید مطهری مطرح می فرمایند. و می توان گفت که: تا قبل از ایشان مشاهده نشده است که کسی مسئله را به این صورت مطرح کرده باشد و بین سرمایه داری جدید از لحاظ جوهری و سرمایه داری قدیم که سرمایه در به دست آوردن سود موثر بود و یا حتی استثمار کارگر که این استثمار ناشی از ماهیت ابزار نبود، بلکه ناشی از روابط غیرعادلانه بین کارفرما و کارگر بود فرقی گذاشته باشد. قبلاً عنصر چانه زنی کارفرما موثر بود که می توانست مزد کارگر را پایین نگه دارد، اما در این جا؛ یعنی در سرمایه داری جدید، عنصری به نام ماشین در اختیار سرمایه دار قرار گرفته است که خود خلاق می باشد و به صورت بسیار گسترده ای تولید را افزایش می دهد و حال آن که این عنصر به تعبیر استاد مطهری قابلیت تملک خصوصی را ندارد.

این نظریه گرچه احتمالاً می تواند مورد نقد هم قرار گیرد، ولی یک نظریه ی ابتکاری است و از این جهت می توان گفت که نشان دهنده ی خلاقیت فکر و روحیه ی ابتکاری آن شهید عزیز می باشد.

در یک ارزیابی کلی، کتاب یاد شده از دیدگاه دریافتِ نظراتِ یک محقق و متفکر اسلامی قابل توجه است. و مباحث مربوط به رابطه ی اسلام و اقتصاد در آن به خوبی توصیف شده و به عنوان نظرات مکتب اسلام می توان روی این نظریات تکیه نمود. البته باید توجه کرد که نوشته های ایشان لزوما نشان گر و بیان گر دیدگاه های واقعی استاد مطهری نمی باشد. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، ممکن است یک نویسنده ی محقق، نکاتی به ذهنش برسد که برای حفظ آن ها، آن را یادداشت کند و قبل از بازنگری و بررسی دقیق نیز مایل به چاپ آنها نباشد، بنابراین نمی توان لزوما یادداشت های اولیه ی استاد را جزو دیدگاه های اصولی و قطعی ایشان به شمار آورد.
باتشکر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام