دوشنبه, 24 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تحقیق درمورد موسيقی لری

تحقیق درمورد موسيقی لری 10 سال 11 ماه ago #12288

«تحقیق درمورد موسيقی لری»
موسیقی لری از سرچشمه‌های موسیقی «ردیف» و ردیف ‌نوازی است که بخش مهم آن از طریق کمانچه و کمانچه نوازی محلی در موسیقی رسمی ایران (ردیف) نیز تأثیر گذاشته است. موسیقی محلی لرستان چندان ناشناخته نیست؛ ولی برخلاف بسیاری از موسیقی‌های نواحی دیگر ایران، از حیث مقامات محدود است و معمولاً در «دستگاه ماهور» اجرا می‌شود.
موسیقی لرستان به چهار بخش : موسیقی کار، موسیقی مراسم، موسیقی عروسی و موسیقی ترانه‌های روز تقسیم شده است. ترانه‌های لری با همهٔ‌ پیوندی که با ریشهٔ‌ زبان فارسی دارند، ‌برای همهٔ فارسی‌زبانان قابل فهم نیستند. این موسیقی، ‌از لحاظ اجرایی، ظریف و پیچیده است. غنای کلامی فراوان دارد و مهم‌تر از همه، ‌از روحیهٔ سلحشوری و حماسی برخوردار است. مهم‌ترین ترانه‌هایی که در استان لرستان خوانده می‌شود عبارتند از : «شه‌نومه خوانی» (شاهنامه‌خوانی) که جزو موسیقی حماسی است و سخاوتمندی و سلحشوری را همراه با تاریخ پردرد بیان می‌کند و معمولاً در «چهارگاه» اجرا می‌شود. «بزمیری» که بیشتر برای تلف شدن حیوانات اهلی خوانده می‌شود. هالوه گَنِم خَرِم، دوره دوره، ‌کَشکِلَه شیرازی خرم‌آبادی که قصهٔ‌ عشق و عاشقی و مهر و دوستی سادهٔ روستایی است که در هر منطقه به فراخور حال خود تا حدودی تغییراتی در آن داده‌‌اند. علی دوستی یا علی سونه در اصل اسم شخص بوده که بعدها به نام همان فرد معروف شده است.
کشکله شیرازی گرمسیری، کوکلاشیری جو، ‌کوش طلا که بیشتر هم سرایی زنان و مردان در غم از دست دادن یکی از نزدیکان است.
بمیرم، میوله سیت بیارم، شیرین و خسرو و دایه‌ دایه که قصهٔ مبارزه‌ها و جنگ‌آوری‌ها و رشادت‌ها است که زبانزد همگان شده است.
میری، ‌قدم‌خیر، ای ای وی وی، ضرب سنگین سماع، ضرب سه‌پا و ضرب دوپا که برای مراسم رقص و عروسی است.
سازهای محلی لرستان عبارت‌اند از : کمانچه، ‌نی، سرنا، دهل، تنبک، دوزله و یک نوع ساز که مخصوص مراسم مذهبی فرقهٔ‌ اهل حق است و نام محلی آن «تمیره» است. ترانه‌ها و رقص‌های لری بیشتر جنبهٔ‌ حماسی دارند و ترانه‌هایی که جنبهٔ تغزلی دارند، ‌کمتر متداول و معمول‌اند.
رقص‌های بومی لری نیز متنوع‌اند و به صورت گروهی اجرا می‌شوند. برخی از این رقص‌ها با آهنگ ملایم و برخی دیگر با آهنگ تند انجام می‌گیرند. در لرستان، ‌هنگام شادی و عروسی رقص‌های گروهی انجام می‌گیرند. معمولاً چند تن از مردان که هر یک چوب‌هایی به دست دارند، ‌حرکاتی موزون و هماهنگ را با هم انجام می‌دهند و زنان هم جدا از مردان، ‌با در دست داشتن دستمال‌های رنگی و جنباندن موزن آن‌ها در بالای سرشان به صورت دایره‌وار، می‌رقصند.
در سرزمین باستانی لرستان، قرن هاست که سه فرهنگ مختلف در کنار هم به حیات خود ادامه داده اند. فرهنگ « لری »، « لکی » و« بختیاری ». این سه قوم که هر کدام پشتوانه ای بسیار غنی از فرهنگ و تاریخ دارند، در حوزه های خاصی بر هم اثر گذاشته یا از یکدیگر تأثیر گرفته اند و با وجود همبستگی تاریخی و فرهنگی، هرکدام وجوه مستقل فرهنگی خویش را نیز دارا بوده اند.
در حوزه موسیقی، موسیقی بختیاری حریم خود را بیشتر حفظ کرده و عنصرهای خارج از فرهنگ خود را کمتر پذیرا شده است. البته گاه دیده می شود برخی ترانه ها که منشاء لری – و گاه لکی – داشته اند، در ایل بختیاری نیز رایج شده اند. در این زمینه می توان به آهنگ « دایه دایه » اشاره کرد.
به جز آنچه گفتیم، تفاوت موسیقی و برخی آداب و رسوم میان بختیاری های لرستان و بختیاری های چهار محال و بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد ثابت می کند که فرهنگ و موسیقی بختیاری نیز به سبب همسایگی با فرهنگ لری، طی قرن ها، تأثیرات مرئی و نامرئی بسیاری را پذیرا شده است. اما در یک نگاه کلی می توان چنین پنداشت که نفوذ فرهنگ بختیاری به مناطق همجوار بیش تر از نفوذ فرهنگ های لری و لکی به قلمرو فرهنگ بختیاری بوده است.
« مرجنگه » و « شیر علی مردون » از جمله نغمه های بختیاری اند که مورد توجه لرها و لک ها نیز واقع شده اند. موسیقی لرستان از تنوع و پیشینه‌ای کهن برخوردار است. به علت روحیه سلحشوری، اشعار و سرودهای یشان بیشتر پیرامون مبارزات و مسایل اجتماعی است.
مردم لرستان اصولا“ براین باور هستند که سرودخواندن درکارهای دسته جمعی باعث تقویت در کارشان میشود.
درهنگام برداشت محصول هم ریتمهای ویژه ای دارند مانند ( دوره دوره ). ندای موسیقی آنها از درونشان است بصورتی که بسیار سوزناک است، بطوریکه براحتی شنونده با شنیدن آن پی به غم واندوه موجود درآن می برد وبا آن موسیقی هم آوا می شود.
نوازندگان و سرایندگان این سرزمین توشمالها هستند که ازجایگاه ویژه ای برخوردارند.
در لرستان نواهای گوناگونی نیز وجود دارد :
▪ یاری و سحری نام دو آهنگی است که ویژه سوگواری است و برای
مراسم خاکسپاری مورداستفاده قرارمیگیرد.
▪ آهنگ سوارکاری که ویژه سوارکاران است وسرشارازهیجان می باشد.
▪ رارا،آهنگی است که درسوگ فردی نواخته می شودکه همراه بارقص واشعارموراست.
▪ چمری یاچمریانه ،آهنگ عزایی است که درمراسم سوگ زده می شود.
▪ تبرزکویی، این نوایی بهاری است که درهنگام کوچ نواخته می شود.
▪ نواهای خدیوی و مال ژیری که ویژه فصل پائیز وهنگام کوچ است.
▪ آوازهای شکارگری که به صیادی مشهور ومعروف می باشد.
درمراسم سوگواری برای هرفردی بنابه ارزش و جایگاهش در آن قوم آوراز ویژه ای می خوانند چنانکه تفاوت زیادی میان اشعار سوگ کودکان وجوانان ناکام با مردان بزرگ قوم می باشد.

● موسیقی‌های آوازی (کلامی) و موسیقی‌های سازی
▪ موسیقی آوازی لرستان
کنکاش در وقایع گذشته بر مردم لرستان و سیری در ژرفاژرف سرگذشت فرهنگی و تاریخی آن، در گرو بررسی موشکافانه در چهره‌های ناشناخته زندگانی نیاکان سخت‌کوش این مرز و بوم است.


نیاکانی که با طبیعت و سرشت گیتی، انس و الفتی ژرف و با پدیده‌های پیرامون خویش پیوندی ناگسستی داشتند و در برخورد با مشکلات، با تبیین پدیده‌های ناشناخته، تجلیات ذهنی را به گونه‌های مختلف بر پردهٔ زندگانی، نقشی آشکار و جاوید می‌زدند. هر چند بازشناسی بخشی از ویژگیهای زندگی این مردم، با بررسی آثار دست و اندیشه آنها که در قالب عناصر مادی و مینوی تجلی یافته و به یادگار مانده‌اند، شدنی است، ولی گذرگاه ورود به ک‍ُنه زندگانی آنها و اشراف بر بسیاری از ویژگیهای ناشناخته زیست و زندگی این مردم دلیر، جز مطالعهٔ دقیق و همه جانبهٔ چند و چونیهای جلوه‌های گوناگون امروزی نخواهد بود.
با وجود اینکه با مطالعه و معرفی آثار فرهنگ مادی و معنوی هر جامعه و پژوهش علمی در همین گذرگاه سخت و دقیق می‌توان به این جهان ناشناخته راه یافت، ولی بررسی فرهنگ‌ عامه مرز و بوم لرستان و پرداختن به همه عناصر فرهنگی آن شدنی نیست، اما با هدف نمایش گوشه‌هایی از تبلور فرهنگ عامه مردمان خردمند این مرز و بوم و ترغیب بیشتر پژوهشگران مشتاق به دریای بیکران فرهنگ موسیقایی، روزنه‌هایی از این تصویر توصیف‌ناپذیر را می‌گشاییم.
• آوازهای بدون ریتم یا با متر آزاد
• علی سونه (علی دوستی)
به طور کلی همان‌گونه که از این عنوان پیداست، آوازهای لری که گاهی نام مقام نیز می‌گیرند، بدون ریتم هستند و با متر آزاد اجرا می‌شوند. متداول‌ترین این آوازها، که نقش بسیار مهمی را در این موسیقی ایفا می‌کنند، علی‌سونه است که توسط مردان، به شیوهٔ تکی یا گاه به صورت مکالمات چهار یا پنج نفری (به حالت سؤال و جواب) همراه با کمانچه که ساز ویژهٔ موسیقی لری است، اجرا می‌شود.
این آواز، گاه در دلتنگی، گاه در اوقات فراغت، در حال کار، در شادمانی و سور، گاهی به انگیزه تهی کردن درون از فشارهای روحی و شکوه و شکایت از جور روزگار، پند و اندرز و گاه در جلوه غم عشق، از حنجرهٔ توانایان این شیوه و با دست و پنجهٔ نوازندگان زبردست خوانده و نواخته می‌شود. مضامین اشعار آن با گویش لری و در قالب تک‌بیتهایی که با حال و هوای آن موسیقی یگانگی دارد، گوش نیوشندگان راستین آن را می‌نوازد. برخی اوقات نوازندگان، این مقام را بدون آواز و با ساز تنها، به عنوان مقدمه‌ای برای خواندن ترانه‌ها، قطعات ضربی و رقص اجرا می‌کنند.
در بیان قدمت این آواز همین بس که آن را اصیل‌ترین، محبوب‌ترین، رایج‌ترین و مردم‌آشناترین نوای کهن می‌شناسند.
برخی ازاشعاراین آوازها عبارت‌انداز:
بار کنیت تا بار کنیم دی ملک دلگیر
تو دِ غصه مه د حسرت هر دک پبیم پیر
رخت بر بند تا رخت بربندم از این سرای دلگیرکه تو از غصه و من از حسرت، هر دو با هم پیر شده‌ایم.
پیرکه بیم کورکه بیم دو تا دو تامه
موز بره دگزم منسم پایامه
پیر و کور گشتم و پشتم خمیده شد،
عصا در دستم گویی پاهای من است.

▪ عزیزبکی و میرنوروزی (عزیزبیگی و میرنوروزی)
این دو گونهٔ آوازی نیز همچون آواز علی‌سونه همراه با کمانچه و توسط مردان خوانده می‌شود. نام این آوازها منسوب به دو شاعر هنرمند و توانای لر زبان، عزیزبیگ و میرنوروز هستند. در فرم اجرای این آوازها که بنا به ذوق و اندیشه این دو شاعر، آفریده شده‌اند، از اشعار ایشان استفاده می‌شود.
این دو آواز شاخه‌هایی از آواز علی‌سونه هستند که نه حالت مویه را دارند و نه به صورت خاص، علی‌سونه محسوب می‌شوند و همین نکته نشانهٔ قدمت دیرینهٔ علی‌سونه و بنیادی بودن این مقام در آوازهای محلی لری است.

ـ نمونه آواز عزیزبکی:
درد دل یا می‌کشم تا می‌کنم پیر
یا مورم دو قورس‌ُ یا وطن دیر
درد دل یا می‌کشد مرا یا پیرم می‌کند،
یا به گورستان و یا به وطنی دور می‌برد مرا.
نمونهٔ آواز میرنوروزی:
گردش چرخ فلک نی و مرادم
شادی رت د خاطرم غم من و یادم
گردش روزگار به کامم نیست،
شادی از خاطرم رفت و غم به یادم مانده است.

▪ ساری خونی (ساریه خوانی)
از دیدگاه اهمیت آوازها در لرستان، ساری‌خونی با شهرتی تقریباً هم‌ردهٔ علی‌سونه، از حال و هوایی ویژه برخوردار است. غم و حزن مشهود در این آواز بارزترین ویژگی نهفته در آن است. ساری‌خونی عمدتاً به مویه نزدیک‌تر است و این غم‌انگیزی و حزن‌آلودی، گاه تا بدانجاست که در مراسم سوگ نیز از آن استفاده می‌شود. این آواز را مردان به همراهی کمانچه می‌خوانند و با اشعاری به گویش لری، فضای حزن‌انگیز موسیقی آن را غمی دو چندان می‌بخشند. آسمو اوری گرت تیره و تیره
کی دیه کرو بواَ وایک بمیره؟
آسمان را ابری تیره فرا گرفته است.
که دیده است پدر و پسر با هم بمیرند؟
ای دله سی دیلرو هه می‌زنی زار
یه تونو به دیلرویه دینه یار
ای دل از هجر دهلران (که یارت در آنجاست) پیوسته در زاری و ناله‌ای.
این هم تو و دهلران و دیدن یار.




● انواع موسیقی آوازی
▪ آواهای کار
ـ برزگری ,خرمنکوبی (گاهوله)، شیردوشی (گا دوشی)، مشک زنی، برنج کوبی
▪ آواهای شادمانه
ـ سیت بیارم، بینا بینا، سوزه سوزه،بزران بزران،هی لُو هی لُو
▪ آواهای عاشقانه
ـ کشکله شیرازی، کوش طلا، گنِم خر، قدم خیر، اَی اَی، آفری قمرتاج، آواهای عاشقانه، کیودار، کلنجه زرد، ماله ژیر، بزران بزران، شیرین و شامیرزا، هاریلُو
▪ کلام‌های دینی
ـ کلام‌های یارسان، چل سرو
▪ مویه‌ها
ـ سرلشونه، مور، ساری خوانی، هوره -ژَن چِر-، گورانی
▪ آواهای دلتنکی و غریبی
ـ علیدوستی، عزیز بگی، هوره«کو چر» و «سوار چر»
▪ آواهای حماسی
ـ شیرین و خسرو، شاهنامه خوانی لری ولکی، قی دادُوا، حماسه کرمی، دایه دایه
▪ آواهای طنز
ـ ماس فروش، هورم هورم، هی را سی سله، دُز ناشی
▪ آواهای هجو
ـ لالایی ها
● موسیقی سازی
▪ سازهای لری
ـ سرنا، دهل، کمانچه (تال)، تنبک (تمک)، تنبور. دوزله، بلور
▪ مقام‌های شادی – عروسی
ـ رقص (سنگین سما، دوپا، سه پا، شانه شکی، اشکاری. چو بازی. سوارونه)
ـ انوع ساز (سرنا، دهل، تنبک و کمانچه)
ـ رقص و آواز (بینا بینا، کیودار، کلنجه زرد. هی لُو هی لُو. بزران)
▪ مقام‌های سوگواری:
ـ نوع ساز (دهل، سرنا)
ـ پاکتلی، چمری سحری، شیونی، یاری (یاره هو)
▪ مقام‌های عاشقانه و دلتنگی :
ـ کمانچه، تنبک
ـ قدم خیر،کشکله شیرازی(دوگونه:گرمسیری وخرم آبادی)، علیسونه
ترانه های محلی اولین پایه تجربه موسیقی هرکشور به حساب می آیند. غم و شادی، سور و سوگ، کارو فراغت و... در بازتاب این آینه از ارزش خاصی برخوردارند.
به دیگر سخن ، سرمایه اصلی موسیقی یک کشور ، نغمه های بومی و فولکلور آن کشور است.
شاید پیشینه ی هنرهایی چون رقص و موسیقی به تمدنهای نخستین بشری بازگردد، آن هنگام که مردان و زنان نخستین به شکرانه ی شکار به
پایکوبی و رقص می پرداختند.
پیشینه ی موسیقی نیز در سرزمین کهن لرستان به هزارن سال قبل و به تمدنهای کهن چون کاسیان بازمی گردد؛ سفالینه هایی از هزاره ی چهارم قبل از میلاد، ابزار و ادوات مفرغین و... انسانهایی را در حال رقص و پای کوبی نشان داده اند.
شایان ذکر است که جای دارد پیشینه ی موسیقی دیار کهن لرستان، با تحقیقات و پژوهشهایی بسیار معرفی گردد همچنان که کارهایی ارزشمند نیز صورت گرفته است، غرض حقیر بیشتر فتح بابی برای دوستان هنر دوست است.
موسیقی در لرستان از دیرباز از اهمیت و نقش به سزایی برخوردار بوده است و در جای جای زندگی مردمان این دیار حضوری پررنگ داشته است، غم و شادی، سور و سوگ، کار و فراغت و مردم لرستان از دیرباز با موسیقی انس و الفت خاصی داشته اند. موسیقی لرستان به دلیل محدودیت جغرافیایی این خطه و محصور بودن آن درمیان کوههای سر به آسمان ساییده زاگرس و عدم هم مرزی این سرزمین با کشورهای بیگانه نسبت به موسیقی سایر مناطق کشور بکرتر ودست نخورده تر مانده است.
سازهای متداول در لرستان سه گروه اند:
۱) سازهای زهی ( کمانچه و تنبور)
۲) سازهای بادی ( سرنا و دوزله)
۳) سازهای ضربی ( دهل و تنبک )

● تقسیم بندی موسیقی لری
▪ « موسیقی شادیانه »:
در مراسم شادمانی نواخته می شود و گاه بارقص و آواز همراه است.
▪ « موسیقی عزا »:
در مراسم عزاداری اجرا می گردد و اجزای آن عبارت است از« سحری (اعلام مرگ کسی)»، « چمریانه »، «هرا» و مویه ها نیز که در رثای از دست دادن عزیزان خوانده می گردد و بدون همراهی ساز است از این نوع به شمار می رود.
▪ « موسیقی کار »:
موسیقی کار در فعالیت های جمعی مختلفی چون لایروبی جوی ها، برنج کوبی، درو، خرمن کوبی، حصیر بافی، مشک زنی، چیدن پشم، دوشیدن دام ها، حمل پشته های هیزم و... کاربرد داشته است. اجرای این آوازها از یک سو برای تحمل کارهای طاقت فرسا و سنگین و از سوی دیگر، برای سرعت بخشیدن به آهنگ کار و هماهنگی میان انجام دهندگان کار بوده است.

▪ « موسیقی آوازی »:
شیوه های آوازی در لرستان بدین شرح است:
میرنوروزی که آوازهای عاشقانه می باشد. عزیزبک خوانی، ساری خوانی، شاهنامه، نظامی خوانی، هوره و مویه ازدیگر انواع آوازهای لرستان است.

▪ موسیقی «اهل حق »:
نوعی موسیقی عرفانی است که توسط اهل حق لرستان اجرا می شود.

▪ موسیقی « خبر رسان »:
نوعی موسیقی است که به وسیله آن پیامهای مورد نظر به دیگران اعلام می شود مثل موسیقی سحری ( اعلام مرگ ) و موسیقی تولد و جنگ و... شایان ذکر است که موسیقی لرستان همواره دارای جنبه ای اجتماعی وسیاسی بوده است و همواره رنج و غم وستمهایی که بر مردمان این دیار تحمیل شده است در صدای هنرمندان این دیارپدیدار بوده است.
اگر بخواهیم از کوشندگان موسیقی دیار لرستان یادی بنمائیم باید از هنرمندان گمنامی چون میرنوروز، علیدوست، عزیزبگ و.... صدها عزیز گمنام دیگری که با تمام وجود در این راه گام برداشته اند بیاغازیم، لیک نام تنی چند از عزیزانی را که برای این اعتلای این هنر کوشیده اند، در این مجال می آوریم: (به ترتیب حروف الفبا سیف الدین آشتیانی، مجید احمدی، بهمن اسکینی، شکراله الماسی، زنده یاد امامقلی امامی، حمید ایزدپناه،رمضان پرورده، زنده یاد غلام جمشیدی، زنده یاد علیرضا حسین خانی، زنده یاد سبزعلی درویشیان، زنده یاد حشمت اله رشیدی، حشمت اله رجب زاده، ایرج رحمانپور، حسین سالم، زنده یاد همتعلی سالم، رضا سقایی، فرشاد سیفی، علی اکبر شکارچی، فرج علیپور، زنده یاد پیرولی کریمی، زنده یاد شاهمیرزا مرادی، محمد میرزاوندی، زنده یاد نجفعلی میرزایی، داریوش نظری، رحم خدا نوری شاد و....
با توجه به اینکه رقص نیز در لرستان از پیشینه ای کهن برخوردار است، جا دارد مختصر اشاره ایی نیز به این موضوع داشته باشیم، گفتنی است که در لرستان از واژه ی رقص استفاده نمی گردد و معمولاً از واژه هایی چون «باخته»، «بازی»، «دَس گِرِتِه» استفاده می گردد؛ چونان که حکیم توس بازی «کراد» خواهر بهرام چوبین نزد خسرو پرویز را اینگونه هنرمندانه به نظم درآورده است:
بزرگان به بازی به باغ آمدند همه میش و آهو به راغ آمدند

فردرقصنده رانیز «بازِنَه» می گویند؛ شایان ذکراست که لفظ رقص و رقاص دربین لران کاربردی ندارد و گاه نیز موهن قلمداد میگردد.
رقصها در لرستان عموماً چهره آیینی و فرهنگی به خود گرفته اند و همواره با حضور مردان وزنان لر صورت گرفته است. وشامل انواع گوناگونی چون: دوپا، سه پا، شانه شَکی، سنی سما و، سوار هو، اوشاری و... است.

● ابزار موسیقی
▪ توشمال
در شادیها و عزا معمولاً از ساز و دهل (توشمال یا سرنا + دهل) استفاده می شد. در عروسی ها و شادیها ریتمهای شاد و بیشتر برای رقصهای محلی استفاده می شد. رقصها معمولاً شامل دستمال بازی و ترکه بازی بود (اگر مجالی پیش آید بیشتر به آن خواهیم پرداخت). در عزاو غمها ریتمهای غمگین و آرامی به کار می رفت که در ک.ب آن را توشمال چپ می نامیدند و در مناطق دیگر هم با اسامی دیگری در همین معنا به کار برده می شود.
در میان لرهای کهگیلویه و بویراحمد و استان فارس نوازندگان این سازهااز طایفه خاصی بودند که «مهتر» یا «توشمال» نامیده می شدند و در میان بختیاریها نوازندگان را «میرشکار» می نامیدند.
معمولاً طایفه ای که این نوازندگان عضوی از آن بودند از اقشار فرودست آن جوامع محسوب می شدند و افرادعادی قبایل مجاز به نواختن آلات چنین موسیقی ای نبودند و این کار خوار شمرده می شد (مانند آنچه به طعنه و تحقیر در فارسی درباره مطربی و مطرب بودن به کار می رود).

▪ نی
این ساز را به سبب زندگی عشایری و چوپانی بسیاری از افراد بلد بودند و به صورت جدی و حرفه ای تر مهترها و میرشکارهای قبایل به آن تسلط داشتند که بیشتر در جمعهای غیر رسمی تر به کار می رفت.
▪ کمانچه
نوعی نسبتاً ابتدایی از کمانچه نیز کاربرد داشت که لااقل هرآنچه من در میان لرهای ک.ب دیده ام تا حد زیادی ابتدایی با صدایی نسبتاً ناموزون و بم بود.

● شعر و ترانه
▪ حماسه
بسیاری از شعرهای لری همچون زندگی پرفراز و نشیبشان رنگ و بوی حماسه دارد. گاهی در این میان شعرهای زیبایی دیده می شود که سینه به سینه نقل شده و هیچ کس شاعر آنها را نمی داند.
▪ تک بیتها
تک بیتهای بسیار زیادی سینه به سینه به ما رسیده که هیچ کس هم شاعر آنها را نمی شناسد و اصلاً معلوم نیست از ابتدا یک شعر کامل بوده اند که به مرور همین یک بیتشان در ذهنها مانده یا از ابتدا تنها همین یک بیت سروده شده.

▪ عاشقانه
نغمه های عاشقانه بسیاری وجود دارد که برخی از آنها را شما نیز شنیده اید یا حتی زمزمه کرده اید. مثل دختر بویراحمدی و ... برخی از نغمه ها قواعد شعر و قالب شعریشان را به خوبی رعایت کرده اند و زیبایی خاصی نیز دارند. برخی نیز ارزش شعر و موسیقی چندانی ندارند.
▪ ا.ر.و.ت.ی.ک
شعرهای ا.ر.و.ت.ی.ک نیز در میان ترانه هایی که پیشتر خوانده می شد دیده می شود. متاسفانه اکثر این نغمه ها دارای وزن درست و حسابی نیستند و ابتذال و ضعف ادبی آنها به نحوی است که جای مجال چندانی نداشته اند و بیشتر در محفلهای خصوصی مردانه خوانده می شدند. بیشتر این نغمه ها دارای وزن شعری و موسیقایی خاصی نبوده و جملات ا.ر.و.ت.ی.ک را که تقریباً صورت نثر داشتند پشت سر همه می خواندند.
▪ سفارشی
مهترها و میرشکارها بسیاری از ترانه ها را نیز به سفارش افراد قبیله (اغلب خانها) در ازای پرداخت مبلغی می خوانده اند. به ندرت شعر ارزش داری در میان اینها می توان یافت.
▪ شروه
نغمه های سوزناکی را می گفتند که معمولاً زنهای قبیله در عزای کسان و به ويژه جوانهای مقتول در جنگها می خواندند. برخی از این شروه ها حماسه نیز در خود نهفته دارند و زیباییهای خاص خود را دارند.


▪ شیرَدوما
نغمه های که در عروسیها زنها همراه با هم آوایی و کِل (هلهله) می خواندند و اگر کسی خوب این نغمه ها را نشناسد آن را با شروه اشتباه می گیرد.
قالب ترانه ها
قالب اکثر این شعرها مثنوی و غزل است. در میان شعرهای قدیمی من به ندرت قالبی غیر از این دو دیده ام. بدیهی است شاعران نوتر که در پنجاه سال اخیر و با تسلط به قواعد ادبی و به گویش لّری شعر می گویند از همه قالبهای ادبی استفاده می کنند. با این حال علاقه به این دو قالب همچنان غالب است.
پیشینه تاریخ این موسیقی و وضعیت فعلی آن
بیشتر توضیحات گفته شده بیشتر درباره زندگی قدیمی تر مردم لر و پیشینه موسیقی لری است. همانگونه که پیشتر گفتم به دلیل گردنکشی و عصیان لرها در برابر حکومتهای دو صده اخیر زندگی این مردمان کاملاً سر و شکل عشایری یافته بود. در این میان بختیاریها موقعیتهای بهتری برای نفوذ در ساختار قدرت یافتند که از آنها هم نسبتاً بهره جسته بودند. با نقش عمده سردار اسعد در جریان مشروطه و حضور ثریا در دربار پهلوی و به تبع آن قدرت یافتن بختیاریها در دربار شرایط در نواحی بختیاری نشین به طرز محسوسی بهتر از دیگر مناطق لرنشین بود. همچنین رونق گرفتن مسجدسلیمان و حضور آنها در آبادان و اهواز نیز بر بهبود شرایط آنها و یکجا نشین شدن بختیاریها موثر بود. این عوامل باالطبع باعث شد موسیقی نیز بسیار سریعتر در آنجا رونق بگیرد. من اولین تلفیقهای آهنگها و نغمه های لری با آلات موسیقی اصیل را در میان بختیاریها دیده ام. شاید رها شدن از رسوم عشایری و زشت شمردن نواختن موسیقی برای افراد عادی قبایل نیز بی تاثیر نباشد.
بی اغراق و بدون تعصب اگر بخواهیم قضاوت کنیم بختیاریها در موسیقی در میان لر بزرگ از همه موفق تر بوده اند. تعداد خوانندگان بزرگ و حرفه ای آنها نسبتاً زیاد است و تلفیق میان تم ها و نغمه های لری با موسیقی اصیل که پیش تر ذکر گردید، بسیار موفق بوده و آهنگهای بسیار زیبا و موفقی پدید آمد. بی هیچ تردیدی مشهورترین و بهترین خواننده لّری زنده یاد مسعود بختیاری (بهمن علاءالدین) می باشند. بعد از ایشان به ملک مسعودی ، علی تاجمیری ، کورش اسدپور و برخی دیگر از خوانندگان نیز می توان اشاره کرد. این خوانندگان درمیان ترانه هایشان از نغمه های لرهای دیگر نیز بسیار استفاده کرده اند و اکثراً هم کارهای موفق و ماندگاری شده. در حال حاضر اگر بخواهیم منصفانه در پی میراثی موسیقایی و فرهنگی برای نسلهای امروز و فردا باشیم که کمترین آشنایی را با این فرهنگ دارند و آرام در فرهنگ غالب کشور (و حتی گاهی جهانی) حل می شوند؛ آثار مسعود بختیاری بیش از همه چشمگیر است.
متاسفانه در ک.ب هنوز از قرار خواب دویست ساله کاملاً به بیداری منتهی نشده و اگر چه در زمینه شعر پیشرفتهای چشمگیری روی داده و شاعران بسیاری دیده می شود که ترانه ها و شعرهای زیبایی نیز سروده اند، بااین حال موسیقی ضعفهای عمده ای دارد. متاسفانه صدا و سیمای یاسوج تنها مصرف کننده بوده و سازمانهای فرهنگی (مثل ارشاد و بقیه) تلاش درخوری و قدرتمندی مانند آنچه در میان بختیاریها ذکر شد نشان نداده اند و حتی گاهی به انواع نسبتاً ضعیف و مبتذل آن نیز دامن زده اند.
در نورآباد ممسنی و توابع آن نیز متاسفانه نه تنها کار درخوری در جهت داشتن یک موسیقی آبرومند نشده بلکه افراد متعددی بدون هیچ گونه آگاهی از موسیقی با داشتن یک دستگاه کی برد (اُرگ) دائماً کاست و ویدیو سی دی تولید می کنند که بی تعارف بسیاری از آنها مایه شرمساری و تمسخر می شود. تصنیف های ضعیف و سفارشی مثل «بچه خاله!» و برخی از این دست آثار ضعیف تنها موجب بیزاری جوانترها از این گونه مبتذل موسیقی می گردد که به عنوان موسیقی اصیل خود را قالب می کند. درباره رقص لری نیز وضع بهتر از این نیست. رقصهای من درآوردی با دست و دستمالی ثابت که هیچ هنری را نمی طلبد و با سی دی های تکثیر شده در این مناطق در بعضی جاها رسم هم می شود (به سبب نا آگاهی از قواعد رقص لری)!
تا آنجا که من می شناسم در حال حاضر انگشت شمار مهتری مسلط به توشمال لری در استان ک.ب (و حتی سایر استانها) باقی مانده و از قرار نسلشان در حال انقراض است!
از آنجا که در سراسر استان ک.ب و نورآباد و بسیاری نواحی لرنشین دیگر حتی یک هنرستان، کالج یا مدرسه معتبر موسیقی وجود ندارد که به طور جدی به این موسیقی بپردازد و با جوانکهای موسیقی نابلدی که تنها با آوای یک کیبرد می خواهند تمام موسیقی لری را اجرا کنند و بیشتر هم از شعرهای ضعیف و بندتنبانی استفاده می کنند، نمی توان آینده روشنی رابرای این موسیقی دید.
در میان بختیاریها هم با وفات مسعودبختیاری و کهولت ملک مسعودی وضع چندان بهتر نیست. البته نمی توان منکر تلاش تک و توک جوانهای علاقمند و چند گروه خوب جوان در این زمینه شد. ولی آیا این کافی است؟

محققان : حسن محمدی چولابی 91238049290022
مهرداد توتونی 91238049290024
منبع: سایت جامع گردشگری ایران
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: غزاله ابی زاده