1.تاریخچه اقتصاد و فرهنگ:
رشته مطالعاتی اقتصاد فرهنگ در گذشته از دید اقتصاد دانان بر جسته پنهان مانده بود در سال 1959 میلادی برای اولین بار اقتصاددان معروف آمریکایی کالبرایت بحث تقابل اقتصاد و هنر را در مقاله ای مطرح کرد و به مباحثی مانند وضیعت اقتصادی هنر مندان و نقش طراحی هنری در افزایش کالای صنعتی پرداخت بعد از او اقتصاد دان دیگری به نام رابینز در خصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت از فعالیت های فرهنگی هنری وتامین مالی حوزه ها پرداخت در سال 1966 میلادی در واقع سال آغاز اقتصاد فرهنگ است که کتابی بنام هنر های نمایشی وتناقض اقتصادی نوشته شده که در آن با استفاده از ابزار های معمول به بررسی اقتصادی حوزه فرهنگ و اقتصاد پرداختند اولین انجمن اقتصاد فرهنگ در سال 1973 به وجود آمد و در سال 1977 اولین مجله اقتصاد فرهنگ انتشار یافت و بعد از آن مطالعات در خصوص اقتصاد و فرهنگی غنی تر شد.
2.ضرورت توجه به اقتصاد فرهنگ:
الف) اهداف اقتصادی
ب)با توجه به اینکه اقتصاد فرهنگ از مقوله اقتصاد بخشی عمومی است بنابراین بخش خصوصی و از طرف بسیاری از فعالیتهای فرهنگی را نمیتوان به بخش خصوصی واگذار کرد که این بخش ها معمولا در اختیار دولت است.
ج)در دنیای مدرن امروزی اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده یعنی باید با توجه به نیاز مصرف کننده تولید شود.
چ)پدیده جهانی شدن فرهنگ
ح)با توجه به تغییر رویکرد به حقوق و سیاست به وجود آمدن موج دموکراسی وتداوم آن وتشدید توجه به افکار عمومی نیازمند آن است که بیش از گذشته به مخاطبان یعنی مصرف کنندگان محصولات فرهنگی توجه داشته باشیم که این عوامل می توان افزایش جمعیت افزایش سطح سواد عمومی وتحول آموزش عالی را افزود.
3.تعریف اقتصاد فرهنگ:
اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی از علم اقتصاد است که حیطه آن کاربرد اصول نظرات و مفاهیم علم اقتصاد در جهت تجزیه و تحلیل مسایل اقتصادی بخش فرهنگ ودر نهایت ارایه خط و مشی های سیاسی در جهت بهبود مدیریت فعالیت هاب فرهنگی است.
بهترین موضوعاتی که در اقتصاد فرهنگ به آن می پردازیم عبارت است از ک
_بررسی نقاط اجتماعی محصولات فرهنگی
_رشد و گسترش صنایع فرهنگی مانند مطبوعات کتاب فیلم و....
_بررسی میزان بودجه اختصاص یافته به بخش فرهنگ چه در زمان رونق اقتصادی چه در زمان رکود اقتصادی
_بررسی نوع و کارایی یارانه هایی که بخش فرهنگ اختصاصی می یابد.