خوش آمديد,
مهمان
|
|
داستان کوتاه (طمع دکتر)
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید. بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید. پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد… همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سمیه شمسائی, سليمان شادلو*
|
|
آفرین: به اطلاع کلیه داستانک نویسان عزیز میرساند که از این تاریخ کلیه داستانهای کوتاهی که از روی فیلمهای هندی بخصوص فیلمهایی که گریه دار میباشد و می توان با چند نقطه تمامش کرد,؛ پذیرفته میشود؛ لذا به جهت افزایش انگیزه و نظر به افزایش نرخ دلار و یورو این گونه داستانها از دم قسط سه تا صد تومان یا هزار تومان خریداری می گردد. بدو بیا که مشتری شی.
انجمن حمایت از داستانکک های فیلم هندی پایه ی تلگرافی |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: هدی معظم, سمیه شمسائی
|
|
استاد حالا یه خورده هم هندی باشه مگه چی میشه ؟ اخه هالیودی هم که باشه میشه داستان ؟؟؟؟
البته شوخی کردم ولی یه تلنگر دیگه حالا هندیه |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
خانم شمسایی از شما بعیده؟
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
ضمن عرض پوزش از تأخیر چند روزه
چرا استاد بعیده؟؟؟؟ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
بخاطر اینکه چنر روز تاخیر داشتید دلیلشو نمی گم.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|