خوش آمديد,
مهمان
|
|
موضوع : جغرافیا و فرهنگ مردم روستای ابیانه
استاد : سركار خانم ابي زاده رشته: مديريت امور فرهنگي – برنامه ريزي فرهنگي درس : رفتارشناسي فرهنگي ايرانيان فرهنگ روستای ابیانه رودخانه روخانه خشک، تنها رودخانه ابیانه است که در جنوب آبادی به موازات دره قرار دارد (به موازات خطالرأس) این رودخانه در بیشتر ایام سال آب ندارد و در مواقعی که به سبب بارندگی زیاد سیل راه میافتد، به صورت سیلاب درمیآید. همچنین در زمستان که آب چشمه و آبی مورد استفاده مزارع نیست، به رودخانه خشک هدایت میشود. در غروب روز 29 و 30 تیر 1335 شمسی سه سیلاب از طرف غرب ابیانه جاری شده است، این سیلها در بستر رودخانه خشک جاری شده و دو دشت را زیر گل و لای برده و تعدادی از باغها را خراب کرده است، ولی آسیب چندانی به منازل مسکونی وارد نکرده است. اهالی ابیانه اظهار میکنند که سیل اگر از آب غوز (از چشمههای ابیانه) بیاید، خطرناک است. جغرافیای انسانی وجه تسمیه عدهای از اهالی اظهار کردند که ابیانه در واقع آبیانه بوده است و در توضیح اظهارات خود بیان کردند که در گذشته ناحیه «بادرود» دریا بوده است و عدهای که قصد داشتند در محل فعلی ابیانه مسکن گزینند، از طرف غرب آمدهاند و از پشت کوهها افرادی را به آن طرف فرستادند تا ببینند آب هست یا نه؛ به همین دلیل این منطقه را ابیانه نامیدهاند. البته عدهای از اهالی، صحت این اظهارات را رد کرده و آن را حقیقت ندانستند. در زبان محلی به ابیانه «ویونا» میگویند. «وی» به معنای بید و «ویانه» به معنای بیدستان است (ابیانه در گذشته بیدستان بوده است) به اظهار برخی «ویانه» در طول زمان به «اویانه» و «ابیانه» تحریف شده است. ابیانهای وقتی بخواهد بگوید «ابیانهای هستم» میگوید «ویونجیما: ماویون جی هستیم». مذهب مردم ابیانه مسلمان و پیرو مذهب تشیع هستند. قدمت این روستا و وجود برخی آداب و رسوم کهن در بین مردمان آن باعث شده که برخی عنوان کنند اهالی این روستا هنوز به برخی آداب و رسوم و اعتقادات قبل از اسلام و دین زرتشت پای بند هستند. گویش محلی ابیانه را پهلوی اشکانی عنوان میکنند. مشخصات اقتصادی اقتصاد ابیانه عمدتاً مبتنی بر کشاورزی، باغداری و دامداری بوده است. و در حال حاضر نیز اکثریت افراد آن در این سه بخش فعالیت دارند. کشاورزی ابیانه از نوع کشت آبی است و آب مورد نیاز از قنات و چشمه تأمین میشود. فرآوردههای عمده کشاورزی و باغداری آن گندم، جو، شبدر، سیب، آلو، گردو، بادام، زردآلو و گلابی است. دامهای ابیانه نیز عمدتاً بز، میش و گاو است. در گذشته تجارت نیز بین ابیانهایها رونق داشته است. اهالی عنوان میکنند که پدربزرگها و نیاکانشان حتی با شهرهایی چون دزفول، اندیمشک، شوش و اراک روابط تجاری و بازرگانی داشتهاند و برای معامله سیب به این شهرها برده و گندم میآوردند. در زمان سلجوقیان و صفویان ارتباط تجاری ابیانه بیشتر با اصفهان بوده است. در حال حاضر نیز مجموعه شرایط و جایگاه ویژه ابیانه به لحاظ تاریخی، اجتماعي و اقتصادی باعث شده که این روستا جزء حوزه نفوذ هیچ یک از روستاهای منطقه قرار نگیرد و به عنوان یک مرکز مستقل مستقیماً با مراکز اصلی چون نطنز، کاشان و تهران ارتباط برقرار کند. بناهای تاریخی روستای ابیانه دارای قدمتی نزدیک به هزار و پانصد سال است و یکی از قدیمیترین زیستگاههای انسانی در حاشیه کویر ایران محسوب میشود. با توجه به این قدمت، ابیانه دارای اماکن و بناهای کهن زیادی است که هر کدام به دوره تاریخی خاصی تعلق دارد. وجود این بناها و آثار تاریخی متعدد و همچنین حفظ برخی آداب و عادات و رسوم کهن در بین مردمان ابیانه باعث شده است که این روستا در تاریخ 30/05/1354 به شماره ثبت 1089 جزء آثار ملی ثبت شود. بناهای تاریخی و عمومی ابیانه به شرح زیر است: مساجد روستای ابیانه دارای یازده مسجد است. این مسجدها عبارتند از: مسجد جامع ، مسجد پرزله، مسجد حاجتگاه ، مسجد یوسمون ، مسجد پالیزه ، مسجد پنجه علی، مسجد دَم دروازه ، مسجد چهل انگشت ، مسجد سرچشمه، مسجد سر قنات، مسجد بَرقَه . زیارتگاهها ابیانه دو زیارتگاه دارد: زیارت هرِدِه: این زیارتگاه که در شرق ابیانه در محله هرده قرار دارد، بقعه شاهزاده یحیی و شاهزاده عیسی، فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) است و برخلاف ساختمانهای روستا دارای حیاط مرکزی است و آبنمای بزرگی که از شاخه اصلی نهر روستا سیراب میشود در وسط آن قرار دارد. این زیارتگاه گنبد هشت ضلعی با کاشیکاری فیروزهای دارد. زیارت هینزا: ( هینزا ، معبد مهد و نیایشگاه ناهید ) این زیارتگاه در جنوب شرقی ابیانه در دره باریکی قرار دارد. در دل صخرههای این دره، تورفتگی ای وجود دارد که ساختمان امامزاده در جلوی آن ساخته شده است، و تورفتگی نیز همانند غاری، جزیی از ساختمان زیارتگاه شده است. ظاهراً این زیارتگاه مربوط به بیبی زبیده خاتون، بنت موسی بن جعفر (ع) است. اهالی عنوان میکنند که: بیبی زبیده خاتون تحت تعقیب بوده و مردم ابیانه وی را در این اتاقک پناه داده، سپس به روستای هنجن بردهاند. در هنجن نیز زیارتگاه بزرگی متعلق به ایشان ساخته شده است طبق باور مردم این مکان معجزه نما است . قلعه ها ابیانه سه قلعه دارد که عبارتند از: 1. پال هَمونه یا تخت هامان که در جنوب غربی ابیانه قرار دارد و متعلق به محله بالا و یوسمون است. این قلعه حدود 200 سال پیش ساخته شده است. و سند ساخت آن نیز وجود دارد. در این سند سهم افراد در ساخت قلعه مشخص شده است. 2. هِرِده که در شمال شرقی روستا قرار دارد و به محله هرده تعلق دارد. 3. پاله که در شمال غربی روستا قرار دارد و به محله پل تعلق دارد. این قلعهها مربوط به دورههای یاغیگری بوده که مردم برای حفظ امنیت خود در مقابل یاغیهای محلی ساختهاند و در آن به نوبت کشیک میدادهاند. آب انبارها ابیانه دارای چهار آب انبار است که در حال حاضر از هیچ یک از آنها استفاده نمیشود. این آب انبارها عبارتند از: -میان ده: در محله میان ده قرار دارد و گفته میشود حدود صد سال پیش ساخته شده است. -پُرزله: در محله بالای ده در کنار مسجد پرزله قرار دارد و گفته میشود که قدیمیتر از آب انبارهای دیگر است. -پالیزه: در محله یوسمون در کنار پالیزه قرار دارد. -پَ باغچه یا پَس باغچه: در محله یوسمون قرار دارد. حسینیه ها ابیانه دارای دو حسینیه قدیمی است که یکی از آنها در محله بالای ده قرار دارد و نخل محله بالا در آن نگهداری میشود و دیگری حسینیه هرده است که در محله هرده، کنار زیارت هرده قرار دارد، و نخل محله پایین در آن نگهداری می شود. علاوه بر این در کنار مسجد حاجتگاه در غرب روستا نیز حسینیهی جدیدی به نام حاجتگاه ساخته شده است که تاریخ ساخت آن از سال 1372 الی 1375 است. حمام ها ابیانه دو حمام در دو محله بالا و پایین دارد که در حال حاضر حمام محله پایین (هرده) خراب شده و همه اهالی از حمام محله بالای ده استفاده میکنند. در گذشته حمام و سلمانی محله بالا و پایین ده جدا بوده است. خانم بیبی کاشی، یکی از اهالی محله هِرِده که از 25 سال پیش حمامی ده بوده، در حال حاضر نیز به این کار مشغول است. نگهداری و تعمیرات حمام از محل هزینه عمومی ده است. زنان معمولاً برای حمامی یک قرص نان میبردند، پسران نیز تا قبل از ازدواج میتوانستند مزد حمامی را نپردازند. در حال حاضر در قسمت ورودی حمام صندوقی گذاشته شده است که پول حمام را در آن میگذارند. به گفته اهالی، ابیانه مدت زیادی است که حمام دوش دارد. گفتنی است که سوخت حمام در گذشته، گون بوده است. آسیاب ها روستای ابیانه دارای سه آسیاب بوده است که در حال حاضر یکی از آنها قابل استفاده است. این سه آسیاب در مسیر رودخانه «داریون» در سمت غرب روستا قرار دارند که عبارتند از «آره هره»، («آره میون» و «آره داریون» در گذشته این آسیابها را به آسیابان مورد اعتماد مردم اجاره میدادند (ابیانهایها به آسیاب «آره» میگویند). دروازه ها ابیانه در گذشته دارای دو دروازه بوده: یکی در غرب روستا، در کنار محل فعلی بانک به آن دروازه زیارتگاه میگویند و دیگری در ورودی شرقی روستا در محله هرده که به آن دروازه هرده میگویند. خانقاه این بنا که در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده است در محله «پَ خونه قاه» یا «پَس خانقاه» قرار دارد. ساختمان آن با نمای آجری و سردر آن با تاقهای ضربی و نقاشیهای دوره صفوی تزیین شده است. این ساختمان سه طبقه در گذشته محل اجتماع صوفیان و درویشان بوده و آنچنان که عنوان میکنند، مکان استراحت شاه صفوی در تابستانها نیز بوده است. آتشکده ها هارپاک: این آتشکده در سه طبقه زیرزمینی با شیبی تند در مرکز روستا قرار گرفته است. از روی نشانه¬هایی در چهارطاقی آتشگاه ، گفته می شود که بنا یادگار عهد ساسانی است. این بنا یک دالان چهارطاقی است اهالی محل آن را تغییر شکل یافته واژ¬ه ابیانه¬ای «هِرپَک، یعنی پای¬¬پله» است، آتشکده می¬نامند. طبقه وسط که طبقه اصلی محسوب می¬شود، در روزگار ما به صورت گذرگاهی درآمده است و کوچه اصلی دهکده (از زمان بی¬توجهی به معبد، عصرشاه اسماعیل اول) از آن عبور می¬کند. در بخش شمالی این گذرگاه راه¬پله¬ای با سه یا چهار پله به خانه¬ای راه دارد و از پله دوم راه¬پله¬ای دیگر ، ما را به طبقه بالا ، جایگاه آتش می¬رساند. بنابراین اصطلاح هرپک، بر این گذرگاه جای گرفته که با گویش فارسی ، هارپاک خوانده می¬شود. درباره¬ی اسم و ریشه آتشکده و انتساب آن به هارپاک که در تاریخ هخامنشی و ماد و در حد فاصل این دوره حیات سیاسی- اجتماعی مردم ایران زمین، نامی خاص و در خور احترام است، می¬توان حدس زد که این نام و این آتشکده نشانه ارزش¬هایی است که در ورای قداست آن هم نمی¬توان تردید داشت. با تحقیقی که انجام گرفته مسلم شده که در هیچ نقطه از کشور ایران، آتشکده¬ای به نام هارپاک وجود ندارد و شاید وجود داشته و از بین رفته است. هِرشوگاه: این آتشکده در غرب ابیانه پشت خانه غلام نادرشاه قرار داشته که در حال حاضر هیچ اثری از آن باقی نیست و فقط نام آن باقی مانده است. دژآتون: از این دژ نیز فقط تل خاکی در میان باغهای ابیانه باقی مانده است. سوخت سوختهای اصلی روستا نفت، چوب و گاز است. برای تهیه خوراک بیشتر از اجاقهای گازی و اجاقهایی که سوخت آن هیزم است استفاده میکنند. برای تهیه گاز مورد نیاز کپسولهای گاز خود را در طی هفته به آقای جلالی (مغازهدار و عضو شورای ده) تحویل میدهند و اسم خود را در لیست مربوط مینویسند. کپسولهای گاز در شهرهایی چون اصفهان و کاشان پر میشوند و در روزهای چهارشنبه بین اهالی توزیع میشود. این کپسولها در روستا با قاطر حمل میشود. نفت را نیز شرکت تعاونی مصرف ابیانه بین مردم توزیع میکند. ابیانه در گذشته از سه محله اصلی تشکیل میشده است: محله ها 1. محله هرده (پایین ده) 2. محله یوسمون 3. محله پَل (بالا ده) محله یوسمون و محله پل محلات بالای ده و به قول اهالی محلات اربابنشین بوده است. محله هرده در شرق ده قرار دارد. و از میان ده تا غرب و جنوب ده، محلات بالای ده محسوب میشود. عنوان میشود که آبهای ابیانه از کوههای غرب ابیانه تأمین میشود و سرچشمه آن در غرب روستا است و هر جایی که آب شروع میشود بالای ده است. بدینترتیب غرب ابیانه محله بالای ده محسوب میشود. امروزه ساخت و سازهای جدیدی در غرب روستا و ورودی غربی روستا به نام « زیارتگاه » و « پنجه علی» انجام شده است. در این پنج محله اصلی، مکانهای مختلف به اسامی محلی مشخص میشود و در واقع محلههای فرعی روستا را تشکیل میدهد. برخی از این محلات فرعی ابیانه به این قرار است: - پس خانقاه (پس: پشت) - میون یوسمون - سرماهلا - پخونه گاه یا برخونه گاه (پ: کنار) - پايداري بوغ چا - چاله حرومزاده - میونه ده (میان ده) - سرزایا هر ده - علی پارنه - برآزه - پولوزا - میون بر چاه جمعیت: جمعیت ابیانه را میتوان به دو گروه فصلی و دایمی تقسیم کرد. جمعیت فصلی آن در دو گروه قرار میگیرند: -جمعیتی که شش ماه بهار و تابستان را در ابیانه به سر میبرند و شش ماه پاییز و زمستان را در شهرها، به خصوص شهر تهران زندگی میکنند. این گروه در واقع والدین کهنسال ابیانهای هستند که در فصول سرد نزد فرزندان خود در شهرها زندگی میکنند و وقتی هوای ابیانه معتدل شد، به ابیانه میآیند. -گروه دوم دامدارانی هستند که شش ماه بهار و تابستان (در واقع پنج ماه زیرا دامداران در اردیبهشت به ییلاق میروند) را در ییلاقها میگذرانند و شش ماه پاییز و زمستان را به ابیانه میآیند. در واقع زمان و محل اقامت این گروه برعکس گروه اول جمعیت فصلی است. جمعیت دایمی ابیانه، جمعیتی است که تمام سال در ابیانه زندگی میکنند. مهاجرفرستی و سالخوردگی جمعیت ابیانه نرخ رشد جمعیت ابیانه تا سال 1345 مثبت بوده است و بعد از این سال به علل مختلف رو به کاهش میرود و نرخ رشد آن منفی میشود. ویژگی بارز جمعیت ابیانه همانند اغلب روستاهای ایران، مهاجرفرستی شدید و نرخ رشد منفی جمعیت است. مهاجرفرستی جمعیت پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی در سال 1342 و 1341 شدت گرفت. ابیانه به دلیل موقعیت طبیعی، امکان چندانی برای گسترش فعالیتهای کشاورزی ندارد و جایگزین فرصتهای شغلی از دست رفته و تقاضای شغلی جدید ایجاد نشده است. سابقه تاریخی ابیانه و قدرت اقتصادی و فرهنگی آن باعث شده اهالی با دنیای اطراف ارتباط بیشتری داشته و انگیزهشان برای مهاجرت بالا رود. از آنجا که مهاجرت بیشتر در گروه سنی جوان رخ میدهد، مشخصه بارز دیگری که جمعیت این روستا پیدا میکند سالخوردگی آن است. ارقام مربوط به گروه سنی 65 و بیشتر بالاترین رقم و گروههای سنی کمتر از یک سال و 1 تا 10 سال پایینترین رقم را به خود اختصاص دادهاند. روند کاهش جمعیت ابیانه نیز در این سالها (1369 تا 1377) طبق گذشته ادامه دارد و نرخ رشد جمعیت همچنان منفی است؛ پیشبینی میشود اگر این روند همچنان ادامه یابد به زودی روستای ابیانه خالی از سکنه میشود. بیشترین فراوانی در هر دو گروه جنسی (زن و مرد) در گروه سنی 74-70 ساله است که این نشان بارزی است از سالخوردگی جمعیت این روستا؛ پایینترین رقم نیز در مردان مربوط به گروههای سنی کمتر از یک سال، 4-1 سال و 39-35 سال و در زنان مربوط به گروه سنی 4-1 سال و 9-5 سال است. در این سال نسبت جنسی به نفع زنان و تقریبا 104 است؛ یعنی در مقابل هر 100 مرد، 104 زن وجود دارد. با توجه به اینکه جمعیت ابیانه جمعیت سالخوردهای است و جمعیت جوان این روستا اکثراً مهاجرت کردهاند، میزان موالید بسیار پایینتر از میزان مرگ و میر است؛ آنچنان که بین سالهای 1369 تا 1376 جمعاً 9 مورد تولد وجود داشته که 8 نفر آن پسر و یک نفر آن دختر بوده است، در حالی که در این سالها جمعاً 77 مورد مرگ و میر وجود داشته که 43 نفر آن زن و 34 نفر آن مرد بوده است. به دلیل پیر و سالخوردگی جمعیت ابیانه، بیشتر مرگ و میرهای این روستا نیز مربوط به گروه سنی 65 و بیشتر است. جمعیت فعال و غیر فعال گروه سنی کمتر از 15 سال و گروه سنی 60 سال به بالا جزء گروههای غیر فعال هستند و گروه سنی 15 تا 60 سال در گروه فعال جمعیتی قرار دارند. طبق آمار به دست آمده، جمعیت غیر فعال ابیانه در هر دو گروه جنسی زن و مرد بیشتر از گروه فعال ابیانه است. یعنی از 308 نفر جمعیت ابیانه در اردیبهشت 1377، 207 نفر غیرفعال بودهاند. مهاجرت در ابتدا بحث جمعیت ذکر کردیم که مهاجرفرستی از مشخصات بارز جمعیت ابیانه است و از علل آن نیز سخن گفتیم، در اینجا باید اضافه کنیم که مهاجرت اهالی این روستا به شهرها، طی 40 سال اخیر به طور مداوم بوده است؛ ولی نقطه اوج این پدیده، جریان اصلاحات ارضی سال 1341 است. بعد از اصلاحات ارضی که طی آن زمین زمینداران بزرگ ابیانه بین مردم رعیت تقسیم شد، فرزندان این زمینداران با توجه به امکانات مالی خوبی که داشتند به شهرها مهاجرت کردند و به تحصیل در دانشگاهها پرداختند؛ یکی از دلایل بالا بودن سطح تحصیلات نیز همین جریان بوده است؛ البته وجود افراد نخبه و تحصیل کردهای چون دکتر منیری و حکیمزاده را نیز نباید نادیده گرفت. از دیگر نقطههای زمانی که مهاجرت ابیانهایها را به شهر تشدید یافت، انقلاب 1357 است که بعد از این انقلاب، دبیرستان و مدرسه راهنمایی روستا تعطیل شده است و فرزندان ابیانهای برای تحصیل در این مقاطع مجبور به مهاجرت به شهرها شدهاند. بیشترین تعداد مهاجرت فرزندان ابیانهای بعد از دوره راهنمایی و دبیرستان بوده است. ارقام مهاجرت در زمان قبل از ازدواج نیز بالا است که میتوان گفت ازدواج در تحرک مکانی و مهاجرت افراد چندان نقشی ندارد. افراد مهاجرت کرده ابیانهای بیشتر از همه در شهر تهران ساکن هستند. جمعیتی که از ابیانه به تهران مهاجرت کردهاند، در نقاط مشخصی از تهران ساکن هستند. طبق گفته اهالی بین افراد این جمعیت همبستگی خاصی وجود دارد و روابط اجتماعی را حفظ نمودهاند. سطح سواد یکی از نکات بارز روستای ابیانه، بالا بودن سطح تحصیلات و سواد در میان مردم این روستا است. در مصاحبهها و مشاهدههای انجام شده، بارها اهالی ابیانه تذکر دادهاند که سطح تحصیلات در این روستا بالا است و والدین دایماً به فرزندان خود در تحصیل علم و دانش تأکید دارند. همچنین اهالی به سابقه طولانی فعالیت مکتبخانهها و مدرسه این روستا اشاره می کردند. تحصیلات در نسل والدین، بیشترین رقم مربوط به گروه بیسوادها است. با اینکه در هر دو گروه جنسی گروه بی سوادها بالاترین رقم را دارد، ولی باید گفت که با توجه به سالخورده بودن جمعیت روستا و روستایی بودن منطقه، تعداد افرادی که سواد مکتبی و شش نظام قدیم دارند قابل توجه است. علاقه به تحصیل و علم آموزی و تأکید بر آن از نسل های گذشته تا به امروز در بین این مردم مشاهده شده . ذکر شده است که اولین اشتراک روزنامه در سال 1330 شمسی در منطقه ابیانه بوده است. آموزش و پرورش در ابیانه نهاد آموزش و پرورش را در ابیانه به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بوده است: - آموزش مستقیم: آموزش از طریق مکتبخانه و مدرسه را در قالب آموزش مستقیم بررسی شده است. به گفته اهالی روستا، بیش از 85 سال است که آموزش در قالب مکتبخانه ، دبستان ، راهنمایی و دبیرستان صورت گرفته است. در گذشته سه مکتب خانه رسمی در روستا بوده که هر کدام اختصاص به یکی از محله های روستا داشته است. این مکتب خانه ها عبارتند از: مکتبخانه محله پل که ملامهدی خونساری مکتب دار آن بود. به گفته اهالی این خانواده 200 سال پیش از خوانسار به این روستا آمده بودند و نسل اندر نسل در این روستا می¬زیسته¬اند و دارای سواد و خط زیبا بوده¬اند. مکتب خانه دیگر در محله میون ده در کنار درب آب انبار بوده است که مکتب¬دار آن ملامحمد فتاحی نام داشت، دیگری مکتب محمد ابراهیم جلالی بوده است که از یزد آمده بود. علاوه بر مکتب¬های ذکر شده ملامهدی ( دهقی ) که پیشنماز بوده نیز مکتبخانه داشته است. مکتبخانه¬ها به صورت مختلط دایر بوده و به این دلیل خانواده¬هایی بودند که به دختران خود اجازه تحصیل نمی¬دادند تا زمانی که خانمی به نام حاجی خورشید، که فرزند یک روحانی بود مکتبی مختص دختران دایر کرد؛ خانم فاطمه صفایی نیز اختصاصاً به دختران آموزش می¬داد. با این وجود هنوز خانواده¬هایی وجود داشتند که فرستادن دختر را به مکتب خانه بد می¬دانستند و اعتقاد داشتند که بهتر است به آنها گیوه بافی و دوخت لباس و سوزن دوزی بیاموزند. در روستا به مکتب دارها ملا یا آخوند می¬گفتند که به بیان اهالی به معنای« آقاخونده» یعنی آقایی که درس خوانده است بود، این افراد بدون پوشش روحانیون بوده¬اند. در مکتب خانه¬ها کتاب¬های قرآن، مختار جوهری، اشعار حافظ و سعدی، مثنوی مولوی، اشعار باباطاهر، شاهنامه وام جزء( عم جزء) آموزش داده می¬شد که براساس سن محصلان، تقدم و تأخر کتاب¬ها متفاوت بود. حق الزحمه تدریس ملا یا آخوند، ماهانه سه قرآن بود؛ ولی خانواه¬های متمول و ارباب¬ها در میان ماه، 5 قرآن و یا یک من گندم یا ذرت می¬دادند. برای تمام کردن هر کتاب نیز جداگانه هدیه ای به مقدار 100 درهم معادل بیست سیر قند و یا مقداری گندم می دادند که این هدیه براساس طبقه اجتماعی محصلان فرق داشت. اول اسفند هر سال نیز به ملا یا آخوند، آجیل، جوزقندهلو، جوزقندانجیر،مویز سیاه و سفید و مغزگردون به عنوان « اسفندی » هدیه می دادند. پس از مکتب خانه ها در این روستا، مدارس مختلط به وسیله بیان تأسیس شد. این مدارس شامل دبستان،راهنمایی و دبیرستان بود. تاسیس این مدارس سبب می شد تا جوانان تا خاتمه مقطع تحصیلی دبیرستان ( متوسطه ) در کنار خانواده در روستا حضور داشته باشند و بالطبع نیروی کار و فعال جوان در روستا می ماند. پس از انقلاب سال 1357 دبیرستان مختلط ابیانه منحل شد و پس از آن به دلیل به حدنصاب نرسیدن تعداد دانش آموز دختر و پسر دبیرستان تفکیک شده تشکیل نشد، در این زمان جوانان برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان مجبور به مهاجرت به شهرهای کاشان، نطنز و تهران شدند. تا سال 1371 مدرسه راهنمایی در روستا دایر بود و معلم از نطنز و اصفهان رفت و آمد می کرد و به تدریج که تعداد دانش آموزان کمتر شد( حدود ده نفر) دیگر معلمی به روستا فرستاده نشد، و بدین ترتیب مدرسه راهنمایی روستا نیز منحل شد و دانش آموزان با سرویسی که اهالی روستا تهیه کرده بودند به نطنز رفت و آمد می کردند. با این وجود بنا به گفته اهالی علاقه ساکنان این روستا به تحصیل و کسب دانش ، تحمل مشکلات را برایشان آسان می کرد تا جایی که بسیاری از جوانان این روستا به دانشگاه و حتی دوره های تخصصی در داخل و خارج از کشور دست یافتند به طوری که حتی در میان کهنسالان روستا پزشکی وجود دارد که در تهران زندگی می کند. در حال حاضر در روستا یک دبستان وجود دارد با هفت دانش آموز دختر و پس که در کلاسهای مختلف مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل هستند . - آموزش غیرمستقیم : غیر از آموزش مکتب خانه و مدارس در روستا روشهای آموزشی دیگری در روستا مشاهده شده که آن را به عنوان آموزش غیرمستقیم بررسی می کنیم. یکی از کارهایی که ابیانه ایها در اوقات فراغت از کار انجام می دهند، گردآمدن به دور یکدیگر است. این زمان ها معمولاً ازظهر تابستان و زمستان است که در بهار خواب مسجدها، که به آن علت می گفتند ( به خصوص زیارتگاه ) به دور یکدیگر جمع می شدند و به نقل داستان و خواندن شعر می پرداختند که اکثراً تا شب به طول می انجامید و یا در شب نشینی هایی که در اکثر شبهای سال در منزل داشتند، زن و مرد به دور یکدیگر جمع می شدند، در این جمع معمولاً فردی با سواد نیز حضور داشت که اکثراً به خواندن اشعار حافظ و مثنوی و مختار جوهری ، باباطاهر و شاهنامه می پرداخت و برای حاضران معنی می کرد و توضیح می داد. بدین ترتیب اکثر حاضران درجلسه پس از مدتی حتی اگر سواد خواندن و نوشتن نداشتند با این اشعار آشنا می شدند تا جایی که به راحتی این شعرها را حفظ می کردند و در موقعیت های مختلف بیان می کردند. به نقل از اهالی ، روزی یکی از اهالی در جمعی غیرابیانه ای به گوش دادن شاهنامه مشغول بود و چندین بار از کسی که شاهنامه را می خواند اشکال گرفت، شاهنامه خوان خواست که فرد مورد نظر به دلیل آگاه بودن بر شاهنامه، اشعار را بخواند و شخص ابیانه ای پاسخ داد نه من سواد خواندن ندارم و توضیح داد که درشب نشینی¬ها، این اشعار خوانده شده و او حفظ کرده است. در جایی دیگر نقل کردند، شاعری به نام زین العابدین کباب بود که سواد نداشت، همچنین فردی دیگر به نام شیخ علی با وجود اینکه از نوزادی نابینا بود نصف قرآن را از حفظ بود. در پژوهش میدانی نیز به زنان و مردانی برخوردم که از سواد خواندن و نوشتن بهره ای نداشتند، ولی اشعار زیادی را از دیوان¬های مکتوب فارسی به خوبی بیان می¬کردند و از آن به عنوان شاهدی برای تأیید سخنان خود استفاده می¬کردند. هویت اجتماعي ابیانه ای ها گروهها، منزلتها، ردهها و خصوصیاتی که افراد از نظر اجتماعي خودشان را متعلق به آنها تشخیص میدهند، هویت اجتماعي آن افراد را تشکیل میدهد و این هویت از تمایلات و خصوصیات فردی مجزا است. ابیانهایها نیز همانند افراد هر اجتماعي، خود را دارای منزلتها و خصوصیاتی میدانند که در ادامه به برخی از آنها اشاراتی خواهیم داشت. - آنها عنوان میکنند که ابیانهای از خودآگاهی اجتماعي بالایی برخوردار است. مردم ابیانه سعی دارند با حفظ آداب و رسوم ویژه خود، تداوم فرهنگی هویت ویژه و برجسته خود را تضمین کنند. مهمترین این آداب و رسوم، پوشیدن لباس سنتی، برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم، مراسم نوروز و چهارشنبه سوری است. ابیانهای عنوان میکند که ابیانه و ابیانهای در منطقه نمونه است و دلایل زیرا را برای نمونه بودن آن ذکر میکند: - میزان سواد و تحصیل در ابیانه بالا بوده و از قدیمالایام مکتبخانه وجود داشته است و بیست سال پیش علاوه بر مدرسه ابتدایی، مدرسه راهنمایی و دبیرستان به صورت مختلط داشته است. - تذکر دیگری که در این موضوع داده میشود، وجود امضا به تعداد زیاد به جای اثر انگشت در انتخابات روستا است. - ابیانه از امکانات رفاهی چون برق، آب لولهکشی، حمام به صورت دوش، خیلی زودتر از نقاط دیگر منطقه برخوردار شده است. - ابیانه دارای قدمت تاریخی زیاد است (آن را مربوط به دوره ساسانی میدانند) و از سبک معماری بینظیری برخوردار است، به همین دلیل در طول یک سال گردشگران زیادی از ابیانه بازدید میکنند. - ابیانه از آب و هوا و موقعیت طبیعی ویژهای برخوردار است و در گذشته از ییلاقات شاهان صفوی بوده است. - میزان موالید در ابیانه پایین است و حتی از بسیاری از شهرهای ایران نیز کمتر است. - در گذشته تمام روستاهای منطقه زیر نظر کدخدای ابیانه اداره میشده است. - تفکر ابیانهای طوری است که آثار تاریخی را خراب نمیکند بلکه آن را حفظ میکند. - ابیانه در عصر خود دارای سیستم تقسیم آب خاص و بینظیری در منطقه بوده است. خصوصیات عمده مساکن ابیانه تنوع شرایط اقلیمی و آب و هوایی، عوامل اجتماعي، اقتصادی، شرایط و چگونگی محل استقرار بنا، آداب و رسوم و سنن عرفی و مذهبی منطقه و حتی بسیاری عوامل و شرایط کوچک و موضعی نظیر شغل و حرفه و توانایی مالی صاحبخانه، تعداد افراد خانواده، زمان ساخت و ... در شکلگیری مسکن خصوصاً مسکن روستایی موثر است. این عوامل در شکلگیری مسکن روستای ابیانه نیز بیتأثیر نیست. ابیانه مانند اغلب روستاهای کوهستانی ایران در طرف شمال و در دامنه کوه و رو به آفتاب قرار دارد. این روستا در دل یکی از شاخههای کوه کرکس واقع شده و به فاصلهای نه چندان زیاد در مشرق آن، کویر بزرگ مرکزی قرار دارد. بنای این روستا که در دامنه کوه و مشرف به دره قرار دارد، به آن موقعیت ویژهای بخشیده است. روستاهای اطراف آن نیز، کمابیش به همین صورت هستند. محل قرارگیری آن بر روی ناهمواریها تا حدی شبیه به ماسوله در گیلان است؛ ولی پوشش گیاهی و رطوبت آن همانند ماسوله نیست. آب و هوای ابیانه در فصول مختلف خشک است و این در نحوه ساخت بناها و فضاهای آن تأثیرگذار است. اهالی ابیانه با ایجاد مزارع و باغهای وسیع محیط اطراف خود را تغییر دادهاند، خانههای ابیانه به علت استفاده از شیب تند کوه و ارتفاعات مناسب، هر کدام دارای دید کامل به دره و کوه مقابل و باغها و مزارع اطراف هستند. خانههای خشتی و گلی ابیانه بیشتر از زمان ایلخانیان، تیموریان، صفویه، افشار و قاجار باقی ماندهاند و به علت استفاده از خاک رُس قرمز، رنگ این خانهها یکدست قرمز متمایل به صورتی است. ابیانه دارای معماری مسکن بر روی سطح شیبدار است و با توجه به محدودیت گسترش در سطح، در ارتفاع گسترش یافته است. موقعیت طبیعی در ابیانه اجازه ساخت مسکن با حیاط بسته و بخصوص را نمیدهد. در این خانهها، نقش ارتباطی را دالان و راهپله یا شیب طبیعی زمین ایفا میکند. به همین دلیل الگوی رایج مسکن ابیانه را از نوع برونگرا میدانند. براي جلوگيري از نفوذ سرما و گرم شدن سريع اتاق معمولاً در اتاق را كوتاه ميساختند. ارتفاع اين درها حدوداً 5/1 متر است. يكي از اهالي عنوان ميكند كه اين در كوتاه باعث ميشود كه افراد نيز با حالت تعظيم وارد اتاق شوند. همچنين عنوان ميكنند كه عادت نميدهد. علاوه بر اين براي حفاظت ساختمان از دزدي و حفاظت امنيت اهالي نيز از شبكههاي آجري استفاده ميكنند. همچنين براي جلوگيري از نفوذ باد و هواي سرد به داخل بنا، معمولاً پنجرهها در اندازه كوچك ساخته ميشود. پنجرههاي مشبك چوبي در ساختمانهاي ابيانه خاص است. اين پنجرههاي مشبك را براي تهويه حذف هواي ساختمان نيز مناسب ميدانند. ابيانهايها براي حفاظت ساختمان در برابر زلزله در گذشته ديوار را كلافبندي ميكردند. اين عمل باعث ميشود كه ديوار هنگام زلزله تكان نخورد. - در ابيانه طرز قراگيري پيشگاه در قسمتي از خانه و رنگ سرخ نماي خانهها و پنجرههايي با چوبهاي گره چيني، ويژگي نماي خانهها است. ايوان يكي از ويژگيهاي مهم نماي خانههاي ابيانه است. - فضاي خانه مستقيماً با فضاي بيرون خانه ارتباط دارد. به غير از دو الي سه خانه حياطدار (از جمله خانه يوزباشي) خانهها فاقد حياط هستند و فضاهايي چون پيشگاه (ايوان)، اتاق تابستاني و تالار پيش، عملكرد حياط را براي خانه دارد. - در ابيانه بام بعضي خانهها به عنوان حياط خانه بالايي است ولي به صورت مسير عمل نميكند. - مصالح ساختماني از محل تهيه ميشده و ديوارها معمولاً خشتي است و پوشش آن تخت و از چند تير حمال و تيرچهها تشكيل ميشود. پشت بام مسطح است. - خانههاي چهار صفه از نمونه خانههاي رايج در ابيانه است. تعداد صفهها هميشه يكسان نبوده ولي نوع چهار صفه آن بيشتر رايج است. - عنصر باز بر عنصر بسته برتري دارد و اين الگو به معماري و آداب سكونت و حتي نحوه پوشاک افراد خانواده شكل ميدهد. - فضاهاي خدماتي از جمله انبار به دليل اهميت داشتن آن در خانههاي ابيانه زياد مشاهده ميشود. - تقسيم فضاهاي خانه به تفكيك جنس در ابيانه زياد مشاهده نميشود. يعني مكان هاي تقسيم شده براي زن و مرد چندان وجود ندارد. باورها و مراسم مرتبط با مسكن اعتقادات، باورها، سنتها و جهانبيني افراد در معماري و مسكن ابيانه منعكس ميشود. علاوه بر اينكه طبيعت و عوامل طبيعي (فيزيك) و تكنولوژي و كاركرد بر نوع معماري و مسكن ابيانه تأثير ميگذارد، عوامل فرهنگي چون اعتقادات و باورهاي مردم (متافيزيك) در شكلگيري و تعيين خصيصههاي بارز هويت معماري و مسكن ابيانه تأثير گذار است؛ برخي از اين باورها و مراسم به شرح زير است: - براي روزي كه شروع به ساختمانسازي ميكنند ساعت ميگيرند. يعني روز سعد را براي اين كار انتخاب ميكنند. طبق باورهاي مردم ابيانه روز شنبه و پنجشنبه براي اين كار مناسب است و ميگويند در روز شنبه بناي دنيا را گذاشتهاند. - هنگام نقل مكان، در ورودي خانه گوسفند قرباني ميكنند و مقداري از خون آن را به ديوار ميمالند تا خانه از «چشم زخم» در امان باشد. - براي جلوگيري از چشم زخم، دسته اسفند به سر در ورودي خانه آويزان ميكنند. علاوه بر اين گلولههايي از خمير آرد گندم درست كرده، به پارچه سفيدي كه سوراخهايي در آن ايجاد شده وصل ميكنند و بر سر در ورودي منزل آويزان ميكنند تا خانه از چشم زخم در امان باشد. همچنين مقداري آب آهك درست كرده در چند جاي نماي آن خانه ميريزند. - اعتقاد بر اين است كه آبريزگاه نبايد به طرف قبله ساخته شود. - قبل از روز عيد نوروز براي آوردن سپيدي و بردن سياهي از خانه سعي ميشده است كه اتاق را سفيدكاري كنند. - وقتي كه به خانه نو نقل مكان ميكنند، ابتدا قرآن و آينه به آن خانه ميبرند. مالکیت در ابیانه طبق بررسيهاي انجام گرفته در بين محلههاي ابيانه بيشترين نسبت واحدهاي خالي از سكنه مربوط به ميان ده و كمترين آن مربوط به پائين ده و محله پنجه علي است. بيشترين نسبت واحدهاي مورد بهرهبرداري دايم به ترتيب مربوط به محله زيارتگاه و پنجه علي است و كمترين آن مربوط به محله پائين ده است. با توجه به اينكه جمعيت ابيانه به دو گروه جمعيت فصلي ودايمي تقسيم ميشود، واحدهاي مسكوني اين روستا نيز برخي به صورت دايم و برخي به صورت فصلي مورد استفاده قرار ميگيرد. مالكيت اين واحهاي مسكوني غالباً از نوع مالكيت خصوصي است كه معمولاً به شكل موروثي تصرف شده است. واحدهاي مسكوني به صورت اجاره مشاهده نشده است. فقط برخي خانوارهاي كارگر افغاني يا در اتاقي به صورت استيجاري ساكن هستند يا يكي از اهالي، واحدي يا اتاقي مسكوني را در اختيار آنان گذاشته است. فروش زمين و خانه در ابيانه رايج نيست و ابيانهاي به آساني زمين و خانه خود را نميفروشد؛ به همين دليل نيز اغلب زمين و خانهها به شكل موروثي به تصرف افراد درآمدهاند و زمين و خانهاي كه از طريق خريد تصرف شده باشد، كم است. از ديگر موارد قابل توجه در مالكيت زمين و خانه در ابيانه، ميزان قابل توجه مالكيت زنان در زمين و خانه است. در ابيانه رسم است كه مهريه زن، حتماً ملك يعني زمين كشاورزي و مسكوني باشد و عنوان ميكنند كه در گذشته تا ملكي به نام زن نميشد مراسم عقد انجام نميگريد. از طرف ديگر زنان ارث پدر و مادر را نيز داشتند. اين مالكيت براموال غير منقول در ابيانه در مقام و منزلت زنان در خانواده و نقش وي در تصميمگيريهاي خانواده بيتأثير نبوده است و حتي مشاهده شده كه خانوارهايي در خانههايي ساكن هستند كه زن مالك آن است. وعدههاي غذايي در ابیانه صبحانه هنگام صبحانه كه اغلب ساعت 6-7 صبح است، اغلب مربا، گردو و پنير را همراه نان و چاي ميخورند، بعضي خانوادههاي بيبضاعت، فقط نان را به عنوان صبحانه مصرف ميكنند. اهالي اين روستا معتقدند كه لقمه صبح، ميخ بدن است. به همين دليل صبحانه را كامل ميخورند. صبحانه را در اصطلاح محلي « صوبونه » ميگويند. چاشت معمولاً ساعت 9-10 صبح عادت دارند كه به كارگرها چاشتونه بدهند. چاشتونه اغلب نان و پنير يا نان و ماست و چايشيرين است. پي شيم غذايي را كه هنگام نهار ميخورند پيشيم ميگويند. معمولاً عادت دارند كه براي ناهار غذايي با برنج و يا گوشت پخته شود. عصرونا در ايام تابستان كه روزها طولاني است، اغلب اهالي ساعت 4-5 بعدازظهر، به خوردن نان و پنير يا نان و ماست و نان و كره يا مربا عادت دارند. عصرانه را در اصطلاح محلي « پسين » گويند. شوم شام را معمولاً ساعت 7 شب ميخورند و اغلب غذاهاي باقي مانده از نهار را ،مصرف ميكنند و يا غذاهاي ساده و سبك مانند نان و ماست، مربا، نان و پنير و يا تخم مرغ پته يا كتلت و نيمرو مصرف ميشود. در فصل تابستان معمولاً شام در ساعت 10 شب خورده ميشود. شوچرا در شبهاي طولاني زمستان و يا در بعضی شبها كه شبنشيني ميكنند، معمولاً مقداري تنقلات شامل گردو، كشمش، دينارجه، باسلق، گوزقنده، شاهوش و يا ميوههايی نظير انار و ديگر ميوههاي فصل خورده ميشود. شوچرا معمولاً ساعت 11-12 خورده ميشود. خوردن آن در شبهايي كه مهمان داشته باشند، بيشتر رايج است. در اين روستا به شبنشيني «كرنون » گويند. افطاري در ماه رمضان، هنگام افطار، اهالي اغلب نان و پنير، نان و ماست، چاي شيرين و خرما، تخم مرغ، شيره انگور و شيره سيب يا نان ميخورند. خانوادههايي كه وضع مالي آنها خوب بوده براي افطاري، آش حليم، آش جو يا آش كشك و آش قرا يا حلوا تهيه ميكردند. سحري در هنگام سحر، اهالي بيشتر برنج يا آبگوشت و بعضي خانواه هاي بيبضاعت، نان و پنير و يا نان و ماست ميخورند. در گذشته خانوادههايي كه وضع اقتصادي آنها خوب نبود، هنگام صبحانه نان و آب ميخوردند، به اين ترتيب كه به پشت نان خشكيده مقداري آب پاشيده و ميخوردند. غذاهاي آييني در ابیانه غذاهايي كه در مراسم تهيه ميشود به قرار زير است: كاشكاوا اين غذا در روز عرفه و براي فاتحه مردگان پخته ميشود. حليم گندم يكي ازآشهاي نذري است كه در روز تاسوعا پخته ميشود. شوروا به كاشك يكي از غذاهايي است كه روز بعد از عروسي براي پذيرايي از مهماناني كه براي مراسم چشمروشني به منزل عروس آمدهاند، تهيه ميشود. برشتوك، حلوا، پاليويا، پلوجا از ديگر غذاهاي آييني هستند. بررسي تاريخي و اجتماعي زبان محلي ابيانه مردم ابيانه زبان محلي خود را با زبان زرتشتي و زبان پهلوي اشكاني ميدانند. برخي نيز عنوان ميكنند كه زبان مردم ابيانه منشعب از زبان رايج منطقه نطنز، ميمه و جوشقان قالي است و با زبان بعضي از نقاط مركزي ايران و زبان مردم حدود سمنان و سبزوار نزديكي و هماننديهايي دارد. مردم ابيانه زبان محلي ابيانه و زبان فارسي را همزمان در كودكي ميآموزند. تمامي مردم ابيانه به هر دو زبان تسلط كافي دارند، تمام زنان و مردان سالمند ابيانه نيز به زبان فارسي كاملاً آشنا هستند. زبان ابيانيه اي با زبان روستاهاي همجوار نيز تفاوت زيادي دارد، به طوري كه اهالي روستاهاي همجوار عنوان ميكنند كه زبان ابيانه اي را نميدانند. آقاي خانقاهي، يكي از اهالي ابيانه عنوان ميكند كه در زبان ابيانهاي براي تمام موجودات جاندار و بيجان علامت مذكر و مؤنث قرار مي دهند، علامت مؤنث « يَه » است و براي مذكر « اِ » به كار مي رود. در ابیانه ترانه های خوانده می شود که اين ترانهها ساده و بسيط هستند و گاهي فقط يك كلمه چندين بار تكرار ميشود كه اين تكرار با آهنگ خاصي كه دارد كار را نشاط آور كرده و زحمت كار را سبكتر مي كند. در اين ترانهها كار و وسايل كار تعريف و توصيف مي شود و گاهي حتي به آن جنب تقدس هم داده ميشود. -ترانههاي كه هنگام خرمن كوبي خوانده ميشود. -شعري كه توسط دامداران خوانده مي شود. -در هنگام شروع پخت نام اشعاري بر روي تنور خوانده مي شود تا به نان آنها بركت بيفتد. -شعري كه چوپان هنگام بردن گله به صحرا مي خواند. -شعري كه هنگام مشك زدن مي خوانند. -اشعار مربوط به مراسم از ديگر اشعار عاميانه، شعرها و ترانه هايي است كه در مراسم مختلف خوانده ميشود. - در ابيانه رسم است كه چند شب قبل از عروسي ؛ زنان ( زنان فاميل و همسايه ها ) در جلوي خانه داماد جمع شده و اشعاري براي او ميخوانند. - اشعاري كه در روز حنابندان، عروسي و حمام بردن عروسي به صورت گروهي توسط زنان خوانده ميشود : - اشعار مذهبي - چاووشي رسم بود كه چاووشان، هنگام بدرقه كردن زائران كربلا يا مشهد، اشعاري ميخواندند. برخي از اعتقادات و باورهای مردم ابيانه - مردم ابيانه معتقدند كه برخي اماكن ابيانه معجزهنما هستند. مسجد حاجتگاه، امامزداه « هينزا» ومسجد « چشمه » را از اماكني ميدانند كه معجزه دارد. باور دارند كه اگر فرد ناپاكي از امامزداده بگذرد، يك تيرغيبي به تن وي ميخورد. - مردم ابيانه اعتقاد دارند كه « مسجد حاجتگاه » معجزه نما است. محل آن قبلاً زمين خالي ای بوده تا اينكه قافلهاي از آنجا مي گذرد. قافله يك شب در محل مجسد اقامت مي كند و زن بارداري در قافله، در اين محل زايمان مي كند. فرزند وي ناقص به دنيا مي آيد و بچه را دفن مي كنند. صبح كه مي شود، همه مي بينند كه آن بچه سالم و سلامت است. زن تصميم مي گيرد كه در همان جا مسجدي بسازد و پولي نيز مي گذارد تا هر موقع مسجد خراب شد آن را درست كنند. بر روي سقف مسجد نيز مي نويسد : هر سه جناق به يه جناق ايـن جـنـاق بـا ايـن جناق تا اگر خراب شد بسازند مخرج اين مسجد را گذاشت مي گوينده كه اين خط و تاقي كه اين مطلب روي آن نوشته بوده خراب شده است. مردم باور دارند كه بعد از اين اتفاق، مسجد حاجتگاه و ستون مياني آن حاجت مي دهد و دوازده امام از آنجا عبور كرده است. مردم ابيانه طبق اين باور، نخل ماه محرم را به مسجد حاجتگاه مي برند. عنوان مي كنند كه مسجد جامع و مسجد پرزله ابيانه، قبل از مسلمان شدن اهالي معبد زردشتي بوده است. - مردم باور دارند كه محل چشمه، در شرق ابيانه نيز معجزه دارد و مي گويند كه دوازده امام از آنجا عبور كرده است. برخي اوقات در اين محل نور چراغي ديده مي شود. نخل محله هرده نيز در ايام تاسوعا و عاشورا به اين محل برده مي شود. باور دارند كه اين نور چراغ، دور گنبد امامزاده نيز مي گردد. - باور دارند كه منبر امامزاده زيارت نيز معجزه دارد و شفا و حاجت مي دهد و اهالي برخي شب ها براي گرفتن حاجت پاي منبر مي خوابيدند و چارقد خود را به آن مي بستند. - هر گاه كلاغي در جلوي خانه اي قارقار كند، گويند كه براي آن خانه مهمان ميآيد. - اگر گربه اي در جلوي خانه اي بنشيند و دست هاي خود را ليس بزند، گويند كه براي آن خانه مهمان ميآيد و اگر صاحب خانه حوصله مهمان نداشته باشد، خطاب به گربه ميگويد كه رد شو برو ما حوصله مهمان نداريم. - اگر دختربچه اي جارو در دست گرفته و زمين را جارو بزند، گويند كه مهمان مي آيد و اگر مانع جارو كردن او شوند؛ ولي آن بچه به جارو كردن ادامه دهد گويند كه آمدن مهمان حتمي است. - هرگاه كلاغي شروع به خواندن كند، گويند كه خبري ميرسد به همين دليل خطاب به كلاغ ميگويند : نون نارمت يه دام نان نرم به تو مي دهم گوشت چاربت يه دام گوشت چرب به تو مي دهم اگر خبر خوبت بوردا اگر خبر خوبي آورده¬اي به رو دي قاركا يك بار ديگر قاركن - اهالي روستا معتقدند كه اگر هنگام شروع به كار يا حركت كردن به سوي مكاني، فردي عطسه كند گويند كه صبر آمده و اتفاق ناگواري رخ مي دهد؛ به همين دليل چند لحظه اي صبر كرده تا اگر بلايي در پيش است رفع گردد. - هرگاه خانه جديدي ساخته ميشد؛ براي آنكه چشم بد به آن خانه كارگر نيفتد، اسفندي را از ديوار خانه آويزان كردند. - هنگامي كه بر روي آتش آب مي ريزند بسم الله ميگويند. - گويند كه در داخل هر انار يك دانه بهشتي وجود دارد و هنگام خوردن انار بايد مراقب بود تا دانه هايش بر زمين نيفتد زيرا ممكن است آن دانه بهشتي باشد. - اهالي معتقدند كه سيب بوي بهشت مي دهد و تربت شهدا بوي سيب مي دهد. - اهالي معتقدند كه اگر فردي از آب چشمه هاي اين روستا بخورد، عمر او طولاني ميشود. - اگر شخصي در شب ناخن هايش را كوتاه كند، گويند آن شب خوابهاي آشفته به سراغ او ميآيد. - اهالي اين روستا معتقدند كه اولين كسي كه موي سر و ريش پيامبر را كوتاه كرده، سلمان فارسي بوده است به همين دليل افرادي را كه به كار اصلاح صورت و سر ميپردازند را سلماني گويند. - معتقدند كه هنگام ناخت گرفتن بايد بگويند غم برو شادي بياف منت بود، روزي بيا. گويند اگر ناخت برسر راه بيفتد ودو نفر با هم دعوا مي كنند به همين دليل ناخن را در پاشنه در مياندازند. - همچنين هنگامي كه ناخن ميگرفتند آن را در آب مي انداختند. - هرگاه خواب بدي مي بينند، آن را براي كلوخ تعريف مي كنند، سپس آن را در آب مي اندازند تا آب روان آن را با خود ببرد و آن خواب تعبير نشود. - در گذشته مردم ابيانه بر روي سنگ مزارهاي خود تصاوير شانه، مو، آيينه، تسبيح و مهر را ميكشيدند. نمونه هايي از اين سنگ مزارهاي قديمي در قبرستان قديمي ابيانه موجود است. آداب و رسوم در ابیانه ازدواج در گذشته در تصمیمگیری ازدواج دختر و پسر، والدین نقش اصلی را داشتهاند. البته عنوان میشود که نظر دختر و پسر نیز اهمیت داشته است. ولی تصمیمگیرندههای اصلی، بزرگترهای خانواده بودهاند: ولی امروزه گفته میشود که دختر و پسر خود در مورد ازدواجشان تصمیم میگیرند. در مورد معیارهای انتخاب دختر و پسر برای ازدواج در گذشته عنوان میکنند که به معیارهایی مانند اصالت خانوادگی، ثروت و هم طبقه بودن خانواده دختر و پسر، زیبایی دختر، همخوان بودن سن دختر و پسر اهمیت میدادند. امروزه نیز به این معیارها، عواملی چون تحصیلات و شغل به خصوص برای پسران اضافه شده است. مردم ابیانه به مسئله شناخت در امر ازدواج اهمیت میدهند و وجود آن را عاملی میدانند برای پایین آوردن میزان طلاق در ابیانه. در این مورد ضربالمثلی نیز دارند که م
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: غزاله ابی زاده, سليمان شادلو*
|