خوش آمديد,
مهمان
|
|
چه تازه ازدواج کرده باشید و چه سالهای زیادی از زندگیزناشوییتان با همسری که بسیار هم دوستش دارید گذشته باشد، ازدواج قبلی همسرتان میتواند بهعنوان یک مساله و یا مشکل همچنان وجودداشته باشد. اگر همسر قبلی برای زندگیتان چالشهایی را درست کرده باشد، این مساله حتما روی ارتباط شما و همسرتان تاثیر میگذارد. اگر میخواهید اثرات منفی زندگی زناشویی قبلی همسرتان را بر نوع ارتباط خودتان کم کنید، این مطلب را بخوانید.
گامهایی که باید بردارید 1ـ موقعیت را ارزیابی کنید. هردوی شما باید برای حل این مساله باهم تلاش کنید. به ویژه اگر پای یک بچه از ازدواج قبلی در میان است. پیش از هر فکر یا قضاوتی به این نکته توجه کنید که همسر قبلی یک انسان است. اگر او با شما رفتار دوستانه و قابل احترامی دارد شما هم باید مثل او باشید. حتی اگر او درست رفتار نمیکند یا با شما و همسرتان همکاری نمیکند بازهم حق ندارید وجود او رانادیده بگیرید. روش ومرام خودتان را داشتهباشید ؛هرزمانی که باهم روبهرو شدید دوستانه رفتار کنید و او را یک دشمن و خطر برای زندگیتان تصور نکنید. بعداز مدتی او هم یاد میگیرد بهتر عمل کند و دوستانهتر رفتار کند. 2ـ دلایل نگرانی و احساسات متناقضتان را نسبت به همسر قبلی پیدا کنید. اگر شما یا همسرتان نسبت به خودتان یا دیگری احساس ناامنی میکنید، تجربهی زندگی مشترک همسرتان میتواند دلیلی برای احساس بیاعتمادی و ناامنیتان بشود. اگر نگران هستید همسرتان دوباره به شریک قبلیاش فکر کند یا بهاو رجوع کند و یا احساس میکنید او هنوز فرصت شروع دوباره را دارد باید به این مساله نگاهی واقعگرایانهتر بیندازید. هرکدام از این احساسات میتوانند شما را درگیر کنند. ـ از خودتان بپرسید اگر قرار بود همسرتان به زندگی قبلیاش رجوع کند چرا با شما ازدواج کردهاست؟! ازدواج یک تعهد سنگین و پردردسر است. افراد بهراحتی زیر بار این مسئولیت نمیروند و از آن شانه خالی نمیکنند. به این فکر کنید که او میتوانست مجرد بماند و برای بهبود رابطه قبلیاش تلاش کند و دوبارهازنو شروع کند. نهاینکه یک نفر سوم را هم به مشکلاتش اضافه کند. ـ آیا درگذشته تجربه بدی از این مساله داشته اید؟ آیا در گذشته یک نفر سوم ارتباط شما را به هر شکلی خراب کردهاست؟ ـ آیا شما تحتتاثیر تجربهی فرد دیگری قرار گرفته اید؟آیا این موقعیت برای یکی از دوستان و یا اعضای خانودهتان پیش آمده؟ در تلویزیون سریالی دیده اید؟اگر اینطور است بازهم باید به این نکته توجه کنید که آنها لزوما نمونههای مناسبی برای مقایسهی شما و زندگیتان نیستند. ـ آیا برای شما حرف زدن درباره همسر قبلی سخت است؟علت این مشکل را پیدا کنید. چه چیزی باعث میشود نتوانید باهمسرتان دربارهی این موضوع حرف بزنید؟خودتان راحت نیستید یا همسرتان از آن فرار میکند؟راههای گفتگو دربارهاین مساله را بدون اینکه بحث بالا بگیرد پیدا کنید. و فراموش نکنید شما هم تجربه دوم و سختی برای همسرتان هستید. اگر معتقدید شما و همسرتان باید باهم آشنا میشدید، اگر فکر میکنید در کنارهم خوشحال هستید و این روند زندگی باید پیش میرفت تا شما با هم آشنا شوید دیگر وجود همسر قبلی آزارتان نمیدهد او فقط تجربهای در زندگی همسرتان بودهاست تا شما انتخاب آخر و بهتر او باشید این بهاین معنا نیست که زندگی گذشته او شوخی بوده و اهمیتی ندارد اما به این معنی است که مسیر زندگی همسرتان اینگونه بوده و اکنون او از همهی آنها عبور کردهاست 3ـ بچهها را نادیده نگیرید. لازم نیست برای بچههای همسرتان نقش یک پدر یا مادر واقعی را بازی کنید. اگر وقت و فرصت فراهم کنید آنها به شما نزدیک خواهند شد. اجازه بدهید تفاوت شما با پدریا مادر اصلیشان مشخص باشد و آنها با این شرایط جدید سازگار شوند. با آنها مهربان و هم دل باشید حتی اگر آنها بارها و بارها با شما مثل یک غریبه رفتار کرده باشند. ـ هرگز به همسرتان غر نزنید که چرا باید از بچههایش حمایت کند. اگر همسرتان را در زندگیتان پذیرفته اید باید او را با همهی شرایط خوب یا بدش پذیرفتهباشید. 4ـ از سمپاشیهای همسر سابق دور شوید. اگر فکر میکنید همسر سابق تلاش میکند تا برای ارتباط شما مشکل ایجاد کند باید مراقب باشید. در معرض سم و زهر او قرار نگیرید چون چه بخواهید و چه نخواهید او تاثیرش را روی ارتباط شما خواهد گذاشت. بههیچوجه اجازه ندهید او به ارتباط شما آسیب بزند. او میتواند با رفتارش، حرفهایی که میزند و با فشار بچهها به ارتباط شما آسیب بزند. او میتواند بهاین روشها زهر خودش را بریزد: ـ بدون برنامهریزی قبلی به خانهتان بیاید و بهانه بیاورد که برای دیدن بچهها و یا حرفزدن با همسرتان آمده است و شما را آزار بدهد. در این موارد قانون مشخص کردهاست که ارتباط بچهها با پدریا مادرشان چگونه باشد. ـ در امور زندگیتان دخالت کند. بهشما و همسرتان خط مشی بدهد و برای آینده برنامهریزی کند و روش خودش را در زندگی مشترک شما پیاده کند تا به هدفهایش برسد. ـ تلاش کند تا رابطه شما و همسرتان را خراب کند. ـ بچهها حرفهای بدی راجع به شما بزنند یا بدرفتاری کنند و شما بفهمید که آنها را از پدریا مادرشان یاد گرفتهاند. ـ اگر مشکل یا مسالهای در زندگی شخصی خودش یا بچههایش پیش بیاید انگشت اتهامش را بهسوی شما و همسرتان دراز کند و شما را عامل بدبختی خودش بداند. ـ به خودش اجازه بدهد درباره ارتباط شما و همسرتان نظر بدهد بدون اینکه هیچ هدف خیرخواهانهای داشته باشد. و یا مثلا بگوید همسرتان چطور بوده؟چه چیزی دوست داشته؟و باهم چه ارتباطی داشتهاند و به شما و نوع ارتباطتان ایراد بگیرد مثلا بگوید: «اون هیچ وقت از این رنگها خوشش نمیومد»«از وقتی تو اومدی اون این اخلاق رو پیدا کرده»«تو خیلی شبیه منی انگار نمیتونه فراموشم کنه». - قانونها را زیر پا بگذارد و با قانون شکنیهای خودش هربار شما و همسرتان را به مراجع قانونی بکشاند تا حق به ناحق خودش یا فرزندانش را طلب کند. 5ـ بر سر گذشته شرط بندی نکنید. درست مثل این است که همسرتان را به روزهای گذشته بازگردانید و او را سر خانه اولش برگردانید. اینکار هیچ کمکی به شما نمیکند. اینکه زندگی آنها در گذشته چطور بوده اگر از نظر روانشناسی کمکی به همسرتان نکند برای شما اصلا هیچ سودی ندارد. آنها به هر دلیلی که بدون شک بخاطر مشکلات و اختلافات بوده است از هم جدا شدهاند. به جای اینکه آنها را مرور کنید به لحظهی حال فکر کنید. وقتتان را صرف رابطه خودتان بکنید خاطرات خوش بسازید و جای خاطرات تلخ گذشته را کمرنگ کنید. 6ـ یاد بگیرید چطور خوشحال باشید. خوشحال و سپاسگزار باشید برای همهی دلایلی که باعث شد شما و همسرتان باهم آشنا شوید. خودتان را همسر دوم نبینید. عددها اهمیتی ندارند. برای هیچ نوع دوستی و ارتباطی عددها مهم نیستند. اکنون شما و همسرتان، زن و شوهر هستید و در ارتباط باهم تعریف میشوید. روی عددها تاکید نکنید و همه چیز را آسان و شیرین بگیرید. برای حفظ یک ارتباط طولانیمدت تلاش کنید و برای باهم بودن خوشحال باشید. نکتههای بیشتر ـ اگر معتقدید شما و همسرتان باید باهم آشنا میشدید، اگر فکر میکنید در کنارهم خوشحال هستید و این روند زندگی باید پیش میرفت تا شما با هم آشنا شوید دیگر وجود همسر قبلی آزارتان نمیدهد او فقط تجربهای در زندگی همسرتان بودهاست تا شما انتخاب آخر و بهتر او باشید. این بهاین معنا نیست که زندگی گذشته او شوخی بوده و اهمیتی ندارد اما به این معنی است که مسیر زندگی همسرتان اینگونه بوده و اکنون او از همهی آنها عبور کردهاست. ـ بدون شک هرازچندگاهی نسبت به زندگی گذشته همسرتان حساس یا کنجکاو میشوید. این کاملا طبیعی است اما حواستان باشد که دچار وسواس و بیماری نشوید. ـ کنار آمدن با زندگی گذشته همسرتان کار آسانی نیست. اما خیلی هم سخت نیست. صبور باشید، ازهمسرتان حمایت کنید ونیازها و کمبودها را جبران کنید. ـ اگر از فکر و خیال این زندگی گذشته بیرون نمیآیید باید با مشاوره و درمان مساله را برای همیشه حل کنید. ـ اگر همسر قبلی آزارتان میدهد و امورات زندگیتان را بهم زدهاست؛ بازهم از مشاوره و مراجع قانونی برای برخورد درست و جدی استفاده کنید تا بتوانید از تاثیرات منفی رفتار او در ارتباط زناشوییتان دوربشوید. مدارا با کسی که آزارتان میدهد و خشونت طلب است روش درست برخورد نیست! |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|