خوش آمديد,
مهمان
|
|
قرارداد اجتماعی در صدهای هفدهم و هجدهم در اروپا تکوین یافت. که این سه نظریهپرداز به دنبال منشأ تأسیس دولت بودهاند. در نظریه قرارداد اجتماعی به چه مسائلی توجه میشود. هدف نظریهپردازان چه بوده و افکار آنها مدعی چه چیزی است که در تحقیق خود به آنها پرداختهام در این نظریه قرارداد اجتماعی مسائل مورد توجه آن طبیعت بشر وضع طبیعی قرارداد اجتماعی رابطه مردم و دولت و قدرت چیست و اینکه چه میشود که مردم از وضع طبیعی که در آن زندگی میکردند به زندگی اجتماعی سوق پیدا کردهاند پرداختهام. اهداف این سه نظریهپرداز این بود که به دنبال یافتن عناصر تشکیل دهنده جامعهای خوب بودند. این افکار مدعی این هستند که دنبال یکسری معیارها و راه حلها بوده و اینکه چکار کنیم جامعهای خوب داشته باشیم.
تعریف طبیعت بشر: خوصیات ذاتی و فطری بشر را میگویند. وضع طبیعی زمانی که انسان در طبیعت زندگی میکرده. قرارداد اجتماعی: سازشی است نانوشته میان اعضای یک جامعه بنابر خواست همگانی برای آنکه در روابط خود زیر حاکمیت دولت با مسئولیت متقابل عمل کنند و بر مبنای همین قرارداد ضمنی است که دولت پدید میآید. هابز: انسان ← شرور (گرگ) ← آزادی کامل آزادی کامل موجب ناامنی و نبودن امنیت در رنج. زیرا هرکس میخواهد از آزادی خود استفاده کند ← نتیجه ← ترس ناامنی نزاع وحشت. انسان ← عقل دارد ← زندگی اجتماعی که جامعه باید دارای ناظم باشد. (انسان از طریق شناخت عقلی به این نتیجه میرسد که آزادی خود را بدهد تا در مقابل امنیت داشته باشد) ناظم باید مستبد باشد زیرا وظیفه او کنترل خوی سرکش انسانها ست. دولتی که نتواند از زور استفاده کند امنیت را هم نمیتواند برقرار کند. دولتی مشروعیت دارد که بتواند حافظ امنیت باشد. مردم حق شورش ندارند. تنها در یک صورت آن هم زمانی که دولت نتواند امنیت را برقرار کند. لاک: (حکومت بر اساس رضایت) انسان خویی نیکو دارد← مثل کاغذ سفیدی است که جامعه برروی آن مینوسید( انسان ها در وضع طبیعی نسبت به هم نوعی علاقه و محبت طبیعی داشتهاند) مهمترین مسأله اندیشه سیاسی در زمان لاک این بود که اگر رهبران و زمامداران صالح خوب باشند حکومت و جامعهای خوب بوجود میآید. اکثر اندیشمندان آن زمان به آن اعتقاد داشتهاند، اما لاک این قضیه را با دو روش رد مینماید (تجربی، استدلالی) تجربی: طی هفت هزار سال که گذشته هم زمامداران خوب در تاریخ بودهاند هم بد. ولی همیشه نزاع، جنگ و دشمنی میان انسانها بوده، حتی در زمان رهبران صالح. پس وجود رهبران صالح دلیلی بر جامعة صالح نخواهد بود، پس ایجاد حکومتی خوب ربطی به زمامدار صالح ندارد. استدلالی: اگر حکومتی مستبد و فاسد است از چه ناشی میشود. در بررسی راجع به آن ذات و منشأ حکومت به انسان و مفهوم انسان میرسیم. حکومت منشأ انسانی دارد. پس باید بر اساس رضایت انسان حکومت تشکیل شود. حکومت بر اساس رضایت انسان مشروعیت مییابد. انسان بر خلاف حیوان می تواند نفس خود را کنترل کند. عقل انسان حکم میکند که هر آنچه در طول زندگی و کار بدست می آورد از آن دفاع کند. این دفاع باعث میگردد تا انسان با مشکل مواجه گردد زیرا اگر بخواهد خود حق تسلط بر نفس و مال و حق کیفر دادن به تجاوز را جاری سازد به زور منتهی می گردد. همان چیزی که هابز به جنگ همه علیه همه تعبیر میکند حال برای رهایی از وضعیت طبیعی باید به ترتیبات زیر عمل شود. مشورعیت هر دولت زمانی محقق میشود که دولت حقوق افراد متبوع را شناسایی و از آن پشتیبانی کند. لاک پیشنهاد حکومت قانون میدهد. قانونی که نوشته ملت باشد که افراد به صورت ترتیبات نمایندگی این کار ار عملی میسازد. مردم حق حاکمیت را برای مدت معینی به افرادی که مورد اعتمادند میسپارند. 1- قوه مقننه: الف: قوانین منطقی و یکسان ب: در قوانین هم حقوق افراد و هم خطاهای ممکن وضع گردد ج: برای هر خطایی مجازاتی معین گردد. 2- قوه قضائیه: موارد تخلف و مجازاتهایی مربوطه را بیطرفانه تعیین مینماید. 3- قوه مجریه: قانون را حراست و دستورات قوه قضائیه را به اجرا میگذارد. رسو: او در اصل علاقهمند بود بگوید که چگونه دولت میتواند به بنیادی اخلاقی بازسازی شود نظریه او کوششی است برای ساخت دولت بر بنیادهای اخلاقی. روسو در قرارداد اجتماعی علیه سنت فلسفه مبتنی بر عقل و تجربه شوریده بود. طبیعت بشر: به عقیده وی دو غریزه اصلی وجود دارد که طبیعت بشر را تشکیل میدهد1- خود پرستی و صیانت نفس 2- همدردی یا غریزه گروه دوستی. این غرایز بیشتر به سود جامعه است تا به زیان آن انسان از نظر وی چیزی داد که میتوان آن را وجدان نامید. که انسان را به داوری درباره درستی چیزها قادر میکند. از نظر او غرایز اولیه که انسان را متحد میکند عقل آنها را از هم جدا میکند و این دو در کار باهم ممکن است تمایلات انسان را محدود نماید. وضع طبیعی: از نظر وی انسان از وضع طبیعی بر جامعه مدنی برتری داشته است انسان ابتدایی 1- در وضع سعادت آمیز زندگی میکرد 2- هرکس قادر بود سعادت خود را جستجو و تأمین کند 3- وحشی نجیبی بود 4- کمال مطلوب بود ( وضع طبیعی) 5- انسان درست یا نادرست را نمی شناخت و هیچ تصوری از خیر و شر نداشت 6- از آزادی و برابری کامل برخوردار بود – زندگی ساده و پر امنیتی داشت 7- به کارهای غیر اخلاقی آلوده نشده بود8- مال و دارایی نمی انباشت 9- از تأثیر فاسد کننده بازرگانی وضعیت رها بود. خلاصه: انسان در وضع طبیعی آزاد و سلامت با افتخار و شادمان زندگی میکرد. اما این وضعیت به درازا نینجامید شرایطی بوجود آمد که این وضعیت را تغییر داد 1- رشد جمعیت 2- وضعیت اقتصادی که ایندو تنشهایی را در وضع طبیعی به وجود آوردند. خلاصه نتایج وضع طبیعی روسو: 1- وضع طبیعی در اصل وضع صلح و سعادت بود. 2- دو عامل رشد جمعیت و نهاد مالکیت سعادت انسان را در وضع طبیعی نابود کرد. 3- بعد از آن این دو عامل سعادت وضع طبیعی را از بین بردند انسان در واقع وضع طبیعی هابز تنزل یافت. و انسان به یک جانور مکار انحطاط یافت. نیاز به صیانت نفس مردم را وادار کرد به هم آیند و با توسل به قرارداد اجتماعی انجمنی تشکیل دادند که با همه نیرو و توان اجتماعی از شخص و مالکیت هر انجمنی دفاع و حمایت نمایند. از نظر روسو نوعی انجمنی باید به پا کرد که در نتیجه آن همه توانایی جامعه در راه پشتیبانی از مال و جان اعضای تشکیل دهنده به کار رود. اما روش برقراری این انجمن چیست؟ از راه قراری اجتماعی میتوان انجمن یا جامعهای را بوجود آورد اما این قرار با قراری که هابز و لاک بیان کردهاند متفاوت است. قراراجتماعی روسو مستلزم آن است که هر عضو همه حقوق خود را تسلیم کنند. تسلیم باید کامل و بیقید و شرط باشد زیرا در جامعه سیاسی مشروع مردم به صورت کل حکمران هستند. از نظر روسو ارادة عمومی بیان فکر عمومی است این فکر از میان همگان بر میآید در راستای خیر همگان. ویژگیهای اراده عمومی: 1- قابل انتقال و تجزیه ناپذیر نیست نمی توان آن را در نهاد پارلمان عرضه داشت. 2- اراده عمومی خطاناپذیر است همیشه درست عمل میکند و به خیر عمومی گرایش دارد. نتیجه: روسو عناصر گوناگون نظریه هابز و لاک را باهم ترکیب میکند. او از هابز اندیشه حاکمیت و از لاک اندیشه خیر عمومی را به عنوان معیار حکومت خوب میگیرد هابز از استبداد پشتیبانی میکند لاک از حکومت مبتنی بر قانون اساسی روسو از حاکمیت عمومی پشتیبانی میکند. قرارداد اجتماعی روسو پیشگام انقلاب فرانسه و آمریکا شد. جانبداران نظریه قرارداد اجتماعی سه مفهوم از حاکمیت را بیان کردند1- هابز جانب دار مفهوم حاکمیت حقوقی است. 2- لاک جانبدار مفهوم حاکمیت سیاسی 3- روسو جانبدار قدرتمندی حاکمیت عمومی بود. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: حسن ذراتی
|
|
ملاحظه گردید
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|