خوش آمديد,
مهمان
|
|
سياوش وقتي متولد شد با سرنوشتي كه خداوند براي او رقم نهاده ؛ مراحلي در زندگيش اتفاق افتاد از آن جمله كه سودابه همسر شاه با ديدن ايشان شيفته او شد و از او خواست كه نزد او برود ولي سياوش از اين كار امتناع نمود وبه دستور شاه پيش سودابه رفت ؛ خواسته سودابه بر خلاف ميل سياوش بود و بالاخره كار به جايي رسيد كه شاه مجبور شد با توجه به اتهامات وارده به سياوش قضاوت كند مقصر كيست ،بالاخره سودابه خائن شناخته شد و قرار شد شاه او را بكشد ولي سياوش مانع شد ؛مرحله سوم زندگي او جنگ بود كه با ريختن خون ايشان درس آزادگي و دينداري تا امروز با خواندن زندگينامه سياوش به تمام جهانيان عرضه شد .
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: معصومه مولایی
|