یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403

 



موضوع: " * * توسعه فرهنگی * * "

" * * توسعه فرهنگی * * " 11 سال 6 روز ago #4478


" به نام خـــــــــــــــــــــــــــــــــدا "



توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته ترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد, ۲۰۰۱)

مایکل تودارو در مورد توسعه می گوید : توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی , طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری هاو ریشه کن کردن فقر است (رشید پور،1387 : 63) در واقع مي توان گفت، توسعه پيش از آنكه يك امر اقتصادي باشد فرهنگي و هدف از توسعه بهبود شرايط زندگي انسان است.

توسعه به شاخص هاي گونان چون توسعه اقتصادي، توسعه اجتماعي، توسعه انساني و توسعه فرهنگي انشقاق يافته است كه به صورت زير مي توان تعريفشان نمود:

- توسعه اقتصادي : توسعه اقتصادي اغلب اشتباها با رشد اقتصادي يكي شمرده مي شود هم شامل درشد كمي اقتصاد است ودر ضمن مفاهيمي چون تغيير و تحولات اقتصادي در بطن خود دارد (ازكيا – غفاري ، 1384 ، ص 44 )

- توسعه اجتماعي : توسعه اجتماعي به صورت گسترده تر در پي ايجاد بهبود در وضعيت اجتماعي افراد جامعه است . از جمله بالا بردن سطح زندگي – فراهم اوردن بهداشت ،مسكن ، تغذيه ، اشتغال و ... (ازكيا – غفاري ،1384 ، ص 47 )

- توسعه سياسي : توسعه سياسي ايجادشرايط سياسي و حكومتي لازم براي تحقق كارايي اجرايي و ظرفيت بيشتر در انجام سياست هاي عمومي . (ازكيا - غفاري ، 1384 ، ص 49 )

- توسعه انساني : ايجاد محيطي توان بخش براي عموم مردم است تا به واسطه ان از حيات طولاني ، سالم و خلاق بر خوردار شوند . ( ازكيا – غفاري ، 1384 ، ص 51 )

- توسعه فرهنگي : فرايندي است كه طي ان با تغييراتي در حوزه ادراكي – شناختي – ارزشي و گرايشها ، باورها و قابليت ها رفتار و واكنش خاصي كه مناسب توسعه است در افراد جامعه به وجود ايد (ازكيا – غفاري ، 1384 ص 48 )

مفهوم توسعه فرهنگی در دهه 1960-1970 و در برنامه های یونسکو شکل گرفت . طبق تعریف یونسکو توسعه فرهنگی فرایندی است که در طی آن با ایجاد تغییراتی در حوزه های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسان، قابلیت‌ها، رفتارها و کنش های مناسب در افراد پرورش می یابد.

توسعه و توسعه فرهنگي دو مفهوم بسيار مهم مي باشند كه در برنامه ريزي هاي ملي در چند دهه اخير از جايگاه ويژه اي برخودار شده اند. مفهوم توسعه يافتگي يعني فراهم آوردن شرايط و امكاناتي براي آحاد جامعه كه شاخص هاي رشد فرهنگي محقق شود. توسعه فرهنگي يعني ارتقا و اعتلاي زندگي در جامعه و دستيابي به ارزش هاي متعالي فرهنگ(صالح اميري،1389: 88)

توسعه فرهنگي به عنوان يك فرايند هميشگي است و همواره در طول زمان جوامع دستخوش توسعه آن بوده اند و نمي توان جامعه را يافت كه از اين موضوع فارغ باشد.

در بحث توسعه با مفاهيمي چون توسعه نيافته، كم توسعه يافته و عقب مانده رو برو هستيم. عقب ماندگي شرايطي است كه موانع توسعه بيشتر از عوامل توسعه است و جامعه عقب مانده جامعه اي است كه در آن عوامل رشد و توسعه بسيار كمتر از موانعي است كه در راه وجود دارد. بدين لحاظ تلاش همه روشنفكران جهان سومي بيش از توسعه يافتگي معطوف به بيان وضعيت عقب افتادگي است.(آزار ارمكي، 1386: 9)

تعريف مفهوم فرهنگ به‌علت وسعت و گستردگي، کار ساده‌اى نيست. چرا که بيش از دويست و پنجاه تعريف را شامل مى‌شود. در اينجا تنها به چند تعريف که از اهميت بيشترى برخوردار است بسنده مى‌کنيم.

از ديد يونسكو فرهنگ كليت تامي از ويژگي هاي معنوي، مادي، فكري و احساسي است كه يك گروه اجتماعي را مشخص مي كند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبيات را در بر مي گيرد بلكه شامل آيين زندگي، حقوقي اساسي نوع بشر، نظامهاي ارزشي، سنتها و باورها است. حوزه اين تعريف است كه چارچوبي را براي مفهوم بعد فرهنگي توسعه فراهم مي نمايد( فاضلي، 1376: 13).

ادوارد تايلرمردم‌شناس بزرگ انگليسي، فرهنگ را مجموعه پيچيده‌اى که شامل مجموعه علوم و دانش‌ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقايد، صنايع، تکنيک، اخلاق، قوانين و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطى می داند که انسان به‌عنوان عضو يک جامعه آن را از جامعه خود فرا مى‌گيرد و در قبال آن تعهداتى به عهده دارد، مي داند.

خلاصه بايد گفت فرهنگ راه و روش زندگى است که هر قومى براى خود دارد. ”فرهنگ“ عبارت است از کليه ساخته‌ها، پرداخته‌ها، اندوخته‌ها، آداب و رسوم، مقررات عقايد، هنرها و دانستنى‌هاى عامه که از نسلى به نسل بعد منتقل مى‌شود.



در نظر بسياري از مردم، واژه فرهنگ مترادف است با تحول مثبتي كه بر اثر آموزش كسب مي شود. فرد با فرهنگ يا فرهيخته كسي است كه بر اثر اطلاعات و آگاهي هاي مرتبط، بر حوزه اي خاص مانند هنر و ... تسلط يافته و از اين گذشته داراي منش مطبوع و پسنديده است (صالح اميري،1389:19).

فرهنگ به عنوان يك عنصر پويا در نظر گرفته مي شود و دائما در حال تغيير است، جامعه نيز همچون فرهنگ در حاي تغيير است و هر دو به عنوان عنصري پويا در نظر گرفته مي شنود.

از آنجا كه فرهنگ ها مي خواهند دوام داشته باشند، معمولا فقط عناصري را مي پذيرند كه با ارزش‌ها و باورهايشان سازگار باشد يا عناصري را بدون اينكه اختلال مهمي را ايجاد نمايند، تغيير فرهنگ را مي‌توان به پوستاندازي تشبيه كرد و انچه در اين مسير ثابت پا برجا مي ماند هسته هاي اصيل فرهنگي هر قوم و ملتي است.( همان 20)

بزرگترين دشمن فرهنگ مد است كه باعث از بين رفتن ارزشهاي واقعي آم مي شود. مد در پي جايگزيني است، مرتب ابداع مي كند و دشمن خود نيز است و با گذشت زمان، با ايجاد مدل و الگوي تازه، خود را از بين مي برد.( همان21)

گزارش سال 1998 یونسکو حدود 125 شاخص معرفی شده که طبقات اصلی شاخص‌های ارائه شده به شرح زیرمی باشد:

فعالیت های فرهنگی:روزنامه- کتاب- کتابخانه- موسیقی- بایگانی و موزه ها- رادیو، تلوزیون، سینما- هنرهای نمایشی- تعطیلات عمومی- محوطه های میراث جهانی- تجارت کالای فرهنگی- جهانگردی بین المللی- ارتباطات و فناوری جدید

گرایش های فرهنگی: - کتاب- روزنامه ها و اوراق چاپی- رادیو و تلویزیون- سینما- ارتباط و سفر- مبادلات فرهنگی- پذیرش کنوانسیون های فرهنگی- کنوانسیون های حقوق بشر- ترجمه و انتشار کتاب به زبان های خارجی- ترجمه از زبان اصلی- نویسندگانی که آثارشان بیشتر ترجمه شده است- محیط زیست- کنوانسیون های میراث فرهنگی.

در گزارش سال 1378 در ايران شاخص هاي توسعه فرهنگي در قالب طبقات اصلی ذیل طبقه بندی شده است:

1. رادیو و تلویزیون

2. سینما، عکس، ویدئو

3. نمایش( تئاتر)

4. موسیقی

5. ادبیات

6. معارف

7. میراث فرهنگی

8. ورزش

9. گردشگری

10. هنرهای تجسمی

11. محیط زیست

12. بودجه فرهنگی



مطالعه آمار ارائه شده بر مبناي برخي از اين شاخص ها و اين حوزه ها كه قابل دسترسي بود به نتايج مهمي دست پيدا مي كنيم:

1. براساس سالنامه رسانه‌هاي جهان در سال 1992 كه از سوي يونسكو منتشر شده است، در ايران سرانه روزنامه 16 نسخه به‌ازاي هر 1000 نفر مي‌باشد . عناوين روزنامه‌هايي كه بدست مردمي رسد به 14 عنوان تقليل يافته و تيراژ آنها نيز از5/1ميليون به نهصد هزار نسخه كاهش پيدا كرده است (مقايسه آمار سال 1990و1992 )

2. شاخص بعدی تولید فیلم سینمایی است. این شاخص ناظر به توان تبدیل اندیشه به هنر و تصویر و اثرگذاری بر مخاطب.است. شاخص های جهانی تولید 3580 فیلم سینمایی در سال است. اما کشورهای اسلامی آن چنان فعالیتی در این زمینه ندارند. به جز ایران که یکی از 10 کشور صاحب صنعت سینما است. شاخص ایرانی تولید 100 فیلم در سال است.

3. تئاتر یکی از هنرهايی است که مستقیما با اندیشه سر و کار دارد. تئاتر فرهنگ انسان است که بیانگر کیفیت بالای مصرف فرهنگی و هنری است. تعداد تماشاگران تئاتر از هر 1000 نفر در جهان 120 نفر در سال است و در ایران 20 نفر است.

4. شاخص آثار ميراث فرهنگی بیانگر انعکاس جهانی ابن میراث، داشته های تمدنی و فرهنگ اسلامی است. 495 اثر به عنوان میراث بشری به ثبت رسیده اند و حوزه ایرانی 5 اثر دارد.

5. شاخص بعدی ورود جهانگردان خارجی است. تعداد جهانگردان ورودی به ازای هر 100 نفر شاخص جهانی 11 است،در كشورهاي عربی 25 و در ایران6/0است.

6. تعداد نسخه های کتاب منتشر شده به ازای هر صد نفر شاخص دیگری است که بیانگر کیفیت فرهنگی در هر جامعه ای است. در این حوزه در سال برای هر صد نفر 200 نسخه کتاب منتشر می شود واين رقم در ایران 5 است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فاطمه خوش تراش, فریبا حق شناس باهر