جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: داستان کوتاه

داستان کوتاه 10 سال 11 ماه ago #13003

داستان کوتاه (طمع دکتر)
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سمیه شمسائی, سليمان شادلو*

داستان کوتاه 10 سال 11 ماه ago #13020

آفرین: به اطلاع کلیه داستانک نویسان عزیز میرساند که از این تاریخ کلیه داستانهای کوتاهی که از روی فیلمهای هندی بخصوص فیلمهایی که گریه دار میباشد و می توان با چند نقطه تمامش کرد,؛ پذیرفته میشود؛ لذا به جهت افزایش انگیزه و نظر به افزایش نرخ دلار و یورو این گونه داستانها از دم قسط سه تا صد تومان یا هزار تومان خریداری می گردد. بدو بیا که مشتری شی.
انجمن حمایت از داستانکک های فیلم هندی پایه ی تلگرافی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: هدی معظم, سمیه شمسائی

داستان کوتاه 10 سال 11 ماه ago #13170

استاد حالا یه خورده هم هندی باشه مگه چی میشه ؟ اخه هالیودی هم که باشه میشه داستان ؟؟؟؟
البته شوخی کردم ولی یه تلنگر دیگه حالا هندیه
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

داستان کوتاه 10 سال 11 ماه ago #13244

خانم شمسایی از شما بعیده؟
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

داستان کوتاه 10 سال 10 ماه ago #14260

ضمن عرض پوزش از تأخیر چند روزه
چرا استاد بعیده؟؟؟؟
:)
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

داستان کوتاه 10 سال 10 ماه ago #14272

بخاطر اینکه چنر روز تاخیر داشتید دلیلشو نمی گم.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.