جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رسومات شهر بروجرد

رسومات شهر بروجرد 10 سال 11 ماه ago #9399

بسمه تعالي
فضای سبز سال 89 در بروجرد 14/7 و در سال 90 به 15/6 متر مربع به ازای هر نفر بوده است.
در سال 88 روزانه 100 تن در سال 89 روزانه 130 تن و در سال 90 روزانه 170 تن زباله در شهر بروجرد جمع آوری شده است.
برای جمع آوری زباله در سطح شهر 17 کامیون، 5 خودرو سبک و 419 چرخ دستی استفاده می‌شود.
اولین میدان تره‌بار شهرداری با 37 غرفه و 1836 متر مربع مساحت در خیابان چمران در حال ساخت است.
متوسط مرگ و میر در بروجرد در ماه 135 نفر است.
میزان مرگ و میر بروجرد در آبان و آذر بیشتر از ماههای دیگر است.
میزان مرگ و میر مردان در بروجرد دو برابر زنان است
میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال در بروجرد با افراد هشتاد سال برابری می‌کند.
بروجرد 3000000 متر مربع باغ، 3 پارک جنگلی و 41 میدان دارد.
تعداد درختان شناسنامه دار بروجرد 20000 هزار اصله است
بروجرد دارای 44 بلوار و 90 لچکی است
روزانه 55000 نفر از اتوبوس‌های شهری بروجرد استفاده می‌کنند
بروجرد 181 اتوبوس، 120 مینی بوس و 2027 تاکسی دارد.
روزانه در کشتارگاه صنعتی بروجرد 100 دام سبک و 25 دام سنگین ذبح می‌شود.







شهری است در غرب ایران. بروجرد مرکز شهرستان بروجرد و به صورت فرمانداری کل مدیریت می شود. شهر بروجرد در شمال دشت حاصلخیز سیلاخور قرار گرفته‌است. قلل مرتفع گرّین از مجموعه رشته کوههای زاگرس مانند نواری شمال غرب تا جنوب شرق آن را در بر گرفته‌اند و سرابهای دائمی متعددی که از دامنه این کوهها جاری است در اقتصاد منطقه و توسعه شهر بروجرد نقش اساسی داشته‌اند.
شهرهای ملایر و نهاوند در استان همدان، شازند در استان مرکزی، درود، خرم‌آباد و الشتر در استان لرستان در مجاورت بروجرد قرار دارند . از گذشته‌های دور، این شهر دارای موقعیت ویژه ارتباطی بوده‌است و همین مساله باعث زد و خورد و حوادث تاریخی متعدد در منطقه شده‌است. قرارگیری بر سر شاهراه تهران - خوزستان همچنان یکی از عوامل رونق اقتصادی منطقه به شمار می‌رود.
جمعیت شهرستان بروجرد بر اساس سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران 415652 نفر گزارش شده‌است. به این ترتیب، بروجرد از نظر میزان جمعیت، بیست و هشتمین شهر بزرگ ایران به حساب می‌آید. علاوه بر رونق کشاورزی و دامپروری در منطقه، شهر بروجرد بطور سنتی یکی از قطب‌های داد و ستد در منطقه غرب ایران به حساب می‌آید و بازار این شهر همچنان بزرگ و پر رونق است.


پیشینه

شواهد و اشارات تاریخی حاکی است که بروجرد از شهرهای قبل ااسلام بوده و دلایل زبانشناسی نیز واژه بروجرد را با ترکیب دو جزءبرو + گرد موجودیت این شهر را به پیش از اسلام میرساند زیرا که گرددر زبانهای قدیمی ایران به معنای شهر می‌باشد. بروجرد از شهرهای باستانی ایران است که برخی ساخت آن را به منوچهر از سلسله پیشدادیان نسبت می‌دهند اما شواهد کافی در مورد شهر بودن آن تنها از دوران ساسانیان موجود است که بر اساس کتابهای تاریخی، بروجردیکی از پایگاههای نظامی ایران به هنگام حمله اعراب و جنگ نهاوندبوده‌است. در گذشته بروجرد از شهرهای آباد و مهم بوده و گاه فرمان‌داری جداگانه و گاه مرکز استان لرستان و خوزستان بوده‌است.


جغرافیا

بروجرد در ارتفاع ۱۶۲۰ متری از سطح دریا و در ۳۳/۹ درجه شمالی و ۴۸/۸ درجه شرقی واقع می‌باشد. بلندترین نقطه شهرستان بروجرد قله ولاش با ارتفاع ۳۶۲۳ متر در غرب شهر بروجرد و پست ترین ناحیه در دشت سیلاخور با ارتفاع تقریبی ۱۵۰۰ متر قرار دارد. شهر بروجرد بر کوهپایه‌های زاگرس و در دشت سیلاخور قرار گرفته و از سه جهت شرق، شمال و غرب به کوه ختم می‌شود. کوه گرین با 3623 متر در غرب بروجرد و کوه میش پرور با3500 متر در جنوب غربی بروجرد قرار دارد. تنها در جهت جنوب و جنوب شرقی است که دشت وسیع سیلاخور قرار گرفته‌است. این شهر و مناطق پیرامون آن به دلیل قرار گیری بر روی گسل سراسری زاگرس، زلزله خیز هستند.


بروجرد بر سر راه تهران - خوزستان قرار گرفته و دارای موقعیت ممتاز ارتباطی است. همچنین راه کرمانشاه - اصفهان از بروجرد می‌گذرد. بروجرد با اراک ۱۱۰،۱۰۰، با اصفهان ۳۵۰، با تهران ۳۷۸ کیلومتر، همدان ۱۴۰ کیلومتر، اهواز ۴۵۰ کیلومتر و با کرمانشاه ۲۸۰ کیلومتر فاصله دارد. بروجرد به خاطر مردم خوش مشرب و طبیعت زیبایش گردشگران زیادی را پذیراست و در گذشته به دار السرور شهرت داشته‌است.
در فاصله نزدیک به ۴۰ کیلومتری بروجرد آخرین بنای قبل از اسلام و امپراتوری ساسانیان بنام قلعه یزدگرد احداث شده‌است که برقله کوه و از سنگ لاشه وبدون ملات بنا شده، و از شواهد وظواهر پیداست قله به سرعت بنا شده و محل آماده سازی و تجدید قوا برای نبرد قادسیه در نزدیکی نهاوند که آخرین جنگ پیش از اسلام برای ایرانیان بوده.

آب و هوا

بروجرد دارای آب و هوای سرد کوهستانی با زمستانهای پر برف و سرد و تابستانهای معتدل است. تعداد روزهای یخبندان در برخی از نقاط این ناحیه به بیش از ۷۰ روز می‌رسد. بیشترین درجه حرارت در تابستان‌ها ۳۸ درجه و کم‌ترین آن در زمستان ۱۸ درجه زیر صفر برآورد شده‌است. میزان باران سالیانه شهرستان بروجرد حدود ۵۰۰ میلی‌متر است که بیشتر در فصل بهار انجام می‌گیرد و میانگین دمای سالانه ۱۴/۶ است. در زمستان بارشها بیشتر به صورت برف است. بروجرد دارای بهارهای معتدل و دل انگیزی است. موید این مطلب شاه بیت معروف قاآنی است که در باب بهار بروجرد سروده‌است:

گر چه سپاهان بهشت روی زمین است، لیک نیرزد به یک بهار بروجرد





محله ها و نواحی

شهرداری بروجرد دارای سه منطقه‌است که به ترتیب نیمه غربی و نیمه شرقی شهر و نیمه جنوبی (جهان آباد) را شامل می‌شود. محله‌های قدیمی تر بروجرد با عنوان کوی شناخته می‌شوند مانند کوی‌های سعدی، سوزنی، یخچال، قُدغون و جعفری. برخی محله‌ها مانند صوفیان، دانگه، چال قلعه، باغ چال، کُلَه کله و میدان محمدحسن خان قدمت تاریخی دارند و آثار تاریخی قابل توجهی در آنها دیده می‌شود. گسترش شهر در دوره پهلوی و پس از انقلاب اسلامی منجر به ایجاد محله‌های مهاجرنشین مانند ابراهیم آباد، علی آباد، اسلام آباد، محمود آباد و دشت لاله در نیمه شرقی شهر و شهرک‌های نور و امام در غرب شهر شد. مناطق مسکونی جدید بروجرد شامل شهرک‌های متعددی است که در شمال غربی شهر ساخته شده‌اند از جمله شهرک‌های اندیشه، ایثار، زاگرس، زیبا، مخابرات و کمپینگ شهرداری. امروزه بیشتر مناطق بروجرد با نام خیابانهای مجاور شناخته می‌شوند مانند تختی، بهار، مدرس، شریعتی و شهدا.

آشنای کامل با شهر بروجرد

شهرستان بروجرد در نـاحیه ای کوهستـانی که ارتفاع معروفترین قلل آن
همچون گــرو به 3627 متر و اشتـرانکـوه به 4328 و سفید کوه بــه بـیـش
از 4000 متر بلندی می رسد واقع شــده اسـت
درجـه حـرارت این شهــر از 38 درجه در تابستـان تا 20 درجـه زیر صفـر در زمستان در تغیـییـر است .ارتفــاع بروجـرداز سطـح دریــا 1540 متر است
فاصلـه این شهـرتا تهـران 394 - اهواز 500 - اصفهـان 300 وهمدان 150
کیلومـتــر است .
شهرستان بروجرد در شمال استان لرستان واقع شـده است . وسعت بروجـرد در حـدود 30 کیلومتـر مـربع مـی باشـد و جمعیـت آن بر اسـاس سرشمـاری سـال 1375 316014 نفـر است که در حدود 217804 نفـردر شهـر بروجرد ساکن می باشند .استاد سعید نفیسی در باره کلمه بروجرد می نویسد که کلمه بـروجــرددر اصـل برو گرد بوده اسـت که کلـمه گرد آن به معنـی آبادی و کلمه برودر اول نام بروجــرد نیـز ازریشـه بروباربه معنـی میـــوه آمـده اسـت . پس برو گرد بـه معنـی آبادی است که در آن میوه و بر وبار بوده است.

بنـــا هـــای تــاریـخــــی

مسجـد امام (سلطانی) :این مسجـددارای 3 درب ورودی به خیـابانهـای صفـا -جعفـری و به سرای حافظیـه در بازار دارد . شبستــان و ایـوان هـای آن مزین به کاسی های خشتی و کتیبه هایـی فراوان است در لـوح طاق
ایوان غربی آن نوشتـه شـده است : "عمـل استـاد اسکنـدر شیرازی ....این دو طاق مقـرنس توسـط جنـاب مستطـاب میـرزا معصـوم اتمـام پذیرفت-غره شعبان المعظـم سنـه 1209 " این مسجد در زمره مساجد سلطانی
زمان فتحعلی شاه قاجار است که همانند آن در بازار تهران وجود دارد .


مسجـد جــامــع : این مسجد از بناهای تاریخی بروجرد است که درخیابان جعفری واقع است . در قـرن سـوم هجری به دستـور حمویه بن علـی که از طرف خـاندان ابی دلف در بروجـرد حکـومت می کرد سـاخته شـد . احتمالا طـاق وسـط کنونی مربـوط به قبـل از اسـلام و آتشــکده بـوده اسـت وبـیـن سالهای 1022 تا 1209 هجری تعمیراتی در آن صورت گرفته است.




امامـزاده جـعـفــر : نسبت این امامزاده با پنج واسطه به امام زین العابدین میرسد . ساختمان گنبد هرمی شکل این آرامگاه به سبک عهد سلجوقیان است و تاریخ 717 هجری بر لوحی درآن دیده می شود درب حرم آن مربـوط
بـه 600 سال پیش است که در سال 1208 هجری به فرمان تقی خان حاکم بروجـرد تعـمـیــر شده است .


امامـزاده قاســم : در جنـوب شـرقی بروجـرد آرامگاهی وجـود دارد که در مردم به امامزاده قاسم مشهور است . در سالنامه دبیرستـان امام خمینـی (پهلوی سابق) که در ساـل 1329 انتشـار یافته پیرامـون این امـامزاده چنین
می خوانیم : " چند سال قبل یکی از خیـر اندیشـان که درصـدد تعمـیر بنای مقبره می آید پس از حفر جلوی درب ورودی سنگ کوچکی ظاهر می شود که اکنون بالی درب نصب است واین عبارت در آن نوشته شده است :هذان القبران للشهیدین الشریفین المظلومین الحسن و محمد ابنی احمدالمسمی بشاه چراغ المدفون بارض الشیراز.
(این دو قبر مدفن دو شهید مظلوم حسن و محمد فرزندان شـاه چراغ که درشیراز مدفون است می باشد )
از نوشتــه فــوق چنـان بر مـی اید که این مقبـره متعلـق به حسـن و محـمد
فرزندان شاه چراغ -که فرزند بلاواسطه موسی بن جعفر (ع)است می باشد




جغرافیای بروجرد

بروجرد در غرب ایران و در منطقه کوهستانی زاگرس قرار دارد. شهرستان بروجرد در شمال شرقی استان لرستان واقع شده و از شمال به شهرستانهای ملایر و نهاوند در استان همدان، از شرق به سربند اراک در استان مرکزی، از جنوب به درود و از غرب به خرم آباد و الشتر در استان لرستان محدود می شود. این منطقه مشتمل بر کوههای مرتفع زاگرس در غرب، دشت سیلاخور در مرکز و پیشکوههای داخلی زاگرس در شرق است. بلندترین نقطه شهرستان بروجرد قله ولاش با ارتفاع 3623 متر در کوه گرین در غرب شهر بروجرد و پست ترین ناحیه در دشت سیلاخور با ارتفاع تقریبی 1500 متر قرار دارد. بروجرد دارای آب و هوای معتدل کوهستانی با تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد است که حداکثر دما گاه به 40و حداقل آن به منفی 20 درجه می رسد. میزان بارندگی این شهرستان 480 میلی متر در سال است که در فصول سرما بارش ها بیشتر بصورت برف می باشند. شهرستان بروجرد بين عرضهاي شمالي حد اقل 33 درجه و 36 دقيقه و حداكثر 34 درجه و 6 دقيقه و طول شرقي و داخل 48 درجه و 27 دقيقه و حداكثر 49 درجه و 27 دقيقه قرار دارد. بروجرد از نقاط زلزله خیز کشور است و زلزله سیلاخور با بزرگای 2/7 ریشتر یکی از بزرگترین زمین لرزه های ثبت شده ایران است. مرکز این شهرستان شهر بروجرد است و اشترینان از دیگر شهرهای آن است
شهر بروجرد در دامنه ارتفاعات زاگرس و بر روي آبرفتهاي دشت سيلاخور و در حالت پايكوهي قرار دارد . اين شهر در ارتفاع 1580 متري از سطح دريا و در 09/33 درجه شمالی و 08/48 درجه شرقی واقع مي باشد. بروجرد از شهرهای باستانی ایران است که قدمت آن دست کم تا دوره ساسانیان مسجل شده است. این شهر در مسير جاده اصلي تهران - خوزستان قرار گرفته و دارای موقعیت ممتاز ارتباطی است. همچنین محور ارتباطی کرمانشاه - اصفهان از بروجرد می گذرد. بروجرد با خرم آباد 100کیلومتر، با شهر اراک 110 کیلومتر، با اصفهان350کیلومتر و با تهران 390 کیلومتر فاصله دارد. بروجرد به خاطر طبیعت زیبایش مهمانان و گردشگران زیادی را پذیراست و در گذشته به دار السرور شهرت داشته است. آب فراوان، مراتع و زمین های کشاورزی مناسب منطقه طایفه هایی از لرها و ترکها را در سده های گذشته به
منطقه کشانده که اینان بیشتر در در روستاهای جنوب بروجرد ساکن و به کشاورزی و دامداری مشغول شده اند
تقسیمات کشوری

بروجرد از شهرستانهای تابعه استان لرستان است. وسعت شهرستان 1606 کیلومتر مربع است که کمتر از
واقع شده است و دارای دو بخش مرکزی و اشترینان و هفت دهستان است. دهستانهای بروجرد شامل همت آباد، والانجرد، دره صیدی، گودرزی، شیروان، برده سره و اشترینان می باشد. این شهرستان مشتمل بر 198 روستای دارای سکنه است. شهر بروجرد مرکز این شهرستان است
جمعیت و آمارهای انسانی
شهرستان بروجرد بر اساس آمارهای سال 1383 جمعیتی بالغ بر 400 هزار نفر دارد که بیش از 30% آن را ساکنین نقاط روستایی تشکیل می دهند. علت کم بودن درصد روستانشینان کوچک شدن بیش از حد مساحت شهرستان در اثر تقسیمات کشوری است بگونه ای که تعادل طبیعی جمعیت شهری و روستایی در بروجرد بر خلاف سایر مناطق استان شده است. همچنین با میانگین 250نفر در هر کیلومتر مربع این شهرستان بالاترین تراکم جمعیتی استان لرستان را دارد و جزو پر تراکم ترین نقاط کشور به حساب می رود.با آنکه مساحت شهرستان بروجرد کمتر از 6% خاک لرستان است جمعیت آن بیش از20% جمعیت کل لرستان را شامل می شود
شهر بروجردبا 254 هزار جمعیت در سال 1383 از نظر رتبه بیست و چهارمین شهر بزرگ ایران است و بعد از خرم آباد دومین شهر بزرگ استان لرستان است. جمعیت این شهر در سال 1365 بالغ بر 186هزار، در سال 1370 حدود 201هزار و در سال 1375 بیش از 217 هزار نفر بوده است
وجه تسمیه بروجرد

در کتاب وجه تسمیه بروجرد نوشته ع. روحبخشان بیش از 40 مورد وجه تسمیه برای شهر بروجرد ذکر شده است. استاد سعید نفیسی بروجرد را ساخته از دو بخش برو + گرد دانسته است. عده ای نام بروجرد را بر + و + گرد دانسته اند که به معنای شهری است که گرد است و بر و میوه فراوان دارد. بیت " چون که بر و میوه است و گرد بود شهر * زین جهت است اسم آن دیار بروجرد" پشتیبان همین دیدگاه است. این گونه نگاه گرچه ساده و بی درد سر است ولی فاقد پشتوانه تاریخی و احتمالا به دور از حقیقت است
امروزه می دانیم که بروجرد از شهرهایی است که پیشینه آن به دوره ساسانیان بر می گردد. ساسانیان و حکومت های پیش از آنان شهرها را بیشتر با پسوند گرد می ساخته اند همانند سوسنگرد، بروگرد و دارابگرد. پسوند گرد در اینجا نه به معنای گردی که تغییر یافته کرد و کرده به مفهوم اثر و ساخته است. مثلا دارابگرد می تواند شهری باشد که به دستور و یا برای بزرگداشت داراب ساخته شده است. دستگرد به مفهوم کرده ی دست و یا دست ساخت است. در روسیه نیز شهر-نامهایی چون لنین گراد به همین ترتیب ساخته شده اند و جرد و گرد در آخر نام بروجرد از این قاعده مستثنی نیست. عده ای نام درست بروجرد را ویرو گرد دانسته اند که به معنای شهر و ساخته ی ویرو است. ویرو از شاهزادگان اشکانی است. کوهی در غرب بروجرد با نام ولاش نیز یاد آور نام شاهان اشکانی است. بروجرد را همچنین پیروزگرد دانسته اند که آن را به فیروز پادشاه ساسانی منتسب می کند
معتبر ترین قول این است که یزدگرد پادشاه ساسانی پس از شکست از اعراب به منطقه بروجرد گریخت و سپاهیانش در آن محل بر + او + گرد آمدند و به این ترتیب نام این محل بَروگرد شد. این گاس (احتمال) از آنجا قوت می گیرد که به لحاظ تاریخی چنین واقعه ای اتفاق افتاده و مستندات تاریخی کاملی در باره این واقعه وجود دارد. سایر نکات قابل توجه در باره ریشه نام بروجرد از این قرارند
وروگرد (با کسره واو اول). این واژه، گویش لری بروجرد است و در بیشتر مناطق لرستان بروجرد با این نام شناخته می شود . بروگرد یا وروگرد (با ضمه واو اول) که روستائیان اطراف بروجرد و دشت سیلاخور و نیز اشترینان بروجرد را به این شکل به کار می برند. ووری یرد نام محلی این شهر است و مردم شهر بروجرد و چند روستای شمال شهر بروجرد از این واژه استفاده می کنند. با توجه به این که در گویش بروجردی تبدیل گ به ی زیاد دیده می شود همگان بر این نکته معتقدند که این شکل حالت دگرگون شده ای از ورو گرد است و تفاوتی با ان ندارد
بُروجرد. از قرن سوم به بعد در کتابهای تاریخی این نام دیده می شود و امروزه نیز این شهر با همین نام شناخته می شود. در برخی کتابها حرف ب را مفتوح نوشته اند: بَروجرد. برخی نویسندگان فلوجرد و فلوگرد( با کسره ف ) را به کار برده اند و امروزه نیز فلوجرد بصورت محدود در بین ساکنان حاشیه خلیج فارس و بویژه در کویت به کار گرفته می شود . در برخی کتابهای تاریخی بعد از اسلام از شهری با نام بَرجود یاد شده که با توجه به حوادث و نشانی ها، معلوم می شود که مراد نویسنده همان بروجرد است و نه جایی دیگر. هر چند که گویا شهر دیگری نیز با نام برجود وجود داشته است. ولوگرد،ولوکرد، اردکرد ، بَردجرد و یزدگرد از دیگر نامهای بروجردند که کم و بیش در منابع تاریخی از آنها یاد شده است
تاریخچه محلی بروجرد
آثار باستانی و تاریخی بروجرد

شخصیت های تاریخی و بروجرد
محمد بن يحيى بن عيسى بن سليمان أبو بكر البصري كان يخضب بالجمرة قدم أصبهان وارتحل منها إلى بروجرد بعد الثلاثمائة كتب عن البصريين حدثنا عنه القاضي والجماعة حدث عن عبد الواحد بن غياث
وأحمد بن عبد ربه‏.‏ (تاریخ اصفهان جزء 2 ص 52)
حوادث تاریخی در بروجرد
رویدادهای سال 396 قمری: مرگ وزیر مجد الدوله در بروجرد (... وفيها توفي أبو العباس أحمد بن إبراهيم الضبي وزير مجد الدولة ببروجرد وكان سبب مجيئه إليها أن أم مجد الدولة بن بويه اتهمته أنه سم أخاه فمات فلما توفي أخوه طلبت منه مائتي دينار لتنفقها في مأتمه فلم يعطها فأخرجته فقصد بروجرد وهي من أعمال بدر بن حسنويه فبذل بعد ذلك مائتي ألف دينار... الکامل فی التاریخ جز 5 ص 194 )
رویدادهای سال 413 قمری: چگونگی دستیابی علا الدوله دیلمی به همدان (في هذه السنة استولى أبو
جعفر بن كاكويه على همذان وملكها وكذلك غيرها مما يقاربها‏. وسبب ذلك أن فرهاذ بن مرداويج الديلمي مقطع بروجرد قصده سماء الدولة أبو الحسن بن شمس الدولة بن بويه صاحب همذان وحصره

فالتجأ فرهاذ إلى علاء الدولة فحماه ومنع عنه وسارا جميعًا إلى همذان فحصراها ... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 201)
رویدادهای سال 422 قمری: شکست علا الدوله و گرد آمدن سپاهیان در بروجرد (... انهزام علاء الدولة أبي جعفر من الري ومسيره عنها فلما وصل إلى قلعة فردجان أقام بها لتندمل جراحه ومعه فرهاذ بن مرداويج وكان قد جاءه مددًا له وتوجهوا منها إلى بروجرد فسير تاش فراش مقدم عسكر خراسان إلى علاء الدولة واستعمل عليهم علي بن عمران فسار يقص أثر علاء الدولة فلما قارب بروجرد صعد فرهاذ إلى قلعة سليموه ومضى أبو جعفر إلى سابور خواست ونزل عند الأكراد الجوزقان‏.‏ وملك عسكر خراسان بروجرد وراسل فرهاذ الأكراد الذي مع علي ابن عمران واستمالهم فصاروا معه وأرادوا أن يفتكوا بعلي وبلغه الخبر فركب ليلًا في خاصته وسار نحو همذان ونزل في الطريق بقرية تعرف بكسب وهي منيعة فاستراح فيها فلحقه فرهاذ وعسكره والأكراد الذين صاروا معه وحصروه في القرية فاستسلم وأيقن بالهلاك فأرسل الله تعالى ذلك اليوم مطرًا وثلجًا فلم يمكنهم المقام عليه لأنهم كانوا جريدة بغير خيام ولا آلة شتاء فرحلوا عنه وراسل علي بن عمران الأمير تاش فراش يستنجده ويطلب العسكر إلى همذان ثم اجتمع فرهاذ وعلاء الدولة ببروجرد واتفقا على قصد همذان وسير علاء الدولة إلى أصبهان وبها ابن أخيه يطلبه وأمره بإحضار السلاح والمال ففعل وسار ... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 205)
رویدادهای سال 426 قمری: جنگ علاء االدوله و ابی سهل (سار طائفة من العساكر الخراسانية التي مع الوزير أبي سهل الحمدوني بأصبهان ... فانهزم ونهب سواده فسار إلى بروجرد ومنها إلى الطرم فلم يقبله ابن السلار وقال‏:‏ لا قدرة لي على مباينة... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 206)
رویدادهای سال 432 قمری: (ثم إن إبراهيم ينال خرج إلى الري على ما نذكره وأرسل إلى أبي منصور فرامرز يطلب منه الموادعة فلم يجبه وسار فرامرز إلى همذان و بروجرد فملكهما ثم اصطلح هو وأخوه كرشاسف ... فلما استقر أمرها سار عنها وملك البلاد المجاورة لها ثم انتقل إلى بروجرد فملكها ثم قصد همذان وكان بها أبو كاليجار كرشاسف بن علاء الدولة صاحبها ففارقها إلى سابور خواست ونزل إبراهيم ينال على همذان ... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 209)
رویدادهای سال 494 قمری: (... فلما اجتمعوا حصروا قلعة طبرك وأخذوها عنوة فسيرت خاتون العساكر إلى قتال بركيارق فالتقى العسكران بالقرب من بروجرد فانحاز جماعة من الأمراء الذين في عسكر خاتون إلى بركيارق منهم ... كان تاج الملك مع عسكر خاتون وشهد الوقعة فهرب إلى نواحي بروجرد فأخذ وحمل إلى عسكر بركيارق وهو يحاصر أصبهان... جز 6 ص 226)
رویدادهای سال 498 قمری: مرگ سلطان برکیارق در بروجرد و بردن جسد وی به اصفهان (في هذه السنة ثاني عشر ربيع الآخر توفي السلطان بركيارق بن ملكشاه وكان قد مرض بأصبهان بالسل والبواسير فسار منها في محفة طالبًا بغداد فلما وصل إلى بروجرد ضعف عن الحركة فأقام بها أربعين يومًا فاشتد
مرضه فلما أيس من نفسه خلع على ولده ملكشاه وعمره حينئذ أربع سنين وثمانية أشهر وخلع على الأمير إياز وأحضر جماعة من الأمراء وأعلمهم أنه قد جعل ابنه ولي عهده في السلطنة وجعل الأمير إياز

أتابكه وأمرهم بالطاعة لهما ومساعدتهما على حفظ السلطنة لولده والذب عنها فأجابوا كلهم بالسمع والطاعة وبذل النفوس والأموال في حفظ ولده وسلطنته عليه واستحلفهم على ذلك فحلفوا وأمرهم بالمسير إلى بغداد فساروا فلما كانوا على اثني عشر فرسخًا من بروجرد وصلهم خبر وفاته وكان بركيارق قد تخلف على عزم العود إلى أصبهان فعاجلته منيته‏.‏ فلما سمع الأمير إياز بموته أمر وزيره الخطير المبيذي وغيره بأن يسيروا مع تابوته إلى أصبهان فحمل إليها ودفن في تربة جددتها له سريته ثم ماتت بعد أيام فدفنت بإزائه وأحضر إياز السرادقات والخيام والجتر والشمسة وجميع ما يحتاج إليه السلطان فجعله برسم ولده ملكشاه... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 235)
رویدادهای سال 513 قمری: (قتل الأمير علي بن عمر حاجب السلطان ... فهرب إلى قلعة برجين وهي بين بروجرد وكرج وكان بها أهله وماله وسار منها في مائتي فارس إلى خوزستان ... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 243)
رویدادهای سال 535 قمری: مرگ دانشمند بروجردی (وتوفي يوسف بن الحسن أبو يعقوب الهمذاني من أهل بروجرد وسكن مرو وتفقه على أبي إسحق الشيرازي وروى الحديث واشتغل بالرياضيات والمجاهدات ووعظ ببغداد فقام إليه متفقه يقال له ابن السقاء وسأله وآذاه في السؤال فقال‏:‏ اسكت إني أشم فيك ريح الكفر‏!‏ فسافر الرجل إلى بلد الروم وتنصر‏.‏... الکامل فی التاریخ جز 7 ص 256)
رویدادهای سال 513 قمری: (قتل الأمير علي بن عمر حاجب السلطان ... فهرب إلى قلعة برجين وهي بين بروجرد وكرج وكان بها أهله وماله وسار منها في مائتي فارس إلى خوزستان ... الکامل فی التاریخ جز 6 ص 243)
فتح جرجان وطبرستان) :كانت جرجان وطبرستان وأعمالهما لدارا بن منوجهر بن قابوس وكان السلطان مسعود قد أقره عليها فلما سار السلطان إلى الهند وأنتشر الغز في خراسان منع الحمل ودخل علاء الدولة بن كاكويه وفرهاد بن ماكان في العصيان‏.‏فلما عاد مسعود من الهند وأجلى الغز عن خراسان سار إلى جرجان سنة ست وعشرين فملكها‏.‏ثم سار إلى آمد فملكها وفارقها أصحابها وافترقوا في الغياض فتبعهم وقتل منهم وأسر‏.‏ثم راسله دارا في الصلح وتقرير البلاد عليه وحمل ما بقي عليه فأجابه السلطان إلى ذلك ورجع إلى خراسان‏.‏مسير علاء الدولة إلى أصفهان وهزيمته كان أبو سهل الحمدوني قد أنزله السلطان بأصفهان ودلهم على النواحي القريبة من علاء الدولة فأوقع بهم وغنم ما معهم وكوي طمعه بذلك في أصفهان فجمع الجموع وسار إليها فخرج إليهم أبو سهل وقاتلهم وتحيز من كان مع علاء الدولة من الأتراك إلى أبي سهل فانهزم علاء الدولة ونهب سواده وسار إلى بروجرد ثم إلى الطرم فلم يقبله ابن السلار صاحبها‏... تاریخ ابن خلدون جزء 3 ص 210)
رویدادهای سال 495 قمری: توطئه قتل برکیارق (في ذي القعدة ...فأما مماليك النظام فـإن من بعده أووا إلى بركيارق ابن السلطان ملك شاه الكبير وخطب له بالري انحاز إليه أكثر العسكر سوى الخاصكية فأنهم التجئوا إلى خاتون ففرقت عليهم ثلاثة آلاف دينار وأنفذتهم إلى القتال بالبركيارق ابن السلطان ملك شاه
الكبير وخطبوا له بالري وانحاز إليه أكثر العسكر سوى الخاصكية لأنهم التجئوا إلى خاتون ففرقت عليهم

ثلاثة آلاف دينار وانفذتهم إلى قتال بركيارق وكان مدبر العسكر ووزيره الوزير تاج الملك فالتقى الفريقات في سادس عشـر ذي الحجـة بالقـرب مـن بروجرد فاستاء من أكثر الخاصكية إلى بلك يارق ووقعت الهزيمة وأسر تاج الملك وقتل ... المنتظم فی التاریخ جز 16 ص 182)
رویدادهای سال 531 قمری: توطئه قتل برکیارق (محمد بن أحمد بن علي أبو الحسن ابن الأبرادي تعبـد وتفقـه وصحـب أبا الحسن ابن الفاعوس ووقف دار له بالبدرية فجعلها مدرسة محمد بن أحمد بن الحسن الجوهري البروجردي أبو بكر سمـع الحديـث الكثير ورحل إلى بغداد وكانت له دنيا واسعة‏.‏ وتوفي في هذه السنة ببروجرد وكان رئيسها والمقدم بها محمد بن علي بن حريث أبوطالب ابن الكوفية الخفاف سمع أبا نصر الزينبي وحدث بشيء يسير وتوفي في رجب ... المنتظم فی التاریخ جز 16 ص 193)
رویدادهای سال 532 قمری: توطئه قتل برکیارق (أحمد بن عمر بن عبد اللّه أبو نصر الأصبهاني رحل في طلب العلم والحديث وسمع من خلق كثير وكتب الكثير وكان ثقة دينًا إبراهيم بن أحمد بن الحسين بن أحمد بن حمدان أبو تمام الصيمري البروجردي ولد سنة أربعين وأربعمائة ببروجرد وسمع بها من يوسف الهمداني وبمكـة مـن أبـي معشـر الطبري وببغداد من الشيخ أبي اسحاق الشيرازي وكان رئيس بروجرد وتوفي بها في هذه السنة‏ ... المنتظم فی التاریخ جز 16 ص 193)
رویدادهای سال 534 قمری: (ابراهيم بن سليمان بن رزق الله أبو الفرج الورديسي الضرير وورديـس قريـة عنـد اسكـاف سمـع أبـا محمـد التميمـي وغيـره وكـان فهمـًا للحديـث حافظًا لأسماء الرجال ثقة سمع الحديث الكثير وحدث بشيء يسير وتوفي يوم الجمعة سابع ربيع الأول ودفن بباب حرب ثابت بن حميد المستوفي قبض عليه الوزير البروجردي فحبسه في سرداب بهمذان في الشتاء بطاق قميص فمات من جوهر الخادم الحبشي خادم سنجر المعروف بالمقرب كان مستوليًا على مملكته متحكمًا فيها فجاءه باطنية في زي النساء فاستغاثوا إليه فقتلوه بالري في هذه السنة‏.‏ ‏ ... المنتظم فی التاریخ جز 20 ص 195)
رویدادهای سال 495 قمری: نبرد برکیارق و ترکان خاتون در بروجرد (ملك الملك محمود بن ملكشاه وحال أخيه بركيارق بن ملكشاه‏:‏ لمـا مـات السلطـان ملكشـاه أخفـت زوجتـه تركـان خاتـون موتـه وفرقـت الأمـوال في الأمراء وسـارت بهـم إلـى أصفهـان واستحلفـت العسكـر لولدهـا محمـود وعمـره أربـع سنيـن وشهـور وخطـب لـه في بغداد وغيرها وكان تاج الملك هو الذي يدير الأمر بين يدي تركان خاتون وأما أخوه بركيارق فإنه هرب من أصفهان لمـا وصلـت تركـان خاتـون إليهـا وانضـم إلـى بركيـارق النظاميـة لبغضهـم تـاج الملـك لأنـه هـو الـذي سعـى في نظام الملك حتى كان من قتله ما كان فقوي بركيارق بهـم فأرسلـت تركـان خاتـون عسكـراً إلـى بركيـارق والنظاميـة فاقتتلـوا بالقـرب مـن بروجـرد فانهـزم عسكـر خاتـون وسـار بركيـارق فـي أثرهـم وحصرهـم بأصفهان وكان تاج الملك في عسكر تركان خاتون فأخذ أسيراً وأراد بركيارق الإحسان إلى تاج الملك وأن يوليـه الـوزارة فوثبت النظامية عليه فقتلوه وكان تـاج الملـك المذكـور ذا فضائـل جمـة وخرجـت هـذه السنـة والأمر على ذلك‏ ... تاریخ ابی الفدا ص 45)
رویدادهای سال 498 قمری: مرگ برکیارق در بروجرد (ذكر وفاة بركيارق فـي هـذه السنة ثاني ربيع الآخر توفي السلطان بركيارق بن ملكشاه بن ألب أرسلان بن داود ابن ميكائيل بن سلجوق وكـان مرضـه السـل والبواسيـر وكـان بأصفهـان فسـار طالبـاً بغـداد فقوي به المرض في بروجرد فجمع العسكر وحلفهم لولده ملكشاه وعمره حينئذ أربع سنين وثمانية أشهر وجعل الأمير أياز أتابكه فحلف العسكر له وأمرهم بالمسير إلى بغداد وتوفي بركيارق ببروجرد ونقل إلى أصفهان فدفن بها في تربة عملتها له سريته ثم ماتت عن قريب فدفنـت بإزإئـه‏.‏ وكـان عمـر بركيـارق خمساً وعشرين سنة وكانت مدة وقوع السلطنة عليه اثنتي عشرة سنة وأربعة أشهـر وقاسـى مـن الحـروب واختلـاف الأمـور عليـه مـا لـم يقاسـه أحـد واختلفـت بـه الأحـوال بيـن رخـاء وشـدة وملـك وزوالـه وأشـرف عـدة مرات على ذهاب مهجته في الأمور التي تقلبت به ولما استقام أمره وأطاعه المخالفون أدركته منيته واتفق أنه كلما خطب له ببغداد وقع فيها الغلاء وقاسى من طمع أمرائه فيه شدائد حتى إنهم كانوا يحضرون نوابه ليقتلوهم وكان صابراً حليماً كريماً حسن المداراة كثير التجاوز ولما مات بركيارق سار أياز بالعسكر ومعه ملكشاه بن بركيارق ودخلوا بغداد سابع عشر ربيع الآخر مـن هـذه السنـة وخطب لملكشاه بجوامع بغداد على قاعدة أبيه بركيارق‏ ... تاریخ ابی الفدا ص 46)


آداب و رسوم بروجرد
پروژه های ایجاد مراکز توریستی ـ گردشگری1:
موقعیت جغرافیایی شهر بروجرد و شرایط اقلیمی حاکم بر آن، این شهر را به صورت مکانی برای گذراندن اوقات فراغت ساکنین پیرامونی خود و استانهای مجاور آمده است.
شهرداری بروجرد می تواند از این فرصت استفاده نموده و در اراضی تحت تملک خود با مشارکت بخش خصوصی مبادرت به ایجاد مکانهایی برای استراحت مسافرین و فضای مطلوب گردشگری بنماید.
این اقدام ضمن تأثیر منبع درآمدی مطمئن ، انگیزه های لازم را نیز برای مسافرین فراهم می آورد و باعث رونق اقتصادی شهر نیز می گردد.
پروژه های ایجاد مراکز صنایع دستی1 :
شهر بروجرد از دیرباز در صنعت ورشوسازی شهر بوده و صنایع ورشویی این شهر از وجج و اعتبار ویژه ای برخوردار است. این شهرت فرصت مناسبی را برای شهرداری بروجرد به وجود آورده که با مشارکت بخش خصوصی و کارشناسات خبره این صنعت نسبت به ایجاد مراکز به منظور تولید و عرضه مستقیم صنایع دستی ورشو کاری، اقدام نماید، این عمل علاوه بر ایجاد درآمد برای شهرداری باعث اشغال و کاهش نرخ رشد بیکاری در سطح این شهر خواهد بود.

بناها و مجموعه ها و محوطه های تاریخی ثبت نشده1 :
علاوه بر بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی، بناها و مجموعه های تاریخی دیگری در سطح و یا در حاشیه نزدیک شهر قدیمی بروجرد وجود دارند که از لحاظ ارزش گذاری تاریخی، فرهنگی وکالبدی حائز اهمیت می باشد و در پس خیابانهایی که بافت جدید و قدیم شهر را از یک دیگر متک ساخته است سیمای واقعی شهر پنهان است.
بافت ارگانیک با کوچه و پس کوچه های زیبای کاهکی، دالان های سرپوشیده، مساجد محلی کوچک و مراکز سنتی محله نمایانگر ارزش واقعی شهر قدیمی هسنتد که بدون آنها بروجرد هویت تاریخی و فرهنگی خود را از دست می دهد. به طور کلی می توان گفت که در محدوده دیوار قدیم شهرداری سلسله مراتبی تاریخی، فرهنگی، قومی، اجتماعی واقتصادی شهر درکالبد این محلات در دوزهای مختلف تاریخی نشان می دهد.
در ذیل فهرستی از آثار و محوطه های تاریخی موجود در سطح شهر یا حاشیه آن ذکر می شود:
1- بافت تاریخی شهر دارای آثار ارزشمندی از جمله خانه های قدیمی است که در سطح بافت قدیمی شهر پراکنده هستند و از محله می توان به محله صوفیان و مجموعه خانه های سادات طباطبائی اشاره کرد.
2- مساجد و امامزاده هایی در سطح شهر وجود دارد که از محله می توان به بناهایی ذیل اشاره کرد:
- مسجد سید واقع در خیابان بحرالعلوم
- مسجد دوخواهران واقع در خیابان شریعتی
- مدرسه حجتیه واقع در خیابان شریعتی کوچه ناصرخسرو
- بنای امامزاده قاسم واقع در خیابان هفده شهریور محله امام زاده قاسم
- بنای شاهزاده ابوالحسن واقع در خیابان صفا
- مسجد امام رضا واقع در خیابان شهدا کوچه مرکزی
3- در سطح و حاشیه شهر تعدادی بناهای قدیمی موسوم به تکیه وجود دارد که قبلاً در باغات حومه شهر بوده، و اکنون درمحدوده شهر قرار گرفته اند. این بناها عبارتند از:
- تکیه حاج عینی
- تکیه حاج محمد روغنی
- تکیه کاظم روغنی
- تکیه اخوان عسلی
- تکیه جدایی
- تکیه عباس هاشمی واقع در فضای کوچه باغی ها، نزدیک بلوار بهشت
- تکیه اخوان صادقی هر سه واقع درشمال شهرداری منطقه (فضای کوچه باغی ها)
- تکیه حاتمی واقع در کوچه باغی ها (پشت شهربازی)
- تکیه حاتمی واقع در شمال میدان نواب صفوی
- تکیه حاج افشار، بالاتراز میدان دکتر بهشتی و خیابان تختی
- تکیه مستعد واقع در خیابان صارمی
- تکیه قوام
سوغات بروجرد1:
بروجرد در زمره شهرهایی است که همیشه داد و ستد در گذرهای بازار آن از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. مسگری، جاجیم بافی، گلیم بافی، صابون پزی، صنایع دستی و ورشویی و ... از پرآوازه ترین تولیدات محلی بروجرد محسوب می شوند.
ورشوسازی، شاخص ترین صنایع دستی بروجرد است که امروزه کمتر بدان توجه می شود و ضرورت یک برنامه تعلیم و ترویج گسترده را می طلبد.
آبخوری، سینی، فنجان، بخوردان، آیینه و شمعدان، سماور، ... از تولیدات متنوع ورشویی هستند که هم اکنون نیز در بروجرد عرضه می شود.
از دیگر سوغات بروجرد به محصولات لبنی، مربا، نقل؛ شیرینی و کباب اشاره کرد.
لهجه و گویش مردم شهر بروجرد1 :
در گویش بروجردی لغاتی از زبان اوستایی یافت می شود، برای مثال: « ایواره» که به معنای غروب است. در یکی از الواح طلایی یافت شده در تخت جمشید نیز دیده می شود.
در این گویش بیشتر کلمات مرخم شده ، برخی از حروفشان خوانده نمی شود، برای مثال : « ماست» ، « ماس» تلفظ می شود، در بسیاری از کلمات حرف « ب» و « و» تبدیل می شود؛ مانند « اَو» و « شو» که تلفظ محلی « آب» و « شب» است. همچنین در برخی از واژه ها، حرفی به حرف دیگر تغییر می یابد، چنانکه « آدم» را « آیِم» تلفظ می کنند.
و اغلب « ان» اشباع از پایان کلمات حذف شده، حرف پیش « ن» به « و» تبدیل می شود. مانند : نان و جان و آسمان که به ترتیب : « نو» ، « جو» ، « آسمو» خوانده می شود. آنچه قابل ذکر می نماید شباهت فراوان این گویش با گویش شهرهای اراک، نهاوند، ملایر در شیوه های تلفظ و استعمال کلمات است.
علاوه بر این قرابت فرهنگی بسیار میان شهرهای یاد شده، می تواند بیانگر خاستگاه واحد لهجه ها و گویش ها باشد که البته تحقیق بایستی در این باره به عهده محققان و زبان شناسان است.
قسمی از آداب و رسوم و بازیهای مردم گذشته آن شهر و دیار و یادی از جنب و جوش آنان در ایام بهاران 1:
بروجرد از از حیث دربرداشتن مواهب سرشار طبیعی، نعمت های فراوان خداداد، اعتدال هوا، آبی صاف و گوارا، سرسبزی شهر، خرمی در و دشت ، صفای جویبارها، نزهت چمن زارها، افزونی اقسام نعمت و میوه جات و ارزانی آنها و رفاه حال هردسته و رسته از حیث خوراک و خانه و غیرها و نداشتن مصیبت، فراهم کردن لوازم زندگی امروزه، اهلش از هر دسته و رسته گشاده روی، خندان لب، شوخ طبع، شادمان و چالاک، پیشه وران در قسمت قناعت و مناعت نفس با توانگران همسنگ، توانگران از حیث زندگی ساده و فروتنی با تهی دستان هم پایه و هم آهنگ، نه تنها روزهای جمعه و جستن ها و سوگواری دکانها بسته، بلکه بیشتر روزها بویژه در بهار و تابستان و نیمی از پاییز از ساعت 3 تا 4 بعدازظهر به صورت نیمه تعطیل در می آید.
همه از شهر بیرون آمده راه صحرا در پیش می گرفتند، برخلاف بسیاری شهرها که می بایستی مسافتی از شهر دور شد تا به باغ و تفریحگاهی برسد از هر دروازه این شهرستان که بیرون می آورند به مسافت کمی به باغات سبز و خرم و جویبارها و تکیه گاههای زیبا برخورد می گردد و فرش سبک محقر یا عباهای خود را گسترده، همه نفری خاروخس فراهم آورده، بالای زغال افروخته، سماورها را آتش ریخته، چای دایر می شد. پشت سرهم محیط باغات و هامون از دسته دسته اشغال، تا نیم فرسنگ نشاط می یافت.
چایخانه ها :
چایخانه ها نیز از مردم پر بود، دود چپق و قلیان با برگ های درختان در تماس و پرندگانرا نیز سرمست می کرد، نقالهای خوش بیان آن روزه که سرمایه ای ادبی بیشتری داشتند با خواندن غزلهای خوب عرفانی و شرح رزم (رستم و اسفندیار) و (جنگ یازده رخ) شور و هیجان در شنوندگان ایجاد و به طوری که جست وخیز در آن میان پیدا و روح سلحشوری در کالبد آنان نیرو می گرفت و گریز و ختم داستان آن به وقایع هولناک کربلا بود، دراین قسمت نیز شنوندگان را به یادآوری پیشوایان مذهب متوجه می کردند.
ورزشگاه و پهلوانان1 :
مردمی ورزیده و سنجیده در کمال وقار و صولت تا جوانی پشت لب او موی در نیاورده بود، او را در محیط ورزشگاه راه نبود، آنها به وضو داخل گود شده و بیرون می آمدند از هیچ یک فرضیه ای ترک نگشتی و اگر بیماری یافت شدی که پزشک او را جواب داده بود، لُنگ یکی از آنها را برده به سر او انداخته و چه بسا تندرستی را از نوع در آغوش می گرفت، هرکدام در کوی و کوچه بودند نگاهداری جان و مال و ناموس مردن آن در عهده او بوده و دیگر اوباش از او حساب می بردند، و در راستی و درستی و جوانمردی و غیرت وحمیت انگشت نما بودند.

باده نوشان:
که شمار آنان از انگشتها بیشتر نبود محال بود که در پیش دیدگاه مردم و یا در گذرها باده بنوشند، بلکه در خانه ها پیش زن و بچه خود، نیز ممکن نبود آن هم هرشب، تنها شب های شنبه بود و بس.
ما طفل بودیم و شب جمعه دیده ایم هرگز به صبح شنبه مستان نمی رسد
عید نوروز1:
در این جشن ملی باستانی جنب و جوش بزرگ در میانه طبقات مردم حکمفرما بود، زنها چند روز به عید مانده خانه تکانی را شروع حتی، سقف خانه ها را جاروب در ودیوار شسته و گردو غبارو دوده به دور ریخته، اساس خانه، مردها نیز خواروبار و لوازم شب عید را فراهم و لباس نو برای خود و عائله فراهم، چند روز به عید مانده مردم دهات با کشک و پشم و چوب و روغن و گوسپند درشهر ریخته همه و همه را فروخته که لوازم شب عید فراهم شود. کوی و کوچه بزن و و بازار از رفت و آمد دهاتی و شهری پر و بازار رونقی به سزا داشت.
بسیاری نیز در امامزاده ها گردآمده و اغلب مردن پول لای قرآن نهاده که پس از تحویل سال بردارند، به اصطلاح اهالی از قرآن (دشت) کنند برخی از عوام به هر روشی (خر خدایی) به اصطلاح اهالی (خر خاکینه) حیوان در مشت باشد در طول سال پول زیاد بدست می آید.
روز عید جنب و جوش صحرای مشحر برپا، خویشان کوچکتر به دیدن فامیل بزرگتر می رفتند، پسران و دختران از پدران ومادران وپدربزرگها و مادربزرگها عیدانه می گرفتند، آن روز بازار بوسه گرم و بعضی از شیفتگان وشوخ طبعان که در طول سال آروزی بوسیدن زیباروئی را در سر می پروراندن در این چند روز تقریباً امکان داشت خواهی کم و بیش به آرزوی خود برسند.
منابع:
1- اطلاعات برگرفته از سازمان شهرداری مرکزی.
1- راهنما و نقشه گردشگری بروجرد ، سال 82.
1- یدالله، گودرزی، سیمای بروجرد، موسسه فرهنگی همسایه، چاپ اول پاییز 1376.
1- حزین بروجردی، حسین، دورنمایی از شهرستان بروجرد، ناشر: مرادی بروجردی، اسدالله، 1377.
1- حزین بروجردی، حسین، دورنمایی از شهرستان بروجرد، 1377.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: غزاله ابی زاده