سه شنبه, 15 خرداد 1403

 



موضوع: پاسخ به سوالات استاد عزیزیان - درس اقتصاد و فرهنگ

پاسخ به سوالات استاد عزیزیان - درس اقتصاد و فرهنگ 10 سال 10 ماه ago #18777

***سوال اول

اقتصاد چیست

انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند .

وظیفه علم اقتصاد

تجزیه ، تحلیل و تو ضیح شرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارد ، می پردازد . و اقتصاد بر خلاف علوم طبیعی ، علم محض نیست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تأثیر اراده بشر قرار می گیرد .
يكي دیگر از وظايف عمده علم اقتصاد گرد آوري آمار و تجزيه و تحليل ، تشريح يا توضيح رابطه اقتصادي غامضي است كه ميان پول ، توليد ، قيمتها ، بي كاري و ساخت مالياتي ( به صورتي منطقي و با مفهوم در ارتباط با يكديگر ) وجود دارد.
دقت در مشهودات و توجه به جزييات در اكثر موارد رابطه درست ميان علت و معلول در پديدار هاي اقتصادي را نشان مي دهد . اين چيزي است كه اقتصاددانان اغلب بايد از آن آگاهي داشته باشند.

تمام نظامهاي اقتصادي و همچنين افراد و دولتهاي محلي پيوسته با مشكلي آزار دهنده و بسيار مهم روبرو هستند : چگونه نياز هاي نامحدود انسان براي كالا و خدمات را مي توان با كالا هاي موجود كه عرضه اي به شدت محدود دارند ، برآورده ساخت. نظر به اينكه فقط درصد كوچكي از كالاهاي مورد نياز عملاً مي توانند در هر نقطه از جهان توليد شوند ، جوامع اقتصادي با مشكل اساسي ندرت ( كميابي ) روبرو هستند.


***سوال دوم
رابطه علم اقتصاد با سایر علوم

علم اقتصاد با سایر علوم ، به ویژه با علوم انسانی ، روابط نزدیک و پیوند های نا گسستنی دارد تا جایکه خود گاهی مکمل آنها تلقی میشود . جامعه شناسي ، علم سياست ، روانشناسي ، مردم شناسي تماما از علوم اجتماعي هستند كه موضوع انها با مسائلي كه موضوع علم اقتصاد است ارتباط دارد

الف- رابطه اقتصاد با حقوق :

رابطه اقتصاد با حقوق از طریق مجاری مختلف برقرار می گردد. در واقع حقوق است که چارچوب فعالیت اقتصادی و نهادها و سازمان اجتماعی (حقوق اساسی) ، روابط مربوط به کسب و انتقال ثروت و مالکیت ابزار تولید و بطور کلی روابط مدنی بین افراد (حقوق مدنی) و روابط فردی و صنفی و دسته جمعی مربوط به کار (حقوق کار) همچنین روابط مختلف مربوط به کسب و تجارت (حقوق تجارت) را مورد مطالعه قرار میدهد. و بدین ترتیب ، شرایط نهادی و حدود فعالیت اقتصادی را تعیین میکند . ولیکن حقوق ، برخلاف اقتصاد مبتنی بر اصول و قوانینی است که به وسیله جامعه پذیرفته شده و جنبه اجباری و دستوری دارد.

ب- رابطه اقتصاد با روانشناسی :

رابطه اقتصاد با روانشناسی ، شاید نزدیکتر و ناگسستنی تر از روابط آن با هر علم و فن دیگری باشد و این رابطه تا حدی است که غالباً گفته میشود اصولاً اقتصاد روی سه پایه رونشناسی : مربوط به فرد ( روانشناسی فردی ) ، گروه ( روانشناسی اجتماعی و ملی ) و روانشناسی توده ها بنا شده است . در واقع ، روانشناسی است که امکان میدهد کردار انسانها به طور انفرادی و اجتماعی توجیه گردد ، و انگیزه های اصلی از فعالیت اقتصادی (انگیزه های عقیدتی و مسلکی، اخلاقی و مادی ، از قبیل : نفع شخصی یا منافع دسته جمعی ) شناخته شود . و براساس این کردار های شناخته و توجیه شده است که اغلب اصول علم اقتصاد حاصل شده است .

ج- رابطه اقتصاد با جامعه شناسی :

رابطه اقتصاد با جامعه شناسی به حدی است که غالباً قلمرو این دو به سختی از همدیگر قابل تفکیک است. در واقع جامعه شناسی جستجو و کشف قوانین حاکم به نظام و تحول گروه ها و جامعه ها را موضع اصلی خود قرار میدهد و علم اقتصاد به ویژه اقتصاد کلان نیز هدف مشابه دارد. ولی اقتصاد بیشتر به تمایلات و کردار های مادی توجه میکند و جامعه شناسی کلیه تمایلات و کردار های گروه ها و جامعه ها را در نظر میگیرد .

د- رابطه اقتصاد با تــــــــــاریخ :

تاریخ مجموعه تجاربی است که بشریت از گذشتۀ خود دارد . و ازین رو تاریخ و یا پدیده های تاریخی یکی از ابزار های تحلیلی مهمی اقتصاد تلقی میشود . اصولاً پدیده های معاصر و مربوط به حال ، که جهت مشاهده و استنتاج بکار میرود ، بسیار محدود اند. اما وقتی به گذشته یعنی به تاریخ توجه میشود پدیده های متعدد و قلمرو تفکر و بررسی وسیع تر میگردد . در عمل اقتصاد از تاریخ نیز تفکیک ناپذیر است : در واقع تاریخ اقتصادی اقتصاد دیروز است و اقتصاد امروز تاریخ اقتصادی فردا را تشکیل میدهد. معمول است که تاریخ عقاید از تاریخ پدیده ها تفکیک گردیده ، ولیکن این تفکیک جنبه تصنعی دارد زیرا که همیشه عقاید تابع پدیده ها بوده بطوریکه پدیده ها به ویژه پدیده های مادی هر عصر روی طرز تفکر افراد اثر میگذارد . و متقابلاً نفوذ پدیده ها در طرز فکرها به همان اندازه شدید است. بنابرین وجود همبستگی داخلی بین این دو رشته تاریخ آشکار است .
تاریخ است که انقلاب صنعتی ، تکوین پول و تحول پشتوانه آن ، بحران های اقتصادی و انقلابات اجتماعی که اغلب ناشی از آنها است ، همچنین همکاری میان ملت ها و بلاخره تکامل سازمان ها و نظام ها و تغییر آنها را توصیف میکند.

هـ - رابطه اقتصاد با جغرافیا :

رابطه اقتصاد با جغرافیا ناشی از همان تأثیر عامل مکان در تحلیل و عمل اقتصادی است . در واقع ، جغرافیا داده ها بررسی و عمل مربوط به عوامل طبیعی و چارچوب فضائی را در اختیار اقتصاد میگذارد به عبارت دیگر ، جغرافیه رابطه انسان را با طبیعت نشان میدهد و فضاء یا محیط فعالیت آنرا فراهم میسازد . اقتصاد دان در موارد بسیاری به کمک جغرافیه دان نیاز دارد . مثلاً وقتی او طبیعت را به منزله منبع مواد اولیه و محل حمل و نقل یا نصب ماشین و آلات ویا محل استقرار صنایع و تجارت و بطور کلی فعالیت اقتصادی و حرکات انسان ها و سرمایه ها مورد توجه قرار میدهد و درین موارد اقدام به بررسی و اتخاذ تصمیم میورزد ، معلومات جفرافیه دان را اساس کار خود قرار میدهد و او میداند که اگر اطلاعات جغرافیوی مساعد و سازگار نباشند رنج و مشقت انسان ها در فعالیت اقتصادی خود به مراتب بیشتر و هزینه های مادی و " استهلاک نیروی انسانی " دو چندان خواهد بود ازین جهت است که اقتصاد دان قبل از اتخاذ تصمیم معلومات جغرافیوی را بررسی میکند و بعد از استنتاج به اقدام و عمل اقتصادی میپردازد.

و – رابطه اقتصاد با ریاضیات :

رابطه اقتصاد با ریاضیات ، مدام در حال توسعه است . در واقع ، ریاضیات برای اقتصاد یک روش استدلال مبتنی بر قیاس ، بدو شکل پیوسته ( نقشه ها و خطوط ) و نا پیوسته ( ارقام ) فراهم میکند و اقتصاد ازین نظر تحول و تکامل خود را تا حد زیادی مدیون ریاضیات میداند. با استفاده از ریاضیات توأم با آمار است که امروزه اقتصاد برای خود ابزار مطمئینی چون اقتصاد سنجی و الگوها فراهم آورده و از آنها در تجزیه و تحلیل و اتخاذ تصمیم نهایت استفاده را میبرد. اقتصاد قبل از همه یک علم اجتماعی و مربوط به کردار انسان ها است و مسایل اجتماعی و کردار انسان ها عموماً جنبه کیفی دارد و تبدیل آنها به کمیت های قابل سنجش و اندازه گیری به ندرت عاری از خطاء است. بدین ترتیب علم اقتصاد دارای روابط متعددی با علوم مختلف دیگر است ولیکن به منزله یک علم اقتصاد بر خود روش های بخصوصی جهت تجزیه و تحلیل پدیده ها دارد .

***سوال سوم
قانون عرضه و تقاضا

تقاضا

تقاضا جدول یا منحنی است که نشاندهنده مقادیر مختلفی از یک کالا میباشد که مصرف کنندگان در یک دوره زمانی مشخص و در قیمتهای معین، قادر و مایل به خریداری آنها هستند. به بیان دیگر تقاضا مقادیر مختلفی از یک کالا را نشان می دهد که در قیمتهای مختلف به شرط ثبات سایر شرایط خریداری می شوند.

قانون تقاضا

مهمترین ویژگی تقاضا این است که: با فرض ثبات سایر شرایط، هنگامی که قیمت کاهش می یابد مقدار تقاضا افزایش می یابد و بالعکس هنگامی که قیمت افزایش می یابد مقدار تقاضا کاهش خواهد یافت. به طور خلاصه، رابطه معکوسی میان قیمت و مقدار تقاضا وجود دارد.

عرضه

عرضه جدولی از داده ها یا منحنی ای است که مقادیر مختلفی از یک کالا که تولید کنندگان قادر و مایل به فروش آنها در قیمتهای مشخصی در یک دوره مشخص هستند را نشان می دهد.

قانون عرضه

هنگامی که قیمت افزایش می یابد مقدار عرضه هم افزایش می یابد و هنگامی که قیمت کاهش می یابد مقدار عرضه هم کاهش می یابد. این رابطه را قانون عرضه می نامند.

عرضه چیست؟

عَرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین می‌توان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
۱-درآمد
۲-هزینه تولید

تقاضا چیست؟

تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.



پایان
2/5/92
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام