دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تشنه لب

تشنه لب 9 سال 11 ماه ago #91599

ملکی باش که تسخیر سلیمان نشوی
خاتمی باش که دزدیده ی دیوان نشوی

گاه فتنه که در آن قحطی علم و هنر است
لقمه ای باش که بلعیده ی آسان نشوی

گرچه کشته شدن از مرگ به است اما تو
سعی فرما بجز از کشته ی یزدان نشوی

هرگز از عشق نزاید بجز از عزت نفس
در پی هر هوسی دست به دامان نشوی

عاشقی باش که معشوقه ی معشوقه شوی
عابر هرزه ی هر کوی و خیابان نشوی

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
تا که بازیچه ی هر غول بیابان نشوی

عشق و احساس و خرد هرسه چراغ اند که تا
خارج از دایره ی فطرت انسان نشوی

مخبر از راز مگو نیست مگر مومن پاک
نشوی محرم اسرار چو سلمان نشوی

من نگویم که چنین باش و چنان لیکن تو
آنچنان باش که شرمنده ی وجدان نشوی

عاشق سوخته دل را به نوایی بنواز
تا پس از مرگ من خسته پشیمان نشوی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.