خوش آمديد,
مهمان
|
|
در آیه ای از قرآن کریم خداوند قانونی کلی را مطرح میکند و به مسلمین اخطار میدهد، که خروج برخی از دین ، به خدا و جامعه اسلامی و رشد اسلام نمیتواند ضرری برساند و خدا میتواند وضعی و مردمی را به وجود آورد که همواره در زمین پرستش شود، اگر مردم موجود، او را پرستیدند که هیچ و اگر نپرستیدند اقوامی دیگر پدید میآورد که ملازم دین او باشند و از دین او مرتد نشوند.
در یکی از آیات سوره مائده خداوند بحث جالبی را درباره ایمان مسلمانان بیان میدارد: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآیَاتِهِ أُوْلَـئِكَ یَنَالُهُمْ نَصِیبُهُم مِّنَ الْكِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُواْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِینَ »؛ پس كیست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تكذیب كند؟ اینان كسانى هستند كه نصیبشان از آنچه مقرّر شده به ایشان خواهد رسید، تا آن گاه كه فرشتگان ما به سراغشان بیایند كه جانشان بستانند، مىگویند: «آنچه غیر از خدا مىخواندید كجاست؟» مىگویند: «از [چشم] ما ناپدید شدند» و علیه خود گواهى مىدهند كه آنان كافر بودند.(54 مائده) در این آیه قانونی کلی را مطرح میکند و به مسلمین اخطار میدهد، که خروج برخی از دین به خدا و جامعه اسلامی و رشد اسلام نمیتواند ضرری برساند و خدا میتواند وضعی و مردمی را به وجود آورد که همواره در زمین پرستش شود. اگر مردم موجود، او را پرستیدند که هیچ و اگر نپرستیدند اقوامی دیگر پدید میآورد که ملازم دین او باشند و از دین او مرتد نشوند همانگونه که فرمود: «...فَإِن یَكْفُرْ بِهَا هَـۆُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّیْسُواْ بِهَا بِكَافِرِینَ؛ ... و اگر اینان [مشركان] بدان كفر ورزند، بىگمان، گروهى [دیگر] را بر آن گماریم كه بدان كافر نباشند.»(89 انعام) خداوند برای مردمی که وعدهاش را میدهد ویژگیهای بر میشمرد: اول آنکه آنها کسانی هستند: «که خدا آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند.» در آیات مختلفی خداوند درباره دوست داشتن میفرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین * إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین * وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین * إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوص.» اما در این آیه ویژگی متفاوتی برای این قوم ذکر میکند. آنها در برابر مۆمنان به شدت متواضع و در مقابل کفار با عزت هستند و اعتنایی به هیبت کاذب آنها نمیکنند، در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند. اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی در باره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست علامه طباطبایی میگوید: «اینکه خدا از میان همه ویژگیها برای این افراد، فقط جهاد در راه خدا را نام برده، برای این بوده که این مقام نیاز به ذکر آن داشته، چون خدای تعالی در این آیه در مقام این است که به وسیله این افراد ، دین خود را یاری دهد و اینکه نصرت دین با جهاد در راه خدا همان طور که ملامت ملامت گران با آن مزاحم است و ملامت گران یاوران دین را از هدر رفتن اموال و اتلاف نفوس و تحمل شدائد و ناملایمات میترسانند ، همچنین با تذلل برای مۆمنین و تعزز برای کافران مزاحم است، ملامت گران مزاحم این کار نیز هستند. برای اینکه از زخارف دنیا و وسائل شهوت و متاعهای زندگی چیزهایی دارند که مۆمنین ندارند و ملامت گران افراد مورد بحث را ملامت میکنند که آیا با فلان و فلان مرد تهی دست تواضع داری و درباره فلان و فلان ثروتمند و مستکبر تعزز و تکبر میکنی؟ پس ملامت ملامت گران هم مانع جهاد در راه خدا است و هم از تذلل برای مۆمنین و تعزز بر کافران جلوگیر است.» برخی میگویند این آیه یک خبر غیبی از آینده میدهد، که در مقابل سست ایمانی برخی مطرح گردیده است. درباره اینکه این قوم چه کسانی هستند نظرات مختلفی وجود دارد: برخی میگویند منظور از این قوم امام علی(علیهالسلام) و اصحاب اویند که با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگیدند. موید حرف ایشان آن است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هنگامی که به امام امیرالمۆمنین (علیهالسلام) فرمان فتح خیبر را میداد و در حالی که حامل قبلی بیرق چند نوبت پا به فرار گذاشت، هم مردم را ترساند و هم مردم او را ترساندند چنین فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب اللَّه و رسوله و یحبه اللَّه و رسوله کرارا غیر فرار لا یرجع حتی یفتح اللَّه علی یده» فردا حتماً رایت جنگ را به مردی میدهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست میدارد، مردی که حمله میکند و پا به فرار نمیگذارد تا اینکه خدا به دست او فتح را نصیب اسلام کند (و یا قلعهها را بدست وی فتح کند)، آن گاه روز بعد پرچم جنگ را به دست آن جناب داد. اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی در باره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی درباره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد امام علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست. همچنین روایت شده که سهل بن عمرو با جماعتی از قریش به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده، عرضه داشتند، ای محمد بردگان ما به تو ملحق شدهاند، آنان را به ما برگردان، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای گروه قریش دست از شرک و کفر بردارید وگرنه خدای تعالی مردی را به سراغ شما میفرستد (و البته خواهد فرستاد) که با شما بر سر تأویل قرآن قتال کند، همان طور که من بر سر تنزیل آن با شما قتال کردم. بعضی از اصحاب پرسیدند: یا رسول اللَّه او کیست؟ ابوبکر است؟ فرمود: نه، ولیکن آن کسی است که الآن در حجره مشغول پینه دوزی است و در آن لحظه امام علی (علیهالسلام) داشت کفش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را پینه میزد. در برخی روایات دیگر مصادیق دیگری نیز برای این قوم آمده، از جمله آنکه هنگامی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره آیه سۆال کردند، دست خود را بر شانه «سلمان» زد و فرمودند: «این و یاران او و هموطنان او هستند» و یا روایات دیگری که میگوید این آیه درباره امام مهدی (علیهالسلام) و یاران اوست. به هر حال ممکن است آیه مصادیق مختلفی داشته باشد که بی شک بارزترین و مهمترین آن امیرالمۆمنین(علیهالسلام) است. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
مۆمنان واقعى و انسانهاى شایسته كسانى هستند كه تمام امانتها را مراعات كنند و مراقب حفظ همه آنها باشند.
ودیعه از«ودع» به معنای ترك كردن آمده است و چون در نزد امانت گیرنده ترك شده است ودیعه گویند و امانت از «أمن» به معنای ایمنی و اطمینان و امانت را هم امانت گویند چون شخص امانت گذار از خیانت آن كسی كه امانت پیش اوست مطمئن و ایمن است.[1] در بیان عرف و اندیشمندان اسلامی ، امانت- هر چه باشد- به معناى چیزى است كه نزد غیر به ودیعه بسپارند تا آن را براى سپارنده حفظ كند و سپس به وى برگرداند.[2] امانتداری در قرآن و سنت در قرآن مجید امانت به صورت مفرد یا جمع بارها تكرار شده است. در آیات قرآن كریم درباره شش نفر از پیامبران بزرگ الهى یعنی حضرت نوح و هود و صالح و لوط و شعیب[3] و موسى (علیهم السلام)[4] جمله «اِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اَمِینٌ»[5] دیده مىشود كه نشان واضحى از اهمیت این فضیلت اخلاقى است كه در كنار امر رسالت قرار گرفته، و بدون آن هرگز اعتماد امتها به رسولان جلب نمىشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ »[6] در این آیه به برجسته ترین صفات مۆمنان راستین یعنی حفظ امانت و پایبندى به عهد و پیمان اشاره شده است. قابل توجه این است كه «امانات» در اینجا به صورت جمع ذكر شده كه اشاره به انواع و اقسام امانت است و بسیارى از مفسران قائل هستند كه امانت در این آیه، تنها شامل امانتهاى مالى نیست بلكه شامل امانات معنوى مانند قرآن و آیین خدا و عبادات، وظایف شرعیه و همچنین شامل نعمتهاى مختلفى كه خداوند به انسان داده است مىشود.[7] از اینجا روشن مىشود كه مۆمنان واقعى و انسانهاى شایسته كسانى هستند كه تمام این امانتها را مراعات كنند و مراقب حفظ همه آنها باشند. تعبیر به «راعون» كه از ماده رعایت است (توجه داشته باشید كه این واژه از ماده «رعى» به معنى مراقبت از گوسفندان به هنگام چرا گرفته شده است)[8] نشان مى دهد كه منظور از آن چیزى بیش از اداى امانت است بلكه مراقبت همه جانبه از آن را توصیه مىكند. در احادیثى هم كه از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده است اهمیت فوق العادهاى به این مسأله داده شده است، حتی گاهی از امانت به عنوان یكى از اصول اساسى مشترك در میان همه ادیان آسمانى یاد شده است. صدق و راستى و امانت به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد؛ زیرا آن را که حساب پاك است از محاسبه چه باك است؛ درحالى كه دروغ و خیانت همیشه انسان را در هالهاى از خوف و ترس فرو مىبرد؛ مبادا خلاف گویى و خیانت او ظاهر گردد و تمام نقشههاى او نقش بر آب شود در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرد، مگر این كه راستگویى و اداء امانت نسبت به نیكوكار و بدكار جزء تعلیمات او بود.»[9] تبیین شاخه هاى امانت امانت معنى بسیار وسیع و گستردهاى دارد كه شامل تمام مواهب الهى و نعمت هاى خدادادی مىشود ؛ از قرآن مجید و اسلام و ایمان و ولایت گرفته تا كوچكترین مواهب مادى و معنوى همه در مفهوم وسیع امانت داخل میشود. احادیثى كه مىگوید امانت موجب غنى و بى نیازى، و خیانت موجب فقر است، ناظر به امانت هاى مالى و مادى است. ولى آیات[10] و روایاتى كه اشاره به عرضه شدن امانت به آسمانها و زمین مىكند به یقین به معنى امانت مادى و مالى نیست ،بلكه فراتر از آن است و ناظر به امانتهاى معنوى مىباشد. در حدیثى از امیرمۆمنان (علیه السلام) مىخوانیم هنگامى كه وقت نماز فرا مىرسید حال او دگرگون مىشد و هنگامى كه از آن حضرت سۆال مى كردند مى فرمود: «وقت نماز رسیده ، همان وقت امانتى كه خداوند آن را در آسمان ها و زمین عرضه داشت و از حمل آن ابا كردند و ترسان شدند».[11] در حدیثى دیگر از امام صادق(علیه السلام) میخوانیم: هنگامى كه خداوند ارواح پیغمبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) و ائمّه معصومین(علیهم السلام) را آفرید سخنانى فرمود: «ولایت آنها امانتى در نزد خلق من است»[12] از احادیث دیگرى استفاده مىشود كه خلافت رسول اللّه(صلی الله علیه وآله) امانت است.[13]یا این كه نماز و زكات و حج امانت است[14]و یا همسران نزد شما امانت الهى هستند.[15] آثار فردی امانتداری در روایات آثار فراوانی برای این خصلت بیان شده است كه به پارهای از آنها اشاره می شود: 1ـ سبب جلب رزق و روزی[16] 2ـ مۆلفه ی مهم برای جلب اعتماد مردم 3ـ عافیت در دنیا و آخرت[17] 4ـ نشانه ایمان[18] 5ـ اقتدا به امامان معصومین[19] 6ـ ایجاد شهامت در صاحبش: صدق و راستى و امانت به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد؛ زیرا آن را که حساب پاك است ، از محاسبه چه باك است؛ درحالى كه دروغ و خیانت همیشه انسان را در هالهاى از خوف و ترس فرو مىبرد؛ مبادا خلاف گویى و خیانت او ظاهر گردد و تمام نقشههاى او نقش بر آب شود. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نكرد، مگر این كه راست گویى و اداء امانت نسبت به نیكوكار و بدكار جزء تعلیمات او بود» آثار اجتماعی امانت داری معلوم است كسى كه به خیانت و نادرستى در بین مردم معروف شد در این دنیا نیز زندگانى بر او سخت و ناگوار خواهد شد. نوع انسان در دنیا با معاونت و همكاری یكدیگر مىتواند زندگانى راحتی داشته باشد، زندگانى انفرادى براى هیچ كس میسور نیست مگر آنكه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشى ملحق گردد و زندگانى اجتماعى چرخ بزرگش بر محور اعتماد مردم به یكدیگر مىچرخد و اگر خداى نخواسته اعتماد از میان مردم رخت بربندد ممكن نیست بتوانند به راحتى زندگانى كنند و پایه بزرگ اعتماد هم بر امانت و ترك خیانت گذاشته شده است. پس شخص خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیّت و عضویت جامعه انسانی خارج است و او را در محفل مدینه فاضله به عضویت نمىپذیرند و معلوم است چنین شخصى با چه حالت سخت و زندگى تنگى، گذران عمر خواهد كرد.[20] اثر امانتداری در زندگی پیامبران حضرت موسی (علیه السلام) را به خاطر امانتداری و قدرتش، در خانه حضرت شعیب پناه دادند; قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ (سوره مبارکه قصص آیه 26) یكى از آن دو زن گفت: اى پدر، او را استخدام كن، زیرا بهترین كسى كه استخدامش كنى (این مرد) نیرومند با امانت است. قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ (سوره مبارکه یوسف آیه 55) (یوسف به لحاظ اطلاعش از آمدن سالهاى فراوانى و قحطى و نیاز دولت به حسن مدیریت) گفت: مرا بر خزانههاى این سرزمین بگمار، كه همانا من نگهبان و دانایم. پی نوشت ها : [1] طریحی،فخرالدین؛مجمع البحرین،تحقیق سید احمد حسینی،المکتبه المرتضویه واژه «ودع»؛ قرشی،علی اکبر؛قاموس قرآن،دارالکتب الاسلامیه،چاپ نهم،1381ش،واژه«أمن» [2] طباطبایی؛محمد حسین،المیزان فی تفسیر القران،دارالكتب الاسلامیه،چاپ سوم،1396ق،ج16 ص370 [3] شعراء:آیات107و125و143و162و178 [4] دخان:18 [5] «من براى شما فرستاده امینى هستم» [6] مۆمنون:8و معارج:32 یعنی:«و آنها كه امانتها و عهد خود را رعایت می كنند.» [7] طباطبایی،محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القران،دارالكتب الاسلامیه،چاپ سوم،1396ق،ج15،ص8 [8] راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودى، نشر دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول،1412 ق،واژه«رعی» [9] کلینی،یعقوب؛اصول کافی،تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دارالکتب الإسلامیة،چاپ ششم،1375ش، ج2 ص104 ح1 [10] احزاب:72 موسوى همدانى، سید محمد باقر؛ ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم،1374 ش، چاپ پنجم، ج16 ،ص524؛ [11] الخویری،عبدعلی بن جمعه العروسی؛نورالثقلین،تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی،افست علمیه قم، جلد 4، صفحه 313. [12] علامه مجلسى؛ بحار الأنوار، مۆسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 ق، جلد 26، صفحه 320، باب7 [13] همان، جلد 99، صفحه 175. [14] همان، صفحه 274. [15] همان، جلد 21، صفحه 381 [16] از على(علیه السلام)روایت داریم كه:« امانت رزق و روزى مى آورد، و خیانت مایه فقر است»حر عاملی، محمد بن الحسن؛وسائل الشیعه،نشر مۆسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409ق ،کتاب الودیعه ج19،ص76 [17] از لقمان حكیم نقل شده فرمود: «پسرم! امانت را ادا كن تا دنیا و آخرت تو سالم باشد، و امین باش تا غنى شوى»محمدی ری شهری،محمد؛ میزان الحكمه،نشر دفتر تبلیغات اسلامی،1362ش،جلد 1، صفحه 347 [18] از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است كه فرمود: «نگاه به فزونى نماز و روزه آنها و كثرت حج و نیكوكارى آنها و سر و صدایشان در شب (هنگام راز و نیاز با خدا) نكنید، بلكه نگاه به راست گویى و امانت آنها كنید»علامه مجلسى؛ بحار الأنوار، مۆسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 ق ، جلد 72، صفحه 114، حدیث 5. البته هدف از این تعبیرات این نیست كه نماز و روزه و حج و انفاق، سبك شمرده شود، بلكه هدف آن است كه این ها تنها نشانه دین دارى افراد معرفى نگردد، بلكه به دو ركن اساسى دین یعنى راستى و امانت بیشتر توجه شود. [19] کلینی،یعقوب؛اصول کافی،تحقیق علی اکبر ،ج2،ص104،ح5 [20] امام خمینى «ره»،روح الله؛ چهل حدیث،ش ص : 476 |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|