شنبه, 22 ارديبهشت 1403

 



موضوع: راستی تو این روزها

راستی تو این روزها 10 سال 5 ماه ago #39397

شب ها و روزهایم می گذرند
اما انگار همگی تکراری اند
روزمرگی را دوست ندارم
اما به تو و خاطرات با تو بودن که می اندیشم
همه غم هایم را به باد می سپارم
خسته که می شوم به یاد تو می افتم
به یاد تو و زیر باران قدم زدنمان
راه رفتن مان و صدای خش خش برگ های پاییزی زیر پاهایمان
و رقص برگ ها در مسیر باد
که گویی گلباران می شدیم
به یاد آلاچیقی که ساعت ها در آن
به گفتگو نشسته بودیم
و بی خیال گذر زمان
و غرق در رویاهایی شیرین
چه خوب بود آن روزها
و من چقدر مغرور بودم
و بیخیال از اینکه
شاید حتی ثانیه ای از تو جدا بمانم
چه برسد به ساعت ها و روزها و ماه ها
و من باید تنهای تنها با خاطرات سر کنم
راستی تو این روزها
چه می کنی ؟
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.