جمعه, 14 ارديبهشت 1403

 


  • صفحه:
  • 1
  • 2

موضوع: تقدیم به لیله القدر ولایت حضرت علی(ع)

تقدیم به لیله القدر ولایت حضرت علی(ع) 10 سال 9 ماه ago #14530

شبی سرد و تاریک و دهشت فزا............که گویی نباشد ورا انتها
شبی کز سیاهی چو زنگی مست............زند تیغ هندی به ناهست و هست
شبی تار و تیره چنان روز من............که از وحشتش جان برآید زتن
نه مهتاب در آسمان جلوه گر............نه شب تاب بر روی برگی مقر
نه از منزلی کور سویی عیان............توگویی که خفتست جمله جهان
زبان تاب توصیف این تیره شب............ندارد زفرط بلا و تعب
در این تیرگی کم نه عقل است و هوش............نوایی دل انگیز آمد بگوش
به نجوا شبیه و دعا گونه بود............به نوعی که باید دگرگون شنود
منادی ندانم ملک یا بشر............منادا نه معلوم از وی اثر
ولی نه صدایش بسی آشناست............از آنجا که آهنگ آن دلرباست
بلی این صدا دانم از آن کیست............منادی آن شیر یزدان علیست
علی باب زینب، حسین و حسن............علی شوی زهرا ، علی بوالحسن
علی مرتضی و علی بوتراب............علی بحر عشق و علی عشق ناب
علی مرد میدان و دشمن فکن............که بر دوش احمد شد او بت شکن
علی فارغ از خلق و واصل به حق............در این راه بر جمله دارد سبق
علی سرور جمله عالم است............علی یاور مرسل خاتم است
علی فاتح قعه خیبر است............علی وارث دین پیغمبر است
نه کس زهره آن که زخمش زند............که نامش بر اعدا شرر افکند
به بدر ار نبود او چه کس زهره داشت............کند دفع دشمن در آن تیره چاشت
به خندق علی افتخار آفرید............چنان ضربت او دگر کس ندید
همان ضربت است آن که فرمود امین............بود برتر از طاعت عالمین
همو بود کو را نبی در غدیر............بخواندش چنین آن بشیر و نذیر
که "من کنت مولا فهذا علی............بود سرور و رهبر و هم ولی
سپس گفت او وال من واله............الهی کما عاد من عاده
اگر من نبیم بود او امام............کند دین من را امامت تمام
پس از من علی رهبر امت است............که مهر علی بهرتان نعمت است"
جز این ها بود تا که گویم ز او............ز او گویم این رازهای مگو
شقی و ضلیل و کفور و نفاق............به ضد علی کرده اند اتفاق
علی یاد ایام خوش در سرش............علی زخم شمشیر در پیکرش
علی خسته از دست ظلم و جفا............علی لایق خلعت لا فتی
علی با که گوید سخنهای خود............کجایند مردان بدر و احد
کجایند مردان مرگ آشنا............شهیدان خونین را خدا
فقط چاه داند چه دیدست او............چه نامردمی ها کشیدست او
زبان در دهانم نیارد که گفت............چه کس خار در راه او می نهفت
که را دیده ای هم به نزدیک و دور............بدینگونه مظلوم در اوج زور
اگر کعبه نازد که بیت خداست............بپندارد این ناز بر وی رواست
بود دیگرش فخر مولا علی ............در او گشته از مادرش منجلی
شهادت علی را بهین آرزوست............شهیدی که فخر شهادت هم اوست
به محراب مسجد چو فرقش شکافت............چو طایر ز زندان تن برشتافت
چو فزت و رب کعبه گفت آن ولی............علی رفت شادان به سوی علی

............................................................................................
این مثنوی را تقدیم می کنم به لیله القدر ولایت حضرت علی (ع) که هماره تاریخ است.
آخرين ويرايش: 10 سال 9 ماه ago توسط سیاوش دانیالی.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

علی رفت شادان به سوی علی 10 سال 9 ماه ago #14540

  • غزل جعفرى
  • غزل جعفرى's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 121
  • Thank you received: 50
ﻗﺸﻨﮕﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕن! ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺎ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﻌﺮ ﭘﻬﻠﻮﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻦ ﯾﺎ ﺩﺭﻭﯾﺸﺎ ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ!
ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻢ ؟ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻢ :-D
آخرين ويرايش: 10 سال 9 ماه ago توسط سیاوش دانیالی.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: معصومه عسکری

علی رفت شادان به سوی علی 10 سال 9 ماه ago #14565

اگر شما متوجه شدید چی گفتید ما هم مثل شما؟
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

علی رفت شادان به سوی علی 10 سال 9 ماه ago #14611

  • غزل جعفرى
  • غزل جعفرى's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 121
  • Thank you received: 50
:-)))))))))))
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

علی رفت شادان به سوی علی 10 سال 9 ماه ago #14635

همه عمر بر ندارم سر از این خمارو مستی
که هنوز و من نبودم که توبر دلم نشستی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی

علی رفت شادان به سوی علی 10 سال 9 ماه ago #14960

ما نبودیم و تقاضامان نبود/ لطف تو ناگفته ما می شنود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
  • صفحه:
  • 1
  • 2