خوش آمديد,
مهمان
|
|
مقدمه
جهاني شدن ازجمله مفاهيم کليدي است که درحوزههاي سياست، فرهنگ و اقتصاد دردهههاي اخیر مورد توجه ويژه انديشمندان و سياستگذاران بوده است، به طوري که اين مفهوم رامي توان يکي از متداول ترين و پر استفاده ترين مفاهيم علوم انساني دانست که با گذشت زمان افقهاي جديدي ازآن آشکارميشود.واترز«جهاني شدن»را فرآيندي اجتماعي مي داند که در آن قيد و بندهاي جغرافيايي که بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افکنده است از بين ميرود و مردم به طور فزاينده از اين قيد و بندهاآگاهي مي يابند (1379،ص11) رابرتسون جهاني شدن را مفهومي مي داند که هم به تراکم جهان و هم به تشديد آگاهي درباره جهان به عنوان يک کل منبع شده است، او به وابستگي متقابل و واقعي جهان و هم آگاهي يکپارچگي جهان اشاره مي کند ( 1385،ص35 ) شولت دربررسي جامع خود در یک جمع بندي مفهوم جهاني شدن را در پنج طبقه گروه بندي کرده است ( شولت1386،ص 8-6) 1- جهاني شدن به مثابه بين المللي شدن: در اين ديدگاه واژه«جهاني» براي توصيف روابط برون مرزي ميان کشورها به کار ميرود. اصطلاح جهاني شدن مشخص کننده توسعه مبادلات بين المللي و وابستگي متقابل جوامع و کشورها به یکدیگر است. 2- جهاني شدن به مثابه فرآيند آزاد سازي: در اينجا جهاني شدن به فرآيند برداشته شدن محدوديت هايی اطلاق مي شود که دولت ها در فعاليت ميان کشورها برقرارمي کنند و هدف آن خلق اقتصاد جهاني «آزاد» و بدون مرز است. 3- جهاني شدن به مثابه جهان گستري : براساس اين تعريف جهاني شدن روندي است که در قالب آن روابط توسعه مي يابد. ابزار توسعه، رسانه ها و وسايل ارتباط جمعی است. 4- جهاني شدن به مثابه نوسازي يا غربي کردن به ويژه با رويکرد آمريکايي شدن: در اين رويکرد جهاني شدن نوعي پويايي است که از طريق آن ساختارهاي اجتماعي نوگرايي شامل سرمايه داري، عقل گرايي، صنعت گرايي، ديوان سالاري و ... در سراسر دنيا گسترش مي يابد و نتيجه طبيعي اين روند نابودي فرهنگ هاي پيشين و خود مختار محلي خواهد بود. 5- جهاني شدن به مثابه قلمرو زدايي: در اين رويکرد مرزهاي جغرافيايي با گسترش فرآيند فرا منطقه اي به هم مي ريزد جهاني شدن شامل تجديد بناي شکل بندي جغرافيايي است.
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نرگس مرادخانی
|