پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: گوهر ادب

گوهر ادب 10 سال 3 هفته ago #67044

تعریف جمله:مفهوم کاملی است که به وسیله ی چند کلمه بیان می شود.
به عبارت دیگر مجموعه یی از کلمات است که معنی تمام و کاملی داشته باشد
نهاد:قسمتی از جمله است که درباره ی آن خبر می دهند.
گزاره:خبری است که درباره ی نهاد داده می شود.
انواع جمله: خبری /پرسشی/تعجبی/امری/دعایی
جمله از نظر فعل دو نوع است: اسمیه و فعلیه
جمله از نظر تعداد فعل دو نوع است: ساده و مرکب که جمله ی مرکب دو جز دارد 1پیرو 2 پایه
ساده:یک فعل داردو مرکب از دو جمله یا بیشتر است یا بر روی هم معنی کامل می دهند.
جمله پیرو:جمله ای که بر سر آن یا وسط آن یکی از حروف ربط بیاید.
جمله پایه:معنای جمله پیرو را کامل می کند
تقسیمات دیگر جمله عبارت است از:
مستقل:معنی کامل دارد
ناقص:معنی کانل ندارد
مکمل:معنای جمله ی ناقص را کامل می کند
معترضه:وسط جمله می اید و مفهوم دعا ونفرین و... دارد
شبه جمله دو نوع است:
اصوات:برای بیان عواتف
منادا:خواه با حرف ندا خواه بدون حرف ندا
حذف در جمله دو نوع است:
حذف به قرینه لفظی:فعل یا جز دیگر محذوف در جمله ی قبلی ذکر شده باشد
حذف به قرینه ی معنوی:از معنی و مفهوم جمله به قسمت حذف شده پی می بریم
تجریه:الف)نوع یا تجریه داخل جمله مورد برسی قرار می گیرد
ب)تقش یا ترکیب: بیرون جمله مورد برسی قرار می گیرد
اسم: عام :که بر تمام افراد هم نوع یا هم جنس دلالت کند
اسم خاص: اسمی که بر شخص دلالت کند
اسم معرفه :اسمی که برای گوینده و شنونده شناخته شده هست
اسم نکره:برای گوینده و شنونده شناخته شده نیست
اسم ذات:اسمی که به وجود خود وابسته است
اسم معنی :اسمی که وجودش به دیگری وابسته است
اسم ساده:اسمی که از یک جز ساخته شده است
اسم مرکب :اسمی است که بیش از یک جز داشته باشد
اسم جامد:اسمی که بیش ازیک کلمه دیگر گرفته نشده
اسم مشتق :بیش از یک کلمه گرفته شده
مفرد:برای یک فرد یا شی است
جمع :برای بیش از یک و فرد و شی است
مترادف:کلمات هم معنی را گویند
متشابه:از نظر تلفظ یکسان اما معنا خیر
متضاد:کلا ضد هم هستند
اسم مصدر:معنای مصدری دارد اما نشانه مصدری خیر
زمان:سه زمان ماضی مضارع و مستقبل
انواع ماضی:ساده. استمراری. نقلی .بعید.التزامی.ملموس.نقلی استمراری.ماضی ابعد
انواع مضارع:اخباری.استمراری.التزامی.ملموس
انواع دیگر فعل:امر .نهی.نفی.لازم و متعدی.معلوم ومجهول
ساختمان فعل:ساده .پیشوندی.مرکب.عبارت فعلی.فعل لازم یک شخصه
فعل خاص:برانجام دادن کاری دلالت می کند
فعل ربطی:فعلی است که بر حالتی یا نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی دلالت می کند
وجوه افعال:وجه اخباری:وقوع فعل را به طور یقین اعلام می کند
الترامی:وقوع فعل را با شک و تردید اعلام می کند
امری:وقوع فعل را طلب می کند
وصفی: در جمله به صورت مفعولی می اید
صفت:در باره ی اسم توضیح می دهد
اشاره:این و ان که قبل اسم بیاید و به ان اشاره کند
پرسشی:چند وچه و... همراه اسم بیاید و از اسم سوال کند
مبهم:هیچ.هرو چند و...اگر همراه اسمی بیایند و مبهمش کنند
تعجبی:چه و عجب قبل از اسم بیایند
شمارشی:هرگاه عددی همراه اسم بیایدو تعداد ان را مشخص کند
صفت عالی:صفت ساده +ترین:بهترینوبلندترین....قبل از اسم موصوف بیاید
صفت بیانی:صفت هایی که بعد از اسم می ایندو یکی از خصوصیات اسم را دارند
صفت بیانی 5نوع است:ساده.لیاقت.نسبی.فاعلی.مفعولی
صفت تفضیلی.صفت شمارشی که از دیگر صفات پسین هستند
صفت ساده:از یک جز ساخته شده
صفت مرکب:از دو جز یا بیشتر تشکیل شده
صفت جامد:صفتی که ریشه ی فعلی ندارد
صفت مشتق:ریشه فعلی دارد و بن فعل دارد
صفت مطلق:بدون سنجش و مقایسه با دیگری حالت و چگونگی موصوف را بیان می کند
صفت برتر:کسی یا چیزی را با کسی دیگر می سنجد
صفت برترین:یک چیز را بر همه ی افراد هم نوع برتری می دهد.
ضمیر:کلمه ای که جانشین اسم مس شود و نقش اسم را می پذیرد.
ضمیر شخصی:ضمیری که برای هر شخص شکل خاص دارد
دو نوع منفصل و جدا دارد
ضمیر مشترک:برای همه یکسان است
ضمیر اشاره:"این .آن .همین..."اگر در جمله بدون اسم بیاید.
ضمیر پرسشی:"چند.چه .کدام...."اگر به جای اسم بیایند
تعجبی:کلمه "چه" اگر بدون اسم بیاید و مفهوم تعجب را برساند
مبهم:"هر.هیچ.فلان...."اگر بدون اسم بیاید
قید:کلمه یا ترکیبی که فعل صفت قید دیگر یا جمله ایی را به چیزی از قبیل زمان و مکان تبدیل کند
مختص:کلماتی که فقط در جمله قید هستند
قید مشترک:کلماتی که گاهی نقش های مختلف اسم را می گیرند
انواع قید:زمان.مکان.مقدار.تاکید.ترتیب.حالت.شک و تردید.استثنا.نفی. تصدیق. پرسشی
حروف:معنای مستقل ندارد و برای اتصال جمله ها یا کلمات بکار می رود
حروف نشانه:الف)"را" نشانه مفعولی
ب)"ای" یا" و"الف" قبل و بعد منادا می آید
ج)کسره نقش نمای اضافه
2)حروف اضافه:پیش از اسم یا ضمیر می آید
3)حروف ربط:دو کلمه یا دو جمله را بهم ربط می دهند
صوت دو دسته است:
کلماتی که برای بیان عواطف و احساسات درونی بکار می رود
دوم کلماتی که برای خواندن یا راندن حیوانات بکار می رود
ترکیب:(نقش کلمات)
1)نقش اصلی:برای تشخیص انها باید به فعل جمله توجه کرد.1)مسندالیه2)مسند3)فاعل4)مفعول
ازاین رو فعل به دو نوع تقسیم می شود:ربطی:است.بود.شدو...
خاص:هر فعلی که فعل ربطی نباشد را گویند.
الف)لازم:با چه چیز را یا چه کس را معنی نمی دهد
ب)متعدی:با چه چیز را یا چه کس را معنی می دهد
2)نقش های فرعی:برای تشخیصشان باید به قبلشان و موقعیتشان توجه کرد
نقش هایی که برای تشخیص آنها به قبلشان دقت می کنیم:متمم.صفت.مضاف الیه.منادا
متمم:کلمه ای (اسم/ضمیر/مصدر)که بعد از یکی از حروف اضافه قرار می گیرد.
حروف اضافه:با.به.بر.بد.برای.در.از.بهر و.....
1)اضافه ملکی2)تخصیصی3)تشبیهی4)استعاره5)اقترانی6)توضیحی7)بیانی8)بنوت
منادا:اسمی را که قبل از ان یکی از حروف ای و یا امده باشد
نقش هایی که برای تشخیص باید به موقعیتشان توجه کرد:
1)قید 2)تمیز 3)بدل
قید را که قبلا توضیح دادیم و اما تمیز:کلمه ای که از جمله رفع ابهام می کند.
بدل :لقب.شهرت.شغل و .... کسی است که بدون کسره اضافه بعد از اسم می آید و ما قبل خود را بیشتر معرفی می کند.
پس از شناخت انواع کلمه(اسم/فعل/صفت/ضمیر/قید/حروف و صوت)و پس از شناخت نقش های مختلف (اصلی و فرعی)
اکنون باید بدانیم هریک از کلمات کدام یک از نقش ها ی اصلی و فرعی را در جمله می پذیرند
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: معصومه مولایی