* فرهنگ سازماني :
به‌طور كلي از آنجايي كه تعريف‌هاي مختلفي از فرهنگ سازماني شده است. لذا هر يك از آنها به جنبه‌هاي خاصي تأكيد مي‌كند. دقت در محتواي تعريف‌هاي ذيل مي‌تواند به ما نشان مي‌دهد كه ماهيت آنها چه اهدافي را دنبال مي‌كند.
سيستمي از استنباط مشترك است كه اعضاء نسبت به يك سازمان دارند و همين ويژگي موجب تفكيك دو سازمان از يكديگر مي‌شود. يك سازمان كه اعضاي آن داراي استنباط مشترك از آن هستند، از مجموعه‌اي ويژگي‌هاي اصلي تشكيل شده است كه سازمان به آنها ارج مي‌نهد يا براي آنها ارزش قائل است. (رابينز، 1389، صص 1062-1060).

* فرهنگ بوروكراتيك (مبتني بر بوروكراسي):
تمايل به حفظ وضع موجود داشته و تمركز بيش از حد بر مديريت و عدم تفويض اختيارات دارد، به‌طوري كه مدير در غالب زمينه‌ها شخصاً تصميم‌گيري می نماید. و در اين فرهنگ پايبندي شديد به قوانين و مقررات وجود دارد قوانين و پروتكل‌هاي سازماني نيز مي‌بايد توسط پرسنل مورد توجه جدي قرار گيرند. اعمال اين قوانين، دستورالعمل‌ها و پروتكل‌ها مانع بروز خلاقيت‌ها و توانمندي‌هاي پرسنل براي ارائه راه‌حل‌هاي خلاقانه ارائه دهنده‌ي كيفيت خدمات مي‌گردد. (Ababaneh).

* فرهنگ نوآورانه:
فرهنگ سازماني را مي‌توان مجموعه‌اي از باورها و ارزش‌هاي همگاني و مشترك كه بر انديشه و رفتار اعضاي يك سازمان اثر مي‌گذارد و باعث اتحاد و اتفاق آنها مي‌شود، تعريف كرد. فرهنگ سازماني مي‌تواند سرچشمه‌اي براي حركت و پويايي و نوآوري و يا مانعي در راه پيشرفت آنها به‌شمار آيد. از اين‌رو مي‌توان گفت كه فرهنگ در يك سازمان، همانند شخصيت در يك انسان است. سازمان‌هاي نوآور از فرهنگ قوي و تشويق كننده برخوردار هستند و از اين‌رو در رشد و توسعه نوآوري، پيشگام هستند. (ممي‌زاده، 1387، ص57).
* فرهنگ حمايتي:
به كاركنان اجازه مي‌دهد تا به سطحي از اعتماد و همكاري آزادانه برسند كه حل مشكلات به‌صورت گروهي و مديريت كيفي را آسان كند اين فرهنگ عمدتاً بر مبناي كار گروهي، همبستگي، مشاركت و روابط بين فردي هارمونيك و حس همكاري همچون اعضاء يك خانواده است. افراد براي حل مشكلات كاري خود از حمايت احساسي و عاطفي ديگران بهره مي‌برند. به‌نظر مي‌رسد كه فرهنگ حمايتي عملي شدن فعاليت‌هاي كيفيت را ارتقاء مي‌بخشد. (آبابانه – 2010- ص 546).

ضمن تشکر از ارسال مطالب و با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما