یکشنبه, 23 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رابطه لباس و پوشش با فرهنگ

رابطه لباس و پوشش با فرهنگ 10 سال 5 ماه ago #45449

رابطه لباس و فرهنگ به اندازه اي قوي است كه وقتي يك خارجي و غريبه وارد محيطي مي شود. نخستين علامتي كه او را مي شناساند همان لباس اوست. گويي انسانها با لباس خود با يكديگر صحبت مي كنند و هر كس به زبان لباس خويش خود را معرفي مي نمايد كه من كيستم، از كجا آمده ام و به چه دنيايي و چه فرهنگي تعلق دارم.

به گزارش خبرگزاری مهر، لباس پوشيدن شاني از شئون انسان است و پديده اي است که تقريبا به اندازه طول تاريخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافياي امروزين گسترش دارد. اين پديده با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان در ارتباط است و مي توان آن را از ديدگاههاي مختلفي از قبيل روانشناسي، اخلاق، اقتصاد، جامعه شناسي، مذهب، قانون، تاريخ و جغرافيا مورد مطالعه قرار داد.

لباس دست كم پاسخگوي سه نيازآدمي است. يكي اينكه او را از سرما، گرما و برف و باران حفظ مي كند ديگر اينكه در جهت حفظ عفت و شرم به او كمك مي كند و بالاخره به انسان آراستگي، زيبايي و وقار مي بخشد. لباس آدمي را مي توان به مسكن او تشبيه كرد. لباس را نيز به تعبيري مي توان "خانه" و درست تر بگوييم"خانه اول" هر كس دانست. لباس خانه اختصاصي تر انسان است. چون هر فرد نخست در لباس خود سكونت دارد و بعد در خانه اش، و از اين قرار است كه مي توان گفت، همه ما به جهت لباسي كه بر تن داريم، خانه بدوشيم.

فرهنگ در نظر ما و به تعريف ما، عبارت است از كلي ترين بينش و نگرشي كه يك جامعه نسبت به جهان دارد اين بينش و نگرش همان معنايي است كه آن جامعه براي هستي و انسان قائل است و به اندازه اي كلي و جهان شمول است كه همه ارزشها و روش هاي فرد و اجتماع را در بر مي گيرد.

در هر جامعه نوع و كيفيت لباس زنان و مردان، علاوه بر آنكه تابع رابطه اقتصادي و اجتماعي و اقليمي آن جامعه است. قويا تابع جهان بيني و ارزش هاي حاكم بر فرهنگ آن جامعه و حتي مبين و آيينه آن جهان بيني است. اختلاف بين تن پوش مردم جوامع مختلف گذشته از خصوصيات جغرافيايي، اقليمي و عوامل اجتماعي، اقتصادي، حرفه اي و سني ناشي از فرهنگ و جهان بيني آن جامعه نيز هست.

مد، نوعي الگوي سليقه پسند فرهنگي و اجتماعي است كه در مقطع زماني خاص ظهور پيدا مي كند. علاقه مندان به مد، گروه سني ويژه اي نيستند و گرايش به مد با شدت و ضعف در ميان همه گروههاي اجتماعي ديده مي شود.البته نيروي جاذبه مد بيش از همه، نسل جوان و نوجوان را مجذوب خود مي سازد.

نگاهي به دنياي پيرامون خويش مي افكنيم و دو بخش از جهان را در نظر مي گيريم؛يكي دنياي مادي غرب،كه با علم، تكنولوژي و استعمار مشخص مي شود و ديگر بخشي كه وارث فرهنگ ها و تمدنهاي كهني است كه مورد هجوم فرهنگ غرب واقع شده و متاسفانه خود را در برابر اين فرهنگ باخته است و مي رود تا همه ميراث معنوي خود را زير چكمه اين تمدن قرباني كند.كشورهاي اسلامي، هند بخش هاي وسيعي از افريقا و آسياي جنوب شرقي از اين قبيلند.

ورود و رواج نمادهاي فرهنگي بيگانه در كشور،به معناي پيروي استفاده كنندگان اين گونه مدها يا نمادهاي فرهنگي از فلان كشور يا فلان فرهنگ نيست، بلكه اين افراد همواره كالاهاي توليد شده ديگران را مي خرند، مصرف مي كنند يا مي فروشند البته هستند كساني كه به عمد و با برنامه اين كار را انجام مي دهند، ولي عموم مصرف كنندگان و فروشندگان اقلام مد و نمادهاي فرهنگي اين گونه نيستند. در حقيقت، اصل استفاده از مدها و نمادهاي بيگانه در عرصه نمادي ريشه دارد.هر چه كشوري در عرصه فرهنگي، زيباتر، قدرتمندتر و جذاب تر ظاهر شود بي شك، در اين عرصه موفق تر خواهد بود. براي مثال اگر بتوانيم در عرصه جهان، يكي از مفاخر خود را زيبا، توانا، فرهيخته و دانشمند نشان دهيم يا لباس هاي محلي كشور يا پوشش زنان خود را در عرصه جهاني به لباسي مشهور تبديل كنيم.ممكن است نماد فرهنگي ما نيز جهاني شود و ديگران بكوشند خود را شبيه آن كنند يا همانند مفاخر ما لباس بپوشند.

در نتيجه مي توان گفت راهكار كاهش نفوذ فرهنگي محدود كردن عرصه نيست بلكه مهم، ظاهر شدن جذاب، قدرتمند و زيبا در عرصه نمادي است. اين امر از طريق افزودن به توانايي فكري، مادي جامعه از هر نظر امكان پذير است. بايد امكان توليد فرهنگي را تشويق كرد. براي تشويق توليد فرهنگي، پذيرش رقابت ضروري است. همچنين بايد آگاه بود از هيچ بازار انحصاري محصول عالي توليد نمي شود. بي شك در اين زمينه حمايت از طراحان الگوسازان و آفرينندگان مدل ها و نمادهاي فرهنگي بسيار كارساز خواهد بود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.