پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



صادرات گاز

 v04-06

شرکت ملی صادرات گاز ایران

ایران با موقعیت استراتژیک خاص خود در خلیج فارس، همیشه دارای نقش مهمی در صنایع نفت و گاز جهانی بوده است. ایران پس از روسیه، دومین کشور از لحاظ دارا بودن ذخایر گازی می‌باشد. میزان ذخایر گازی اثبات شده ایران تا سال 2005 ، 5/27 تریلیون متر مکعب بوده است که معادل 16% کل ذخایر جهان می‌باشد.


در حال حاضر ایران بیش از 424 میلیون متر مکعب گاز در روز برای واحدهای پتروشیمی، نیروگاه‌ها، صنایع داخلی، تزریق به چاه‌های نفت، مصارف خانگی و صادرات به کشورهای همسایه و بازارهای بین‌المللی تولید می‌کند.


از آنجا که سیاست جدید شرکت ملی نفت ایران تبدیل شدن به عاملی مهم در بازار جهانی گاز است و بالابردن میزان صادرات گاز طبیعی به موازات توسعه میدان گاز پارس جنوبی به عنوان اصلی ترین میدان گازی ایران می‌باشد، این شرکت اقدام به ایجاد شرکت تابعه برای تصمیم گیری، توسعه، سرمایه گذاری، اجرا، عملیات و بازاریابی پروژه‌های مربوط به گاز در ایران نمود.


به همین منظور شرکت ملی صادرات گاز ایران (NIGEC) در دی ماه 1381 با ماموریت توسعه پروژه‌های صادرات گاز طبیعی، کار خود را آغاز نمود.

انــتقال گــاز به نقاط دوردست

انــتقال گــاز به نقاط دوردست، هـــمواره با مــشکلات فراوانی روبه روبوده است. امــروزه فـــناوری ال.ان.جـــــی به عنوان راهکاری بسیار اقتصــادی و قــابل اطمیــنان در ایـن زمینه مطرح است، اما پیشرفت های اخیر در زمینه استفاده ازسایرفناوری ها نیز سبب شده است که استفاده از روش هایی نظیر CNG(گاز طبیعی فشرده شده) و هیدرات هم به عنوان راه حلی برای انتقال گاز به مناطق طولانی مطرح شوند.

بدون شــک گاز طبیعی منبع مهم تامین انـرژی در قــرن جدید است. امروزه فناوری های بسیاری برای استحــصال، انتقال و بــه کارگیری از منابـع گازی رشــد یافته اند. توسعه سریع صنعت گاز نیز از فناوری های مهمی تأثیرپذیرفته است که ازاواسط قرن بیستم مطرح شده اند. انتقال گاز طبیعی به واسطه مــاهــیـت گــازی آن بــا دشواری روبه رو است و حتی استفاده از ساده ترین روش انتقال یعنی خطوط لوله درفواصل طولانی با مشکلات زیادی روبه رو می شود. باتوجه به توانایی های موجود فناوری برای انتقال گاز به منـاطق دوردست، روش ال.ان.جی یا گاز طبیعی مایع شده به عنوان یک روش اقتصادی، توانسته است دشواری حمل گاز را تا حد زیادی برطرف سازد. برخی از کارشناسان تبدیل گاز به فرآورده های مــایــع (GTL) را نیــز راهــکاری مناسب برای انتقال گاز به بازارهای دوردست بیان می کنند، زیرا معتقدند با این که هنوز فناوری یا تبدیل گاز به فرآورده های مایع به طور گسترده مورد استفاده کشورهای دارنده گاز قرار نگرفته ،اماحمل فرآورده های مایع به بازارهای مصرف بسیار ساده تر و کم هزینه تر از روش تبدیل ال.ان.جی است.

درفناوری GTL، گاز طبیعی در یک رشته فعل و انفعالات شیمیایی به مایعات میان تقطیر هیدروکربوری مانند نفتا، سوخت جت، دیزل و پایه های روغنی و...تبدیل می شود.دراین روش،گازطبیعی نخست به گازهای سنتز منوکسید کربن وهیدروژن تبدیل می شود،سپس دریک رشته واکنش های شیمیایی تحت تاثیر بــستر کاتالیستی محصولات هیدروکربوری مایع که در حال حاضر دارای بازار خوبی هستند، تولید می شوند.

علاوه بر آن، فرآورده های مـایع گاز را به آسانی می توان در بازار مصرف به فروش رساند، ولی به دلیل نوع خــاص تقاضای ال.ان.جی که به تــاسیسات دریـافــت خـاصی نیازمند است، فروش ال.ان.جی همواره با دشــواری بـیشتری روبه رو است. به واسـطه هزینه های بالا برای انتقال گاز طبیعی در هر یـک از فناوری های گفته شده، تحقیق و پژوهش برای یافتن راهکارهای دیگرهمواره ادامه دارد.اگرچه هنوز استفاده از فناوری GTL در جـهـان گـستـرش زیـادی نـیـافـتـه، سـرمـایه گذاری قــابل توجه کشورهای صاحب منابع گاز هـمانند قــطـر، برای استفاده از این فناوری، نشانگر توسعه و سودآوری این فناوری در آینده ای نزدیک است.

فـنـاوری GTL بـا پیشینه بیش از 70 سـال، در مقیاس تجاری هنوز درآغازراه توسعه قراردارد.فناوری تبدیل گازبه فرآورده های مایع گرچه بـرای بسـیـاری از تـوسعه دهندگان عمده این فناوری، مانند شل، ساسول، اکــسون مــوبیل و سـنترلیوم شناخته شده است، اما تعداد واحدهای بزرگ تجاری درجهان در این زمینه بسیار محدود و امروزه مقدار کمی از منابع مالی موسسه های بزرگ به این امر اختصاص یافته است.

علاوه بر فناوری های ال.ان.جی وGTL، فناوری CNG و هیدرات نیزممکن است بتوانندبه عنوان راهکاری مناسب وارزان برای انتقال گاز مــطــرح شـوند. فناوری CNG ، برای انتقال گاز طبیعی در مسافت های طولانی، قابلیت مهمی به شمارمی روند.CNG رامی توان در کشتی های مخصوصی ذخیره، سپس به مقاصد مـورد نـظر حـمـل کرد. اگـر چه یک کشتی حامل CNGنمی تواندگازرا به مقادیر بارگیری شده در کشتی های LNG انتقال دهد، ولی روش مـایـع سازی همچنین تبدیل مجدد به گاز در فــنــاوری CNG آســان تـر و بـسـیـار کــم هـزینه تر از ال.ان.جی است. ذخیره سازی گازدرکشتی هایCNGبه صورت نگهداری گازدرلوله های بـا تــحمل فشار 3000-1500 پی.اس.آی و به قطر 18 تا 36 اینچ است.

این لوله ها که به صورت افقی و عمودی در کشتی تعبیه شده اند، توانایی ذخیـره سـازی مقادیر زیادی گاز را در خود دارند. برای کاهش خطرهای احتمالی، دمای این لوله‌ها در 20- درجه سانتی‌گراد حفظ می‌شود. به دلیل فشاربالای CNG در مخازن لوله‌ای شکل، بالابودن احتمال خطر انفجار، ازمشکلات اساسی عملی نشدن کاربردوسیع فناوریCNGدرجهان است. امروزه استفاده از تکنیک های جـدید در سـاخت کشـتی های CNG یعنی به کارگیری لوله هایی به قــطــر 6 اینچ که به صورت قرقره های بزرگ درون کــشــتـی تـعبـیه مـی شوند، پیشنهاد شده است. این کشتی ها توانایی ذخـیره سازی بیشتری از گــاز را در خـود دارند. فـنـاوری CNG بــرای انتقـال گاز مخازن آب های عمیق که انتقال گاز آنها با استفاده از خط لوله به ساحل با دشواری و هزینه بالا روبه رو است، می تواند کاربرد یابد.

سادگی فرآیند تولیدCNG و فناوری ساده تر ساخت کشتی های حمل آن نسـبـت به ال.ان.جـی، طــرح های CNG را به عنوان گزینه ای بالقوه برای انتقال گازمطرح کرده است.باتوجه به شرایط موجودفناوریCNG، استفاده از آن تنها برای انتقال گاز تا فواصل 2500 مــایل مطمئن به نظر می رسد. تحقیقات در زمینه استفاده از فــنـاوری CNG برای انتقال گاز طبیعی در کشورهای آمریکا و استرالیا همچنان ادامه دارد.

فناوری CNG در صورت کاهش دادن خطر انفجار در هنگام انتقال آن، مـی تواند رقیبی برای فناوری LNG در فواصل کوتاه تر باشد. برای کـشـورهایی همانند کشور ما که دارای ذخایر عظیم گازی است، تحقیق و تـوسـعـه در زمینه طرح های GTL و CNG به عنوان راهکارهای جدید انتقال گاز، در تحقیق و پژوهش صنعت گاز می تواند به شمار رود.

توســعـه و تـوجـه بیشتر به ایـن فناوری ها و به ویژه فناوری GTL در کشور می تواند بازارهای صادراتی گاز را به همراه داشته باشد. یکی از عوامل موثر در میزان سرمایه گذاری دربخش GTL در ایران، وجود تــوانمندی هـای فنی و مهندسی بالقوه در صنایع نفت و گاز این کشور، به لحاظ مدیریتی و فنی است. در حـدود دو سوم ماشین آلات و مخازن مورد کاربرددریک واحد تولیدیGTL را در صنایع نفت و گاز ایران می توان یافت. از طــرفی از لحـاظ نیروی انسانی ماهر و متخصص، شرکت های مهندسان مشاور ایران تاکنون دو واحد تولیدی متانول و یک واحد تولیدی MTBE را بدون کمک شــرکت های خارجی به پایان رسانده اند و یا در حال تکمیل آنها هستند.به همین دلیل، این اعتقاد که انجام مهندسی تفصیلی پروژه هایGTLدرایران باقیمتی کمتراز نصف عرف جهانی امکان پذیر است، دور از ذهن نخواهد بود.درضمن وجود نیروی انسانی آموزش دیده درایران می تواندهزینه های عملیاتی یک واحدتولیدی GTL را به میزان قابل ملاحظه ای در قیاس با دیگر نقاط جهان کاهش دهد.

وجود مخازن عظیم گازی یکی ازعـوامل اسـاسی در اقتصادی بودن یک طرح GTL است. برای مثال مـیـزان گاز مورد نیاز برای یک واحد تولیدی GTL به ظرفیت70 هزاربشکه در روز و به مدت 25 سال حدود 5/5 تــریـلـیـون فـوت مکعب است.منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی در بندر عسلویه و میدان های،نارو کنگان در نزدیکی پارس جنوبی، یکی از مناسب ترین مراکز برای ساخت واحد تولیدی GTL است.   

روند فعلي قيمت گذاري گاز طبيعي و LNG در بازارهاي مختلف

مهمترين مبحث يک قرارداد   خريد و فروش گاز طبيعي، بند مربوط به قيمت آن مي باشد. گاز طبيعي به دليل ماهيت   فيزيکي خود و دشواري هاي مربوط به انتقال آن به دليل نياز به سرمايه گذاري بالا   با مکانيزم متفاوتي در قيمت گذاري نسبت به ساير عامل هاي انرژي مانند نفت خام و   يا الکتريسيته برخوردار مي باشد. قيمت گذاري گاز طبيعي تحولات زيادي را طي دهه   اخير داشته است. صنعت گاز طبيعي بر خلاف نفت، بيشتر از مولفه ها و متغيرهاي   منطقه اي پيروي نموده است و قيمت هاي آن عمدتا به صورت منطقه اي مي باشد.   بطوريکه گهگاه، حتي قيمت گازهاي وارداتي در يک کشور از عرضه کنندگان مختلف،   متفاوت مي باشد. هر چند، کيفيت گاز طبيعي از نظر ترکيب و ارزش حرارتي آن و يا   ميزان سرمايه گذلري در توليد و انتقال آن فاکتورهاي موثري در قيمت گاز مي باشد،   ولي مذاکرات قيمتي بين عرضه کننده و خريدار، نقش تعيين کننده اي خواهند داشت.   تغييرات شديد در سطح قيمت انرژي و تغيير بازار از سمت خريدار و فروشنده الگوي   قيمت گذاري را دستخوش تغيير کرده است. وضعيت هر بازار و قدرت چانه زني نسبي   فروشنده و خريدار نيز اثر مضاعف بر الگوي قيمت گذاري دارد. در اين مقاله به   بررسي بازارهاي مختلف از لحاظ قيمت گذاري و بيان تفاوت ها و اشتراکات آنها   پرداخته شده است و روند قيمت گذاري در هر بازار ارائه شده است. همچنين روند قيمت   گذاري در بازارهاي جديد مانند چين و هند نيز مورد بررسي قرار گرفته است.

برنامه جايگزيني گاز   طبيعي در سياست هاي راهبردي بهينه سازي مصرف انرژي صنايع كشور و دستاوردهاي حاصل   از آن


 
  تحولات ساختاري – تكنولوژيك در اقتصاد جهاني و در بخش انرژي از جمله ضرورت تنوع   بخشيدن به منابع تامين انرژي، امنيت عرضه، رشد فزاينده مصرف انرژي در افق هاي   بلند مدت و در كشورهاي نوخاسته صنعتي و در حال توسعه، نگراني نسبت به آلودگي هاي   محيط زيست، افزايش سريع مصارف محصولات گوناگون پتروشيمي و همچنين بهره مندي   ايران از ذخاير عظيم گاز طبيعي، بهره گيري هرچه بيشتر از منابع گاز طبيعي و   افزايش سهم گاز در الگوي مصرف حامل هاي انرژي در تمامي بخش هاي اقتصادي، يكي از   اصلي ترين سياست هاي بخش انرزي كشور بشمار مي رود. بر اين اساس، وزارت نفت در   نظر دارد با اتخاذ تدابير لازم، جايگزيني گاز طبيعي در واحدهاي صنعتي عمده را   بعنوان يك ضرورت در دستور كار خود قرار دهد و بر طبق آن، سهم گاز طبيعي در سبد   انرژي مصرفي بخش صنعت را از 55 درصد كنوني به بيش از 70 درصد ظرف مدت سه سال   افزايش دهد. با توجه به مباحث فوق، در اين مقاله ابتدا، به بررسي دلايل عدم   استقبال صنايع از مصرف گاز طبيعي پرداخته شده و سپس عملكرد سازمان بهينه سازي   مصرف سوخت كشور مورد بررسي قرار گرفته است.
 
 
 

بازارهاي   جهاني LNG   و جايگاه ايران


 
  ماهيت فيزيكي گاز طبيعي، انتقال آن را بر خلاف نفت خام و فرآورده هاي نفتي با   مشكل اساسي مواجه مي نمايد و انتقال آن توسط خطوط لوله نيز در مسافت هاي بعيد،   غير اقتصادي و بسيار هزينه بر مي باشد. در اين راستا انتقال گاز طبيعي به صورت
LNG به مناطق بسيار دور،   راه حلي است كه در مقابل دارندگان اين منبع انرژي گسترده شده است. از سال 1964   كه الجزاير اولين محموله LNG خود را صادر نمود و بعنوان اوليه صادر   كننده LNG دنيا مطرح شد، جهان شديدا دستخوش تغيير شده و با توجه به مسائل   پيش آمده بخصوص مسائل مربوط به جهاني شدن اقتصاد، بنظر مي رسد كه دنيا با چنان   شدتي دچار تغيير شده كه براي تجارت انرژي در كل و براي LNG بطور اخص، الزامات   عمده اي را مي طلبد. به هر حال، با توجه به تمامي برآوردها، رشد تقاضاي LNG طي ساليان آتي ادامه   خواهد داشت و هرچند تجارت اين حامل انرژي در سال 2005 به 13 كشور توليد كننده و   15 كشور مصرف كننده محدود مي شد، تا 10 سال آينده ، 11 كشور ديگر (از جمله   ايران) با پروژه هاي جديد صادراتي، به ليست صادر كنندگان و نيز 18 كشور به جرگه   وارد كنندگان اين محصول، اضافه خواهند شد. جمهوري اسلامي ايرا با توجه به موقعيت   ژئواستراتژيك خود و نيز با وجود دارا بودن دومين ذخائر گاز طبيعي جهان، نمي   تواند به ورود به باشگاه صادر كنندگان گاز جهان و نيز به عرصه LNG نينديشد. در اين ميان،   مصرف كنندگان عمده LNG جهان در سه گروه آسيا، اروپا و آمريكا تقسيم بندي مي شوند و   جمهوري اسلامي ايران از نظر جغرافيايي در ميانه اين سه بازار بگونه اي قرار   گرفته كه آسيا و آسياي جنوب شرقي در يك طرف و اروپا و آمريكا در طرف ديگر آن   واقع شده اند و ايران از پتانسيل بسيار بالايي براي فروش LNG به تمامي اين بازارها   برخوردار مي باشد. با توجه به برنامه هاي در دست اقدام وزارت نفت جمهوري اسلامي   ايران، قرار است كه فازهاي 11 تا 14 پارس جنوبي به توليد LNG اختصاص يابد و پيش   بيني مي شود كه ساليانه حدود 35 ميليون تن از اين محل LNG توليد شود.
  در اين مقاله بدنبال آن خواهيم بود كه پس از بررسي و ارائه چشم اندازهاي معتبر   موجود بازار جهاني گاز طبيعي تا سال 2030، جايگاه ايرا ن را در اين بازار بررسي   نمائيم و سپس به بررسي بازار
LNG و چشم اندازهاي آن خواهيم پرداخت و با   توجه به برنامه هاي وزارت نفت در مورد ايجاد و توسعه صنعت LNG در ايران، جايگاه   ايران در اين صنعت و نيز بازارهاي بالقوه LNG ايران، مورد كنكاش   قرار خواهد گرفت.

 

نتیجه گیری وارائه چند پیشنهاد
 
همانگونه که می دانیم صاحبنظران حوزه انرژی ونیز سیاستگذارن ومدیران ارشد اجرایی در نهادهای مختلف کشورمانند،دولت،مجلس ومراکز تحقیقاتی وپژوهشی درموردموضوع صادرات گازولزوم یا عدم لزوم آن برای کشوردیدگاهای متفاوتی دارند.برخی معتقدند که کشور مابه دلیل داشتن دومین ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در جهان بایستی سهم شایسته ایی در صادرات گاز از طریق خط لوله ونیز صادرات گازبه شکلLNG داشته باشد.درمقابل تعدادی از مخالفین صادرات گازدواستدلال عمده دارند،یکی مصرف گاز در صنایع انرژی بر وصادر کردن محصولات تولید شده آن می باشد(به طورمثال مصرف گازبه عنوان سوخت توربوژنراتورهای گازی وصادر کردن برق تولیدی آن)،استدلال دوم این گروه تزریق گاز طبیعی به مخازن مورد بهره برداری شده نفت جهت حفظ وافزایش فشار مخازن می باشد،عمده ترین دلیلی که این گروه در صحت استدلال خود می آورنداین است که نزدیک به ۸۰% گاز تزریق شده درمخازن نفتی مجددا"قابل استحصال می باشد،اجرای این عملیات علاوه بر افزایش ضریب بازیافت مخازن نفت،درآینده نزدیک منبع مطمئن گازبا درصدبالای میعانات گازی جهت مصرف داخلی ویا صادرات در اختیارخواهد گذارد.به هرحال مساله عدم صدور گازتصمیمی نیست که جمهوری اسلامی ایران در این زمینه گرفته باشد وبرنامه های چشم انداز بیست ساله کشور نشان می دهد که ایران بایددر سال ۱۴۰۴شمسی۱۰%از تجارت جهانی گاز را در اختیارگیرد.اما دانستن این موضوع،که گاز ایران برای شبه قاره هندمزایای بسیاری داردوظیفه مذاکره کنندگان ارشد جمهوری اسلامی را بسیار سنگین کرده است.آنها بایدقرارداد این خط لوله را با دستیابی به حداکثر منافع ملی وپرداخت قیمت واقعی گاز از طرف هند وپاکستان منعقد کنند.از طرفی ابراز نظر به موقع و هوشمندانه مسئولین Gasprom روسیه،در دادن مشوقهای فنی و مالی لازم ویا حمایتهای احتمالی در جهت ساخت خط لوله صلح، داستان این خط لوله پرماجرا را عجیب ترکرده است.شرکت دولتی Gasprom که ۲۴% گاز اروپا را از طریق خط لوله و LNG تامین می کند وبا تلاش در جهت ساخت خط لوله ۱۲.۱میلیارد دلاری شمال اروپا (نورد استریم) که از بندر وایبورگ روسیه در ساحل دریای بالتیک تا سواحل آلمان در نزدیکی گریفسوالد امتداد خواهد داشت و کشورهایی مانند بلاروس،اوکراین و لهستان را که به طور سنتی مسیر ترانزیت گاز هستند دور خواهد زد،قصدافزایش نفوذ خود وتسهیل در امر صادرات گاز به بازار امتحان شده وشفاف اروپا را خواهد داشت.بنابراین هرگز نمی خواهد رقیبی مانند ایران با منابع نامحدود و قابل اتکاء گاز وارد این بازار شود.شرکت روسی این کار را با دادن مشوق هاوقول های مساعد همکاری درجهت ساخت خط لوله صلح انجام می دهدوقصد سوق دادن سیاست صدور گاز ایران به جنوب آسیا را دارد. یعنی بازاری که با وجود تقاضای نسبتا"بالا برای مصرف گاز،بازاری ناشناخته و فاقد مقررارت بین المللی و همچنین منشور انرژی می باشدوحتی قابلیت کشورهای جنوب آسیا در پرداخت هزینه ها وقیمت گازنیز اعتبار چندانی ندارد.این بازار علی رغم کارهای کارشناسی بسیار زیاد دو کشور هند وپاکستان از نظر عرضه وتقاضای گاز،نکات مجهول فراوانی پیش روی دولتهای آنها قرار داده است.اما بازار اروپا که مهمترین مزیت یعنی امنیت عرضه در مقابل تقاضا را داراست وکشورهای اروپایی نیز به دنبال جایگزین مناسب برای کاهش وابستگی اروپا به صادرات گاز روسیه می باشند می تواند هدف صادراتی بسیار خوبی برای کشورمان باشد.. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز باید با اختصاص ظرفیت بیشتری از گاز به پروژهای LNG روشهای صادرات گاز خود را متنوع سازدتا بدون اتلاف وقت بازارهای اروپایی را در اختیار گیرد.در این راستا مسئولیت وزارت نفت ایران و بویژه شرکت ملی صادرات گازدر این برهه زمانی بسیار حساس و تاریخی خواهد بود.چنانکه با این رویکرد آنها می توانند تلاش های آمریکا برای منزوی کردن اقتصاد نفت و گاز ایران را از بین ببرند و کشورمان را به بازیگری توانا درعرصه تجارت جهانی گاز تبدیل کنند ونوید دهنده آینده ای پر فروغ برای صنعتی باشند که قصد دارد رفاه مردمان و رونق اقتصادی آنها را تضمین کند. 
 

 

 

 

             

نويسنده : جمشید معماری

این کاربر 1 مطلب منتشر شده دارد.

به منظور درج نظر برای این مطلب، با نام کاربری و رمز عبور خود، وارد سایت شوید.