جمعه, 07 ارديبهشت 1403

 



مهناز صالح

 

تاریخچه حسابداری: نگهداری دفاتر حسابداری گرچه به شکل بسیار ساده از قرنها پیش در تاریخ بشر معمول بوده است.بابلی ها پرداخت حقوق و دستمزد را با خط میخی بر الواح گلی نقش میکردند،مصریان قدیم در آمد و هزینه موسسات دولتیو عملیات و معاملات بنگاههای بازرگانی را بر روی کاغذ پاپیروس ثبت مینمودند.

دفتر داری دوبل یا یطرفه که اساس سیستمهای جدید حسابداری است نیزسابقه طولانی دارد و نمونه های متعددی از دفاتر حسابداری به صورت مترادف که قدیمیترین آنها مربوط به سال 1211 میلادی است و توسط بازرگانان ایتالیایی تنظیم گردید،در موزههای بزرگ دنیا موجود است.به تدریج با تشکیل بازارهای سرمایه و شرکتهای سهامی،نیاز به حسابداری و حسابرسی حرفه ای اجتناب ناپذیر گردید.قانون شرکتهای سال 1862 انگلستان به منظور حمایت از سرمایه گذاران در مقابل تقلبات و سوء استفاده حسابرسی شرکتهای سهامی را الزامی کرد و در سال 1880 انجمن حسابداران خبره انگلستان و ویلز از تعدادی حسابداری ورزیده که ارزش و محارتهای تخصصی بر خوردار بودند  تشگیل گردیده و به این ترتیب نمونه ای از نظام حرفه ای حسابراری پدیدار شد.

اهمیت حسابداری:تصمیم گیری صحیح و به موقع،رمز موفقعیت مؤسسات است این مهم دست یافتنی نیست مگر زمانی که اطلاعات صحیح و به موقع در اختیار مدیران مؤسسات قرار گیرد از طرف دیگر سرمایه گذاران  در صورتی میتوانند در بازار های سر مایه حضور شایسته داشته باشند که اطلاعات حسابداری  درست و به موقع در اختیار آنها قرار گیرد.حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی  نه تنها در حصول این  موارد نقش اصلی و اساسی را ایفا میکند،بلکه با شفافیت بخشیدن به فضای اقتصادی و مالی هر کشور (بلکه کل جهان) عامل تعیین کننده  موفقیت سیاستهای است که به منظور ایجاد عدالت  اجتمایی،وضع و اجرا میشود .

تعریف حسابداری:در گذشته عمومآ حسابداری  فن شناسایی،ثبت،طبقه بندی،تلخیص و گذارشگری رویداد های مالی میدانستند. تعارف جدید:حسابداری را یک سیستم اطلاعاتی که از طریق شناسایی،ثبت،طبقه بندی،تلخیص و گذارشگری رویداد های مالی،اطلاعات لازم را در اختییار استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری قرار می دهد.حسابداری به مشابه یک سیستم اطلاعاتی،تمامی اجزای ضروری یک سیستم رادارد.

   گزارش ارشهای مالی

پردازش عملیات حسابداری

  رویداد های مالی

                              سیستم اطلاعاتی حسابداری 

ورودی سیستمهای اطلاعات حسابداری،رویدادهای مالی است که با انجام عملیات حسابداری بر روی آن ها گزارشهای مالی مورد نیاز تهیه و دراختیار استفاده کنندگان قرار میگیرد.

 02131322

مشكلات مربوط به مقياس هاي حسابداري

محدوديت هاي اشل هاي عددي و شيوه هاي اندازه گيري

اولين محدوديت اختلاط مقياس هاي عددي در گزارشات حسابداري ديده مي شود. طبق نظر استيونز اكثر اندازه گيري ها را مي توان به صورت اسمي، ترتيبي، وقفه اي يا درصدي طبقه بندي نمود. در حسابداري، طبقه بندي يك موضوع تحت عنوان حساب خاص يك فرآيند اندازه گيري اسمي است در حالي كه اعداد در صورت وضعيت مالي ممكن است داراي مقياس ترتيبي، وقفه اي يا درصدي باشند. استيونز ويژگي هاي ذاتي مقياس ها را به عنوان نوعي محدوديت در انواع سنجش هاي معتبر مي بيند كه مي توان با استفاده از داده هاي مالي از اين مقياس ها بهره برد.

بر طبق نظر پايرمن اگر حسابداري خود را محدود به ارائه مقادير نقد موجود در بانك كند، يك اندازه گيري صحيح بدست مي آيد؛ اما وقتي حوزه عملكرد حسابداري وسعت مي يابد، احتمال يافتن اندازه هاي صحيح دور از دسترس خواهد بود.

خوانندگان صورت وضعيت مالي مي توانند بر اساس اطلاعات حسابداري تصميمات نادرستي بگيرند اگر گزارشات نتوانند نوع مقياس عددي مورد استفاده را در نظر بگيرند. در تبليغات گزارشات حسابداري مربوطه غالباً مبهم هستند؛ زيرا مشخص نيست چه اعدادي بر اساس مقياس ترتيبي، وقفه اي يا درصدي هستند. از آنجا كه شركت هاي مختلف ممكن است از متدهاي مختلفي در ارزيابي دارايي استفاده كنند، اعداد كه در جهان كامل بر مبناي درصد قابل مقايسه هستند در اشل درصد و در سطح مقايسه هاي عملي فقط به صورت وقفه اي يا حتي ترتيبي قابل استفاده اند. كرانتز طبقه بندي استيونز را با در نظر گرفتن ساختارهاي غير خطي توسعه داده است، در حالي كه ساوله توضيح داده است كه مقياس ها مي توانند داراي خصوصياتي باشند كه به نوعي در ميان چهار گروه که مقیاس ها می توانند دارای خصوصیاتی باشند که به نوعی در میان چهار گروه مقیاس های کلاسیک قرار می گیرند و در ضمن اطلاعات گاهی گرایشات مختلفی را در زمان های متفاوت و برای اهداف متفاوتی اندازه گیری نماید.

مسئله دوم آن است که در حالی که اکثر چارچوب های نظریه ای بر اساس چارچوب سودمندی تصمیمات ساخته می شوند، حسابداران در رابطه با اینکه کدام اطلاعات مفید است، توافق ندارند.

شیوه های هزینه و ارزش متداول است. شیوه هزینه ای معمولاً معتبرتر و عینی تر از شیوه ارزش است؛ اما حتی شیوه های مبتنی بر هزینه نیز می توانند حاوی عناصر ذهنی باشند. اندازه گیری ارزش می تواند به شکل های مختلفی انجام شود مثل جابجایی ارزش، ارزش نقد شدنی، مبلغ تنزیل شده پرداخت ها، بهای مشابه با ظرفیت تولیدی، هزینه های فرصت، در حالی که هزینه های اولیه سرمایه گذاری را می توان با تغییر در سطوح عمومی قیمت تنظیم نمود. ارجحیت هزینه ها یا ارزش ها بر یکدیگر بستگی به محدودیت های موجود در پذیرش هر یک از آنها در تصمیم گیری های معین دارد. به علاوه وجود صورت وضعیت مالی در اخذ تصمیمات مختلف بسیار مفید است. شیوه جابجایی ارزش معمولاً ذهنی تر از شیوه قیمت بازار است، به خصوص اگر محصول با تولید داخلی یا به واسطه برخی پیشرفت ها مثل اکتشافات نفت یا مواد کافی جایگزین گردد انتقاد دیگر در رابطه با هزینه جابجایی در مورد ساختمان یا سایر دارایی های قدیمی است که باید بی دلیل به عنوان دارایی جانشین شود بدون آنکه به روز گردد؛ بنابراین ارزش جابجایی تجهیزات مشابه تنها می تواند مانند قیمت بازار مسئله نا مربوطی باشد.

ارزش های نقد شدنی و ارزش های خالص نقد شدنی نمایانگر تلاشی برای اندازه گیری و تعیین مقدار نقدینگی دریافتی در موقع فروش دارایی است.انتقاد برجسته در مورد این شیوه آن است که اگر چه ارزش های نقد شدنی یا خالص نقد شدنی می توانند موجب نزدیک شدن دارایی به مبلغ نقد باشند؛ اما این اطلاعات بی ربطی خواهد بود اگر شرکت خواهان تداوم استفاده از دارایی باشد. ارزش فعلی پرداخت ها (DCF) از درصد تنزلی برای تعیین ارزش کنونی استفاده می کند تا جریان نقدینگی آینده و مورد انتظار را مشخص کند. تکنیک DCF در تلاش برای اندازه گیری ارزش هر چیز مورد استفاده در مقابل خرید دارایی دیگر یاجریان ناشی از مصرف است و به علاوه مدیریت، محرک هایی که فرصت های آتی و تخمین جریان نقدینگی ایجاد می کند و این را غالباً نمی توان بر اساس دارایی به دارایی برآورد کرد. هزینه ظرفیت تولیدی مشابه یک شیوه اصلاحی برای هزینه جابجایی است و در شناخت جابجایی دارایی معمولاً شامل خرید مدل های جدید و تکنولوژی پیشرفته می شود. این شیوه از هزینه فرصت برای خرید تجهیزات جدید در وضعیت درآمد بهره می برد و با این وجود شرکت هنوز از مدل های قدیمی بیشتر از مدل های پیشرفته استفاده می کند.

آیا این امر واقعاً موجب می شود که وضعیت درآمد یا ارزش های ترازنامه برای تجهیزات مدرن شرکت که هنوز به تملک شرکت در نیامده و یا از آن استفاده نکرده است، گزارش شود؟

مشکلات در سنجش درآمد

سومین مشکل آن است که حرفه حسابداری هنوز واقعاً در مسائلی که به نام درآمد خوانده می شود محصور نشده است. یک شیوه برای این فرض آن است که حسابداری در تلاش است تا نظریه های اقتصادی ثروت را به طور مستمر عملیاتی سازد. شیوه دیگر آن است که حسابداری پایه بازتاب اثر انجام معاملات بین شرکت ها و سایر نهادها باشد. هیکز درآمد اقتصادی را به عنوان مقدار پولی که فرد می تواند در طول هفته مصرف کند و هنوز در پایان هفته قادر به شروع مصرف برای آغاز هفته بعد باشد، فرض می کند. شیوه اقتصادی یا شیوه هیکزی در مورد درآمد موزه وسیع تر و ذهنی تری را در نظر می گیرد که بیش از شیوه مبتنی بر معامله است. اقتصاد هیکزی یا شیوه ثروت مدار اشاره می کند که افزایش یا کاهش درآمد می تواند ناشی از تغییرات در ارزش مربوط به دارایی فرد یا بدهی هایی باشد که گاهی حتی در غیاب یک معامله ارزی موجود است. مطابق با هیکز، حتی ارزیابی های روانشناسانه ای که بازار باید مدنظر داشته باشد می تواند موجب شود که فردا احساس کند زیاد ثروتمند نیست؛ بنابراین سنجش اقتصادی جدا از روان مالک، حسابدار یا سایر بازیگران بازار نمی تواند باشد.

شیوه های ثروت مدار یا معامله مدار بر وضعیت درآمد و ترازنامه تأثیر متفاوتی دارند. شیوه هیکزی معتقد است که تغییرات در درک اصولی دارایی و بدهی ها بخشی از درآمد است. شیوه معامله مدار در حسابداری منتظر مبادلات بعدی است تا مدارک تأیید کننده را برای تغییرات ارزشی قبل از پذیرفته شدن به عنوان درآمد تهیه کند.

در وضعیت سطحی آن، سیر تکاملی IASB و FASB شیوه مبتنی بر دارایی/ بدهی ظاهراً به سمت حسابداری حرفه ای نزدیک تر به تئوری اقتصادی گام بر می دارد. بهر حال مدل بدهی/ دارایی در رابطه با تسخیر موجودیت درآمد اقتصادی شکست خورده است؛ زیرا قیمت های عادلانه همیشهشبیه هزینه فرصت ها نیستند. حسابداری اجرای تئوری اقتصادی را در زمانی که بازار کاملاً در آن موضع کارآمد است نا دیده می گیرد و نمی تواند سود اقتصادی پایدار را برای تحریک سریع رقابت در همه شرکت ها و در یک سطح مشترک ایجاد کند. بیدرودمسکی و نیز برومویچ اشاره می کنند اگر بازارها حقیقتاً عالی مقیاس های حسابداری باید دارای زواید و حشریاتی باشند.

مشکلات تخصیص و انتقال قیمت گذاری

آنالیز توماس از محصول مشترک و سایر برنامه های تخصیصی نشان می دهد که همه تلاش ها برای تخصیص یا تقسیم هزینه ها در دوره های چندگانه، ادارات یا دیگر موارد هزینه ای اصلاح ناپذیرند. توماس نتیجه می گیرد که محال است یک شیوه منفرد ؟؟ مرسوم را برای تخصیص حسابداری به کار گرفت و اینکه پتانسیل وجود تنوع در عملکرد می توان موجب تحریف عمده ای شود که نشان می دهد آنها نباید استمرار یابند. در پژوهشی از انجمن حسابداری امریکا، دوربین نیز نتیجه گرفت که تمام تخصیص حسابداری اختیاری یا غیر ممکن است. به علاوه توماس و دوین در نتیجه گیری خود پیشرفت سیستم های هزینه گذاری بر اساس فعالیت را نادیده نگرفته اند و ایده تخصیص مخارج کلی را به صورت جزئی تر به وجود آورده اند. هر چند هزینه گذاری مبتنی بر فعالیت می تواند منافعی داشته باشد؛ اما در زمانی ک هزینه های متغیر را در مقابل هزینه های ثابت شناسایی کند و طبقه بندی های متغیر و ثابت را مبتنی بر دیدگاه های ذهنی در طول اخذ تصمیمات افقی مدنظر داشته باشد. بدیهی است که اگر محدودیت های تحمیلی در نوع انتقال قیمت ها که بین ادارات سازمانی یا بین شرکت های مربوطه مرسوم است، موجود نباشد مدیریت محرک هایی برای قرار دادن درآمد در دعاوی اتفاقی مالیاتی خواهد داشت.

شمارشگر ذاتی، غیرقابل شنود و فرصت طلب مقیاس های حسابداری

FASB کم و بیش به دنبال سود و ضرر در رابطه با استردادهای پیشرفته بدهی است که باید به عنوان فوق العاده و ظاهری خوانده شوند؛ زیرا این تنظیمات شمارشگری برای درک حس عمومی واقعیت اقتصادی بشمار می رود. زمانی که ارزش مندی اعتباری شرکتی رو به اضمحلال می رود نرخ سهام او افزایش می یابد.

طبق شیوه بدهی/ دارایی، ارزش بازار کاهش یافته پس شرکت می تواند سودی را رزرو کند؛ بنابراین شرکت ها برای کاهش توانایی شان در پرداخت بدهی هایشان پاداش هایی دریافت می کنند، به علاوه انرون به روشنی تصریح کرد که امروزه اکثر شرکت ها، ابزارهای مالی خرید و فروش هستند. به همراه قیمت های مشروط به حوادث آینده که واقعاً به دلیل مسائل در حال پیشرفت قابل سنجش نیستند. هنوز نیازمند گزارش تمام ابزارها در برخی ورژن های ارزش گذاری جاری هستیم تا محرک هایی را برای گزینش سنجش ها تهیه کنیم که حاکی از پتانسیل آنها برای نفوذ در قیمت های آتی است. به علاوه نمایندگی ادبیات تئوری شواهد متقاعد کننده ای تهیه کرده که حاکی از استفاده از سیستم های پاداشی متکی به حسابداری یا گرایش سنجش بازار به سمت گزینش فرصت طلبانه تکنیک های حسابداری است.

نرم افزار حسابداري هلو
يكي از مهمترين نرم افزارهاي فارسي زبان است. ويژگي مهم اين نرم افزار استفاده از sql server 2000 مي باشد كه نرم افزار را قادر ميكند تا سندهاي بسيار زيادي را ثبت كند بدون اينكه براي كاركرد نرم افزار مشكلي ايجاد گردد و يا در هنگام ثبت كردن سندها زمان زيادي ببرد

برخي امكانات اين نرم افزار عبارتند از:

$1·         صدور انواع فاكتور (خريد، فروش، پيش فاكتور، ضايعات و مرجوعي) دريافت و پرداخت به صورت چك، نقد، نسيه، تخفيف

$1·         خرج چك گردش چك و گزارشات متنوع از چكهاي وصولي، وصول نشده و … بر حسب تاريخ، پشت نمره، شماره چك و يا … عملكرد بانكه و صورت حسابهاي بانكي مطابق با استاندارد بانكهاي كشور به تفكيك هريك از شماره حسابها

$1·         اعلام سررسيد چكها به صورت اتوماتيك، امكان ثبت چكهاي تضميني و گزارشات مربوطه معرفي كالا در سطوح اصلي و فرعي، همچنين تعريف نمودن مشخصه‌هاي كالا به دلخواه عملكرد برنامه بوسيله نام كالا در كليه مراحل و يا استفاده از كد كالا تا 15 رقم مطابق مشاغل مختلف فهرست ريالي و تعدادي از كل انبارها به صورت لحظه‌اي و تعيين قيمت كالا بر حسب نرخ روزانه ارز (درهم، دلار و …) . 

$1·         سفارش خريد كالا بصورت دستي يا اتوماتيك از روي حداقل موجودي كالا (حد سفارش) انبارگرداني و اتخاذ تصميم مديريت در مورد كالاهاي كسري و انتقال به سال جديد

$1·         گزارشات مخصوص جهت سابقه مشتريان و اطلاعات آماري از بهترين مشتريان، بهترين كالا و فروش ماهيانه و … اعلام وضعيت اشخاص از لحاظ بدهكاري و بستانكاري و حتي مبلغ چكهاي عهده آنها در قسمتهاي مختلف برنامه

$1·         مشخصات كامل مالي و شخصي طرف حسابها به همراه ترازنامه و سابقه آنها مشخصات واسطه‌ها ثبت كميسيون آنها با درصد پيشنهادي و يا بدون در نظر داشتن درصد .

$1·         تنظيم گزارشات بصورت دلخواه از لحاظ نوع نگارش، اندازه، نوع قلم، رنگ، شروط مورد نظر و … صورت مغايرت بانكي به وسيله صورتحساب بانك از طريق مودم و يا موردي توسط اپراتور محاسبه سود و زيان لحظه‌اي، ترازنامه دو ستوني و چهار ستوني.

نويسنده : مهناز صالح

این کاربر 1 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.