(فیلسوف آمریکایی نظریه قدرت گرایی)نشانه شناسی از نظر پیرس چالرساندرزپیرس) نشانه را چیزی جزمنطق در معنا نمی داند و گستردگی آن را به لحاظ ذهن ، عقل و باورهای فکری بشر معتقد است. نشانه از خلال انتزاع ذهن به معنا میرسد که می تواند همواره بر ذهن متفاوت باشد و در آن همیشه با نوعی خود سرگردانی روبروهستیم .او بر خلاف دوسوسور معتقد است باید به فرآیند تولید و تفسیر نشانه پردازی توجه داشت نه به خود نشانه.نشانه پردازی از نظر اومستلزم سه عنصر نشانه ، مصداق و تعبیر است. فرایند نشانه شناسی نشانه ها را با مصادیق پیوند می دهد.دراین فرایند نشانه چیزی است که به جهتی با عنوانی در نظر کسی به جای چیزی می نشیند در نتیجه مشاهده ی کنید که نظریه نشانه شناسیپیرسمبتی بر کنش و روابط سه گانه عناصر است.ونمی توان آن را به رابطه دوگانه دوسوسور (دال و مدلول ) تقلیل داد.
نشانه های سه گانه پیرس(الگوی 3 وجهیپیرس) :
1) نمود یا باز نمود : صورتی که نشانه به خود می گیرد و لزاماً مادی نیست مانند طبیعت ، زیبایی عشق و ...
2) تفسیر یا تعبیر : تفسیر منظور شرح است نه تفسیرگر یعنی معنایی که از نشانه حاصل می شود مانند جهت را مستقیم سکوت
3) موضوع : ملجاء و میقات نشانه است که عبارت ها به آن ارجا می شود.
آنچه پیرس و نظریه پردازی های نشانه شناسی و دیدگاههای دانشمندان قبلی مانند دوسوسور یا آقای بارت نزدیک کند در بازتوصیف رویکرد های او با تاریخ هنر اشاره شده است و دلالت او بر خاتمه موضوع کمک می کند که فرآیند های هنر در جامعه را بیابیم به اعتقاد او نشانه زمانی نشانه است که قابلیت انتقال به نشانه دیگری را که به او قدرت شکوفایی ببخشید را داشته باشد.


فلسفه نماد شناسی :
گام نخست : نمادسازی در بشر و زندگی او چگونه آغاز شد؟
گام نخست : آیا با بررسی فیزیولوژی انسانی می توان پی به توان نمادسازی در بشر برد؟ شناخت عملکرد اجزاء بدن
گام سوم : کارکرد نماد ونشانه چیست؟
فلسفه نماد فقط ذهن تجربه است هیچ تعریفی ندارد. وقتی یک گل را می بینیم، همان گل است.
بحث اوّل : گام نخست :نمادسازی در بشر و زندگی او اینطور آغاز شد که اولین بار انسانها برای برقراری ارتباط با دیگران نمادهایی را ایجاد کردند. مثال خانه نماد زندگی است.
فلسفهنمادشناسی:اعلام نیاز
1- ارتباط برقرارکردن با اشخاص موردنظر دریافت پاسخ ها به نیازها
انتقال به نسل بعدی
2- قبل از آغاز سخن و خط ، نماد شکل گرفته بود.
3- سهولت در ارتباط
4-علائم و نشانه ها هم اعتباری اند و ذاتی
5- وقتی جان انسان در تهدیدات وخطرات قرار می گیرد
اصل این نماد برای یهود بوده است و برای سهولت ارتباط بوده و فقط خودشان می فهمیدند.
آیا الزاماً باید برای تشکیل ایجاد و ساختار نمادها ما به ازای خارجی در ذهن وجود داشته باشد؟ خیر
یک سری چیزها نامرئی است مثل عشق خدا ، آخرت ، روح ، برزخ ، عدل ومابهازای آن درخارج وجود ندارد.
مثال انقلاب فرانسه برابری / برادری / آزادی مگر بادید دینی بتوانیم آنرا مشخص کنیم.



مگراینکه یک پسوند داشته باشد که مابهازای بیرونی داشته باشد.(عشق به خدا – عشق به هستی – عشق به طبیعت)
فقط کاربرد اینها بادین قابل شناسی است (عدل الهی)
نمادسازی در بشر چگونه آغاز شد؟
همانطور که در تاریخ زندگی بشر براساس بررسی دانشمندان و تحقیق آمده است. بشر اشکال را ترسیم می نمود و به جای هنر صحبت کردن با آنها ارتباط برقرار می کرد ویژگی نوع ارتباط آن زمان رسم کامل اشکال بود و همچنین این اشکال به ساده ترین وجه ممکن برای مخاطب رسم می شد تا بدون هیچگونه مانعی به هدف فرستنده برسد.
تغییر اشکال :
پس از سیر تکامل زندگی اجتماعی انسان و ارتباط او به واسطه ترسیم اشکال ناگزیر به سرعت بخشیدن به این ارتباط گشت. لذا اشکال را تغییر داده و آنها را ساده تر نمود. بطور مثال: نیاز به سکونتکه می بایست یک خانه را ترسیم کند و مسیر حرکت را تعیین کند تبدیل به شکل ساده تری ازآن شد تا بتوانند چند موضوع دیگر را نیز مطرح کند. حروف

اشکال پیشرفته :
پس از قرنها از زندگی اجتماعی انسان و پیدایش هنر که می توان آن را سرآغاز بلوغ فکری اندیشه ای و مهارتی در انسان نام برد ، اشکال نیز در ارتباط بین فردی باز هم ساده تر شد به شکلی که نزدیک به حروف اولیه تبدیل شد این حروف قراردادی بود بین افراد. بطوریکه با کنارهم گذاشتن آنها یک عبارت خلق می شد.
پیدایش زبان :
پس از هنر به کارگیری اشکال از شکل اولیه به حروف قراردادی ، مکالمه در راستای همان اشکال ابداع شد و بشر اولیه توانست با حداقل عبارت باهم رابطه برقرار کند.زبان گویش و لهجه بنا به متقضیات ضروری هر قبیله شکل گرفته و براساس نیاز اجتماعی و ارتباط بین فردی توسعه یافت.



اقتصاد زبان :
اقتصاد زبان زمانی ظهور یافت که در عصر حاضر زندگی بشر از عبارتهای طولانی ، توضیحات ، مشروح مطالب و تفسیر مسائل زمانی برای تجزیه و تحلیل بدست نمی آید. لذا انسان برای استفاده از حداکثر زمان عبارات اصلی را مختصر نموده و آنها را با نمادها و نمایه و نشانه هایی مشخص می سازد. اختصار نمودن کلمات و عبارات را اقتصاد زبان می گویند.
بطور مثال : سوپر مارکت بعداز مدتی محاوره بین فردی به سوپری تبدیل شد.
Father dad mother mam hello hi
الگوی سه وجهیپیرس :
1- نمود یا بازنمود : صورتی است که نشانه به خود می گیرد والزاماً مادی نیست مانند : نماد طبیعت ، زیبایی ، عشق و ...
2- تفسیر یا تعبیر : تفسیر منظور شرح است نه تفسیرگر. یعنی معنایی که از نشانه حاصل میشود.مانند: جهت / راه مستقیم / سکوت
3- موضوع : ملجاء و میقات نشانه است که عبارات به آن ارجاع می شود.
آنچه که پیرس و نظریه پردازان نشانه شناسی به دیدگاه دانشمندان قبلی مانند: دوسوسور یا آقای بالت نزدیک می کند که در بازتوصیف رویکردهای او با تاریخ هنر اشاره شده است ودلالت او بر خاتمه موضوع کمک می کند که فرآیندهای هنر در جامعه را بیابیم به اعتقاد او نشانه زمانی نشانه است که قابلیت انتقال به نشانه ای دیگر را که به او قدرت شکوفایی ببخشد داشته باشد.



نکته آخر درمورد نمادها و نشانه ها :
نشانه شناسی مطالعه نشانه ها و نمادها است. درعلم نشانه شناسی شخصی می باشد که نشانه از چه تشکیل شده اند نشانه عمر عیینی و مملوس است و جایگزین پدیده ای می شد که غایب است.پژوهش نشانه شناسی مربوط به امروز نیست بلکه پیشینه آن به دوران باستان برمیگردد اما موضوع اصلی که باید نسبت به شناخت نشانه ها و نمادها داشته باشیم این است که تسهیل در فهم موضوعات و بینش دقیق مسائل مختلف دنیا مستلزم دارا بودن فهم درست از زبان شناسی،تاریخ و مسئله گفتمان است زیرا نشانه ها هریک می توانند برگرفته از یک دیدگاه و فلسفه وجودی باشد که در قسمتی از آن طرف کره زمین عکس آن و حداقل چیزی دیگری وجود داشته باشد. بنابراین داشتن علم زبان شناسیکه نیاز به شناخت زبان های مختلف درادبیات محاوره ، اصطلاح می باشد می طلبد.
نظریه لاین و پارول :
واژه زبان شناسیازنظر این دو بدین صورت است: زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی به هیچ وجه یک فعل به شمار نمی آید و تابع هیچ تصمیمی از پیش گرفته شده ای نیست زبان اساساً یک قرارداد اجتماعی است که فرد اگر بخواهد با دیگران رابطه برقرار کند باید آزاد تمامیتش را بپذیرد همچنین پارول می گوید:گفتار در مرحله اول از ترکیبی که گوینده با استفاده از آن می تواند ازمرض زبان استفاده کند تا اندیشه شخصی خویش را بیان کند و در مرحله دوم از ساز و کارهای روانی و جسمانی که به فرد اجازه می دهد این ترکیب را ظاهر سازد ساخته شده است. واژه ی بافت را چنین توصیف می کند:
1)همواره که متن شکل میگیرد محیطی را دگرگون می کند و این محیطش همان بافت است به عنوان یکی از لایه های متنی در امر ارتباط و شکل گیری معنا شرکت می کند بدین صورت متن رمزگشایی می شد به گونه ای که این دو تعامل باهم پدیدار می شود.درعینیت آن تنش داشته و کارکرد اجتماعی آن ناظر بر ویژگی های آن است.

2) متن واژه دیگری است که بافت آن را به کار برده است متن بستری است که نشانه ها در آن زمینه ها ظهور می یابد و نشانه نیز از متن برمی خیزد و بطور کلی متن یعنی نوعی نشانه شمایلی نمادین یا نمایی است وابسته به متن است که نشانه در آن به کار رفته است و هیچ قطعیتی از پیش تعیین شده ای برآن متصور نمی باشد.