دوشنبه, 28 خرداد 1403

 



موضوع: سئوال هفته

جواب سوالات 10 سال 10 ماه ago #19546

1-علم اقتصاد ازنظر وظیفه به دو دسته خردوکلان تقسیم میشود علم اقتصاد خردبخشی ازتجزیه وتحلیل مسائل اقتصادی مپاست که مربوط به اقتصاد خرداست که درمورد مطالعه چگونگی تصمیم گیری توسط افراد خانوارها وبنگاههاست واقتصاد کلان مربوط به رفتار اقتصادی کلان است که رفتاراقتصادی رادر سطح کلان وکل مورد مطالعه قرارمیدهد ورویکرداقتصادی رادرسطح وسیع برعهده دارد
2- اقتصاد شاخه ایست ازعلوم اجتماعی که یک علم انتزاعی نیست وبا علوم دیگر درارتباط است علومی مانند علم روانشناسی جغرافیا حقوق ریاضی جامعه شناسی
3-قانون تقاضا وقتی که قیمت یک کالا افزایش میبابد تقاضا کاهش یافته ووقتی قیمت کالایی کاهش می یابدتقاضا نیز افزایش یافته وبرعکس
وقانون عرضه که بین عرضه یک کالاوقیمت ان رابطه مستقیم وجود داشته که اگر قیمت کالایی افزایش یابد عرضه ان کالا افزایش میباشد وبرعکس
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

سئوال هفته 10 سال 10 ماه ago #19562

  • حمید کوشا
  • حمید کوشا's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 61
  • Thank you received: 10
- تاریخچه اقتصاد فرهنگ را بیان کنید ؟
هرچند تولید و مصرف محصولات فرهنگی در میان فعالیتهای بشر سابقه طولانی دارد اما در خصوص اقتصاد فرهنگ کارهای جدی به تازگی آغاز شده است . در سال 1959 میلادی برای اولین بار گالبرایت اقتصاددان معروف آمریکایی بحث تقابل اقتصاد و هنر را در مقاله ای مطرح کرد و به مباحثی مانند وضعیت اقتصادی هنرمندان و نقش طراحی هنری در افزایش کالای صنعتی پرداخت. بعد از او اقتصاددان دیگری به نام راپینز درخصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت از فعالیت های فرهنگی هنری و تعمیم مالی موزه ها پرداخت . درسال 1966 میلادی در واقع سال آغاز اقتصاد فرهنگ است که اقتصاددانانی کتابی به نام هنرهای نماشی و تناقضی اجتمعی نوشتند که در آن با استفاده از ابزارهای معمول به بررسی اقتصادی حوزه هنر و اقتصاد پرداختند. اولین انجمن اقتصاد فرهنگ در سال 1973 بوجود آمد و درسال 1977 اولین مجله اقتصادی فرهنگ انتشار یافت . بعد از آن مطالعات درخصوص اقتصاد و فرهنگ غنی تر شد .

2- منظور از ضروزت توجه به اقتصاد فرهنگ چیست ؟

1- اهداف اقتصادی : بدین ترتیب که فرض مهم در اقتصاد آن است که با منابع محدود نیازهای نامحدود را بطرف سازیم یعنی منابع به گونه ای تخصیص یابند که اولا بجا و مناسب باشند و ثانیا بیشترین نتایج منابع به عمل آید . در فرهنگ نیز مانند دیگر جنبه ها ی منابع با کمبود منابع مواجه هستیم و ضرورت دارد که درباره اختصاص بهینه منابع جهت نیازهای جامعه توجه کافی داشته باشیم .
2- باتوجه به اینکه اقتصاد فرهنگ از مقوله اقتصاد بخش عمومی است بنابراین بخش خصوصی و از طرفی بسیاری از فعالیت های فرهنگی را نمیتوان به بخش خصوصی واگذار کرد که این بخش ها معمولا در اختیار دولتها هستند .
3- در دنیای مدرن امروزی اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده است یعنی باید با توجه به نیاز مصرف کننده تولید شود و دیگر خصوصیات اثر فرهنگ از قبیل منحصر به فرد بودن غیر قابل انتشار بودن مد نظر نیست . و این به علت تجاری شدن بخش فرهنگ است که بایستی به عرضه و تقاضای محصولات فرهنگی توجه خاصی نمود .
4- پدیده جهانی شدن فرهنگ یکی دیگر از علل ضرورت توجه به بخش فرهنگ است جهانی شدن با ویژگیهای شتابنده مستمر و پیوسته نیازمند به یکسان سازی تولید در عرضه کالاهای فرهنگی است در واقع جهانی شدن موجب تغییر اصل سنت به مدرینته است .
5- باتوجه به تغییر رویکرد به حقوق وسیاست بوجود آمدن موج دموکراسی و تداوم آن و تجدید توجه به افکارعمومی نیازمند آن است که بیش از گذشته به مخاطبان یعنی مصرف کنندگان به محصولات فرهنگی توجه داشته باشیم که به این عوامل میتوان افزایش جمعیت ، افزایش سطح سواد عمومی و تحول آموزش عالی را افزود .
3- تعریف اقتصاد فرهنگ را بیان کنید ؟
اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی از علم اقتصاد است که حیطه موضوعی کاربرد اصول و نظریات و مفاهیم علم اقتصاد درجهت تجزیه وتحیل مسائل اقتصادی بخش فرهنگ و در نهایت ارائه خط و مشی های سیاسی درجهت بهبود مدیریت فعالیت های فرهنگی است. مهمترین موضوعاتی که در اقتصاد فرهنگ به آن می پردازیم عبارت است از :
1- بررسی نقاط اجتماعی محصولات فرهنگی
2- رشد و گسترش صنایع فرهنگی مانند مطبوعات ، کتاب ، فیلم ، سینما ، تلویزیون و ...
3- بررسی میزان بودجه اختصاصی به بخش فرهنگی چه در زمان رونق اقتصادی و چه در زمان رکود اقتصادی
4- بررسی سطح نوع و کارایی یارانه های که به بخش فرهنگ اختصاص می یابد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

سئوال هفته 10 سال 10 ماه ago #19581

  • حمید کوشا
  • حمید کوشا's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 61
  • Thank you received: 10
- تاریخچه اقتصاد فرهنگ را بیان کنید ؟
هرچند تولید و مصرف محصولات فرهنگی در میان فعالیتهای بشر سابقه طولانی دارد اما در خصوص اقتصاد فرهنگ کارهای جدی به تازگی آغاز شده است . در سال 1959 میلادی برای اولین بار گالبرایت اقتصاددان معروف آمریکایی بحث تقابل اقتصاد و هنر را در مقاله ای مطرح کرد و به مباحثی مانند وضعیت اقتصادی هنرمندان و نقش طراحی هنری در افزایش کالای صنعتی پرداخت. بعد از او اقتصاددان دیگری به نام راپینز درخصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت از فعالیت های فرهنگی هنری و تعمیم مالی موزه ها پرداخت . درسال 1966 میلادی در واقع سال آغاز اقتصاد فرهنگ است که اقتصاددانانی کتابی به نام هنرهای نماشی و تناقضی اجتمعی نوشتند که در آن با استفاده از ابزارهای معمول به بررسی اقتصادی حوزه هنر و اقتصاد پرداختند. اولین انجمن اقتصاد فرهنگ در سال 1973 بوجود آمد و درسال 1977 اولین مجله اقتصادی فرهنگ انتشار یافت . بعد از آن مطالعات درخصوص اقتصاد و فرهنگ غنی تر شد .

2- منظور از ضرورت توجه به اقتصاد فرهنگ چیست ؟

1- اهداف اقتصادی : بدین ترتیب که فرض مهم در اقتصاد آن است که با منابع محدود نیازهای نامحدود را بطرف سازیم یعنی منابع به گونه ای تخصیص یابند که اولا بجا و مناسب باشند و ثانیا بیشترین نتایج منابع به عمل آید . در فرهنگ نیز مانند دیگر جنبه ها ی منابع با کمبود منابع مواجه هستیم و ضرورت دارد که درباره اختصاص بهینه منابع جهت نیازهای جامعه توجه کافی داشته باشیم .
2- باتوجه به اینکه اقتصاد فرهنگ از مقوله اقتصاد بخش عمومی است بنابراین بخش خصوصی و از طرفی بسیاری از فعالیت های فرهنگی را نمیتوان به بخش خصوصی واگذار کرد که این بخش ها معمولا در اختیار دولتها هستند .
3- در دنیای مدرن امروزی اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده است یعنی باید با توجه به نیاز مصرف کننده تولید شود و دیگر خصوصیات اثر فرهنگ از قبیل منحصر به فرد بودن غیر قابل انتشار بودن مد نظر نیست . و این به علت تجاری شدن بخش فرهنگ است که بایستی به عرضه و تقاضای محصولات فرهنگی توجه خاصی نمود .
4- پدیده جهانی شدن فرهنگ یکی دیگر از علل ضرورت توجه به بخش فرهنگ است جهانی شدن با ویژگیهای شتابنده مستمر و پیوسته نیازمند به یکسان سازی تولید در عرضه کالاهای فرهنگی است در واقع جهانی شدن موجب تغییر اصل سنت به مدرینته است .
5- باتوجه به تغییر رویکرد به حقوق وسیاست بوجود آمدن موج دموکراسی و تداوم آن و تجدید توجه به افکارعمومی نیازمند آن است که بیش از گذشته به مخاطبان یعنی مصرف کنندگان به محصولات فرهنگی توجه داشته باشیم که به این عوامل میتوان افزایش جمعیت ، افزایش سطح سواد عمومی و تحول آموزش عالی را افزود .
3- تعریف اقتصاد فرهنگ را بیان کنید ؟
اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی از علم اقتصاد است که حیطه موضوعی کاربرد اصول و نظریات و مفاهیم علم اقتصاد درجهت تجزیه وتحیل مسائل اقتصادی بخش فرهنگ و در نهایت ارائه خط و مشی های سیاسی درجهت بهبود مدیریت فعالیت های فرهنگی است. مهمترین موضوعاتی که در اقتصاد فرهنگ به آن می پردازیم عبارت است از :
1- بررسی نقاط اجتماعی محصولات فرهنگی
2- رشد و گسترش صنایع فرهنگی مانند مطبوعات ، کتاب ، فیلم ، سینما ، تلویزیون و ...
3- بررسی میزان بودجه اختصاصی به بخش فرهنگی چه در زمان رونق اقتصادی و چه در زمان رکود اقتصادی
4- بررسی سطح نوع و کارایی یارانه های که به بخش فرهنگ اختصاص می یابد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

سئوال هفته 10 سال 10 ماه ago #19598

1- درسال 1959 میلادی برای اولین بار اقتصاددان معروف آمریکایی به نام گالبرایت بحث تقابل اقتصاد وهنر را درمقاله ای مطرح نمود وبه مباحثی مانند وضعیت اقتصادی هنرمندان ونقش طراحی هنری درافزایش کالای صنعتی پرداخت . بعدازاو اقتصاددان دیگری به نام رابینز درخصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت ازفعالیتهای فرهنگی، هنری و تامین مسائل مالی موزه ها پرداخت . درسال 1966 میلادی که آغاز سال اقتصاد وفرهنگ است وکتابی به نام هنرهای نمایشی وتناقص اقتصادی درهمین سال بااستفاده ازابزارهای معمول نوشته شد وبه بررسی اقتصادی درحوزه فرهنگ واقتصاد پرداخت. اولین انجمن اقتصاد وفرهنگ درسال 1973 بوجود آمد و درسال 1977 میلادی اولین مجله اقتصاد فرهنگ منتشر شد.

2- درارتباط با اهداف اقتصادی فرض مهم براین است که بامنابع محدودنیازهای نامحدود رابرطرف سازیم یعنی منابع به نحوی تخصیص یابند که به جا ومناسب باشد وبیشترین نتایج به عمل آید . درفرهنگ نیز مثل جنبه های دیگر جامعه باکمبودمنابع مواجه ایم وضرورت داردکه درباره اختصاص بهینه منابع جهت نیازهای جامعه توجه کافی به عمل آید
باتوجه به اینکه اقتصاد فرهنگ ازمقوله اقتصاد بخش عمومی است وازطرفی بسیاری از فعالیتهای فرهنگی رانمیتوان به بخش خصوصی واگذارکرد و این بخشها معمولا" دراختیار دولت است.
دردنیای مدرن امروزی اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده است یعنی باید باتوجه به نیاز مصرف کننده تولید شود ودیگر خصوصیات اثرفرهنگی ازقبیل منحصر به فرد بودن ، غیر قابل انتشار بودن مدنظر نیست واین به علت تجاری شدن بخش فرهنگ است که باید به عرضه وتقاضای محصولات فرهنگی توجه خاص نمود.
پدیده جهانی شدن فرهنگ یکی دیگر ازعلل ضرورت توجه به بخش فرهنگ است . جهانی شدن باویژگیهای شتابنده ، مستمر وپیوسته نیازمند به یکسان سازی تولیدی درعرضه کالاهای فرهنگی است . درواقع جهانی شدن موجب تغییر اصل سنت به مدرنیته است.
باتوجه به تغییررویکرد به حقوق وسیاست بوجود آمدن موج دموکراسی وتداوم آن وتشدید توجه به افکارعمومی نیازمند آن است که بیش از گذشته به خاطبان یعنی مصرف کنندگان محصولات فرهنگی توجه داشته باشیم که بااین عوامل میتوان افزایش جمعیت ، افزایش سطح سواد عمومی وتحول آموزش عالی راافزود.

3- اقتصاد فرهنگ شاخه ای کاربردی ازعلم اقتصاد است که حیطه موضوعی آن کاربرد اصول ، نظریات ومفاهیم علم اقتصاد درجهت تجزیه وتحلیل مسایل اقتصادی بخش فرهنگ ودرنهایت ارائه خط مشی های سیاسی درجهت مدیریت فعالیتهای فرهنگی است .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

سئوال هفته 10 سال 10 ماه ago #19973

تاریخچه اقتصاد فرهنگ را بیان کنید؟
تولید ومصرف محصولات فرهنگی درمیان فعایت های بشر سابقه طولانی دارددراین خصوص کارهای جدی به تازگی آغاز شده این رشته درگذشته از دید اقتصاد دانان برجسته پنهان مانده بود درسال 1959 برای اولین بار 1 اقتصاد دان آمریکایی به نام گالبرایت بحث تقابل اقتصاد وهنر را درمقاله ای مطرح کرد مباحثی مانند وضعیت اقتصادی هنرمندان ونقش طراحی هنریدر افزایش کالای صنعتی پرداخت بعد از او رابینز که اقتصاد دان دیگری بود در حصوص اقتصاد فرهنگ به تحلیل نقش اقتصادی دولت از فعالیت های فرهنگی هنری و تأمین مالی موزه ها پرداخت درسال 1966 میلادی در واقع سال آغاز اقتصاد فرهنگ کهکتابی به نام هنرهای نمایشی و تناقض اقتصادی نوشته شده که در آن با استفاده از ابزار های معمول بهبررسی اقتصاد حوزه فرهنگ و اقتصاد پرداخته اند اولین انجمن اقتصاد فرهنگ در سال 1973 بوجود آمد و در سال 1977 اولین مجله اقتصاد فرهنگ انتشار یافت و بعد از آن مطالعات در خصوص اقتصاد و فرهنگی فنی تر شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

سئوال هفته 10 سال 10 ماه ago #20077

منظور از ضرورت توجه به اقتصادفرهنگ چیست ؟
1 . اهداف اقتصادی : فرض مهم در اقتصاد آن است که با منایع محدود نیازهای نا محدود بشر را برطرف سازیم یعنی منابع به نحوی تخصیص یابند که اولاً به حا و مناسب باشند ثانیاً بیشترین نتایج منابع به عمل آید در فرهنگ مانند جنبه های دیگر جامعه با کمبود مواجه هستیم
2 . با توجه به این که اقتصاد بخش عمومی فرهنگ است و از طرفی بسیاری از فعالیت های فرهنگی را نمی توان به بخش خصوص واگذاری کرد این بخش ها معمولاً در اختیار دولت هست
3 . بر دنیای مدرن امروزی اثر فرهنگ به کالای فرهنگی تبدیل شده است یعنی با توجه به نیاز مصرف کننده تولید شود و دیگر خصوصیات اثر فرهنگی از قبیل منحصر به فرد بودن غیر قابل انتشار بودن مد نظر نیست و این به علت تجاری شدن بخش فرهنگ است که بایستی به عرضه و تقاضای محصولات فرهنگی توجه خاص نمود
4 . پدیده جهانی شدن فرهنگ یکی دیگر از علل ضرورت توجه به بخش فرهنگ است . جهانی شدن با ویزگی های شتابنده مستمر و پیوسته نیازمند به یکسان سازی تولیدی در عرضه کالاهای فرهنگی است در واقع جهانی شدن موجب تعییر اصل سنت به مدرنیته است
5 . با توجه به تغییر رویکرد به حقوق و سیاست بوجود آمدن موج دموکراسی و تداوم آن و تشدید توجه به افکار عمومی نیازمند آن است که بیش از گدشته به مخاطبان یعنی مصرف کنندگان محصولات فرهنگی توجه داشته باشد که با این عوامل می توان افرایش جمعیت افزایش سطح سواد عمومی و تحول آموزش عالی را افزود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ابراهیم عزیزیان فام