خوش آمديد,
مهمان
|
|
|
دانشجویان محترمی که صاحب عنوان قهرمانی در هر رشته ورزشی و سطحی که هستند لطفا پاسخ دهند
ممنون از همکاری دوستان دانشجوی واحد13 |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: خورشید درویش پور کلیشمی, محدثه فرهادی
|
|
با سلام و خسته نباشی ماکه عنوان قهرمانی نداریم چیکارکنیم؟
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
سلام خواهر درویش پور کلیشمی ان شاالله که با تلاش در رشته های ورزشی میتوانیدصاحب یک عنوان قهرمانی شوید. و به نظر بنده همه بچه هایی که در ترم پیش با تمام مشکلات زندگی و کار نمره قبولی گرفتند قهرمانند. |
آخرين ويرايش: 10 سال 2 ماه ago توسط محمود مولائی.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: الهه اورعی, محدثه فرهادی
|
|
سلام آقای مولایی
اگر اینطوریه که شما میگید پس لطفا اسم منو تو لیست قهرمانانتون ثبت کنید. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
خصوصیات دانشجوی واقعی و مطلوب را میتوان از دیدگاه مقام معظم رهبری چنین بیان کرد: جوانان انقلابی دانشگاه سعی کنند خوب درس بخوانند، خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند، فعال باشند نه منفعل.
روی محیط خودشان اثر فکری و روانی بگذارند، این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعه پیرامون خودش را کلاس، استاد و دانشگاه را زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار بدهد. البته این کار با سیاسی کاری به دست نمیآید، با معنویت به دست میآید، با صفا به دست میآید، با استحکام رابطه با خدا به دست میآید، عزیزان من! رابطه با خدا را جدی بگیرید، شماها جوانید، به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، مناجات، نماز، برای شما خیلی لازم است، مبادا اینها را به حاشیه برانید. خانم اورعی سلام . این مطلب را صرفا جهت اطلاع گذاشتم. درست است که گرفتن مدال و قهرمان بودن خیلی خوب است ولی قهرمان واقعی کسی است که در رویارویی با شیطان در نبردی دلاورانه او را به خاک بنشاند و مدال قهرمانی را خداوند عالم بر گردنش بیاندازد. داستانی از پوریای ولی داستانی از پوریای ولی نقل شده که مضمونش این است. ایشان شنید که در شهر اصفهان که در آن روزگار (یعنی عهد صفویه) پایتخت ایران در آن شهر بود مسابقه کشتی از طریق دولت آن زمان برگزار کرده اند. ایشان یکی از قهرمانان کشتی کشور بود و به زانوهای خود آیینه بسته بود.(2) برای شرکت در مسابقه مزبور وارد اصفهان شد و در مسافرخانه ای واقع در میدان کهنه اصفهان اطاقی را اجاره کرد اتفاقاً، آن شب، شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز مسابقه برگزار شود. ناگهان دید زن پیری سینی حلوا در دست دارد و بین مردم پخش می کند و به مردم می گوید بخورید و فرزندم را دعا کنید. پوریا از آن زن پرسید. مادر نذر تو چیست؟ آن مادر گفت فرزندم قهرمان دولتی است شنیده ام پهلوانی بنام پوریا می خواهد فردا با پسرم کشتی بگیرد و شنیده ام که تاکنون کسی نتوانسته پشت پوریا را به زمین بزند من این حلوا را نذر کرده ام که پسرم پیروز شود و پوریای ولی شکست بخورد زیرا اگر پسرم شکست بخورد حقوق دوازده سر عائله او قطع خواهد شد. پوریا گفت: مادر! ان شاء الله نذر تو قبول می شود. شب با خود اندیشید و گفت: پوریا بس است این همه برای تو کف زدند، و احسنت و آفرین گفتند بگذار دیگران هم زندگی کنند چه اشکال دارد این بار تو خود را بشکنی حتی برای رضای دل این مادر هم شده از حقّ خود بگذری که نمی توان گذشت. با خود پیمان بست که فردا بر نفس خود امیر باشد. هر که را مردم سجودی می کنند زهر اندر جان او می آکنند در هوای آنکه گویندت زهی بسته ای بر گردن جانت زهی چشم بردار از قبول و ردّ خلق این دو در راهِ خدا شد سدّ خلق همه می دانیم که فرماندهی نفس، سخت ترین فرماندهی ها است اگر آدمی بتواند بر خود ظفر یابد دیگر مشکلی ندارد به قول امام خمینی رحمه اله: همه گرفتاریهای ما از نفس است! ملای رومی می گوید: ای شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمی زو بتراندر درون کشتن این کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش نیست آری فردا شد و جمعیت از هر طرف به تماشا آمدند دو قهرمان کشتی روبه روی هم صف آرایی نموده و مشغول نبرد تن به تن شدند. پوریای قهرمان، نگاهی به قد و قامت طرف مقابل کرد دید خیلی مشکل است در برابر او خود را بشکند زیرا او را خیلی ضعیف و ناتوان یافت با خود گفت شکست در برابر چنین فردی بسیار دشوار و موجب تمسخر مردم است خواست عهدشکنی کند و پیمانی که دیشب با خود بسته بود بشکند ولی یک لحظه اندیشید و پس از آن همه چیز عوض شد با خود گفت نه؛ دیگر بس است کشتی! بگذار او برنده شود و تو بازنده، بگذار نذر مادر او مستجاب شود و او در شهرش به عزّت زندگی کند تو دیگر با هیچ کس کشتی نخواهی گرفت، تا همین جا تعطیل! واقعاً هنر می خواهد و کار هر لاف زنی و سخن پردازی و شعاردهنده ای نیست با او از در مصاف وارد شد و پس از لحظه ای چنین وانمود کرد که طرف مقابل، او را بر زمین انداخته است. به زمین افتاد که تا دیگری خاک نشین نشود.(3) آری مردم اصفهان هلهله کنان، برای قهرمان همشهری خود کف زدند و هورا کشیدند و صدها آفرین بمناسبت پیروزی نثار او کردند ولی پوریا سرش را بزیر آورد و لباس پوشید و از میدان کشتی بیرون آمد اینک از خود می پرسیم در این پیکار حقیقتاً چه کسی پیروز شد؟ آیا آن مرد اصفهانی یا پوریای ولی؟ آری پوریای ولی در واقع پیروز شد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
سلام آقای مولایی
اگر قرار است که نمره قبولی ملاک قهرمانی باشه پس لطفا اسم من را هم ثبت کنید با پنج تا نمره بیست در کارنامه فکر می کنم بتوانم بروم در قهرمانی ضمنا این ترم من ترم اولی بودم با ذوق و شوق درس خوندم پس فکر این که من بتونم مثل پوریای ولی قهرمانی را رد کنم از سر بیرون کنید من از این گذشتها ندارم هنوز اینقدر قهرمانی کسب نکردم و پخته نیستم که بخوام از این کارها بکنم با تشکر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|