یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403

 



موضوع: داد و فریاد بین مدیر و کارمند

داد و فریاد بین مدیر و کارمند 10 سال 5 ماه ago #38964

دخترک مثل هر روز در محل کار خود حاضر شده بود
اما بی خبر از اینکه امروز روزی است که اعصاب همه به هم می ریزد
تلفنش زنگ خورد پاسخ تلفن را داد و آن را قطع کرد
که ناگهان صدای داد و فریاد مدیرش برخاست
باورش نمی شد که با یکی از کارمندان زیر دست که سهوا اشتباهی را انجام داده بود
این طوری بر خورد شود
در افکارش غرق بود
که داد مدیر او را از جا پراند
آقای ..... را برایم بگیرید
بله
مدیر مشغول صحبت با تلفن بود
که کارمند با عصبانیت وارد اتاق شد و گفت قربان من هیچ اشتباهی نکردم
کارمند اداره ..... مقصر بود
من التماسش کردم
اما
مدیر با عصبانیت : دارم تلفن حرف می زنم
بفرما بیرون
برو بیرون
داد نزن
اگر به داد زدن باشد من آخر فریاد کش ها هستم
من صدام از همه بلندتره
همه کارکنان دنبال سوراخی برای پناه بودند از ترس
دخترک بی صدا به کارش ادامه داد
به یکباره سکوت سهمگینی فضا را پر کرد
مدیر همچنان عصبانی بود تا آخر ساعت
اما دخترک متوجه نشد
که این همه داد برای چه بود
اما فهمید که چه اعصابی از همکارانش خرد شده
یکی کتفش درد می کرد و یکی دستش و دیگری پایش
و دیگری معده و دیگری رگ گردنش
برای تنها دقایقی داد و فریاد بین مدیر و کارمند
آخرين ويرايش: 10 سال 5 ماه ago توسط سیاوش دانیالی.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.