پنج شنبه, 03 خرداد 1403

 


در این بخش کلیه اعضای فعال بسیج دانشجویی دانشگاه واحد 13 اجازه ارسال مقاله را دارند .

موضوع: معاد و روز قیامت واقعه حتمی!

معاد و روز قیامت واقعه حتمی! 10 سال 10 ماه ago #14308

  • محبوبه جنتي جهرمي
  • محبوبه جنتي جهرمي's Avatar
مقدمه
معاد و روز قیامت حقیقتی است که به واقع برای همه ی موجودات رخ خواهد داد. قرآن کریم در آیات بسیاری به این موضوع اشاره نموده و کوشیده به بیانات گوناگون حقیقت آن را برای انسان ها اثبات نماید و درباره ی آن هشدار دهد تا انسان ها خود را برای مواجهه و رویایی با آن آماده نمایند. اندیشمندان اسلامی نیز تلاش نموده اند با توجه به آیات الهی در نظام های عقلانی خویش این مسئله را مورد توجه قرار دهند، امّا با همه ی تصریح قرآن درباره وقوع این واقعه ی حتمی، اثبات معاد و روز قیامت در برخی از نظامات منطقی جواب نداده است! در این نوشتار با ما همراه باشید تا با بررسی نظام های عقلانی اندیشمندان مختلف، ضعف عقل بشری از درک و اثبات حقایق ماورائی را مشاهده نماییم.

معاد و روز قیامت واقعه حتمی!
معاد به معنای بازگشت است که اشاره به مکان و یا زمان خاصی ندارد بلکه مقصود از آن بازگشت همه ی انسان ها به سوی خداوند و حضور ایشان در محضر عدل الهی است که برای حساب و کتاب اخروی می باشد و بر اساس آن نیکان به بهشت و بدکاران به دوزخ الهی رهسپار می شوند. آیات قرآن و روایات اسلامی درباره کیفیت این حقیقت تردید ناپذیر بسیار است. که در برخی از موارد جزییات بسیار آن ها را نیز مورد توجه قرار داده است.

اندیشمندان اسلامی و حقیقت معاد!
در تاریخ تفکر اندیشمندان اسلامی بر اساس رشد عقل بشری ، مواجهه با این حقیقت به صور گوناگونی رخ داده است. برخی از ایشان نتوانسته اند به اثبات معاد بر مبنای نظام خویش بپردازند و برخی دیگر نیز در برخی از بخش ها ناتوان بوده‌اند. امّا با توجه به گواهی دینی این مطلب را مورد پذیرش قرار داده اند.

بسیاری از حقایق و حیانی ورای عقلند نه آنکه مخالف عقل باشند به همین دلیل در صورت آگاهی انسان بدان ها می توانند در مسیری معقولانه مورد توجه قرار گیرند
فارابی و معاد!
ابونصر فارابی نخستین کسی است که کوشید در نظام معقول خویش دین را با حقایق عقلی و روش منطقی مورد تبیین قرار دهد. بر مبنای نظام منطقی فارابی نفوس انسان هایی که در زندگی روش معقول و دینی را در پیش گرفته باشند ابدی خواهد بود و فانی نمی شود و لذا می توانند در صحنه ی قیامت حضور یابند. اما فارابی در مورد سایر انسان ها که البته اکثریت مردم را نیز شامل می شوند و در زندگی روش معقولانه را در پیش نمی گیرند، قائل به فنای روحی و نفس آنهاست. بدین ترتیب فارابی نمی تواند تعارض میان بقای نفوس برای حضور در صحنه ی محشر را با تصریح دینی بر حتمیت معاد را از میان بردارد. گر چه فارابی فقیه و قاضی القضاة شهر خویش است ، امّا در نظام معقول خویش موفق به اثبات معاد نمی‌شود و نمی تواند آن را تبیین منطقی نماید. با توجه به شخصیت دینی فارابی احتمالاً در این زمینه اکتفاء به نقل تنها نموده است گر چه تصریح خود فارابی در این باره موجود نباشد.

ابن سینا و معاد!
ابن سینا پس از فارابی بزرگ ترین اندیشمند اسلامی است که در نظامی منجسم و معقول می کوشد حقایق فکری را مورد بررسی قرار دهد. در این میان موضوع معاد به عنوان حقیقتی غیرقابل انکار مورد توجه ابن سیناست. وی می کوشد نقایص نظام فکری فارابی را بر طرف نموده. اعتقاد ابن سینا به بقای نفس که حقیقتی روحانی و مجرد از ماده است وی را موفق می نماید تا در نظام فکری خویش حقیقت و اصل ها را بتواند تبیین عقلانی نماید. از این رو ابن سینا معاد و روز قیامت را حقیقتی تردیدناپذیر و برای همه نفوس می داند. امّا از سوی دیگر ابن سینا تنها معاد نفوس را اثبات می نماید و نمی تواند معاد جسمانی را که قرآن مورد اشاره قرار داده است، تبیین عقلانی کند امّا تصریح می کند که چون نبی صادق را قبول دارد بیان نبی صادق درباره معاد جسمانی را می پذیرد اگر چه نظام معقول وی قادر به اثبات و تبیین عقلانی معاد جسمانی نباشد.

معاد به معنای بازگشت است که اشاره ی به مکان و یا زمان خاصی ندارد بلکه مقصود از آن بازگشت همه ی انسان ها به سوی خداوند و حضور ایشان در محضر عدل الهی است
ملاصدرا و معاد!
آوازه ی صدرا المتألهین اندیشمند نامدار اسلامی پس از بوعلی سینا عالم گیر است. وی کوشیده است نقایص و مشکلات منطقی و عقلانی نظام های فکری پیش از خود را به نحو بدیل و ابتکاری حل نماید. در همین راستا در موضوع معاد نقص نظام فکری اندیشمندان پیشین مورد توجه ویژه ی ملاصدرا قرار گرفته است، وی کوشیده با تبیین ابتکاری درباره نحوه ی پیدایش و نیز بقای نفس آدمی، موضوع معاد جسمانی را که در نظام فکریش حل نشده باقی مانده رفع و رجوع نماید. ملاصدرا با اثبات جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس و همچنین از سوی دیگر ارائه ی نظریه درباره مراتب وجودی و جسم مثالی به تبیین ابعاد گوناگون معاد قرآنی بپردازد. بر این اساس ملاصدرا معاد جسمانی را نیز در نظام فکری خویش تبیین می نماید و در جهت هماهنگ ساختن آن با بیان قرآنی می کوشد. قضاوت درباره ی موفقیت و یا عدم توفیق ملاصدرا در این باره خود مجالی وسیع می طلبد و در این کوتاه نوشتار نمی گنجد. امّا آنچه مسلّم است آن که، تلاش ملاصدرا در تبیین عقلانی معاد در نظام فکری خویش تلاشی مطلوب و مأجور است.


سخن پایانی!
با توجه به آنچه گذشت و بررسی نظریات برخی از اندیشمندان اسلامی درباره ی معاد و تبیین معقول آن در نظام های فکری ایشان می توان گفت: عقل بشری تنها در پرتو کلام و حیانی است که می تواند زمینه رشد و شکوفایی خویش را فراهم سازد و در موضوعاتی که ماورای درک عقل است پذیرش سخن شارع و وحی الهی می تواند گستره ای را برای آغاز تلاشی معقول فراهم نماید. چرا که آموزه های وحی گر چه در برخی موارد برتر از عقل هستند اما گروهی را بدان ها توجه داده، می توانند به صورت معقول و با روش عقلانی تبیین شوند. به بیان دیگر بسیاری از حقایق و حیانی ورای عقلند نه آنکه مخالف عقل باشند به همین دلیل در صورت آگاهی انسان بدان ها می توانند در مسیری معقولانه مورد توجه قرار گیرند. هم چنین توجه به این موضوع اهمیت بسیاری دارد که عقل بشری هیچگاه از وحی و آموزه های قرآنی برای شناخت حقایق بی نیاز نبوده و نخواهد بود.


:l :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly: :silly:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

حسرت‌هایی که باید از آنها حذر کرد! 10 سال 10 ماه ago #14309

  • محبوبه جنتي جهرمي
  • محبوبه جنتي جهرمي's Avatar
با خود تأملی کردم… و از آن پرسیدم: اگر ملک الموت هم اکنون به سراغت آید آیا حسرت می خوری؟ تو که می دانی او برای چه می آید، ولی نمی دانی کی قرار است بیاید، آیا هشداری را که پیامبر صلی الله علیه و سلم به تمام بشر می دهد را نشینده ای؟ هشداری که هم به مسلمانان داده شده هم به کافران… هم به فرمانبرداران و هم به سرپیچی کنندگان… "همه کس در روز قیامت حسرت خواهند خورد؛ اگر عصیان گر باشد حسرت می خورد که چرا توبه نکرده و اگر فرمانبردار باشد حسرت می خورد که چرا بیش از این، انجام نداده است. "

آیا نشنیده ای که یکی از نام‌های روز قیامت، روز حسرت است!؟

آیا این حدیث ابوسعید خدری از حضرت مصطفی صلی الله علیه و سلم را نشنیده ای که ایشان می‌فرمایند: مرگ (در روز قیامت) در هیئت قوچ املح (به رنگ سیاه و سفید) آورده می‌شود، پس شخصی ندا می‌دهد که: ای اهل بهشت! آن‌ها تعجب می‌کنند و نگاه می‌نمایند. (منادی) می‌گوید: آیا این را می‌شناسید؟ می‌گویند: بلی، این مرگ است، و همه‌ی اهل بهشت آن را دیده‌اند، … سپس (منادی) می‌گوید: ای اهل آتش، آن‌ها تعجب می‌نمایند و نگاه می‌کنند.

منادی می‌گوید آیا این را می‌شناسید؟ می‌گویند: بلی این مرگ است و همه اهل جهنم آن را دیده‌اند، پس (مرگ) ذبح می‌شود… سپس می‌گوید: ای اهل بهشت، جاودانگی (آمد) و دیگر مرگی وجود ندارد و ای اهل آتش، جاودانگی (آمد) و دیگر مرگی وجود ندارد… سپس این آیه را تلاوت می‌کند:

“وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُۆْمِنُونَ " : و آنان را از روز حسرت بیم ده، آن گاه كه داورى انجام گیرد، و حال آنكه آنها [اكنون‏] در غفلتند و سرِ ایمان آوردن ندارند. (39 مریم)

این حسرت، حسرت اهل دوزخ است چون کافر شدند و ایمان نیاوردند، چون گمراه گشتند و خود را از هدایت محروم نمودند، چون نافرمانی کردند و توبه ننمودند!!

این حسرت، حسرت بهشتیان نیز می‌باشد زمانی که می‌شنوند: “جاودانگی (آمد) و دیگر مرگی وجود ندارد”‌!! حسرت ایشان به خاطر عبادت‌هایی است که بیش‌تر انجام نداده‌اند، به خاطر درجه‌هایی است که بیش‌تر کسب نکرده‌اند، به خاطر نیکی‌هایی است که آن را ضایع نمودند و به خاطر گناهانی است که مرتکب شده‌اند.

ای کاش ظالمان و جباران متوجه این نکته می‌شدند و از راه پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی می‌نمودند، راهی که به سوی عدل و انصاف رهنمون می‌کند، راه اخلاق نیکو و رفتار راستین، راه نیکوکارانی که به مردم ظلم نمی‌کنند و در زمین فساد به وجود نمی‌آورند… ای کاش این ظالمان به پرهیزگاران نزدیک می‌شدند و آنان را دوست و هم نشین خود قرار می‌دادند تا این که روز قیامت آن‌ها را نمی‌دیدم که دستان خود را گاز گرفته‌اند… روزی که دیگر وقت به پایان رسیده… پس وا اسفا بر ایشان!

حسرت‌های روز قیامت
این حسرت پس از پایان یافتن فرصت‌ها پیش می‌آید… زمان آن، هنگام مرگ و هنگام رو به رو شدن با خداوند است… پس ای برادرانم، از حسرت‌ها و پشیمانی‌هایی بترسید که دیگر سودی ندارد.

این آیات کتاب خداوند باشکوه و بلند مرتبه را در دیدِ شما قرار می‌دهم، آیاتی که احتیاج به شرح و تفسیر ندارد، آیاتی که مواضع حسرتی را نمایان می‌سازد که شما عزیزانم را از آن‌ها به خداوند پناه می‌دهم و از شما می‌خواهم که از اسباب آن دور شوید… چرا که شاید خداوند از ما خواسته جانب احتیاط را رعایت کنیم بدین منظور این آیات را ذکر نموده است: “إنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‌ (37ق) : قطعاً در این [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نیوشى كه خود به گواهى ایستد، عبرتى است.


1- “ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ یَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِیهَا وَهُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ ”‌ (31 انعام)‌ : كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعاً زیان دیدند. تا آن گاه كه قیامت بناگاه بر آنان دررسد، مى‏گویند: «اى دریغ بر ما، بر آنچه در باره آن كوتاهى كردیم.» و آنان بار سنگین گناهانشان را به دوش مى‏كشند. چه بد است بارى كه مى‏كشند.


2- “أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ ”‌ تا آنكه [مبادا] كسى بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزیدم بى‏تردید من از ریشخندكنندگان بودم.» (56 زمر)

3- “وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِینَ * وَلَن یُۆَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ”‌ (10 و 11 منافقون)
و از آنچه روزىِ شما گردانیده‏ایم، انفاق كنید، پیش از آنكه یكى از شما را مرگ فرا رسد و بگوید: «پروردگارا، چرا تا مدّتى بیشتر [اجل‏] مرا به تأخیر نینداختى تا صدقه دهم و از نیكوكاران باشم؟»

و [لى‏] هر كس اجلش فرا رسد، هرگز خدا [آن را] به تأخیر نمى‏افكند، و خدا به آنچه مى‏كنید آگاه است.



4- “وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ* وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیهْ ‌*یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَةَ * مَا أَغْنَی عَنِّی مَالِیهْ ‌* هَلَکَ عَنِّی سُلْطَانِیهْ”‌ (25 تا 29 الحاقه)


و امّا کسی که نامه اعمالش به دست چپش داده شود، می‌گوید: ای کاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمی‌شد! و هرگز نمی‌دانستم که حساب من چیست! ای کاش پایان بخشِ عمرم، همان مرگ بود و بس! دارائی من، مرا سودی نبخشید، و به درد (بیچارگی امروز) من نخورد. قدرت من، از دست من برفت! (و دلیل و برهان من، پوچ و نادرست از آب درآمد!).

5- “وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً”‌ (49 کهف)

و کتاب (اعمال هر کسی، در دستش) نهاده می‌شود (و مۆمنان از دیدن آنچه در آن است شادان و خندان می‌گردند) و بزهکاران (کفر پیشه) را می‌بینی که از دیدن آنچه در آن است، ترسان و لرزان می‌شوند و می‌گویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده است و همه را برشمرده است و (به ثبت و ضبط آن مبادرت ورزیده است؛ و بدین وسیله) آن چه را که کرده‌اند حاضر و آماده می‌بینند؛ و پروردگار تو به کسی ظلم نمی‌کند. (چرا که پاداش یا کیفر، محصول اعمال خود مردمان است).

6- “إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ”‌ (36 انفال)

کافران اموال خود را خرج می‌کنند تا (مردمان را) از راه خدا (و ایمان به الله) بازدارند. آنان اموالشان را خرج خواهند کرد، امّا بعداً مایه حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد. بی گمان کافران همگی به سوی دوزخ رانده می‌گردند و در آن گرد آورده می‌شوند.

7- “وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِی أَعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ”‌ (33 سبأ)

و پشیمانی خود را پنهان می‌دارند، بدان گاه که عذاب را مشاهده می‌کنند و ما غل و زنجیرها را به گردن کافران می‌اندازیم (و ایشان را روانه دوزخ می‌سازیم). آیا به آنان جزائی جز (جزای) کارهائی که می‌کرده‌اند داده می‌شود؟

8- “کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکّاً دَکّاً *‌ وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفّاً صَفّاً * وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّی لَهُ الذِّکْرَی *‌ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی”‌ (21 تا 24 فجر)

هرگز هرگز! (حقیقت آن چنان نیست که می‌پندارید). زمانی که زمین سخت درهم کوبیده می‌شود و صاف و مسطّح می‌گردد؛ و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر آیند. در آن روز دوزخ را حاضر آورند (و نشانش دهند)

در آن روز انسان به خود می‌آید، ولی چنین به خود آمدنی که سودی به حال او دارد!؟ خواهد گفت: کاش برای زندگی خود (خیرات و حسناتی) پیشاپیش می‌فرستادم! ‌ ‌

این حسرت هم چنین، حسرت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر قوم خود را نیز شامل می‌شود، قومی که دل‌هایشان را به روی هدایتی که این پیامبر آورده بود بستند. اما در مقابل، الله عزیز و بلند مرتبه، این روی گردانی مردم را برایش آسان نمود
حسرت دعوت گران
این نوع حسرت در واقع، حسرت پیامبران، و دعوتگران و مصلحانی است که پیرو ایشان هستند، حسرتی که در پی ریشخند مردم از دعوت خیرشان و روی گردانی شان از آن به وجود می‌آید:

“یَا حَسْرَةً عَلَی الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون”‌ (30 یاسین)

افسوسا و اسفا بندگان را! هیچ پیغمبری به سوی ایشان نمی‌آید مگر این که او را مسخره می‌کنند و به باد استهزاء می‌گیرند.

- این حسرت هم چنین، حسرت رسول الله صلی الله علیه و سلم بر قوم خود را نیز شامل می‌شود، قومی که دل‌هایشان را به روی هدایتی که این پیامبر آورده بود بستند. اما در مقابل، الله عزیز و بلند مرتبه، این روی گردانی مردم را برایش آسان نمود، و بدو گفت:

“فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ”‌ (8 فاطر)

پس خود را با غم و غصّه آنان هلاک مکن. خدا بس آگاه از کارهائی است که می‌کنند.



حسرت ظالمان
در آخر به حسرت ظالمان در روز قیامت گوش فرا ده:

“وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً ‌*‌ لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً”‌ (27 تا 29 فرقان)

و در آن روز ستمکار (کفر پیشه) هر دو دست خویش را (از شدّت حسرت و ندامت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش! با رسول خدا راه (بهشت را) برمی‌گزیدم. ای وای! کاش من فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم. بعد از آن که قرآن به دستم رسیده بود، مرا گمراه کرد. (آری! این چنین) شیطان انسان را خوار می‌دارد. ‌

این حسرت پس از پایان یافتن فرصت‌ها پیش می‌آید… زمان آن، هنگام مرگ و هنگام رو به رو شدن با خداوند است… پس ای برادرانم، از حسرت‌ها و پشیمانی‌هایی بترسید که دیگر سودی ندارد
ای کاش ظالمان و جباران متوجه این نکته می‌شدند و از راه پیامبر صلی الله علیه و سلم پیروی می‌نمودند، راهی که به سوی عدل و انصاف رهنمون می‌کند، راه اخلاق نیکو و رفتار راستین، راه نیکوکارانی که به مردم ظلم نمی‌کنند و در زمین فساد به وجود نمی‌آورند… ای کاش این ظالمان به پرهیزگاران نزدیک می‌شدند و آنان را دوست و هم نشین خود قرار می‌دادند تا این که روز قیامت آن‌ها را نمی‌دیدم که دستان خود را گاز گرفته‌اند… روزی که دیگر وقت به پایان رسیده… پس وا اسفا بر ایشان!

“إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ * وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّۆُواْ مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ”‌ (166 و 167 بقره)

در آن هنگام که (رستاخیز فرا می‌رسد و پیروان سرگشته از رهبران گمراه‌کننده می‌خواهند که رستگارشان سازند و) رهبران از پیروان خود بیزاری می‌جویند (و نسبت به آنان اظهار ناشناسی و بیگانگی می‌کنند) و عذاب را مشاهده می‌نمایند، و روابط (و پیوندهای مودّت و محبّتی که در دنیا میانشان بود) گسیخته می‌گردد (و دستشان از همه جا کوتاه می‌شود) و (در این موقع) پیروان می‌گویند: کاش بازگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنان بیزاری جوییم، همان گونه که آنان (امروزه) از ما بیزاری جستند (و ناآشنایمان نامیدند. آری) این چنین خداوند کردارهایشان را به گونه ای حسرت زا و اندوه بار، نشان ایشان می‌دهد، و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بیرون نخواهند آمد.

این چنین بعد از آن همه تبعیت و یاری بر ظلم… بعد از آن همه دوری از راه اسلام و مسیر پیامبر صلی الله و علیه و سلم… بعد از آن همه همکاری در راه گناه و دشمنی… بعد از آن همه ... پیروی شدگان از پیروی کنندگان بیزاری می‌جویند… و پیوندها و علاقه‌هایی که میانشان وجود داشت از بین می‌رود… “وَلَن یَنفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ”‌ هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی نمی‌بخشد، چرا که شما ستم کرده‌اید، و حق این است که همگی در عذاب دوزخ مشترک باشید.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

برای خواندن نامه ای ترسناک آماده اید! 10 سال 10 ماه ago #14310

  • محبوبه جنتي جهرمي
  • محبوبه جنتي جهرمي's Avatar
و نامه اعمال در آنجا گذارده شود، گنهکاران را می بینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسناکند، و می‌گویند: ای وای بر ما، این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی نیست، مگر اینکه آن را شماره کرده است؟


نامه اعمال در قیامت چیزی مانند ورق های کاغذ و دفتر و کتاب معمولی نیست، بلکه نقش هایی است گویا که هیچ کس را یارای نفی آن نمی باشد.

شاهد این سخن این است که اگر به شکل دفتر و اوراق معمولی باشد، هزاران برگ لازم است که اعمال یک عمر را در آن بنویسند و چنین کتابی برای همه به آسانی قابل مطالعه نیست و نمی تواند مایه رسوایی بدکاران و افتخار نیکوکاران گردد.

به علاوه خطوط و نقش های معمولی چنان نیست که قابل انکار نباشد، در حالی که از آیات [کهف، آیه 49; حاقه، آیه 25 ـ 29; اسراء، آیه 14] و روایات به خوبی برمی آید که خطوط این کتاب قابل انکار نیست و سندی زنده و روشن برای همه و صاحبان آن است.

در تفسیر نامه عمل چند دیدگاه وجود دارد:

1. دیدگاه ملا محسن فیض (ره) : «نامه عمل عیناً همان روح آدمی است که آثار عمل در آن رسوخ می کند؛ به گونه ای که با آن نقش گرفته است».[ر. ک: ملا محسن فیض، تفسیر صافی، ج 3، ص 182، ذیل آیه 13 اسراء] بنابراین تفسیر «نامه عمل» کنایه از روح آدمی است که آثار عمل در آن نقش می بندد.

2. دیدگاه مرحوم علامه طباطبائی (ره) ایشان با استفاده از آیه: (یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ ...)[آل عمران، آیه 30] می فرماید: نامه عمل هر کس، حقایق تمامی اعمال او را در بر دارد، بدون آن که کوچک ترین عملی را از قلم انداخته باشد؛ چنان که آیه ذیل می فرماید:(وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا كَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ...)[کهف، آیه 49] ; و كارنامه [عمل شما در میان‏] نهاده مى‏شود، آن گاه بزهكاران را از آنچه در آن است بیمناك مى‏بینى، و مى‏گویند: «اى واى بر ما، این چه نامه‏اى است كه هیچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اینكه همه را به حساب آورده است. ...

نامه عمل ، نفس اعمال انسان است که خداوند آدمی را آشکارا بر آن آگاه می کند و هیچ دلیلی بهتر از مشاهده نیست.

ریز و درشت اعمال در نامه ای می آید
دفتر اعمال گشوده شود،مجرمان را بینی که از آنچه در آن آمده است بیمناک اند و می گویند: وای بر ما، این چه دفتری است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب ناشده رها نکرده است! آنگاه اعمال خود را در مقابل خود بیایند؛ و پروردگار تو به کسی ستم نمی کند.

آیات قرآن در باب نامه اعمال متعدد است و از جنبه های مختلف قابل تأمل و توجه است.

یک جنبه مهم آن این است که ریز و درشت و پنهان و آشکار اعمال همه در آن موجود و حاضر است: للَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ ... (بقره : 284)

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود دارید، آشكار یا پنهان كنید، خداوند شما را به آن محاسبه مى‏كند،...)

وَإِنَّ عَلَیْكُمْ لَحَافِظِینَ * كِرَامًا كَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ( انفطار: 10 - 12) (و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند ، [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند ، آنچه را مى‏كنید، مى‏دانند. )


هیچ چیز قیامت با دنیا قابل مقایسه نیست، لذا كیفیت نامه اعمال و گرفتن و خواندن آن براى ما قابل درك نیست و تنها آن چه در آیات و روایات بیان شده مى توان بازگو كرد

أمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَكْتُبُونَ(زخرف: 80) (آیا مى‏پندارند كه ما راز آنها و نجوایشان را نمى‏شنویم؟ چرا، و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت مى‏كنند.)


از این رو قرآن می فرماید که همه می فهمند که اگر از خداوند غافل بوده اند خداوند از آنان غافل نبوده است : یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ ...(مجادله : 6) (روزى كه خداوند همه آنان را بر مى‏انگیزد و به آنچه كرده‏اند آگاهشان مى‏گرداند. خدا [كارهایشان را] برشمرده است و حال آنكه آنها آن را فراموش كرده‏اند، ...)

یک جنبه مهم دیگر نامه اعمال این است که این کتاب فقط از واقعیات و حقایق سخن می گوید، بی هیچ خطا و لغزشی : ... وَلَدَیْنَا كِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ ... (مۆمنون : 62) (... و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‏گوید ،...)



آیا کتاب قیامت شخصی است یا جمعی؟
با بررسی آیات قرآن روشن می شود که در عالم قیامت سه نوع کتاب و نامه اعمال وجود دارد:(با استفاده از تفسیر المیزان)

یک کتاب واحد و جامع وجود دارد، که حساب اعمال همه خلایق در آن ثبت است، از اولین تا آخرین، زیرا قرآن می فرماید: و وضع الکتاب؛ دیگر کتابی است که برای هر امتی تنظیم شده، یعنی اعمال یک امت در آن ثبت و درج شده است : (وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِیَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ: و هر امّتى را به زانو در آمده مى‏بینى هر امّتى به سوى كارنامه خود فراخوانده مى‏شود [و بدیشان مى‏گویند:] «آنچه را مى‏كردید امروز پاداش مى‏یابید. (جاثیه : 28)

این آیه : (هَذَا كِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْكُم بِالْحَقِّ ... ؛ این است كتابِ ما كه علیه شما به حق سخن مى‏گوید.)(جاثیه : 29)

و سوم کتاب و نامه ای است که خاص هر انسان است :

وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا ؛و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‏ایم، و روز قیامت براى او نامه‏اى كه آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏آوریم. (اسراء: 13) نكته دیگر این كه نامه اعمال از جنس كاغذ و كتاب نیست؛ بلكه مجموعه اى گویا و مجسمه اعمال است - اعمالى كه به صورت نیروهاى پراكنده در این جهان از نظرها محو شده، اما در حقیقت نابود نشده است و به فرمان خداوند در موقع مقرر بدل به ماده مى شود و به صورت هاى مناسبى تجسم مى یابد: اعمال نیك به صورت هاى زیبا و اعمال بد در چهره هایى زشت.

کتابی که در دنیا پوشیده شده، در آخرت رسوا می شود
این كتاب در دنیا از درك انسان پنهان است و حجاب و غفلت روى آن را پوشانده ، در قیامت خداوند آن را مى گشاید و پرده هاى غفلت را كنار مى زند و آدمى را از آن باخبر مى سازد: (لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ) [ق، آیه 22]

ظاهراً منظور علامه طباطبائى از تفسیرى كه براى نامه اعمال ارائه مى دهد، همان صورت ملكوتى اعمال است. [المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، ج 13، ص 95]

3. دیدگاه تفسیر نمونه؛ اعمال انسان، همان گونه كه در درون جان او اثر مى گذارد، در عالم بیرون،در فضا و هواى اطراف، در زمینى كه بر آن زندگى مى كند و در همه چیز اثر دارد؛ گویى بر آن نقش مى بندد، نقش هاى طبیعى و غیر قابل انكار، نقش هایى كه به وسیله قوا و نیروهاى عالم هستى و فرشتگان در دل این موجودات ثبت مى شود و در قیامت پرده از آن برداشته مى شود و آشكار مى گردد.

این آثار از تمام محیط بیرون جمع آورى مى شود و فشرده مى گردد و به دست هر كس داده مى شود و با یك نگاه در آن حال هر كس معلوم است. [تفسیر نمونه، ج 12، ص 55; ناصر مكارم شیرازى و همكاران، پیام قرآن، ج 6، ص 105; ناصر مكارم شیرازى، یكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 374]

از این سه دیدگاه در مورد نامه اعمال، دیدگاه علامه طباطبائى كه نامه اعمال را نفس اعمال آدمى مى داند، ارجح و بهتر است. این آیه گواه بر ارحجیت است: (هَذَا كِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) [جاثیه، آیه 29] ; این است كتابِ ما كه علیه شما به حق سخن مى‏گوید. ما از آنچه مى‏كردید، نسخه برمى‏داشتیم.»


ظاهر آیات قرآن (حاقه، 19 و 25; انشقاق، 7 و 10) این است كه نامه اعمال افراد نیكوكار به دست راستشان داده مى شود و نامه اعمال افراد بدكار به دست چپشان، ولى نظر دیگرى هست كه مى گوید: راست و چپ دو امر اعتبارى است، در قیامت اصحاب یمین هر دو دستشان راست است؛ هم چنان كه در مورد خدا گفته مى شود كلتا یدیه یمین[شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 24، ص 260] و اصحاب شمال هر دو دستشان چپ است.

یک جنبه مهم دیگر نامه اعمال این است که این کتاب فقط از واقعیات و حقایق سخن می گوید، بی هیچ خطا و لغزشی : و لدینا کتاب ینطق بالحق (و نیز ما کتابی است که به حق سخن می گوید)

رابطه توبه و اعمال در نامه اعمال
اگر انسانى در دنیا، در زمان‏هاى مختلف و مكان‏هاى گوناگون، گناهانى مرتكب شد و سپس تائب و نادم شد؛ این گناهان قبل از توبه در باطن، در نامه عمل این شخص با چهره‏هاى گوناگونش، بدون مكان و زمان ثبت و ضبط شده است. اما وقتى كه از گذشته خود واقعاً و از سّر وجودش، منزجر و پشیمان شد و هر روز حسرت و خون ‏جگر خورد، آه كشید و انزجارش به حدى رسید كه دوست داشت و آرزو كرد كه گناهان و آلودگى‏هایش از صحنه وجود برچیده شود، در باطن صحیفه عمل خودچه وضعى خواهد داشت؟

این كنار كشیدن از گناهان و تعلقات و پشیمانى از گذشته، چگونه جلوه خواهد كرد؟

از آیات و روایات استفاده مى‏شود كه آن چهره مخالفت و عناد - كه بر اثر گناهان و تعلقات در نامه عمل او ثبت شده بود - كنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه، شرمندگى، ندامت، كوچكى محض، تضرع محض، اطاعت محض و... مى‏شود؛ یعنى، وقتى در صحیفه عمل خود قرار گرفت، شخصى به جاى آن گناه، در حال تضرّع، ناله و شرمندگى ‏است و به جاى دلبستگى‏هاى گوناگون به غیر خدا، فرد عاشق و مطیع محض خداوند است.

وقتى چنین شد، در موقف «حساب» با تبدیل سیئات به حسنات و با تحوّل محبت غیرخدا به عشق و دلدادگى خدا، وضعیت انسان بهتر، حسابش آسان‏تر و ارتقاى او سریع‏تر خواهد بود.

هیچ چیز قیامت با دنیا قابل مقایسه نیست، لذا كیفیت نامه اعمال و گرفتن و خواندن آن براى ما قابل درك نیست و تنها آن چه در آیات و روایات بیان شده مى توان بازگو كرد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: محمد مؤذّنی چیمه