شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: اینجا پر مرده

اینجا پر مرده 10 سال 8 ماه ago #26231

اتوبوس از جمعیت پر بود
پیرمرد وارد اتوبوس شد
خسته و بی رمق
عصایش را به یکی از صندلی ها تکیه داد
و خستگی اش را بر روی میله ای انداخت
از کل جمعیت اتوبوس تقریبا همه جوان به نظر می رسیدند
اما هیچ کس از جایش تکان نخورد
تا جایش را به پیرمرد بدهد
انگار همه او را ندیده گرفته بودند
چشمانم خیره به پیرمرد مانده بود
که صدای کودکی از قسمت بانوان برخاست
بابابزرگ بیا اینجا بشین
من هنوز جونم و پام درد نمی کنه
پیرمرد خندید و گفت
مرسی گل دخترم
تو بشین
از لابلای جمعیت
مردی را دیدم که یکی از پاهایش را از دست داده بود و
به سختی سوار اتوبوس شد
باز همه سر جایشان نشسته بودند
و من در حیرت بودم
که باید چه کسی وارد اتوبوس شود
تا این همه مرد جوان جاشون و به
یک پیرمرد و یک مردی که قطع عضو شده بدهند
در همین افکار بودم
که پیرزنی وارد اتوبو س شد
تقریبا همه بلند شده بودند تا پیرزن جای آنها بشیند
پیرزن خندید و نگاهی به قسمت مردانه انداخت و گفت
پیرمرد با اون آقا که
بیاین قسمت بانوان
اینجا پر مرده
با اینکه قسمت بانوان
همه مردا تعجب کردند و برگشتند رو به عقب
همه یکباره ایستادند
اما دیگر بی فایده بود و هر دو مرد
به قسمت بانوان اومدند
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.