خوش آمديد,
مهمان
|
|
به نام خدا
دستهبند و ویژگیهای فرهنگ انسان از همان ابتدایی که خود را در زمین یافت، به جستوجوی روشی برای زندگی کردن پرداخت. او با انسانهای دیگر و طبیعت روبهرو بود و از آنجا که خداوند متعال پدر همهی انسانهای امروزین را آدم ابوالبشر قرار داد و او را نبی خود در زمین، بنابراین ارتباط انسان با خدا هماهنگکنندهی ارتباط او با دیگران و طبیعت قرار گرفت. این برخورد انسان با دیگران و طبیعت، در به دست آوردن قاعدهای برای زندگی است. با گذشت زمان و رشد علمی و تکنولوژیکی، انسان به راههای جدیدی برای به استخدام درآوردن طبیعت و مبادله با انسانهای دیگر دست یافت و همین طور تاریخی در پشت سر خود و آیندهای برای نسلهای خود یافت که در این معادله به روش زندگی پرداخت. این همان معادلهای است که میتوان به آن «فرهنگ» گفت. «انسان اساساً موجودی فرهنگی است. فرآیند درازمدت انسان شدن، که حدود پانزده میلیون سال پیش آغاز شده است، اساساً گذر از انطباقی ژنتیکی با محیط طبیعی به انطباقی فرهنگی بوده است.» (دنی کوش، 1947، ص 6) که البته به نظر بنده، وجود انبیا و دین تغییرات اساسی در زندگی انسان از زمان آدم ابوالبشر به وجود آورده و نوع برخورد انسان با طبیعت را تغییر داده است. در جریان این تحول که به پدید آمدن انسان اندیشهورز یا انسان نخستین انجامید، بشر از زندگی صرفاً حیوانی همراه با نیازهای اولیهی مادی فاصله گرفت و تمامی زندگی او در پرتو اندیشه قرار گرفت که فرهنگ او نیز همین است. پس دیگر نزد انسان هیچ چیز طبیعی خالص نیست، حتی کارکردهایی که به نیازهای فیزیولوژیکی مربوط میشوند؛ مانند گرسنگی، خواب، میل جنسی و غیره که همگی تحت تأثیر فرهنگ قرار دارند. برای همین، جوامع گوناگون به این نیازها به صورتهای مختلف پاسخ میدهند. بنابراین «نه تنها فرهنگ این امکان را به انسان میدهد که خود را با محیط خویش منطبق سازد، بلکه این توانایی را نیز به او میبخشد که محیط را با خود، با نیازها و برنامههای خود انطباق دهد. به بیانی دیگر، فرهنگ تغییر شکل طبیعت را امکانپذیر میسازد.» (همان) هر جامعهای در روند رو به رشد خود، در جهت تأمین نیازهایش، به تمام اجزای توسعه توجه دارد. توسعهای که در فرهنگ دینی ما به نام رشد و آبادانی از آن یاد میشود، شامل توسعه در عمران، توسعه در علم، در روابط دیپلماتیک، در فرهنگ و... است. معمولاً هر وقت از توسعه در یک جامعه نام برده میشود، آنچه به ذهن متبادر میگردد، توسعه در بخشهای عمرانی و سیاسی و اقتصادی است و معمولاً مقولهی فرهنگ مورد غفلت قرار میگیرد و به رابطهی فرهنگ با اجزای دیگر توسعه توجهی نمیشود. لذا به وجود آمدن مریضیهای فرهنگی در کشور ما، که روند توسعهای آن بعد از هشت سال دفاع مقدس آغاز شده است و اکنون مقام معظم رهبری از آن به عنوان مظلومیت بخش فرهنگ یاد میکنند (بیانات معظمله در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت به مناسبت هفتهی دولت، 4 شهریور 1386) دور از انتظار نیست. در نگاه توسعهای به کشور ما بعد از انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، روبهرویی فرهنگ ایرانی اسلامی با فرهنگ متجدد غرب، تضادهای زیادی را در فرهنگ عمومی کشور به وجود آورده که توجه مقام معظم رهبری به تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی، ناشی از حملهی فرهنگ غربی به فرهنگ اسلامی است و همواره بعد از انقلاب، خلأ کشف تئوری توسعهی پایدار با محوریت فرهنگ دینی، مشهود بوده است. برای این کار لازم است مهمترین دستگاه متولی امر فرهنگ در کشور، یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی، همایشها و رسالههای دکتری را در جهت تئوریپردازی چنین مسئلهای، که در رشد و بالندگی کشور نقش بسزایی دارد، معطوف کند. در این میان، همهی دستگاهها و سازمانهای فرهنگی موظف به برنامهریزی و اجرای سیاستهای نظام اسلامی در جهت تعالی فرهنگی مردم هستند که البته باید هماهنگی منظمی میان این برنامهها وجود داشته باشد. برای داشتن یک برنامهریزی هماهنگ و کامل از جهت کلی و جزئی بودن آن، باید به شناخت کاملی از جامعهی هدف در شاخصهای فرهنگی آن دست یابیم تا با مشخص کردن نقطهی متعالی بتوان به ترسیم خطوط کلی و جزئی مسیر رشد و بالندگی فرهنگی دست یافت. شاخصبندی در امر فرهنگ ما را در برنامهریزیها و مسیر توسعهی فرهنگی یاری میرساند، خصوصاً که این شاخصها با ادبیات اسلامی و در قیاس با شاخصهای جهانی یونسکو تهیه شده باشد.در این نوشتهی اندک، به عنوان شروع کار، به زوایای مختلف اهمیت فرهنگ در توسعهی ایرانیاسلامی اشاره میکنیم. دستهبندی فرهنگ برای شناسایی فعالیت فرهنگی و فرهنگ در جامعه، باید به دستهبندی مردم در استفاده از فرهنگ توجه کنیم. معمولاً سنجش فرهنگ در دو قسمت اقتصادی و غیراقتصادی انجام میگیرد (چنان که یونسکو چنین دستهبندیای ارائه داده است). از این حیث، به سه دسته از فرهنگ میرسیم: - فرهنگ عامهپسند (mass culture): فرهنگ عامهپسند همان فرهنگ روزمرهی مردم در مصرفگرایی و خوشگذرانی است. این فرهنگ توزیعشده به وسیلهی رسانههای توده است که آدورنو و هورکهایمر، دو اندیشمند مطالعات انتقادی، از آن به عنوان صنعت فرهنگ نام میبرند. اساساً این نوع فرهنگ به سمت پر کردن اوقات فراغت و بازار تمایل دارد. مردم برای آن چیزی پول میدهند که از آن لذت ببرند و خوششان بیاید. «Popular culture» هم در این تقسیمبندی شبیه فرهنگ عامهپسند است. - فرهنگ عامه (folk culture): در فرهنگ عامه، سنتهای جامعه بازنمایی میشود و در حقیقت نشانی از گذشتهی فرهنگ در جامعه دیده میشود. در فرهنگ ایرانی، مراسم محرم را در این فرهنگ میبینیم که از درون عمق سنتهای دیرین ایرانیاسلامی برآمده است. شاید این فرهنگ را به نوعی فرهنگ دینی جامعه بدانیم، اما باید توجه داشت که لزوماً سنتی بودن موافقت با دینی بودن ندارد، بلکه در عصر حاضر، شاهدیم محصولات فرهنگی با قالبهای عامهپسند و محتوای عامه تولید میشود. - فرهنگ عمومی (public culture): اساساً فرهنگ مورد نظر نظم عمومی جامعه است. این فرهنگ ایدهآل جامعه و همهگیر است. فرهنگهای مضافی مثل فرهنگ آپارتماننشینی، ترافیک، موبایل، کامپیوتر و از این دست، در قالب همین فرهنگ تعریف میشوند. در این فرهنگ تلاش میشود برقراری نسبت درست میان افراد و رفتار در عرصهی عمومی برسیم. ویژگیهای فرهنگ فرهنگ و امر فرهنگی را میتوان با ویژگیهایی شناسایی کرد. یونسکو برای فرهنگ سه ویژگی برمیشمارد: آموزش، آرشیو کردن و نگهداری کردن. آموزش باعث انتقال در امر فرهنگ میشود که میتواند آموزش حرفهای (اقتصادی) یا غیرحرفهای (غیراقتصادی) باشد. به طور مثال، آموزش علوم میتواند اقتصادی باشد و آموزش هنر تاریخی یک جامعه از سوی دولت آن غیراقتصادی باشد. انتقالپذیری فرهنگ در واقع نتیجهی آموزشپذیر بودن آن است. فرهنگ از طریق آموزش، از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود و تداوم مییابد که این همان انتقال در بستر زمان است که به نوعی میتوان آن را انتقال طولی فرهنگ دانست. فرهنگ همچنین در پی جابهجاییها و تماسها و انواع گوناگون ارتباطات انسانی در بستر مکان نیز جابهجا میشود و عناصر و اجزایی از آن، از قوم و جامعهای به قوم و جامعهای دیگر انتقال مییابد که در این حالت، انتقال عرضی فرهنگ رخ داده است. انتقال زمانی فرهنگ در سراسر حیات هر فرهنگ و با آهنگی کموبیش یکسان صورت میپذیرد؛ اما انتقال مکانی و حجم عناصری که انتقال مییابد به میزان تماسها و شدت و ضعف روابط، حجم مبادلات و متغیرهایی از این قبیل وابسته است (آشنا، کلاس سیاستگذاری فرهنگی/ فریدون وحیدا، 1381، ص 2). عنوان درس :اقتصاد و فرهنگ استاد : جناب آقای عزیزیان دانشجو : محمد جعفری پایان 17/5/92 |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|